eitaa logo
نسیم ادب
292 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
259 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 ... عصمت داور است این دختر گل پیغمبر است این دختر بعد زهرا و عمه‌اش زینب بهترین دختر است این دختر ز آنچه گفتند در فضایل او بهتر و برتر است این دختر در جلال و کمال و قدر و شرف تالی مادر است این دختر لیلةالقدر موسِی‌ِ جعفر سورۀ کوثر است این دختر پای تا سر رضا و سر تا پا موسِی‌ِ جعفر است این دختر دستگیر همه گنهکاران در صف محشر است این دختر نخل سرسبز گلبن قرآن شهر دین را "در" است این دختر آفتاب دل امام جواد بر رضا خواهر است این دختر مادرش پارۀ تن احمد بضعۀ حیدر است این دختر در دو عالم چو مادرش زهرا بر زنان سرور است این دختر ماه رخسار آن بتول مقام نقش گلبوسه دارد از سه امام... 🔹 ‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎ 💐 حضرت سلام الله علیها، و بر شما مبارک باد. 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 روح تو را که دید خدا، گوهر آفرید... احساس را دمید به گل، دختر آفرید 🔹 🔸 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 بي هيچ سوالي و جوابي بغلم كن! خسته تر از آنم كه بگويم به چه علت! 🔹 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من خیال خود به شبگردی به زلفش دیدم و گفتم رقیب من چه می خواهی تو از جان حبیب من نهیبی می زدم با دل که زلفت را نلرزاند ندانستم که زلفت هم بلرزد با نهیب من خوشم من با تب عشقت طبیب آمد جوابش کن حبیبم چشم بیمار تو بس باشد طبیب من غروبی زاید از زلفت که دل باشد غریب آنجا حبیبم با غروبت گو نیازارد غریب من عجب دارم که زلفت را پریشان می کنم از دور به آه خود که آه از این دل و آه عجیب من نصیب‌ از ظلمتِ‌ هجران‌ به جز حسرت‌ چه‌ خواهد بود؟ حساب روشنی دارد دل حسرت نصیب من من از صبر و شکیبم شهریارا شهره آفاق؛ همه آفاق هم حیران از این صبر و شکیب من! 🔸 🔹 🔸🔷🔸 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔹@NasimeAdab🔹
📖 هرکسی از یار چیزی خواست هنگام وصال من به محض دیدن او خاطرش را خواستم 🔸 🔹 🔸🔷🔸 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 اِتّبِعْ قَلبَكَ، ولكن خُذْ عَقلَكَ معكَ! «قلبت را دنبال کن، اما عقلت را هم با خودت ببر!» 🔸 🔸🔷🔸 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 نمی‌داند دلِ تنها، میانِ جمع هم تنهاست مرا افکنده در تُنگی که نام دیگرش دریاست تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من خودش از گریه‌ام فهمید مدت‌هاست، مدت‌هاست به‌جایِ دیدنِ رویِ تو در «خود» خیره‌ایم ای عشق اگر آهِ تو در آیینه پیدا نیست عیب از ماست جهانْ بی‌عشق چیزی نیست جز تکرارِ یک تکرار اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست من این تکرار را چون سیلیِ امواج بر ساحل تحمل می‌کنم هر چند جانکاه‌ است و جانفرساست در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی اگر جایی برای مرگ باشد! زندگی زیباست... 🔹 🔸🔷🔸 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔹@NasimeAdab🔹
📖 صبحِ من، درحسرتِ چشمانِ تو، جا ماندہ است جانِ دل! پلکی بزن تا صبح من روشن شود 🔹 🔸 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 خسته ام از این کویر این کویر کور و پیر  این هبوطِ بی دلیل این سقوط ناگزیر  آسمان بی هدف بادهای بی طرف  ابرهای سر به راه بیدهای سر به زیر ... ای نظاره ی شگفت ای نگاه ناگهان ای هماره در نظر ای هنوز بی نظیر آیه آیه ات صریح سوره سوره ات فصیح مثل خطی از هبوط مثل سطری از کویر   مثل شعر ناگهان مثل گریه بی امان  مثل لحظه های وحی اجتناب ناپذیر ..! ای مسافر غریب در دیار خویشتن  با تو آشنا شدم با تو در همین مسیر از کویر سوت و کور تا مرا صدا زدی   دیدمت ولی چه دور دیدمت ولی چه دیر ..! این تویی در آن طرف پشت میله ها رها  این منم در این طرف پشت میله ها اسیر  دست خسته ی مرا مثل کودکی بگیر   با خودت مرا ببر خسته ام از این کویر ..! 🔸 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 چگونه از نگاهِ تو ، بدونِ آه بگذرم؟ مرا چگونه یافتی؟ من از تو مبتلاترم! به هیچ‌کس نمی‌دهم حالِ خرابِ خویش را ولی غمِ فراق را به جانِ خویش می‌خرم قبول کن کنارِ تو ، به آسمان رسیده‌ام که‌ هرچه سنگ می‌زنی زِ بامِ تو نمی‌پرم اگرچه بی‌وفایی و جنون به انتخاب نیست دلِ خرابِ خویش را، جای دگر نمی‌برم به آب طعنه می‌زند زلالیِ نگاهِ تو به دل مگیر گریه را، من از خودم مُکدَّرَم چقدر واژه ساختم که‌ موجِ زلفِ دوست را مگر به جبرِ قافیه به نظم دربیاورم 🔹 🔸 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 ای صبح قرار دل افسردہ ی ما باش چون عشق شفابخش دل مردہ ی ما باش.... 🔹 🔸 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 دلم گرفته از این روزها، دلم تنگ است میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است مرا گشایش چندین دریچه کافی نیست هزار عرصه برای پریدنم تنگ است اسیر خاکم و پرواز ، سرنوشتم بود فرو پریدن و در خاک بودنم ننگ است چگونه سر کند اینجا ترانه ی خود را دلی که با تپش عشق او هماهنگ است هزار چشمه‌ی فریاد ، در دلم جوشید چگونه راه بجوید که رو به رو سنگ است مرا به زاویه‌ی باغ عشق ، مهمان کن در این هزاره فقط عشق، پاک و بی‌رنگ است 🔸 🔹 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 از آن پس که بسیار بردیم رنج به رنج اندرون گرد کردیم گنج شما را همان رنج پیشست و ناز زمانی نشیب و زمانی فراز چنین است کردار گردان سپهر گهی درد پیش آرَدَت ، گاه مهر... بدان ای پسر کاین سرای فریب ندارد ترا شادمان بی‌نهیب نگهدار تن باش و آن خرد چو خواهی که روزت به بد نگذرد بدان کوش تا دور باشی ز خشم به مردی به خواب از گنهکار چشم چو خشم آوری هم پشیمان شوی به پوزش نگهبان درمان شوی به فردا ممان کار امروز را بَرِ تخت منشان بدآموز را مجوی از دل عامیان راستی که از جست‌ و جو آیدت کاستی وزیشان ترا گر بد آید خبر تو مشنو ز بدگوی و انده مخور... بترس از بد مردم بدنهان که بر بدنهان تنگ گردد جهان سخن هیچ مگشای با رازدار که او را بود نیز انباز و یار سخن بشنو و بهترین یادگیر نگر تا کدام آیدت دلپذیر... مکن خوار خواهنده درویش را بَرِ تخت منشان بداندیش را هرانکس که پوزش کند بر گناه تو بپذیر و کین گذشته مخواه همه داده ده باش و پروردگار خنک مرد بخشنده و بردبار... چو بخشنده باشی گرامی شوی ز دانایی و داد نامی شوی تو پند پدر همچنین یاددار به نیکی گرای و بدی باد دار همی خواهم از کردگار جهان شناسنده‌ی آشکار و نهان که باشد ز هر بد نگهدارتان همه نیک نامی بود یارتان ز یزدان و از ما بر آن کس درود که تارش خرد باشد و داد پود نیارد شکست اندرین عهد من نکوشد که حنظل کند شهد من بیا تا همه دست نیکی بریم جهان جهان را به بد نسپرسم 🔹 🔸۲۵ اردیبهشت روز گرامی‌داشت 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 ✍️ می گویند؛ ناصر الدین شاه عاشق کتاب و عکاسی بود، اگر کتابدار یا عکاس بود؛ شاید انسان بهتری می‌شد. يزيد شاعر حاذقی بود، هيتلر نقاش قابلی بود. آدمها در جاهای اشتباه فاجعه می‌آفرینند. 👤 🖼 اثر: (خانه اپرا وین سال۱۹۰۹) 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی وان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی 🔸 🔸🔷🔸 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔹@NasimeAdab🔹
📖 خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟! چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است؟! 🔸 🔸🔷🔸 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔹@NasimeAdab🔹
📖 تا نیاراید گیسوی کبودش رابه شقایق ها صبح فرخنده در آیینه نخواهد خندید 🔹 🔸 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 کجا روم؟ که دلم پایبند مهرِ کسی‌ست سفر کنید رفیقان که من گرفتارم 🔺 🔻 🔸🔷🔸 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔹@NasimeAdab🔹
📖 هر صبحدم، نسیمِ گل از بوستان توست اَلحانِ بلبل از نفسِ دوستان توست هر شاهدی که در نظر آمد به دلبری در دل نیافت راه، که آنجا مکان توست 🔺 🔻 🔸 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 شیرین‌تر از این چیست که با قندِ لبِ دوست دور از غم و اندوهِ جهان چای بنوشی؟! 🔹 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 بر سر سجاده می افتاد چشمم تا به می شیشه ی می با دهان باز می پرسید کی؟ کاش از اول، بر در میخانه می خواندم نماز حیف از آن عمری که شد در گوشه ی محراب طی ناله ی جانسوز من بود آنچه او فریاد زد آه من بود آنچه عمری زیر لب می خواند نی کاش با ساقی حسابم پاک می شد، سالهاست او به من جامی بدهکارست و من جانی به وی من خطایی کمتر از بخشایشت دارم، ببخش ای رفیق! ای رازدار! ای حاکم! ای بخشنده! ای.... 🔹 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 كفاك تلعب دور العاشقين معي... وتنتقي كلمات لست تعنيها... كم اخترعت مكاتيبا... سنرسلها... وأسعدتني ورود...سوف تهديها! وكم ذهبت لوعد لا وجود له! ... وکم تمنیت لو للرقص تطلبني... وحيرتني ذراعي... أين ألقيها. ارجع إلي...فإن الأرض واقفة... كأنما الأرض فرت من ثوانيها... ارجع… فبعدك لا عقد أعلقه... ولا لمست عطوري في أوانيها... لمن جمالي؟ لمن شال الحرير؟ لمن. ضفائري منذ أعوام أربيها؟ ارجع كما أنت... صحوا كنت أم مطرا... فما حياتي أنا إن لم تكن فيها. «اینکه با من نقشِ عاشق‌ها را بازی کنی...کافی است و از بر زبان آوردنِ کلماتی که  معنیِ آنها را نمی دانی! چه نامه‌ها که نوشتم...به آن امید که روزی برایت بفرستم... و چه گُل‌هایی که امید این که به من تقدیم خواهی کرد شادم می‌کرد! و چقدر... سر ِوعده‌هایِ نبوده رفتم! ...و چقدر آرزو کردم روزی اگر دعوتم کردی که با تو برقصم و در آخر بازوانم حیران ماندند...تا کجا آنها را بگذارم؟! پیشم برگرد...چرا که ( در چشمم) زمین از حرکت باز مانده است! گویا او هم از ثانیه‌ها‌یِ خود گریزان است! برگرد...چون بعد از تو نه گردنبندی خواهم آویخت و نه دست به شیشه‌یِ عطرم خواهم زد... زیبایی‌ام برایِ که باشد؟ شال ابریشم‌ام را برایِ که به گردن بیآویزم؟ و برایِ که باشد گیسوانی که...این همه سال آنها را  پروردم؟! هرگونه که هستی برگرد...چه صاف و چه بارانی! که زندگی  اگر تو نباشی به چه کارم می‌آید؟!» 🔸 🔸🔷🔸 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔹@NasimeAdab🔹
📖 من گِره خواهم زد چشم‌ها را با خورشید دل‌ها را با عشق سایه‌ها را با آب شاخه‌ها را با باد ... 🔹 🔸 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 تو با قلب کوچه، تو با شهر، مردم، تو با زندگی همنفس، همنوایی تو با رنج آن ها که این سوی درهای بسته، به سر می برند آشنایی. من اینک، کنار تو، در انتظارم چراغِ امیدی فرا راه دارم. گر آن مژده، ای همزبان قدیمی! به من در رسانی به جانِ تو، جان می دهم، مژدگانی 🔹 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی معذوری اگر در طلبش می‌کوشی باقی همه رایگان نیرزد هشدار تا عمر گرانبها بدان نفروشی 🔹🔸🔹 ﮔﺮ ﻣِﯽ ﻧﺨﻮﺭﯼ ﻃﻌﻨﻪ ﻣﺰﻥ ﻣﺴﺘﺎن رﺍ ﺑﻨﻴﺎﺩ ﻣﮑﻦ ﺗﻮ ﺣﻴﻠﻪ ﻭ ﺩﺳﺘﺎن رﺍ ﺗﻮ ﻏَﺮّﻩ ﺑﺪﺍﻥ ﻣﺸﻮ ﮐﻪ ﻣﯽ می‌نخوری ﺻﺪ ﻟﻘﻤﻪ ﺧﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻏﻼﻡ ﺳﺖ ﺁن را 🔸🔹🔸 ﺩﺭ ﻓﺼﻞ ﺑﻬﺎﺭ ﺍﮔﺮ ﺑُﺘﯽ ﺣﻮﺭﺳﺮﺷﺖ ﻳﮏ ﺳﺎﻏﺮ ﻣِﯽ ﺩﻫﺪ ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﻟﺐ ﮐِﺸﺖ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻋﺎﻣﻪ، ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﺯﺷﺖ ﺳﮓ ﺑِﻪ ﺯ ﻣﻦﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﻡ ﻧﺎﻡ ﺑﻬﺸﺖ 🔹🔸🔹 ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻣﺮﺍ ﮐﻪ: ﺩﻭﺯﺧﯽ* ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺴﺖ ﻗﻮﻟﻴﺴﺖ ﺧﻼﻑ, ﺩﻝ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺘﻮﺍﻥ ﺑﺴﺖ ﮔﺮ ﻋﺎﺷﻖ ﻭ ﻣﻴﺨﻮﺍﺭﻩ ﺑه دﻭﺯﺥ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﻴﻨﯽ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﮐﻒ ﺩﺳﺖ 🔸دوزخی: اهل دوزخ ،جهنمی 🔹 🔸۲۸ اردیبهشت ماه روز گرامی‌داشت 🔹🔶🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸