eitaa logo
نسیم ادب
318 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
354 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 الحُب أنْ أحبكِ ألف مرّة وفى كُلّ مرّة أشعرُ أنى أُحبكِ للمرّة الأولى عشق آن است كه هزار بار دوستت داشته باشم و هربار حس كنم اولين بارى است كه دوستت دارم... 💎 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 إشْتَقْتُ إلیکَ فعلِّمْنِی أنْ لاأشتاق علِّمْنِی کیفَ أقُصُّ جُذُورَ هَوَاکَ من الأعماقْ علِّمْنِی کیف تَمُوتُ الدَمْعَة ُفی الأحداقْ علِّمْنِی کیفَ یموتُ القلبُ و تنتحِرُ الأشواقْ... دلتنگ توأم مرا بیاموز چطور دلتنگت نباشم چطور باید ریشهٔ عشقِ تو را از اعماق جان‌ام برکنم؟ بیاموزم چگونه اشک در کاسهٔ چشم‌ می‌میرد بیاموزم قلب‌ها چطور می‌میرند و شور و‌ شوق وجودِ آدمی چگونه خودکشی می‌کند؟ 🔻 ‎‌‎‌‎‌‎‌‌ ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 من أعطاك عذراً زائفاً للرحيل... أعطه ألف شكر لعدم البقاء... «هر کس برایِ رفتن بهانه‌ای واهی برایت تراشید تو برایِ نماندنش هزار بار از او تشکر کن.» 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 "وحزني كالطفل، يزداد في كل يوم جمالاً ويكبر" و اندوهم، مانند یک کودک، هر روز زیباتر و بزرگ تر می‌شود. 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔹@NasimeAdab 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 فإذا وقفت أمام حسنك صامتاً فالصمتُ في حَرَم الجمال جمالُ كَلِماتُنا في الحُبِّ تقتلُ حُبَّنَا إن الحروف تموت حين تقال.. و آن‌هنگام که در پیشگاه حُسن‌ت [قرار گرفتم] ساکت ایستادم که «سکوت» در حریم زیبایی، خود، زیبایی است! سخنانی که از عشق بر زبان راندیم، عشقِ ما را می‌کُشد که کلمات، آن زمان که بیان شوند، می‌میرند... 🔹 لینک گروه چت: https://eitaa.com/joinchat/4268229244C7f2a874c3d ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 كفاك تلعب دور العاشقين معي... وتنتقي كلمات لست تعنيها... كم اخترعت مكاتيبا... سنرسلها... وأسعدتني ورود...سوف تهديها! وكم ذهبت لوعد لا وجود له! ... وکم تمنیت لو للرقص تطلبني... وحيرتني ذراعي... أين ألقيها. ارجع إلي...فإن الأرض واقفة... كأنما الأرض فرت من ثوانيها... ارجع… فبعدك لا عقد أعلقه... ولا لمست عطوري في أوانيها... لمن جمالي؟ لمن شال الحرير؟ لمن. ضفائري منذ أعوام أربيها؟ ارجع كما أنت... صحوا كنت أم مطرا... فما حياتي أنا إن لم تكن فيها. «اینکه با من نقشِ عاشق‌ها را بازی کنی...کافی است و از بر زبان آوردنِ کلماتی که  معنیِ آنها را نمی دانی! چه نامه‌ها که نوشتم...به آن امید که روزی برایت بفرستم... و چه گُل‌هایی که امید این که به من تقدیم خواهی کرد شادم می‌کرد! و چقدر... سر ِوعده‌هایِ نبوده رفتم! ...و چقدر آرزو کردم روزی اگر دعوتم کردی که با تو برقصم و در آخر بازوانم حیران ماندند...تا کجا آنها را بگذارم؟! پیشم برگرد...چرا که ( در چشمم) زمین از حرکت باز مانده است! گویا او هم از ثانیه‌ها‌یِ خود گریزان است! برگرد...چون بعد از تو نه گردنبندی خواهم آویخت و نه دست به شیشه‌یِ عطرم خواهم زد... زیبایی‌ام برایِ که باشد؟ شال ابریشم‌ام را برایِ که به گردن بیآویزم؟ و برایِ که باشد گیسوانی که...این همه سال آنها را  پروردم؟! هرگونه که هستی برگرد...چه صاف و چه بارانی! که زندگی  اگر تو نباشی به چه کارم می‌آید؟!» 🔸 🔸🔷🔸 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔹@NasimeAdab🔹
📖 لم يكن الربيع صديقي في يومٍ من الأيام ولا تحمست لطبقات الطلاء الأحمر و الأزرق التي يضعها على وجهه ولا للأشجار التي تقلد راقصات الـ (فولي بيرجير) الخريف وحده؛ هو الذي يشبهني... بهار هیچ‌گاه دوست من نبود! هیچ وقت برای رنگ قرمز و آبی که روی صورتش می‌مالید هیجان‌زده نشدم. حتی برای درختانی که ادای رقاصان «فولی برژر» * را در می‌آوردند. پاییز.. فقط پاییز است که شبیه من است... 🔹 🔸 🔹 🔅* «فولی برژر» یا به فرانسوی Folies Bergère از معروف‌ترین تالارهای موسیقی و رقص در شهر پاریس است. 🏞 عکس: دهکده «صوفر» در لبنان 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 لغتي أنتِ ۱. لغتي أنتِ.. التي يقرأ فيها الناس عينيك إذا هم قَرَؤُوها ويشمون بها رائحة الورد الدمشقي إذا ما استنشقوها ویحطّون‌‌ علی ثغرك أسراباً من النحل إذا هم سمعوها زبانِ من تویی زبانی که چون مردم می‌خوانندش چشمانِ تو را در آن خوانده‌اند و چون عطرش را می‌بویند شمیمِ گُلِ سرخِ دمشقی را با آن بوییده‌اند و انبوهِ زنبورهای عسل را بر دهانت نشانده‌اند چون آن را می‌شنوند ۲. لغتي أنت التي شكلتها من مياه الأنهار السبعة في الشام ومن دوزنة الرصد وتقسيم المواويل وموسيقى البيات لغة أسبح في إيقاعها مثلما الأسماك في نهر الفرات زبانِ من تویی که آن را با آبِ آن هفت رودِ شامی ترکیب کردم با کوکِ نغمه‌هایِ ساز با پاره‌های موّال‌ها و با موسیقیِ بیات زبانی که در ضرب‌آهنگش شنا می‌کنم چون ماهیان در فرات ۳. لغتي أنتِ التي ألبسها في عنقي مثل القلادة والتي أحفظها عن ظهر قلب قبل لحظات الولادة والتي جمَّلتها بالشِعر أثناء الولادة ووضعتُ الذهب المشغول في معصمها بعد تاريخ الولادة زبانِ من تویی که چون گردن‌بند آن را به گردن می‌آویزم که پیش از لحظاتِ زایش آن را از بَر می‌کنم که در هنگامه‌ی زادن آن را با شعر می‌آرایم که پس از ولادت، دستبندِ گوهرنشانِ زرین را به دستش می‌اندازم ۴. لغتي أنتِ التي لملمتُها من بخارىٰ وسمرقند وكشمير و تبريز و بغداد وأسواق دمشق و مزارات النجف والتي رصعتها بدموعي كأباريق الخزف زبانِ من تویی که آن را از بخارا و سمرقند و از کشمیر و تبریز و بغداد و از بازارهای دمشق و حرم‌های* نجف گِرد آوردم و چون کوزه‌های سفالین با اشک‌هایم گوهرنشان کردم ۵. يا التي صارت بشعري لغة وبنثري لغة وبعشقي لغة سافري شرقاً وغرباً وشمالاً وجنوباً سافري حتى نهايات السفر أن أشعاري التي غنيتها لك يا سيدتي سوف تعطيك جوازاً للسفر! ای که با شعرم زبان شدی و با نثرم زبانی و با عشقم زبانی دیگر به شرق و غرب سفر کن! و به شمال و جنوب! سفر کن تا منتهایِ سفر که شعرهایی که برای تو خواندم بانویِ محبوبم به تو جواز سفر خواهد داد! ۶. لغتي أنت وكم يسعدني أن أحب امرأة هي من أحلىٰ ومن أرقىٰ ومن أصفىٰ اللغات لغتي الأم التي تشعرني أنني ما زلتُ موجوداً على قيد الحیاة زبانم تویی و چه اندازه خوشبختم که به زنی عشق می‌ورزم که از زیباترین، والاترین و بی‌آلایش‌ترین زبان‌هاست زبانِ مادریِ من است که به من این احساس را می‌دهد که هنوز زنده‌ام 🔸شاعر: 🔹مترجم: 🔸 🔹 | با یک روز تأخیر 🔅 مترجم مزارات را حرم‌ها ترجمه کرده‌اند به نظر می رسد با توجه به معنای کلمه، مزارها ترجمه‌ی بهتری باشد ضمن اینکه در فارسی عین کلمه‌ی مزار کاربرد دارد. 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 عمیقانه دوست نداشته باش، قبل از اینکه مطمئن شوی طرف مقابل هم تو را عمیقانه دوست دارد؛ چرا که عمقِ عشق امروز همان عمقِ زخم فردای توست... 🔹 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 عُیونکِ قَصیدةٌ کَتَبَها نَزار وَ غَنّاها کاظِم چشمان تو شعری‌ست كه نزار نوشته است و كاظم آن را خوانده است. 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 ترجمه: سینا کمال آبادی ‌ 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
🌅 إنّنی أُحِبُّکِ وَ  لَن أَترککِ وَحدَکِ على ورقةِ ۳۱ دیسمبر أبداً سَأَحمِلُکِ عَلى ذِراعی وَ أَتَنَقَّلُ بِکِ بَینَ الفُصولِ الأربعةِ تو را دوست دارم  و  هرگز تو را در برگه‌ی تقویم آخرین روز سال رهایت نخواهم کرد تو را بر بازوانم حمل می کنم و  در چهار فصل سال می‌چرخانمت 🔸 💐 🌅 ----⚜۰🔶۰⚜---- ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
4.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ ‏دَعیني اصُبّ لكِ الشاي... دعيني أعبّر عما يدورُ ببالِ الفناجين وهي تفكّر في شفَتيك. «بُگذار برایَت چای بریزم بُگذار برایَت بیان کنم آنچه را در ذهن فنجان‌ها می‌گذرد وقتی به لب‌هایَت  می‌اندیشند.» ┄┅┅❅ 🔆 ❅┅┅┄ 🔸 🔅 🔹 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab