eitaa logo
نسیم ادب
295 دنبال‌کننده
3هزار عکس
319 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 لغتي أنتِ ۱. لغتي أنتِ.. التي يقرأ فيها الناس عينيك إذا هم قَرَؤُوها ويشمون بها رائحة الورد الدمشقي إذا ما استنشقوها ویحطّون‌‌ علی ثغرك أسراباً من النحل إذا هم سمعوها زبانِ من تویی زبانی که چون مردم می‌خوانندش چشمانِ تو را در آن خوانده‌اند و چون عطرش را می‌بویند شمیمِ گُلِ سرخِ دمشقی را با آن بوییده‌اند و انبوهِ زنبورهای عسل را بر دهانت نشانده‌اند چون آن را می‌شنوند ۲. لغتي أنت التي شكلتها من مياه الأنهار السبعة في الشام ومن دوزنة الرصد وتقسيم المواويل وموسيقى البيات لغة أسبح في إيقاعها مثلما الأسماك في نهر الفرات زبانِ من تویی که آن را با آبِ آن هفت رودِ شامی ترکیب کردم با کوکِ نغمه‌هایِ ساز با پاره‌های موّال‌ها و با موسیقیِ بیات زبانی که در ضرب‌آهنگش شنا می‌کنم چون ماهیان در فرات ۳. لغتي أنتِ التي ألبسها في عنقي مثل القلادة والتي أحفظها عن ظهر قلب قبل لحظات الولادة والتي جمَّلتها بالشِعر أثناء الولادة ووضعتُ الذهب المشغول في معصمها بعد تاريخ الولادة زبانِ من تویی که چون گردن‌بند آن را به گردن می‌آویزم که پیش از لحظاتِ زایش آن را از بَر می‌کنم که در هنگامه‌ی زادن آن را با شعر می‌آرایم که پس از ولادت، دستبندِ گوهرنشانِ زرین را به دستش می‌اندازم ۴. لغتي أنتِ التي لملمتُها من بخارىٰ وسمرقند وكشمير و تبريز و بغداد وأسواق دمشق و مزارات النجف والتي رصعتها بدموعي كأباريق الخزف زبانِ من تویی که آن را از بخارا و سمرقند و از کشمیر و تبریز و بغداد و از بازارهای دمشق و حرم‌های* نجف گِرد آوردم و چون کوزه‌های سفالین با اشک‌هایم گوهرنشان کردم ۵. يا التي صارت بشعري لغة وبنثري لغة وبعشقي لغة سافري شرقاً وغرباً وشمالاً وجنوباً سافري حتى نهايات السفر أن أشعاري التي غنيتها لك يا سيدتي سوف تعطيك جوازاً للسفر! ای که با شعرم زبان شدی و با نثرم زبانی و با عشقم زبانی دیگر به شرق و غرب سفر کن! و به شمال و جنوب! سفر کن تا منتهایِ سفر که شعرهایی که برای تو خواندم بانویِ محبوبم به تو جواز سفر خواهد داد! ۶. لغتي أنت وكم يسعدني أن أحب امرأة هي من أحلىٰ ومن أرقىٰ ومن أصفىٰ اللغات لغتي الأم التي تشعرني أنني ما زلتُ موجوداً على قيد الحیاة زبانم تویی و چه اندازه خوشبختم که به زنی عشق می‌ورزم که از زیباترین، والاترین و بی‌آلایش‌ترین زبان‌هاست زبانِ مادریِ من است که به من این احساس را می‌دهد که هنوز زنده‌ام 🔸شاعر: 🔹مترجم: 🔸 🔹 | با یک روز تأخیر 🔅 مترجم مزارات را حرم‌ها ترجمه کرده‌اند به نظر می رسد با توجه به معنای کلمه، مزارها ترجمه‌ی بهتری باشد ضمن اینکه در فارسی عین کلمه‌ی مزار کاربرد دارد. 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab