📖 #غزلهای_ناب
سخت است دلت گم شود و تنگِ کسی هم..
در غربت و غم باشی و در چنگِ کسی هم..
آشفته و سردرگم و بیتاب بمانی،،
در حسرتِ آسودگی و لَنگِ کسی هم..
مینای دلت گرچه ترک خورده ولی باز،،
در معرض تیر و هدفِ سنگِ کسی هم..
در کشمکش عقل و جنون باخته باشی،،
مغلوب شوی یکسره در جنگِ کسی هم..
با حیلهی یک خلق بسوزی و بسازی،،
رسوا بشوی در شب نیرنگِ کسی هم..
با بغض برای دلت آواز بخوانی..
افسرده شوی از غمِ آهنگِ کسی هم..
سخت است که در گوشهی تنهایی دنیا،،
از غصه بمیری و دلت تنگِ کسی هم..
🔹#نگار_حسینی
🔹🔶🔹
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
📖 #اشعار_ناب
چرا پنهان کنم؟
عشق است و پیداست
درین آشفته اندوه نگاهم...
تو را میخواهم ای چشم فسون بار
که میسوزی نهان از دیرگاهم...
چه میخواهی ازین خاموشی سرد؟
زبان بگشا که میلرزد امیدم
نگاه بی قرارم بر لب توست
که میبخشی به شادیها نویدم...
دلم تنگ است و چشم حسرتم باز
چراغی در شب تارم برافروز
به جان آمد دل از ناز نگاهت
فرو ریز این سکوت آشناسوز...
🔹#هوشنگ_ابتهاج
🔹🔶🔹
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
📖 #نسیم_صبحگاهی
شب رفته و صبح غرق مروارید است
آیینــه ات آراستـــــه از امیــــــد است
گُل داده سپیده و شکوفا شــده نـــور
در باغ نگاهت چه قَدَر خورشید است
🔹#شهراد_میدری
🔸#صبح_بخیر
🔹🔶🔹
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
📖 #تکبیتهای_ناب
ای عشق به شوق تو گذر میکنم از خویش
تو "قاف" قرار من و من "عین" عبورم...
🔹#قیصر_امین_پور
🔹🔶🔹
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 #تکبیتهای_ناب
سوز دل یعقوب ستمدیده ز من پرس
کاندوه دل سوختگان سوخته داند
🔸ساز و آواز:#همایون
🔹آواز : #مجتبی_عسگری
🔸سه تار : #حسین_میمنی
🔺شعر : #سعدی
(کانادا - اردیبهشت ۱۴۰۳)
🔹🔶🔹
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
📖 #نسیم_صبحگاهی
صبحِ صادق ز گریبان افق گشت بلند
صبحِ عاشق ز بُناگوشِ تو داریم طمع
🔹#سالک_قزوینی
🔸#صبح_بخیر
🔹🔶🔹
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
📖 #همستر #انگشتان_بیصاحب
✍️ #دکتر_سردار_فتوحی
ارسطو میگفت «کشاورزی و باغداری شغلهای بسیار لذتبخشی برای افراد هستند زیرا در این شغلها تولد و مرگ و همچنین فرایند زندگی(گیاهان و میوهها) را میشناسند. دامداران با توجه به سرو کار داشتن آنها با حیوانات، انسانهای بسیار شجاعی هستند و حتی معتقد بود مدیریت یک جامعه جمهوریخواه (همان دموکراسیخواه) بهتر است بر عهده این سه صنف باشد». آنان (کشاورز، دامدار و باغبان) تمامی اعضای بدنشان (دست، پا، سر، ذهن و ...) کار میکند و بدن متوازن و هماهنگ بود.
در جهان مدرن این بدن تکهتکه شد، تنها تکهای از بدن مشغول کار میشود. کارگری در کارخانه صبح تا شب روی صندلی مینشیند و فقط پیچ را سفت میکند. کارمندی صبح تا شب با انگشتش فقط دکمه کامپیوتر را برای عبور مسافران میزند و ... بر همین اساس بدن در جامعه مدرن تکهتکه شد. تکههایی از آن بیمصرف شد و تکههایی از آن از فرط کاری به زودی فرسوده شد.
اما این تکهتکه شدن به اوج خود رسید به طوری که انگشتان نیز از هم فاصله گرفتند. در دنیای سنتی انگشت به ندرت به تنهایی به کار میرفت و حتی انگشت به تنهایی، بیشتر معنای منفی داشت داشت (مثل انگولک کردن، انگشت در بینی یا حتی صورت و...) و انگشتان در هماهنگ با هم معمولاً کاری را انجام میدادند. اوج جهان مدرن، میتوان اوج فشار بر انگشتان نامید و آغاز این فشار، در سال ۱۸۸۸ توسط کداک برای تبلیغ دوربین براونی بود که نوشته بودند «با یک انگشت فشار بده، بقیهاش با ما».
با همهگیر شدن سواد نوشتن، انگشت درگیر شد. با اختراع کامپیوتر و موبایل نیز فشار بر انگشتان تشدید شد. امروزه دیگر همه چیز حول انگشت میچرخد: انگشتر ازدواج، انتخابات، ازدواج، وام، خرید و فروشها، انوع شغلها از جمله بانکداری، بیمهگری و ...
هر فشاری که بر انگشت وارد میکنید چیزی را تأیید یا رد میکنید. مثلاً با فشار دادن انگشتتان بر ضمانتنامه، تأیید میکنید که ضامن کسی شدهاید، یا وقتی لایک میکنید یعنی تأیید میکنید و ...
ولی با وجود اینکه در جهان مدرن هر روز بیشتر انگشتان ما تحت فشار کاری (بخصوص برای تأیید) بوده است و از سایر قسمتهای بدن بیشتر استثمار شده است، یعنی تحت حاکمیت ذهن و سایر اعضای بدن قرار میگیرد. ولی در «همستر» دیگر انگشتان عضو بدن نیستند، زیرا اصلا ارتباطی با ذهن و سایر اعضاء ندارند گویی انگشتان یتیم شدهاند که از بدن جدا شدهاند یا گویی ما اضافی هستیم.
انگشتان دقیقا زمانی شروع به کار میکند که تفکر و اندیشه میایستد. پس بیروح میشوند. لذا انگشتان "همستری" سرگردان رویِ صفحه موبایل رها شده است و بیحس و بیاختیار است، مچاله شده و بر خود لولیده است. هرز شده و اقتدار ندارد.
ریتم بیش از حد یکنواخت و طوطیوار انگشتان بر روی موبایل، به معنای سرکوب کل لذتها، شجاعتها و اندیشیدنهاست که زمانی با باغداری و ... کسب میشد.
انسان همستری، انسانی است مدام با انگشتش «تأیید میزند» ولی چرایی و چگونگی آن را نمیفهمد بلکه آلوده به ریتم "تأییدکردن" با انگشتان است. چنین انسانی زندگی را باخته است.
🔹#زلال_اندیشه
🔹🔶🔹
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
📖 #اشعار_ناب
خدشهای در تو نیست، اما من
در منِ پیرمردْ اشکالیست
چوبخطی که از تو پر شده است
سی و اندیست از خودم خالیست
روز، هرشب درون من خواب است
صبح فردا مسلّماً ابریست
پشت این ماهْ بی چراغیهاست
گریه، ته ماندههای خوشحالیست
سرفه همراه عمر میگذرد
سینهام خلط ناگواریهاست
سال تا سالِ من نفس تنگیست
نفسی هم که میکشم ، سالیست
بی هوا میپرانیام به هوا
کیش هم میکنی که دور شوم
سنگ هم پرت کن! تو هر سنگی
که به من پرت میکنی بالیست!
سر هر سفرهای که چیده شدی
تلخیات سهم کاسهٔ من بود
یک وجب آش روی روغن بود
دستپختت هنوز هم عالیست!
وزنهای نیستم که برداری
عددی نیستم که بشماری
به شمار کسی نمیآیم ؛
طبل ، یک اختراع تو خالیست
حالی از من نپرس ؛ بدحالم
خوب شو ، خوب میشود حالم
آااخ دستم، دلم ، پرم ، بالم...
حال بد هم برای خود حالیست...
🔸#حسین_صفا
🔹🔶🔹
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔹@NasimeAdab🔹
📖 #نسیم_صبحگاهی
كمی طلوع آفتاب
كمی چای داغ
كمی نسیم صبحگاهی
و بسیاری تو
مگر من جز این چه میخواهم؟
🔹#میسا_دورقی
🔸#صبح_بخیر
🔹🔶🔹
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
📖 #غزلهای_ناب
از همان روزی که در باران سوارم کردهای
با نگاهت هیچ میدانی چکارم کردهای؟
با تو تنها یک خیابان همسفر بودم ولی
با همان یک لحظه عمری بیقرارم کردهای
موج مویت برده و غرق خیالم کرده است
روسری روی سرت بود و دچارم کردهای
تازه فهمیدم که حافظ در چه دامی شد اسیر
با نگاهت، خنده ات، مویت، شکارم کردهای
در خیابان اولین عابر منم هر صبح زود
در همان جایی که روزی غصهدارم کردهای
رأس ساعت میرسی، میبینمت، رد میشوی...
کم محلی میکنی، بیاعتبارم کردهای
در نگاهِ دیگران پیش از تو عاقل بودهام
خوب کردی آمدی... مجنون تبارم کردهای
در (و لا الضالین) حَمدَم خدشهای وارد نبود
وایِ من، محتاج یک رکعت شمارم کردهای
🔸#مهدی_ذوالقدر
🔹#ارسالی_شما
🔸🔷🔸
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
📖 #دست_دعا
برای سلامتی شاعر و ترانه سرای محبوب کشورمان آقای #محمدعلی_بهمنی دعا کنیم.
محمدعلی بهمنی شاعر و ترانه سرای نام آشنا به دلیل سکته مغزی در بیمارستان بستری شد. شب ۱۹ خرداد محمدعلی بهمنی به بیمارستان منتقل و با تشخیص پزشکان در بخش ICU بستری شده است.
اطرافیان و خانواده این شاعر پر آوازه ایرانی، از وخیم بودن احوالات جسمی بهمنی خبر داده اند.
است. بهمنی سال ۱۳۷۸ غزل سرای نمونه کشور شد و سال ۱۳۸۵ در نخستین دوره ی جشنواره شعر فجر به اتفاق #حسین_منزوی برگزیده بخش #شعر_کلاسیک شد و هم در فهرست #چهرههای_ماندگار شعر قرار گرفت.
در بین آثار بهمنی «گاهی دلم برای خودم تنگ می شود» بی هیچ تردید در رشد #غزل_معاصر ، مجموعه ای بس تأثیرگذار است.
عشق از جمله مضمون غزل های اوست. بسیاری بر این عقیده اند که غزل های او وام دار سبک و سیاق #نیما_یوشیج است. آنچنان که خود او می گوید:
جسمم غزل است اما روحم همه نیمایی است
در آینهی تلفیق این چهره تماشایی است.
🔸#محمدعلی_بهمنی
🔸🔷🔸
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
NaserAbdollahiHavayeHava_(www.musicx.ir).mp3
4.48M
🎼 #نواهای_ناب
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنه ی کفش فرارو برکشید
آستین همتو بالا زد و رفت
یه دفعه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشه ی فردا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
دفتر گذشته ها رو پاره کرد
نامه ی فرداها رو تا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن
خودشو تو مرده ها جا زد و رفت
هوای تازه دلش می خواست ولی
آخرش توی غبارا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی می گشت
خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت
یه دفعه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشه ی فردا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
دفتر گذشته ها رو پاره کرد
نامه ی فرداها رو تا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
🔸خواننده: #ناصر_عبداللهی
🔹ترانه_سرا : #محمدعلی_بهمنی
🔸🔷🔸
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
📖 #غزلهای_ناب
ای دلبریت دلــهرهی حضرت آدم
پلکی بزن و دلهرهام باش دمادم
پلکـــی بزن از پلک تو الهـــــام بگیرم
تا کاسه ی تنبور و سه تاری بتراشم
هر مــــاهِ تهِ چاه نشد حضرت یوسف
هر باکره ای هم نشود حضرت مریم
گاهی غزلم!گم شدن رخش بهانهاست
تهمیــنه شـود همدم تنهایــــی رستم
تهمینه شود بستر لالایی سهراب
تهمینه شود یک غم تاریخی مبهم
تهمینه ی من ترس من این است نباشد
باب دلت این رستم بـــی رخشِ پُر از غم
این رستم معمولیِ ساده که غریب است
حتــــی وســــط ایل خودش در وطنش:بم
ناچاری ازین فاصله هایی که زیادند
ناچاری ازین مُردنِ تدریجی کـم کم
هرجا بروم شهر پر از چاه وشغاد است
بگذار بمانـــــم کـــــــه فدای تـــو بگردم
من نارون صاعقـــه خورده تو گل سرخ
تو سبز بمان من به درک من به جهنم
🔸#حامد_عسکری
🔹#ارسالی_شما
🔸🔷🔸
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
📖 #غزلهای_ناب
به یادِ آن کسى که چشمهایش برده جانم را
تفال میزنم هر شب مَفاتیحُ الجَنانَم را
من آن آموزگارم که سوال از عشق میپرسم
ولیکن خود نمیدانم جوابِ امتحانم را
کمى از دردها را با بُتم گفتم مرا پس زد
دریغا که خدایم هم نمىفهمد زبانم را
به قدرى در میان مردم خوشبخت بدنامم
که شادى لحظهاى حتى نمىگیرد نشانم را
تو دریایى و من یک کشتى بىرونقِ کُهنه
که هى بازیچه میگیرى غرورم، بادبانم را
شبیه قاصدکهاى رها در دشت میدانم
لبت بر باد خواهد داد روزى دودمانم را
دلم مى خواهد از یک راز کهنه پرده بردارم
امان از دست وجدانم که مى بندد دهانم را...
🔹#سید_تقی_سیدی
🔸#ارسالی_شما
🔹🔶🔹
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔹@NasimeAdab🔹
📖 #غزلهای_ناب
شبِ دلواپسیها، هر قَدَر بیماهتر، بهتر
که شاعر، در شب موهای تو، گمراهتر بهتر
برای شانههای شهرِ متروکی شبیه من
تکانهای گُسَل، یکدفعه و ناگاهتر، بهتر
چه فرقی میکند من چند سر، قلیان عوض کردم؟
برای قهوهچیها، مَرد، خاطرخواهتر بهتر
ندانستی که روی بیت بیتش وزن کم کردم
نوشتی شعرهایت شادتر، کمآهتر، بهتر
نه اینکه قافیه کم بود، نه! در فصل تابستان
غزل هم، مثل دامن، هرقَدَر کوتاهتر بهتر
🔸#حامد_عسکری
🔹#ارسالی_شما
🔸🔷🔸
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
📖 #اشعار_ناب
خطا کن پشت هم
بخشیدنت را دوست دارم
نمیدانی چقدر این رفتن و
برگشتنت را ، دوست دارم !
حسابش را بکن ...
احساس یک مادر
به کودک را
همان اندازه من
پیراهنت را دوست دارم!
🔹#مهین_رضوانی_فرد
🔸🔷🔸
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
📖 #اشعار_آیینی
ای بقیعِ غم تو، کرب و بلایی دیگر
کربلا بود برای تو مِنایی دیگر
کوفه تا شام، تو را سعیوصفایی دیگر
در غریبان، تو غریب الغربایی دیگر
غربتت را نسرودم منِ شاعر آری
راستی تو چقَدَر شاعر و ذاکر داری؟!
شده آزرده تو را از عمل ما، خاطر
بی سبب نیست اگر شد حرمت بی زائر
از حدیث تو نگفتیم ولو در ظاهر
گرچه محتاجترینیم به قال الباقر
همهی سال پی یک شب تقویم توأیم
ما فقط مرثیهخوان شب ترحیم توأیم
دست بر دامن مهرت نرساندیم چرا؟
گاهگاهی که رسیدیم، نماندیم چرا؟
پایمان را به بقیعت نکشاندیم چرا؟
باقرالعلم! ز علم تو نخواندیم چرا؟
بگذر از ما که برای تو مؤثر نشدیم
نه که بی صحن و رواقی تو، مسافر نشدیم
کودکیهای تو در اوج مصیبت طی شد
کودکیهای تو همراه شهادت طی شد
پای آن خیمه که میرفت به غارت طی شد
زیر شلاق ستم وقت اسارت طی شد
طی شده کودکیات گوشهی بین الحرمین
گه در آغوش پدر، گاه در آغوش حسین
کربلا جلوهی غم بود برایت مادام
کربلا کشت تو را، کشت تو را بدتر شام
کربلا بود و حسین و تو و سجاد، تمام
کربلا بود و امام بن امام بن امام
من تو را یک تنه یک کرببلا میبینم
من تو را در همهی مرثیهها میبینم
داغ بی آبی و فقدان عمو را تو بگو
روضهخوان باش خودت، روضهی او را تو بگو
پرده بردار، بیا راز مگو را تو بگو
بوسهی تیغ به رگهای گلو را تو بگو
تو بنا بود بمانی به امامت برسی
روضهخوان باشی و هر شب به شهادت برسی
🔹#محسن_ناصحی
🔸#شهادت #امام_محمد_باقر (علیه السلام)چشمه جوشنده علم #تسلیت باد.
🔸🔷🔸
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
📖 #غزلهای_ناب
بس که آن لبخند، سِحر دلفريبی ساخته است
آدمی مثل من از دنيا به سيبی ساخته است
خاکيان بالاتر از افلاکيان می ايستند
عشق از آدم چه موجود غرييبی ساخته است
دوستی در پيرهن دارم که با من دشمن است
اعتماد از من برای من رقيبی ساخته است
زَهر می نوشاند و من شهد می پندارمش
عقل ظاهر بين ،چه ترديد عجيبی ساخته است
هر چه میبارد بر اين صحرا نمی رويد گلی
چشم شور از من چه خاک بی نصيبی ساخته است
من دوای درد خود را می شناسم روزگار
از دل بيمار من ديگر طبيبی ساخته است
دل به شادی های بی مقدار اين عالم مبند
زندگی تنها فرازی در نشيبی ساخته است
🔹#فاضل_نظری
🔸#ارسالی_شما
🔸🔷🔸
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
📖 #غزلهای_ناب
آه اگر دورانِ شیرینِ وفا خواهد گذشت
روزهای همنشینیهای ما خواهد گذشت
بعد من تنها نخواهی ماند، اما بعد تو
بر من تنها نمیدانی چهها خواهد گذشت...
عاشقان تازهات اهل کدام آبادی اند؟
عطر گیسوی تو اینبار از کجا خواهد گذشت؟
تابِ دورافتادنم از تابِ گیسوی تو نیست
کی دل آشفته از موی رها خواهد گذشت؟!
ای دعای عاشقان پشت و پناهت! بازگرد
بیتو کار دوستداران از دعا خواهد گذشت...
🔹#سجاد_سامانی
🔸#ارسالی_شما
🔸🔷🔸
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 #عربیات
فيك من القمر نوره وجماله وبُعده عني..!
« تو مثل ماهی
درخشنده و زیبا و دور از من .»
🔸#عربیات
🔸🔷🔸
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔹@NasimeAdab🔹
📖 #نسیم_صبحگاهی
ندارد صبح روشن
رویِ خندانی که او دارد
ندارد ابرِ نیسان،
چشمِ گریانی که من دارم
🔹#رهی_معیری
🔸#صبح_بخیر
🔹🔶🔹
📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید.
🔸@NasimeAdab🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 #نسیم_صبحگاهی
ﮔﺮ ﻧﻮﺭِ ﻋﺸﻖِ ﺣﻖ، ﺑﻪ ﺩﻝ ﻭ ﺟﺎﻧﺖ ﺍﻭﻓﺘﺪ
ﺑِﺎﻟﻠّﻪ، ﮐﺰ ﺁﻓﺘﺎﺏِ ﻓﻠﮏ، ﺧﻮبتر ﺷﻮﯼ
🔹#حافظ
🔸#صبح_بخیر
🔹🔶🔹
♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا
🔸@NasimeAdab🔸
📖 #تکبیتهای_ناب
از من ایمان بُردهای
از دیگران دل میبَری
هر چه میخواهی بِبَر
اما مرا از یاد نه...
🔸#علی_صفری
🔹🔶🔹
♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا
🔸@NasimeAdab🔸
📖 #اشعار_آیینی
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
به هرکه مینگرم در لباس احرامش
دلش به جانب کعبهست، رو به سوی خداست
یکی به جانب مسلخ برای قربانی
یکی روانه به دنبال یوسف زهراست
یکی بهشت خدا را به چشم خود دیده
یکی به یاد جهنم ز تابش گرماست
یکی به خیمه ندای الهی العفوش...
یکی دو دیدهاش از اشک شوق چون دریاست
یکی به امر خداوند سر تراشیده
یکی دو دست دعایش به سوی حق بالاست
سلام باد بر آن مُحرم خداجویی
که روح بندگی از اشک دیدهاش پیداست
سلام باد به اخلاص و صدق ابراهیم
که بهر ذبح پسر همچو کوه، پابرجاست
سلام باد به ایثار و عشق اسماعیل
که سر به دست پدر داد و خویش را آراست
وجود او همه تسلیم محض پا تا سر
که دست شست ز جان و سر و، خدا را خواست
کشید تیغ ولی آن گلو بریده نشد
فتاده بود به حیرت که عیب کار کجاست
به تیغ گفت ببر! تیغ گفت ابراهیم!
خدات گفته نبر! گر برم خطاست خطاست
«خلیل یَأمُرُنی وَ الجَلیل یَنهانِی»
هوالعزیز، همانا که حکم، حکم خداست
چه امتحان عظیمی چه صدق و اخلاصی
تو از خدا و خداوند از تو نیز رضاست
مباد تیغ کشی بر گلوی اسماعیل
که این پسر پدر بهترین پیمبر ماست
گذار خنجر و دست ذبیح خود بگشا
که ذبح اعظم ما ظهر روز عاشوراست...
🔹#غلامرضا_سازگار
🔸#عید_سعید_قربان بر همهی مسلمانان تسلیم امر خدا #مبارک
🔹🔶🔹
♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا
♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا
🔹@NasimeAdab🔹
Hesamoddin-SerajEshagh-V-Ghoraban-320 (۱).mp3
6.1M
🎼 #نوای_ناب
این کیست این؟ این کیست این؟ این یوسف ثانیست این
خضر است و الیاس این مگر یا آب حَیوانیست این؟
این باغ روحانیست این، یا بزم یزدانیست این
سرمهیْ سپاهانیست این، یا نور سبحانیست این
این جان جان افزاست این، یا جنت المأواست این
ساقی خوب ماست این، یا بادهی جانیست این
تُنگ شکر را مانَد این، سودای سر را مانَد این
این سیم و زر را مانَد این، شادی و آسانیست این
رَستَم من از خوف و رجاء، عشق از کجا خوف از کجا؟
ای خاک بر شرم و حیاء، هنگام پیشانیست این
ای مطربِ داود دَم، آتش بزن در رخت غم
بردار بانگ زیر و بَم، هنگام صرخانیست این
مست و پریشان توام، موقوف فرمان توام
اسحاق و قربان توام، این عید قربانیست این
گل های سرخ و زرد بین آشوب بَردابرد بین
در قعر دریا گَرد بین موسای عمرانیست این
هر جسم را جان میکند، جان را خدادان میکند
دادِ سلیمان میکند یا حکم دیوانیست این
گویی شوی بی دست و پا، چوگان او پایت شود
در پیش سلطان میدَوی کین سِیْرِ ربانیست این
هر جا یکی گویی بود بر ضربِ چوگان میدود
چون گویْ شو، بی دست و پا هنگام وحدانیست این
خورشید، رخشان میرسد، مست و خرامان میرسد
با گوی و چوگان میرسد، سلطان میدانیست این
آن آب باز آمد بجو، بر سنگ زن اکنون سبو
سجده کن و چیزی مگو، کاین بزم سلطانیست این
بسم الله ای روح البقا بسم الله ای شیرین لقا
بسم الله ای شمس الضحیٰ بسم الله ای عین الیقین
🔹شاعر: #مولانا
🔸 خواننده:#حسامالدین_سراج
💐#عید_سعید_قربان #مبارک
🔹🔶🔹
♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا
♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا
🔹@NasimeAdab🔹