eitaa logo
نسیم ادب
297 دنبال‌کننده
3هزار عکس
319 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 ‏━━━━━━━━━━━━ به کمال عجز گفتم: که به لب رسید جانم به غرور و ناز گفتی: تو مگر هنوز هستی ...؟! ○ ‏━━━━━━━━━━━━ 💎@NasimeAdab ‏━━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/1940455734C44aa2c9c48
📖 ‏━━━━━━━━━━━━━ الحیاه تعلمک الحب و التجارب تعلمک من تحب و المواقف تعلمک من یحبک. ‏━━━━━━━━━━━━━ «زندگی به تو عشق را یاد می‌دهد تجربه‌ها به تو می‌آموزد که چه کسی را دوست داشته باش و موقعیت‌ها به تو یاد می‌دهد که چه کسی تو را دوست دارد..!» ○ ‏━━━━━━━━━━━━━ 💎@NasimeAdab ‏━━━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/1940455734C44aa2c9c48
📖 دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود ‏━━━━━━━━━━━━━ داد درویشی از سر تمهید سرقلیان خویش به مرید گفت کز دوزخ ای نکو کردار قدری آتش به روی آن بگذار بگرفت و ببرد و باز آورد عقد گوهر ز درج راز آورد گفت در دوزخ هر چه گردیدم درکات جحیم را دیدم آتش و هیزم و ذغال نبود اخگری بهر اشتعال نبود هیچ کس آتشی نمی افروخت زآتش خویش هر کسی می سوخت ○ ‏━━━━━━━━━━━━━ 💎@NasimeAdab ‏━━━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/1940455734C44aa2c9c48
📖 ‏━━━━━━━━━━━━━ به اخمت خستگی در می رود، لبخند لازم نیست کنار سینی چای تو اصلا قند لازم نیست ○ ‏━━━━━━━━━━━━━ 💎@NasimeAdab ‏━━━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/1940455734C44aa2c9c48
📖 ‏━━━━━━━━━━━━━ أتمنى لو كنت طفلا مرة أخرى هذا فقط يؤلمني من السقوط و قلبي إنه يدق فقط مع الكثير من الجري... _____________________________ ``کاش مثل بچه ها، ایام خوب کودکی دردی بجز درد زمین خوردن در وقت بازی نداشتم و تپش های تند قلبم جز بخاطر دویدن های شاد کودکانه نبود
.
🔺 ‏━━━━━━━━━━━━━ 💎@NasimeAdab ‏━━━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/1940455734C44aa2c9c48
📖 ‏━━━━━━━━━━━ شتابت چیست ای جان؟! از تنم خواهی برون رفتن دمی از جسم من بیرون مرو شاید که یار آید ‏━━━━━━━━━━━ 💎@NasimeAdab ‏━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/1940455734C44aa2c9c48
📖 ‏━━━━━━━━━━━━━ آخر قصد من تویی، غایت جهد و آرزو تا نرسم، ز دامنت دست امید نگسلم. 🔺 ‏━━━━━━━━━━━━━ 💎@NasimeAdab ‏━━━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/1940455734C44aa2c9c48
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 ‏━━━━━━━━━━━━ شنيدم كه چون قوي زيبا بميرد فريبنده زاد و فريبا بميرد شب مرگ تنها نشيند به موجي رود گوشه اي دور و تنها بميرد در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب كه خود در ميان غزل ها بميرد گروهي بر آنند كاين مرغ شيدا  كجا عاشقي كرد ؛ آنجا بميرد شب مرگ از بيم آنجا شتابد كه از مرگ غافل شود تا بميرد من اين نكته گيرم كه باور نكردم نديدم كه قويي به صحرا بميرد چو روزي ز آغوش دريا برآمد شبي هم در آغوش دريا بميرد تو دريا ي من بودي آغوش واكن  كه ميخواهد اين قوي زيبا بميرد ○ ‏━━━━━━━━━━━━ 💎@NasimeAdab ‏━━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/1940455734C44aa2c9c48
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 ‏━━━━━━━━━━━━ مانده حالا به چه باید بپرد گاه به گاه آن پلنگی که شبی پنجه رسانده‌ست به ماه گفتمش شیخ! در این آه چه تأثیری هست؟ گفت لا حول و لا قوّة الّا بالله   سر سجّاده به اقرار گناه آمده‌ای مستی‌ات عذر تو و عذر تو بدتر ز گناه   ای که سر خواستی از عاشق بی‌مقدارت ما کریمیم... کم از ما که کریمیم، نخواه!   گفتم ای دوست! همین هفته قرار من و تو مرگ هم طعنه زد و گفت که ان‌شاءالله... ❏ ‏━━━━━━━━━━━━ 💎@NasimeAdab ‏━━━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/1940455734C44aa2c9c48
📖 ‏━━━━━━━━━━━━━ گرچه پشت پلک‌ها مشغول پنهان‌کاری‌اند چشم‌هایت برخلاف آنچه می‌پنداری‌اند! من تبِ آغوش دارم، دست‌ها را "سد" مکن "رودها" با آرزوی وصلِ دریا جاری‌اند عشق، ای پیشامد زیبای ماضیّ بعید! هیچ می‌دانی که آثار تو استمراری‌اند...؟ ‏ ○ ‏━━━━━━━━━━━━━ 💎@NasimeAdab ‏━━━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/1940455734C44aa2c9c48
📖 حافظ و شعر یزید بن معاویه ‏━━━━━━━━━━━━━ يزيدبن معاويه غزلى با اين مطلع سروده: انا المسموم ماعندى به ترياق ولاراقى ادركأساً و ناولها الا ياايهالساقى حافظ شيرازى نيز در غزل معروف اول دیوانش، مصرع دوم اين بيت يزيد را چنين تضمين كرده به صورتی که دیوانش با همین مصراع یزید آغاز شده : الا ياايهاالساقى ادركأساً و ناولها كه عشق آسان نمود اول ولى افتاد مشكلها "اهلى شيرازى "، در قطعه اى با اين مضمون، چنين سروده: خواجه حافظ را شبى ديدم به خواب گفتم:"اى در فضل و دانش بى مثال از چه بستى بر خود اين شعر يزيد با وجود اين همه فضل و كمال؟ " گفت:" واقف نيستى زين مسئله مال كافر هست بر مؤمن حلال " "كاتبى نيشابورى "، پس از خواندن قطعه بالا، در جواب سرود: عجب در حيرتم از خواجه حافظ به نوعى كش خرد، زان عاجز آيد چه حكمت ديد در شعر يزيد او كه در ديوان، نخست از وى سرايد؟ اگرچه مال كافر بر مسلمان حلال است و درو شكى نشايد ولى از شير، عيبى بس عظيم است كه لقمه از دهان سگ ربايد ظاهراً ماجرا بين اين چند شاعر همین جا پايان مى يابد. ‏━━━━━━━━━━━━━ 💎@NasimeAdab ‏━━━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/1940455734C44aa2c9c48
📖 ‏━━━━━━━━━━━━━ در زماني که هنوز در سن جواني به سر مي برده، در شيراز دو نفر شاعر معروف بوده اند که تخلص يکي از آن ها و ديگري بوده است. روزي غزلي گفته و بر آن دو نفر که لب خندق اطراف شيراز زير درختي نشسته بودند عرضه کرد و از آن ها خواست که نظر خود را اظهار کنند. در اين موقع به رسم ، گريبان خود را چاک زده و باز گذارده بود. آن دو پس از مطالعه غزل گفتند: بد نيست ولي براي تفريح و مطايبه بهتر است في المجلس هر کدام مصرعي بسراييم اگر تو نيز از عهده برآيي آن وقت مي تواني در جرگه شاعران درآيي قبول کرد. ابتدا با اشاره به خندق گفت: من آب وضو دگر زخندق نکنم با کنايه و اشاره به گفت: من گوش دگر به حرف احمق نکنم نيز روي به کرد و فوري گفت: نامردم اگر دفتر اشعار تو را مانند گريبان فرزدق نکنم 🔺 🔸 🔹 ‏━━━━━━━━━━━━━ 💎@NasimeAdab ‏━━━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/1940455734C44aa2c9c48