eitaa logo
نسیم فیض
320 دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
1هزار ویدیو
67 فایل
💻 کانال توصیفی و اطلاع رسانی کانون فرهنگی و تبلیغی و کانون فهمای #مسجد_جامع_چالوس،گزارش های صوتی و تصویری از فعالیت های فرهنگی، تبلیغی و هنری، بیان معارف و احکام قرآن و اهل بیت علیهم السلام @LabbaikeYaHossine امور رسانه : @menhag_123 رابط خبری : @TMLP_11
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 ❇️ شهید «ابراهیم هادی» از شهدای جاویدالاثر عملیات والفجر مقدماتی است که کتاب خاطراتش از محبوب‌ترین کتاب‌های چندسال اخیر میان جوان‌هاست. 👈اما « شهید ابراهیم هادی» چرا تا این اندازه محبوب است؟ ✅ شهید ابراهیم، همیشه از خدا می‌خواست گمنام بماند؛ چون گمنامی صفت یاران خداست. 🚩در قطعه ۲۶ گلزار شهدای بهشت زهرا یادبودی است که خیلی‌ها با دیدن عکس صاحب آن و عنوان «شهید گمنام» که روی سنگ مزار نوشته شده، می‌روند و زائر شهید مفقودالاثر «ابراهیم هادی» می‌شوند؛ شهیدی که برای بچه‌های جنوب شرق تهران و کسانی که اهل دل هستند، خیلی عزیز است. البته این شهید برای جوان‌هایی که کتاب «سلام بر ابراهیم» را خواندند، حال و هوای دیگری دارد.🍀👇 ••✾❀🕊🚩🕊❀✾•• 🆔sapp.ir/nasim_feyz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 🎥 کلیپ/مغناطیس شخصیت شهید ابراهیم هادی👇 ❇️ سخنان مقام معظم رهبری، آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی در مورد شهید ابراهیم هادی🍀👇 ••✾❀🕊🚩🕊❀✾•• 🆔sapp.ir/nasim_feyz
﷽ 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 🔰پهلوان بسیجی، شهید معزّز و مکرّم ابراهیم هادی از بنیانگذاران گروه چریکی در جبهه گیلانغرب و ستاره ورزش کشتی کشورمان است؛ او در اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان شهر تهران به دنیا آمد؛ ابراهیم چهارمین فرزند خانواده بود؛ او در نوجوانی طعم تلخ یتیمی را چشید، از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد. ❇️ شهید ابراهیم دوران دبستان را به مدرسه طالقانی رفت و دبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان و کریم‌خان گذراند. او در سال ۵۵ توانست به دریافت دیپلم ادبی نائل شود. از همان سال‌های پایانی دبیرستان، مطالعات غیر درسی را نیز شروع کرد؛ حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی و همراهی و شاگردی استادی نظیر مرحوم علامه «محمدتقی جعفری» بسیار در رشد شخصیتی ابراهیم مؤثر بود. 🚩این شهید مفقود، در دوران پیروزی انقلاب شجاعت‌های بسیاری از خود نشان داد؛ همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود و پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش پرورش منتقل شد. ✅یکی از کارهای شهید ابراهیم انتقال مجروحان و شهدا از منطقه به عقب جبهه بود. گاهی اوقات پیکرهای مطهر شهدا در ارتفاعات بازی‌دراز بر شانه‌های ابراهیم می‌نشست تا به دست خانواده‌هایشان برسد.🍀👇 ••✾❀🕊🚩🕊❀✾•• 🆔sapp.ir/nasim_feyz
﷽ 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 🔰پیش‌بینی شهید ابراهیم هادی از همگانی شدن پیاده‌روی اربعین👇 🔺اولین سال جنگ بود که چند تایی از بچه های گروه اندرزگو به سمت یکی از ارتفاعات شمال منطقه گیلان غرب رفته بودند. آن زمان پاسگاه مرزی دست نیروهای بعثی بود و با خیال راحت در جاده ها رفت و آمد می کردند. بچه ها به بالای تپه ای که مشرف به مرز بود، رسیدند. 🚩شهید ابراهیم مثل همیشه کتاب دعایش را باز کرد و با نوای زیارت عاشورای او همه بچه ها دم گرفتند و صدای زمزمه شان در فضا پیچید. ♻️بچه ها با نگاهی حسرت آلود به مناطق اشغالی نگاه می کردند، یکی از آن ها رو به ابراهیم کرد و گفت: چطور این بعثی ها باید به راحتی آنجا تردد کنند و ما... 🔺یعنی: می شود یک روزی برسد که مردم ما هم از روی این جاده ها به خانه ها و شهرهای خودشان بروند. ابراهیم که این حرف ها را شنید، گفت: «این حرفا چیه که می زنی، یه روزی می رسه که مردم از همین جاده ها دسته دسته می رن کربلا.» 🔻آن مرز جایی نبود، جز مرز خسروی و حالا سال ها از آن روزها گذشته بود که بعضی از باقی مانده بچه های آن روز به اتفاق هم به سمت کربلا حرکت می کردند که در پیاده روی اربعین شرکت کنند. یاد همان حرف های ابراهیم افتادند که می گفت: یه روزی می رسه که مردم از همین جاده ها دسته دسته می رن کربلا.🍀👇 ••✾❀🕊🚩🕊❀✾•• 🆔sapp.ir/nasim_feyz
﷽ 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 🔰شهید ابراهیم هادی پنج روز قبل از شهادتش👇 🚩سرانجام ابراهیم، در والفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچه‌های گردان کمیل و حنظله در کانال‌های فکه مقاومت کرد؛ اما تسلیم نشد و در ۲۲ بهمن سال ۶۱ بعد از فرستادن بچه‌های باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد و دیگر کسی او را ندید.🍀👇 ••✾❀🕊🚩🕊❀✾•• 🆔sapp.ir/nasim_feyz
﷽ 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 🔰روز خواستگاری از پنجره بیرون پرید👇 🔺پای ابراهیم که به جنگ باز می‌شود همه دغدغه‌اش می‌شود جنگ، بارها به دیگران گفته‌است که بدن تنومندش را برای این روزها آماده کرده‌است. برای روزهایی که از اسلام دفاع کند. 👈ابراهیم آن قدر در احوالات جنگ است که هرچه خانواده می‌خواهند برایش زن بگیرند، ابراهیم زیربار نمی‌رود. 🔻خواهر ابراهیم در این‌باره خاطره جالبی دارد. 🍀👇 ••✾❀🕊🚩🕊❀✾•• 🆔sapp.ir/nasim_feyz
﷽ 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 🔰خاطره‌ای که هنوز بعد از این‌همه سال حسابی او را می‌خنداند: «یک بنده خدایی از دوستان ابراهیم گفت: می‌توانم کاری کنم که آن قدر رزمنده‌ها هوای جبهه نداشته باشند. زن که بگیرند جبهه یادشان می‌رود. اما ابراهیم قبول نداشت. می‌گفت: الان بحث دفاع از کشور است. من باید بروم و حضور داشته باشم شاید بلایی سرم بیاید نمی‌شود که یک نفر همیشه منتظرم باشد. به هرحال ما به احترام معرف رفتیم خواستگاری. خانه یک زن و شوهری رفتیم که دوتا اتاق داشتند و در آنجا به ازدواج جوان‌ها کمک می‌کردند. وقتی رفتیم دختر خانم با چادر مشکی نشسته بود. آن موقع‌ها وقتی خوششان می‌آمد ضربتی عقد می کردند. من وقتی با دخترخانم صحبت کردم، شرایط ابراهیم را توضیح دادیم و دخترخانم موافقیت کرد. وقتی خواستند آقا ابراهیم را از آن اتاق صدا کنند که بیاید با دختر خانم صحبت کند. گفت: ابراهیم نیست. دیدیم پنجره باز است و ابراهیم نیست. فهمیدیم از پنجره فرار کرده‌است. حالا فکر کنید، ما با چه خجالتی بیرون آمدیم. سر کوچه که رسیدیم، دیدیم ابراهیم قهقهه می‌زند. می‌گفت: یک دقیقه دیگر ایستاده بودم فکر کنم یک حاج آقایی را می آوردند که سریع عقد کنند. من هم فرار کردم تا کار به عقد نرسد.🍀👇 ••✾❀🕊🚩🕊❀✾•• 🆔sapp.ir/nasim_feyz