eitaa logo
نسیم خانواده(مودت و آرامش)
477 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
3.5هزار ویدیو
24 فایل
ارتباط با ادمین کانال: @admin_nasim
مشاهده در ایتا
دانلود
شیخ ابوسعید ابوالخیر در راه بود گفت : هر جا كه نظر می‌كنم بر زمین همه گوهر ریخته  و بر در و دیوار همه زر آویخته! كسی نمی‌بیند و كسی نمی‌چیند .... گفتند : كو؟ كجاست؟ گفت : همه جاست هر جا كه می‌توان خدمتی كرد ، یا هر جا كه می‌توان راحتی به دلی آورد آن جا كه غمگینی هست و آن جا كه مسكینی هست.  آن جا كه یاری طالب محبت است و آن جا كه رفیقی محتاج مُرُوَت .... @nasimekhanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*اميد* سربازان از پیروزی در جنگ ناامید بودند.😞 فرمانده به آنها گفت: سکه را بالا می اندازم، اگر شیر شد پیروز می شویم و اگر خط شود شکست می خوریم. سکه شیر آمد و شادی سربازان به هوا برخاست!🤩 آنها به جنگ رفتند و بر دشمن پیروز شدند. فردای آن روز فرمانده سکه را به آنها نشان داد، هر دو طرف سکه شیر بود! امید در زندگی معجزه می کند...👌😊 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @nasimekhanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 عالمی شبی در عالَم رويا نفس خود را ديد بی نهايت فربه!😢 🔹به نفس گفت: ای نفس! من تو را اين همه رياضت دادم و سختی چشاندم، پس چگونه تو همچنان چاق و فربه مانده‌ای!؟🤔 🔸نفس گفت: آری! تو بسيار بر من سخت گرفتی اما آنچه را كه ديگران از تو تمجيد می‌كردند و تعريف، بر خود حمل نمودی و حق دانستی. اين فربگی حاصل همان تكبر و خودشيفتگی و باور تمجيد ديگران است.😌 🔺گويند عالم ديگر هيچگاه در آنجا كه از وی تعريف و تمجيد می كردند، حاضر نشد!👌 🍃🌸 @nasimekhanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت: شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم. می خواهم در روستایمان معلم شوم.👨‍🏫 🔵 دکتر جواب داد: تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا، نخواهد موشک هوا کند.🙂 🍃🌸 @nasimekhanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹اسب سواری، مرد معلولی را سر راه خود دید که از او کمک می خواست.🧐 🔹مرد سوار دلش به حال او سوخت، از اسب پیاده شد و او را از جا بلند کرد و روی اسب گذاشت تا او را به مقصد برساند.😊 🔸مرد معلول وقتی بر اسب سوار شد، دهنه ی اسب را کشید و گفت: اسب را بردم، و با اسب گریخت!😨 🔹اما پیش از آنکه دور شود صاحب اسب داد زد: تو تنها اسب را نبردی، جوانمردی را هم بردی!🤔 🔹اسب مال تو؛ اما گوش کن ببین چه می گویم! 🔸مرد معلول اسب را نگه داشت. 🔹مرد سوار گفت : هرگز به هیچ کس نگو چگونه اسب را به دست آوردی؛ زیرا می ترسم که دیگر «هیچ سواری» به پیاده‌ای رحم نکند!😉 🍃🌸 @nasimekhanevadeh