eitaa logo
نسیم معرفت
133 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
7.4هزار ویدیو
100 فایل
تحلیل اتفاقات و حوادث روز کشور، ذکر ایام،احادیث ائمه هُدی علیهم السلام،اعمال مذهبی،مناسبتی،ادعیه و زیارات معروفه،ختم قرآن،فراز تلاوت های مجلسی قراء مصری و ایرانی،اعلانات مذهبی و نجومی، مداحی، روضه، مولودی و ...
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز هفته با نگاهت عالمی دارم وقتی که هستی در کنارم چه غمی دارم؟ راحت بگویم، من بدون عشق میمیرم من زنده ام تا لحظه ای که همدمی دارم حرف دلم را به کسی جز تو نمیگویم وقتی به خوبی تو آقا محرمی دارم در سایه ی هر بیرقی سینه نخواهم زد وقتی که مانند تو صاحب پرچمی دارم در دست دارم ریشه هایی از عبایت را شکر خدا حبل المتین محکمی دارم هرجا که پای تو وسط باشد بدون شک از غربتت باران اشک نم نمی دارم نامت تب مرثیه را می آورد با خود هر چهارشنبه در دل خود ماتمی دارم : 💔 به سینه دست گذاشتم، سلام ای سلطان سلام آنکه مرا جز درت پناهی نیست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
ز بند غصه و غم ساعتی بشو آزاد ز فرط مستی و از عشق سر بده فریاد درِ ورودی جنت درست این طرف است به روی سر در آن حک شده ست باب جواد همین که از درِ باب الجواد رد بشوی همین که چشم تو بر گنبد طلا افتاد تلاقی دو سه تا قطره اشک، با گنبد چه حس و حال عجیبی به قلب زائر داد به شوق پرچم سبزی که روی گنبد هست کبوتری شده ای و رها شدی در باد چه رد پای قشنگی به جا گذاشته ای ز قطره قطـره ی اشکت میان گوهرشاد دوباره ولوله ای شد میان صحن، ببین شفا گرفته دو چشمان کور مادرزاد دو پای مرد علیلی دوباره جان بگرفت دوباره معجزه کرده ست پنجره فولاد رمیده آهوی قلبی به شوق صید شدن بیا که حضرت صیاد، خانه ات آباد : 💔 سائل شدن پیش شما خیلی می‌ارزد  در این حرم دست دعا خیلی می‌ارزد  سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
بهترین نقطه ی دنیا حرم سلطان است پاکتر از دل دریا حرم سلطان است بی پناهی؟ اگراز غصه به خود می پیچی التیام همه غمها حرم سلطان است خسته ای، یاکه غریبی، پی مونس هستی؟ التجاء دل تنها حرم سلطان است خشم تقدیر اگر بر تو فشار آورده چشمه ی فیض معلی حرم سلطان است غافل از پنجره فولاد مشو هرگز که وسعت کرب و بلا تا حرم سلطان است شارعی نیست که بین الحرمینش خوانم هرچه بودست در اینجا حرم سلطان است نیست عباس ولی عطر خوشش می آید خانه ی مهدی زهرا حرم سلطان است از همان بدو تولد همه عاشق بودیم کنده کاری دل ما حرم سلطان است : کاروبار و شغل ما جاروزنیِ صحن توست رعیتُ، شاهُ، غنی، اینجا چه فرقی میکند سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
نگاهم کن، دلم یک خلوتِ جانانه می خواهد کبوتروار آمد روی گنبد، دانه می خواهد عطش دارم، تو در جریانی و دیریست میدانی دلم یک جرعه از دریای سقاخانه می خواهد ضمانت کردی و از دستهای مهربان تو برای بستنِ پیمان، دلم پیمانه می خواهد فدای آن گلایلـهایِ بالایِ ضریحت که ملائک پرور است و دورِ خود پروانه می خواهد گدا آدابِ درباری نمیداند فقط از تو سلامی مهربان و کاملا شاهانه می خواهد سر از دیوارِ گوهرشاد عمری برنمی دارم که غمهایِ وسیع و بیشمارم شانه می خواهد به گنبد عادتم دادی کنار صحنِ آزادی کبوتر بچه ات را رد نکن که لانه می خواهد به دعوتنامه محتاجم نگاهم خیره مانده ست و براتِ کربلا از دستِ صاحبخانه می خواهد : عشق یعنی که دمی بشنوی از نام رضا و دلت گریه کنان راهی مشهد بشود سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
روضه ى صحن دلم از نفس حقّ رضاست زائر كوى رضا بودن من لطف خداست جای جای حـرمش بوى خدا مى آيد حـرم حضرت او پايگه اهل ولاست هر كجاى حـرمش پاى گذارم بينم محفل روضه ى سالار شهيدان برپاست زائرى از ره دور آمده بود و ديدم دست بر سينه كه گويا به لبش ذكر دعاست سر خود را ز ادب بر روى ديوار نهاد دست بر حال قنوت آمد و انگار گداست خستگىِ  ره دور از تن من بيرون رفت از همان نور كه از صحن قشنگش پيداست جان من باد فدايش كه غريبش خوانند آن امامى كه مسمىٰ به غريب الغرباست : دلخوشم تنها به‌ اینکه این غریبِ بی‌پناه می‌شود آرام روزی در پناهت عاقبت سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
ساحلِ امنم تو باشی، فکر طوفان نیستم تا در آغوش توأم در بندِ هجران نیستم هر چه پیش آید، خوش‌آید در مسیر مشهدت درد اگر از یار باشد، فکر درمان نیستم بس که لطفت شامل هر روسیاهی بوده است وقتِ حاجت خواستن، سر در گریبان نیستم اینکه جَلد گنبدت ماندم، خدا را شاکرم اینکه عُمرَم در حرم سر شد پشیمان نیستم قول دادم زیر پای زائرانت جان دهم من خودم را می‌شناسم، سست پیمان نیستم کاش آغازِ تمامِ صبح‌هایم با تو بود... حسرتش را می‌خورم اهل خراسان نیستم : چقدر شان تو بالاست هرکسی از دور سلام هم بدهد زائر تو محسوب است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
دوباره عرض ادب عرض احترام از دور دوباره سهم یکی می شود سلام از دور سلام حضرت سلطان، مرا نمی طلبی؟ ببین چقدر فرستاده ام پیام از دور منی که دست به سینه گذاشتم هرصبح سلام داده ام از روی پشت بام، از دور اویس نیستم اما نسیم رحمت تو همیشه درد مرا داده التیام از دور نگاه نافذ تو آهـوی خیال مرا به یک اشاره ی کوتاه کرده رام از دور به رغم فاصله، گلدسته های تو انداخت کبوتر دلتنگ مرا به دام از دور دلم هوایی دیدار توست از نزدیک اگرچه لطف توبوده ست مستدام از دور : حال شیرین زیارتنامه خواندن درحرم می‌کشاندسوی مشهدعاقبت فرهادرا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
بی تو نفس به سینه ی ما جان نمیشود ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﻬﺸﺖ  ﺭﻭضه ی ﺭﺿﻮﺍﻥ نمیشود ﺍﺻﻼ‌ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺳﻌﺖ ﺍﯾﻦ ﮔﻨﺒﺪ ﮐﺒﻮﺩ ﮔﻨﺒﺪ ﻃﻼ‌ﯼ ﺷﺎﻩ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ نمیشود ﻧﺎﮐﺎﻡ ﺁﻥ ﺩﻟـﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺩ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﺭ ﺣﺮﯾﻢ ﺗﻮ ﻣﻬﻤﺎﻥ نمیشود ﺍﯾﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﻣﺎ ﺯ ﺗﻮ ﺑﺮﮐﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻢ‌ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ نمیشود ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺑﮕﯿﺮ ﻭ ﺑﺪﻩ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺍ ﮔﻨﺪﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﻄﻒ ﺷﻤﺎ ﻧﺎﻥ نمیشود ﮔﺸﺘﻢ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺍﺫﮐﺎﺭ ﻏﺮﻕ ﻧﻮﺭ ﺫﮐﺮﯼ ﺑﻪ ﺩﻟﺒﺮﯼ نمیشود : چون که دوریم زِ تو حال پریشان داریم   روز و شب قبله‌ی جان سوی خراسان داریم  سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
بی تو نفس به سینه ی ما جان نمیشود ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﻬﺸﺖ  ﺭﻭضه ی ﺭﺿﻮﺍﻥ نمیشود ﺍﺻﻼ‌ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺳﻌﺖ ﺍﯾﻦ ﮔﻨﺒﺪ ﮐﺒﻮﺩ ﮔﻨﺒﺪ ﻃﻼ‌ﯼ ﺷﺎﻩ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ نمیشود ﻧﺎﮐﺎﻡ ﺁﻥ ﺩﻟـﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺩ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﺭ ﺣﺮﯾﻢ ﺗﻮ ﻣﻬﻤﺎﻥ نمیشود ﺍﯾﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﻣﺎ ﺯ ﺗﻮ ﺑﺮﮐﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻢ‌ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ نمیشود ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺑﮕﯿﺮ ﻭ ﺑﺪﻩ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺍ ﮔﻨﺪﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﻄﻒ ﺷﻤﺎ ﻧﺎﻥ نمیشود ﮔﺸﺘﻢ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺍﺫﮐﺎﺭ ﻏﺮﻕ ﻧﻮﺭ ﺫﮐﺮﯼ ﺑﻪ ﺩﻟﺒﺮﯼ نمیشود : چون که دوریم زِ تو حال پریشان داریم   روز و شب قبله‌ی جان سوی خراسان داریم  سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
زائر شدم نسیم، صدای مرا گرفت از دستم التماس دعای مرا گرفت یک شب کنار پنجره فولاد، مادرم آن قدر گریه کرد، شفای مرا گرفت یک پارچه گره زد و تا سالهای سال سهمیه ی مرا گرفت  صحن تو، آسمان تو، گنبد طلای تو حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات هم خانواده هم پدر و مادرم فدات : ای جان و دل به گنبد و گلدسته‌ات مقیم جان را کجا گذارم و دل را کجا برم؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
به یادِ قبله ی ایرانیان ، به یادِ حرم به یاد خادم و جاروکش و غلامِ حرم یه یاد پنجره فولاد و لطفِ بسیارش به یاد این همه خیرِ علی الدَوامِ حرم به یادِ هر که حسادت کند به اقبالِ کبوترانِ بهشتیِ رویِ بامِ حرم کسی نبود که ما را دهد پناه اما هزار مرتبه قربانِ این مرامِ حرم فدایِ میکده ی ما، تمامِ میکده ها هزار سال گذشته، پُر ست جامِ حرم هزار رنگ عوض کرد روزگار اما حرم به این همه وسعت ندیده این دنیا تو بیمه کرده ای آقا تمام ایران را خدا نگیرد از این مملکت خراسان را به رویِ هرکس و ناکس در حرم باز است نشد که بشکنی آقا غرورِ مهمان را سلام بر حرمی که میانِ خود جا داد میان آن همه مومن، گناه کاران را سلامِ بر تو همیشه گره گشایی کرد سلامِ بر تو عوض کرد حالِ انسان را به جز هوایِ حرم که به ما نمی سازد به عالمی نفروشیم زیرِ ایوان را برای عرضِ ارادت به ما وجود بده براتِ مشهد ما را زودِ به زود بده : در دلم شوقی و در دستم زیارت‌نامه ایست  لحظه‌ی دل تنگی‌ام با اشک نیت می‌کنم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
به ظاهر زائرم اما زیارت را نمی فهمم من بیچاره لطف آشکارت را نمی فهمم تو از من بیشتر مشتاق دیداری و من حتی به دل افتادن گاه و گدارت را نمی فهمم زیارتنامه می خوانم دلم از نور لبریز است اگرچه گاه معنای عبارت را نمی فهمم تو پرواز مرا در اوج می خواهی و میدانی من از بس در قفس بودم اسارت را نمیفهمم به جای غربت تو ازدحام صحن را دیدم غریبی آه درد بی شمارت را نمی فهمم به هر زائر سه جا سر میزنی، دلگرمی ام این است زیارت نه ولی قول و قرارت را که می فهمم : اعتباری نیست بر حال من و اعمال من پس اگر مُردم بیا فورا بگو «این مال من» سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .