eitaa logo
🍂 خبر رسانی نصیرآباد 🍂
1هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
43 فایل
⚜ارتباط با ادمین های کانال ⚜ @amirkhani313 ⚜ارتباط فوری ۰۹۱۹۶۷۳۷۵۹۴
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 | شهیدی که هیچ کس را نداشت و برای آب نامه می‌نوشت 🍃🌹🍃 🔻همرزم شهید یوسف قربانی می‌گوید: " هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. 🔸یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم کسی را ندارم که" 🔺یکی از کارهای مورد علاقه یوسف قربانی نقاشی کردن و نوشتن بود. به هر چادری که قدم می‌گذاشت بر روی دیوارهای آن اشکال گوناگون را رسم می‌کرد. این کارش بچه‌ها را واقعا ذلّه کرده بود. مدام می‌گفتند: یوسف! بابا این چه کاری که می‌کنی؟ چادرها را خراب نکن. ولی او گوشش به این حرفها بدهکار نبود و کار خودش را می‌کرد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با @nasirabad3558
📝 | می‌ترسم خوبی‌ات تو را از من بگیرد 🍃🌹🍃 🔻دختر شهید عباسی با اشاره به جانبازی پدر در دوران هشت سال دفاع مقدس می‌گوید: " ایشان جانباز شیمیایی جنگ تحمیلی بود. ریه‌هایش مشکل داشت و دندان ها و موهایش ریخته بود. عاشق جبهه بود. همین عشقش او را به سوریه کشاند. یک بار به او گفتم می دانم اگر به سوریه بروی بر نمی‌گردی، گفت شهادت دُر گرانبهایی است که به هر کسی نمی‌دهند. گفتم تو آنقدر خوبی که می‌ترسم این خوبی‌ات تو را از من بگیرد. 🔺شهید منصور عباسی در فکر رفتن به سوریه نبود؛ اما یک خواب باعث شد، برود. خواب دیده بود راه سبزی جلویش هست که انتهای آن حرم حضرت زینب (س) قرار دارد، دوستان شهیدش را در خواب دیده بود که گفته بودند حاج منصور مراقب باش جا نمانی. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با @nasirabad3558
📝 | حکایت یک جمله ناب ۲۸ روز قبل از شهادت 🍃🌹🍃 🔻" شهید محمود‌رضا بیضایی " نام مستعار «حسین نصرتی» را در سپاه برای خود انتخاب كرده بود كه به گفته خودش برگرفته از ندای «هل من ناصر ینصرنی» مولای خود حسین بن علی (ع) و كنایه از لبیك به این ندا بود. 🔺محمود‌رضا بیضایی جمله‌ای را بیست ‌و هشت روز قبل از شهادتش به یکی از دوستانش گفته بود، جمله این بود: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة». یعنی: «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با @nasirabad3558
📝 | بخشی از صحبت‌های مادر شهید رضا فرزانه 🍃🌹🍃 🔸فاطمه قمری مادر شهيد صحبت‌هايش از حاج رضا را اين طور شروع می‌كند: " آقا رضا از پارتی‌بازی خوشش نمی‌آمد. بعد از جنگ كه برادرش می‌خواست سربازی برود، هيچ اقدامی‌ نكرد و برادرش سرباز ارتش شد و دو سال در دهلران خدمت كرد. من خيلی ناراحت شدم. گفتم چرا هوای برادرت را نداشتی. می‌آورديش پيش خودت خدمت كند. او هم گفت نخواستم از موقعيتم سوءاستفاده كنم. تو راضی هستی آن دنيا گير بيفتم. راضی هستی آتش جهنم به من برسد؟" 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با @nasirabad3558
📝 | سرانجام اسیری که صدام هم نتوانست تغییرش دهد 🍃🌹🍃 🔻شهید محمدرضا شفیعی وقتی ۱۴ ساله بود، دلش هوای جبهه رفتن کرد. چون هنوز ۱۵ ساله نشده بود اجازه اعزام به او نمی‌دادند. با اصرار زیاد به مسئول اعزام، بالاخره برای اعزام به جبهه آماده شد. 🔸این شهید والا مقام در جریان عملیات کربلا ۴ به اسارت دشمن درآمد و با بدنی مجروح اسیر می‌شود. وضعیت جسمانی‌اش مناسب نبود و نیاز به عمل جراحی داشت ولی عراقی‌ها توجهی نداشتند. چند روزی که در اردوگاه بود درد زیادی کشید و در آخر از عوارض جراحت در غربت و تنهایی به شهادت رسید. 🔹صلیب سرخ که از شهادت محمدرضا آگاه می‌شود، مسئولان بعثی را موظف می‌کند برای او قبری در شهر کاظمین در نظر بگیرند. پس از ۱۶ سال پیکر این رزمنده قمی تفحص شده و به کشور بازمی‌گردد. 🔺صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک محمدرضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی جسد سالم مانده بود. حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوان‌های جسد هم از بین می‌رفت ولی باز هم جسد سالم مانده بود. وقتی گروه تفحص جنازه محمدرضا را دریافت می‌کردند، سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه می‌کرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با @nasirabad3558
📝 | شهید کنعانی خادم والدین خود بود 🍃🌹🍃 🔻"شهید هادی کنعانی" خیلی مهربان بود ولی در هنگام کار مصمم و قاطع و تمام تلاشش را به کار می‌بست که حق کسی ضایع نشود. آنقدر دلسوز مردم بود که همراه با تعدادی از همکارانش صندوقی را تشکیل داده بودند و ماهیانه مقداری از حقوق خود را به نیازمندان و مستضفعان اختصاص دادند. 🔺هادی کنعانی بسیار خانواده‌ دوست بود و به پدر و مادر خود علاقه زیادی داشت به طوری که مانند یک خادم به آنها خدمت می‌کرد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با @nasirabad3558
📝 | حق‌طلبی و عدالت‌خواهی از خصوصیات شهید «شهبازی» بود ▪️◾️▪️ 🔻حق‌طلبی و عدالت‌خواهی شهيد مجتبی شهبازی گروسی چه درباره خود و چه در مورد ديگران بارها اتفاق افتاده بود؛ برای احقاق حق ديگران پيش‌قدم شده شخصا برای حل مشكلات افراد تلاش می‌كرد. 🔺حمید رسولی از دوستان شهید از آن دوران چنین یاد می‌کند: " قبل از انقلاب با شهید شهبازی چندین مسافرت برای مسابقات منطقه‌ای به شهرهای مختلف داشتیم. وی پسر محجوبی بود؛ اخلاق و صمیمیتی که با دوستان داشت، موجب آن شده بود که همه دوستش داشته باشند. در عرصه ورزش نیز در چندین بازی همراه تیم شهر زنجان بودند که خیلی نتیجه بخش بوده است." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با @nasirabad3558
📝 | آتش‌نشان جوان با اهدای اعضایش جاودانه شد 🍃🌹🍃 🔻شهید " امید عباسی " در اطفای حریق یک ساختمان مسکونی با ریحانهٔ ۹ ساله روبه‌رو شد که قصد داشت از ترسِ آتش، خود را از طبقۀ دهم ساختمان به بیرون پرتاب کند، عباسی، با مشاهدۀ این صحنه، به‌سمت او رفت و پس از قرار دادن ماسک اکسیژنش روی صورت دختربچه، او را برای انتقال به محلی امن به همکارش تحویل داد، ولی خود دچار دودزدگی شدید شد. 🔺عباسی به‌علت مسمومیت، دچار مرگ مغزی شده‌بود و پس از آن اقدامات برای اهدای اعضای بدن وی ــ که خود نیز پیش از آن با ثبت‌‌نام و دریافت کارت اهدای عضو آمادگی‌اش را برای آن اعلام کرده‌بود ــ آغاز شد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با @nasirabad3558
📝 | شهیدی که قبل از شهادت محل دفن خود را به خانواده‌اش نشان داد ▪️◾️▪️ 🔻مادر شهید مدافع حرم احمد مکیان از دوران کودکی فرزندش با ذوقی وصف‌ناشدنی می‌گوید: " از همان سه‌سالگی بدون هیچ‌گونه آموزشی، تنها با شنیدن صدای پدر در هنگام اقامه نماز، قادر به خواندن نماز بود، باهوش خارق‌العاده‌اش مصمم به یادگیری و حفظ کلام‌الله مجید و روایات اهل‌بیت (ع) بود؛ او تنها حافظ نبود، چنان غرق در مفاهیم آیات و روایات می‌شد که با گذر زمان عقل و دینش نیز کامل‌تر شد." 🔺احمد مکیان محل دفن خود و یکی از دوستانش را نشان خانواده‌اش داد و گفت دوست دارد در کنار شهدای اتباع افغانی دفن شود، چراکه آن‌ها نیز همانند ما ایرانی‌ها مدافع حریم حرم اهل‌بیت (ع) شده‌اند و جان‌برکف وصال جانان را برگزیدند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با @nasirabad3558
📝 | دو مزار برای یک مرد جنگی 🍃🌹🍃 🔻همسر شهید ابوالفضل عباسی خاطره ای را از وی بازگو می کند: " یک روز که می خواست سرکار برود بچه همسایه را دیده بود که چون دوچرخه سواری بلد نبود زمین خورده است. آمد خانه لباسش را عوض کرد و پی بچه همسایه رفت. خوب که دوچرخه سواری به او یاد داد برگشت خانه لباس فرمش را پوشید و به محل کارش رفت". 🔸شهید عباسی آن قدر خودش را مقید به کمک به دیگران می دانست که در هفته ۲ بار به بچه ها زبان انگلیسی یاد می داد. بعد از درس هم، بیرون می رفتند و فوتبال بازی می کردند. 🔺نزدیک ظهر شهید عباسی هنگام وضو گرفتن خمپاره ای در کنارش منفجر می شود، بدن ابوالفضل ۲ تکه شد، همرزمانش تکه های جدا شده را جمع کردند و در همان کنار جاده آبادان ماهشهر به خاک سپردند و باقی پیکر او را به تهران فرستادند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با @nasirabad3558
📝 | شهیدی که برات شهادتش را از آیت‌الله بهجت گرفت 🍃🌹🍃 🔻شهید فرهاد کاظمی پس از مدتی از تحصیل در حوزه علمیه، خوابی را مشاهده کرد و پس از راهنمایی گرفتن از آیت الله ناصری، تصمیم گرفت تا به محضر آیت الله بهجت شرفیاب شود و خواب خود را تعبیر کند. پس از تعبیر خواب توسط آیت الله بهجت، فرهاد کاظمی نام خود را به عبدالمهدی تغییر داد و از ادامه تحصیل در حوزه علمیه انصراف داد و وارد سپاه شد. 🔸آیت الله بهجت دست روی زانوی شهید کاظمی گذاشت و پرسیدند: جوان شغل شما چيست؟ گفت: طلبه هستم. آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. ️ دوباره پرسیدند: اسم شما چیست؟ گفت: فرهاد. 🔹آیت الله بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان(عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. 🔺شهید عبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی که طبق گفته آیت الله بهجت، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ در سوریه به شهادت رسید. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با @nasirabad3558
📝 | شهیدی که خون‌اش را پای امنیت سیستان و بلوچستان داد 🍃🌹🍃 🔻منصور توحیدی نسب به رعایت حلال و حرام پایبند بود و می‌گفت اگر انسان لقمه‌ای حلال به فرزندش بدهد در هر ۲ دنیا اجر دارد. معتقد بود این دنیا ارزش آن را ندارد که انسان کار حرامی انجام دهد و از راه حرام بخواهد بچه‌هایش را به جایی برساند. وی در برابر رفتارهای غیرمنطقی سکوت می‌کرد و با این سکوت دیگران متوجه می‌شدند که شهید از آن رفتار ناراحت شده است. 🔸ساعت ۱۰ بود که با شهید تماس گرفتند و اطلاع دادند ۳ نفر از تروریست‌ها از مرز پاکستان وارد خاک ایران شدند. شهید همراه ۷ نفر دیگه به مأموریت رفتند؛ اما آن‌ها زودتر از نیروهای مرزبانی در جاده مستقر شده و کمین زده بودند. اولین کاری که کردند به سمت ماشین نیروهای انتظامی شلیک کردند و ماشین منفجر شد. نیروها که از اتومبیل خارج شده بودند برای دستگیری عناصر جیش العدل اقدام کردند. عناصر جیش العدل وانمود کردند مهماتشان تمام شده و منصور برای دستگیری آن ها خیز برداشت؛ اما این کار آن ها در واقع یک فریب بود و به سمت منصور رگبار بستند و او را به شهادت رساندند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با @nasirabad3558