🚀 سفر به آینده [قسمت چهارم]
🌙 آمدن سیصد و سیزده یار [قسمت اول]
تمام مردم مکه در مورد مطلب مهمی با هم سخن می گویند. 💭
دیشب ۳۱۳ جوانمرد وارد شهر مکه شده اند و تا صبح مشغول عبــ🛐ــادت بودهاند. آنها در مسجد 🕋 الحرام گرد هم آمده اند و همه نگاه ها را متوجه خود کرده اند.
لباس همه این جوانان یک شکل است؛ همه، هم قد و هم اندازه، مثل یک دسته نظامی، بسیار مرتب هستند.
آمدن این جوانان به شهر مکه، یک راز است که کسی از آن خبر ندارد.
هر کدام از جوانان در گوشه ای از دنیا بودند. آنها به امر خدا با 🌏طی الارض🌍 به مکه آمده اند.
ظهور امام زمان وابسته به حضور این ۳۱۳ نفر است، اراده خدا بر این بوده است که آنها را در یک لحظه در مکه جمع کند.
هر کس اسم بزرگ یا همان اسم اعظم خدا را بداند، دعایش مستجاب می شود. وقتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) خدا را به آن اسم قسم می دهند، ۳۱۳ یار او در یک چشـ👁ــم به هم زدن در مکه حاضر میشود.
⏯ ادامه دارد...
{داستان ظهور / ص ۱۵ و ۱۶}
#امام_زمان #ظهور #سیصد_و_سیزده_نفر #یاران_امام_زمان #مکه #مسجد_الحرام #طی_الارض #سفر_به_آینده #داستان_ظهور
#نسل_ظهور
🆔 https://eitaa.com/nasl_e_zohoor
🚀 سفر به آینده [قسمت چهارم]
🌙 آمدن سیصد و سیزده یار [قسمت دوم]
مردی سراسیمه و مضطرب 😨 جمعیت را می شکافد و به سمت بزرگان مکه میرود. او مستقیم نزد فرماندار مکه میرود؛ سلام می کند و می گوید: دیشب خواب 😴 عجیبی دیدم و برای همین خیلی ترسیده ام. فرماندار مکه نگاهی به او کرده و میگوید: خوابت را برایم تعریف کن.
آن مرد چنین تعریف میکند: خواب دیدم که ابری ☁️ در آسمان ظاهر شد و آرام آرام به سمت زمین 🌍 آمد تا اینکه به کعبه 🕋 رسید، در آن ابر ملخ هایی 🦗 دیدم که بال های سبزی داشتند و مدت زیادی دور کعبه طواف کردند و سپس به شرق و غرب عالم پرواز کردند.
در شهر مکه شخصی هست که خواب را خیلی خوب تعبیر می کند. از او میخواهند تا این خواب را تعبیر کند. او پس از قدری فکر کردن، می گوید: لشکری از لشکریان خدا وارد این شهر شده است و شما هرگز نمی توانید در مقابل آن مقاومت کنید.
همه مردم مکه به فکر فرو میروند 🤔. آن لشکر، همان ۳۱۳ جوانی هستند که دیشب وارد مکه شدند. مردم مکه از دست این جوانان عصبانی هستند، زیرا اینان میخواهند ❤️اهل بیت (علیهم السلام)❤️ و شیعیانشان را در همه دنیا عزیز 💫 کند. آنها میخواهند این ۳۱۳ نفر را دستگیر کند، اما خدا ترسی بزرگ بر دل آن مردم می اندازد.
یکی از بزرگان مکه می گوید این جوانانی که من دیده ام، چهرههای نورانی دارند و اهل عبادت هستند. آنها که تا به حال کار خلافی انجام نداده اند، چرا از آنها می ترسید؟
مردم مکه تا غروب آفتاب در مورد این جوانان سخن می گویند، و آنچنان ترس و وحشتی در دل دارند که هیچ کاری نمیتوانند بکنند. 🌃 شب فرا می رسد و مردم به خانه های خود باز می گردند و به خواب سنگینی فرو می روند. 😴
{داستان ظهور / ص ۱۷ و ۱۸}
#امام_زمان #ظهور #سیصد_و_سیزده_نفر #یاران_امام_زمان #مکه #خواب #اهل_بیت #شیعه #سفر_به_آینده #داستان_ظهور
#نسل_ظهور
🆔 https://eitaa.com/nasl_e_zohoor