eitaa logo
🇮🇷 نسل حضور 🇮🇷
172 دنبال‌کننده
136 عکس
120 ویدیو
0 فایل
🔻 نسلی برای #مشارکت_حداکثری 🔻 همه با هم برای انتخاب #اصلح🗳️ به کانال ما بپیوندید: @nasl_hozoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که خواب شهادت خود را دیده بود 🍃🌹🍃 🔻شهید عرفان بیات یک دهه هشتادی که قبل از آخرین مأموریتش خواب شهادتش را دیده و این موضوع را با مادرش هم در میان گذاشته بود. مادر هم برایش دعای شهادت می‌کرد، اما هرگز نمی‌دانست افتخار مادر شهید شدن به این زودی‌ها نصیبش شود. 🔸عرفان بیات اهل ورزش بود، در کشتی چند مدال گرفت و تکواندوکار بود. زمان ، در مسجد کمک‌های مردمی و مؤمنانه را جمع می‌کرد و آن را به دست افراد نیازمند می‌رساند. 🔺وی در کار‌های خیر پیشقدم بود و حتی حقوقش را که می‌گرفت، بخش عمده‌ای از آن را به کسانی که نیاز داشتند، می‌بخشید. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🇮🇷برای ایرانم🇮🇷 بپیوندید👇 @baraye_iranam
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | روحیه بزرگ شهید صباغ‌زاده 🍃🌹🍃 🔻"شهید علی محمد صباغ زاده" علاقه بسیاری برای خدمت به مردم داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کار توزیع نفت خدمت‌رسانی می‌کرد. 🔹همسر "شهید علی محمد صباغ زاده" در بيان یکی از خاطرات اين شهيد والا مقام می‌گويد: " همسرم در اوايل انقلاب در كارهای خدماتی مختلفی حضور داشت و يكبار در اين فعاليت‌ها در صف توزيع نفت خانمی كه نفت به او نرسيده بود شروع به پرخاش و ناسزاگویی به شهيد كرده و آب دهان به صورت ايشان پرت می‌کند. 🔺دوستان شهيد كه در كنار ايشان حضور داشتند قصد برخورد با اين خانم را داشتند که علی‌محمد اجازه نداده و تنها با بيان اينكه " چيزی نيست بگذاريد اين بنده خدا برود ان شاءالله خدا همه‌ی ما رو به راه راست هدايت كرده و از سر تقصيراتمان بگذرد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🇮🇷برای ایرانم🇮🇷 بپیوندید👇 @baraye_iranam
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که از دبیرستان مبارزه با ظلم را آغاز کرده بود 🍃🌹🍃 🔻شهید مجید زینلی فتح آبادی در قسمتی از خاطراتش می‌گوید: " در رفسنجان هنوز کسی راهپیمائی نکرده بود برای اولین بار از افرادی که در دبیرستانم تحصیل می‌کردند حدود یکصد نفر از آنها با من و همکلاسی‌هایم همرایی کردند. شعارهایمان این بود که درود بر معلم مبارز درود بر خمینی برادر مسلمان بیدار شو و..." 🔸یکی از همرزمان شهید زینلی فتح آبادی تعریف می‌کند: " فرستاده بود دنبالم که بروم پيشش. مجید داشت گريه می‌کرد؛ چشمش که به من افتاد، گفت: فکر کنم امام از ما راضی نيستند که قطعنامه را قبول کرده‌اند، اگر ما توانسته بوديم دل امام را شاد کنيم، امام ناراحت نمی‌شدند. من برای ناراحتی امام گريه می‌کنم. 🔺آن شب آن‌قدر اشک ريخت تا خواب رفت." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🇮🇷برای ایرانم🇮🇷 بپیوندید👇 @baraye_iranam