eitaa logo
کانون فرهنگی تحقیقاتی نسل انتظار
302 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
251 ویدیو
17 فایل
💠کانون فرهنگی تحقیقاتی نســل‌انتظــار دانشگاه علوم پزشکی کاشان اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج...💚 نسل ما نسل ظهـور است اگر برخیزیم! 💬 ادمین: @nasl_e_admin 📱اینستاگرام: https://instagram.com/nasle.entezar 📱تلگرام: @naslentezarkaums
مشاهده در ایتا
دانلود
※مجموعه داستان (آخر) | حرّ بن یزید ریاحی | ماجرای مردی که رسید | ※ امام حسین علیه‌السلام در منزلگاه ذی حُسم با حرّ و سپاهش روبه رو شد. به گفته منابع، حُرّ نه برای جنگ بلکه برای انتقال امام نزد اعزام شده بود و از این‌رو با سپاهیانش رودرروی توقفگاه کاروان امام صف‌آرایی کرد. • حرّ گرچه اقدامی سخت‌گیرانه کرد، اما رفتارش با امام ✘ محترمانه ✘ بود؛ حتی یک بار به حرمت خاص نیز اشاره کرد. • در روز عاشورا، عمر بن سعد لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود و حرّ را فرمانده بنی‌تمیم و بنی هَمْدان کرد. با آراسته شدن سپاه، لشکر عمر سعد آماده جنگ با سپاه امام گردید. • حرّ چون تصمیم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت(ع) جدی دید، نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت: «آیا تو می‌خواهی با این مرد (امام) بجنگی؟» • گفت: «آری به خدا قسم چنان جنگی بکنم که آسان‌ترین آن افتادن سرها و بریدن دست‌ها باشد.» حر گفت: «مگر پیشنهادهای او خوشایندتان نبود؟» ابن سعد گفت: «اگر کار به دست من بود می‌پذیرفتم؛ ولی امیر تو (عبیدالله) نپذیرفت.» ✘ پس حر، عمر سعد را ترک کرد و در گوشه‌ای از لشکر ایستاد و اندک اندک به سپاه امام(ع) نزدیک شد. مهاجر بن اوس -که در لشکر عمر سعد بود- به حر گفت: «آیا می‌خواهی حمله کنی؟» حر در حالی که می‌لرزید پاسخی نداد. مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم، اگر از من می‌پرسیدند: شجاع‌ترین مردم کوفه کیست تو را نام می‌بردم، پس این چه حالی است که در تو می‌بینم؟» ✘ حر گفت: «به درستی که خود را میان بهشت و جهنم می‌بینم و به خدا سوگند اگر تکه‌تکه شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد.»✘ • حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمه‌گاه امام(ع) حرکت کرد. • گفته‌اند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمی‌کرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستی. ـــــــــــــــــــــــــ پ . ن : ※ بعضی پُل ها خراب کردنی نیستند! که اگر خراب شوند، ستونِ عاقبت بخیری در درون انسان فرو می‌ریزد! یکی از این پُل ها، که اگر فرو بریزد، خانه خراب می‌کند آدم را : است! حتی اگر وسط سپاه حق باشی، بی‌ادب که باشی یعنی خطرناکی برای امام، ناامنی برای امام، و حتماً در فتنه‌ای همه‌ی سعادت را می‌گذاری و میروی! ولی اگر این پُل فرو نریزد، وسط سپاه دشمن هم که باشی، ادب و احترام در برابر ارزش‌ها، تو را در اولین دور برگردان، به بازگشت می‌کشاند. • آری ؛ امّـــــا چشمان حرّ کور نشده بود، و دوراهیِ انتخاب را دید! حر به میانجیگری "ادب و حفظ حرمتش" به سپاه امام رسید! نه به سپاه امام ... که به معیّت امام در دنیا و آخرت رسید. | الحمدالله 🆔️@naslentezarkaums
▪️ چشم هایم را می‌بندم! مادری را میبینم دست به پهلو! مادری که آرزوی سیراب شدن فرزندش را داشت! 💔 سخت است مادر آب باشی و جگر گوشه ات در انتظار قطره ای آب باشد! 🍂 در و دیوار حرم صدا میزنند مادر! با روضه محسن شروع کنیم یا از بازوی شکسته ات بخوانیم؟ مادر به قتلگاه اشاره میکند... اول از حسینم بخوان!🥀 آن سوی قتلگاه شیر خدا را میبینم! فاتح خیبر این روزها چشم از زهرا بر نمی دارد! آری! امشب فاطمیون کنار شش گوشه روضه میخوانند! روضه امشب را آخرین بازمانده میخواند... همان نور چشمی که تسکین میدهد قلب داغدارشان را با نجوای ! 🌅 کاش جمعه شبی مرا مهمان کنید! من باشم و شما و نمی باران! یوسف زهرا باشد و روضه مادر و حسنین! چشمانم خشک شد از بس که به در خیره شد... یابن الحسن میشنوی؟! هنوز صدای این الطالب بدم الزهرا در کوچه های مدینه میپیچد... 😔 ای یادگار اهل کسا میشود بیایی؟♥️ 🍃 اللهم عجل لولیک الفرج 🍃 🆔️@naslentezarkaums