eitaa logo
کانون فرهنگی تحقیقاتی نسل انتظار
304 دنبال‌کننده
870 عکس
210 ویدیو
13 فایل
💠کانون فرهنگی تحقیقاتی نســل‌انتظــار دانشگاه علوم پزشکی کاشان اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج...💚 نسل ما نسل ظهـور است اگر برخیزیم! 💬 ادمین: @nasl_e_admin 📱اینستاگرام: https://instagram.com/nasle.entezar 📱تلگرام: @naslentezarkaums
مشاهده در ایتا
دانلود
✨️جایگاه عناصر مکتبی در دو نهضت عاشورا و انتظار ✍حجت الاسلام محسن رهایی 🔸️قسمت آخر ، برش هایی از کتاب «از فرات تا فرات» 🚩 اگر شیعه‌ی حسین علیه السلام ، آرزو می‌کند که : « يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً »  « ای کاش با شما بودم تا به فوز و رستگاری عظیمی می‌رسیدم » می‌تواند به تحقق این آرزو امید داشته باشد ؛ چرا که همراهی با مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف عین همراهی با اباعبدالله الحسین است. 🆔@naslentezarkaums
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ چـــرا همه‌ی ما ماجرای اضطرار و غربت امام را می‌شنویم، اغلب‌مان به گریه می‌افتیم، امــا فقط عده‌ی کمی قادرند تصمیمی جدی بگیرند، و برای یاری‌اش کاری کنند ؟ 🆔️@naslentezarkaums
※مجموعه داستان | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | | عبیدالله بن حر ※ در تاریخ نقل شده است که روز عاشورا چند تن از بزرگان کوفه بر روی تپه ای نشسته بودند و گریه می کردند و دست به دعا شده بودند که: خدایا، یاری ات را نصیب حسین علیه السلام کن! یکی از آن بزرگان عبیدالله بن حر بود. و اما عبیدالله ؛ قبل از ورود امام به کوفه، ✘از ترس اینکه با امام مواجه نشود✘ از شهر خارج شد. اما در منزلگاه بنی مقاتل با کاروان امام برخورد کرد. امام حجاج را به خیمه او فرستاد تا او را به اردوگاه خود دعوت کند، اما او نپذیرفت. چندی بعد امام خود به خیمه او رفت و فرمود: "ای مرد، در گذشته خطا بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مؤاخذه می‌کند، آیا نمی‌خواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جد من روز قیامت نزد خدا شفیع تو باشد؟" عبیدالله به حر گفت: "یابن رسول الله، اگر به یاری تو بیایم،  همان اول کار، پیش روی تو کشته می‌شوم، و ✘نفس من به مرگ راضی نیست✘. این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافته‌.... امام در حالی که از او روی برگرداند به او فرمود: "نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو" و سپس این آیه از سوره کهف را تلاوت کرد: وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً ✘ ما گمراهان را به یاری خود نمی‌طلبیم.✘ ــــــــــــــــــــــــ پ . ن : ※ گمراه / گُم کرده راه / کسی که در میانه‌راه مقصد و مسیر صحیح را گم می‌کند. تعلّق‌های ما علّتهای گمراهی مایند! چشممان گیر میکند به چیزی! قلبمان گیر می‌کند به چیزی! دیگر آخر راه نمی‌بینیم، همان نهایتِ جایی که باید برسیم. دل خوش می‌کنیم به آنچه داریم، به آنچه هستیم! • یکی دل خوش می‌کند به مالش، یکی به شغلش، یکی به شهرتش، یکی به فرزندانش، یکی هم مثل عبیدالله به جانش ... گویی هرگز نخواهد مُرد. اسبش را میدهد چون اسبش تعلّقش نیست! و امام اسبش را نمی‌خواهد، همان چیزی را می‌خواهد که او را به زمین بند کرده... امام تعلّقش را می‌خواهد تا بندنافش به زمین را قطع کند و بدوزد به آسمان. • بند ناف ما را چه چیزی به زمین دوخته؟ همان نخواهد گذاشت به امام برسیم، حتی اگر او را به چشم سر ببینیم. ✘ امام نه حاجت به ما دارد، نه به اسب‌های ما! امام قلب ما را می‌خواهد تا برساند به اوج! همین! 🆔️@naslentezarkaums
※مجموعه داستان (آخر) | حرّ بن یزید ریاحی | ماجرای مردی که رسید | ※ امام حسین علیه‌السلام در منزلگاه ذی حُسم با حرّ و سپاهش روبه رو شد. به گفته منابع، حُرّ نه برای جنگ بلکه برای انتقال امام نزد اعزام شده بود و از این‌رو با سپاهیانش رودرروی توقفگاه کاروان امام صف‌آرایی کرد. • حرّ گرچه اقدامی سخت‌گیرانه کرد، اما رفتارش با امام ✘ محترمانه ✘ بود؛ حتی یک بار به حرمت خاص نیز اشاره کرد. • در روز عاشورا، عمر بن سعد لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود و حرّ را فرمانده بنی‌تمیم و بنی هَمْدان کرد. با آراسته شدن سپاه، لشکر عمر سعد آماده جنگ با سپاه امام گردید. • حرّ چون تصمیم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت(ع) جدی دید، نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت: «آیا تو می‌خواهی با این مرد (امام) بجنگی؟» • گفت: «آری به خدا قسم چنان جنگی بکنم که آسان‌ترین آن افتادن سرها و بریدن دست‌ها باشد.» حر گفت: «مگر پیشنهادهای او خوشایندتان نبود؟» ابن سعد گفت: «اگر کار به دست من بود می‌پذیرفتم؛ ولی امیر تو (عبیدالله) نپذیرفت.» ✘ پس حر، عمر سعد را ترک کرد و در گوشه‌ای از لشکر ایستاد و اندک اندک به سپاه امام(ع) نزدیک شد. مهاجر بن اوس -که در لشکر عمر سعد بود- به حر گفت: «آیا می‌خواهی حمله کنی؟» حر در حالی که می‌لرزید پاسخی نداد. مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم، اگر از من می‌پرسیدند: شجاع‌ترین مردم کوفه کیست تو را نام می‌بردم، پس این چه حالی است که در تو می‌بینم؟» ✘ حر گفت: «به درستی که خود را میان بهشت و جهنم می‌بینم و به خدا سوگند اگر تکه‌تکه شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد.»✘ • حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمه‌گاه امام(ع) حرکت کرد. • گفته‌اند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمی‌کرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستی. ـــــــــــــــــــــــــ پ . ن : ※ بعضی پُل ها خراب کردنی نیستند! که اگر خراب شوند، ستونِ عاقبت بخیری در درون انسان فرو می‌ریزد! یکی از این پُل ها، که اگر فرو بریزد، خانه خراب می‌کند آدم را : است! حتی اگر وسط سپاه حق باشی، بی‌ادب که باشی یعنی خطرناکی برای امام، ناامنی برای امام، و حتماً در فتنه‌ای همه‌ی سعادت را می‌گذاری و میروی! ولی اگر این پُل فرو نریزد، وسط سپاه دشمن هم که باشی، ادب و احترام در برابر ارزش‌ها، تو را در اولین دور برگردان، به بازگشت می‌کشاند. • آری ؛ امّـــــا چشمان حرّ کور نشده بود، و دوراهیِ انتخاب را دید! حر به میانجیگری "ادب و حفظ حرمتش" به سپاه امام رسید! نه به سپاه امام ... که به معیّت امام در دنیا و آخرت رسید. | الحمدالله 🆔️@naslentezarkaums
خبر به حیث سَنَد مُعتبر، خبر مُتِواتِر خبر رسیده به ما از طریق حضرت باقر به کربلا رفتن آن‌قَدَر فضیلت دارد که در مسیر زیارت رواست مُردن زائِر رواست خستگی راه را به دوش کشیدن رواست اَرج نهادن به جایگاه شَعائِر رواست چِلِّه‌ی ماتم، پیاده در دل جاده قدم زَنَم به مُواسات، در مَعیَّت جابِر رواست طِیِّ طَریق آن‌چنان که تاوَل پایم کُنَد غم اُسرا را به ذهن من مُتِبادِر خوش آن زمان که دو چشم گناه‌کار ببیند امام عصر خودش را میان خیل مسافر خوش آن زمان که ببینم عمود سیصد و ده را دهان به طعنه گشایم، زبان به لَعن مقصر که دیده است که خلقی بدون مُزد و مَواجِب نَهَند گردن خود را به پیشگاه اَوامر چه می‌کنند مگر خادمان درون مَواکِب که عاشقان مبهوتند و عاقلان متحیر حماسه‌ای که عَقیم است واژه وقت بیانش وَلو که خطبه کنندش شیوخ روی مَنابر حماسه‌ای که رسا نیست حَدِّ آن به سرودن توان وصف ندارد زبان اَلکَن شاعر خدا کند برسم اربعین به کرب و بلایش خدا کند برسد وقت مرگ من، دم آخر 🆔 @naslentezarkaums
🔴زیارتی برای ظهور 🔸در پایان زیارت اربعین سه گام مطرح می‌شود؛ می‌گوییم: 《قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ》 یعنی قلب من با قلب‌تان در صلح و کارم پیرو کارتان و یاری‌ام برای شما آماده است. 🔸یعنی زیارت اربعین یک زیارت آماده‌کننده برای ظهور امام زمان(عج) است. انسان اربعینی وقتی با اربعین پیوند برقرار می‌کند، واقعا با خود می‌گوید: اگرچه من کربلا نبودم؛ خود را آماده ظهور امام زمان(عج) می‌کنم. 📝محمدصادق کفیل، استاد مرکز تخصصی مهدویت ▪️فرا رسیدن اربعین حسینی بر محضر حضرت صاحب الزمان وعاشقان اباعبدالله تسلیت باد .🏴💔 🆔️@naslentezarkaums
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 یعنی: به سوی امام زمانت بازگرد... حتی اگر روزها و شب‌های طولانی را در اسارت دنیا گذرانده‌ای! ▫️این بار هم یک اربعین دیگر از عمرمان گذشت🍂 ما هم در کنار شما در این چهل روز ، هر روزمان را به یاد مولایمان شروع کردیم و تمام تلاشمان این بود که قدمی موثر در این مسیر برداریم ، به امید ظهور خاتم الاوصیاء حضرت مهدی (عج) 🌾 🆔️@naslentezarkaums
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩✨مسیر اربعین همه اش نورست و زیبایی، دنیایش فرق میکند با دنیای روزمره ی ما، همه جان و مال و نفسشان را خرج عشق میکنند! اما، اوج زیبایی این راه، نام شماست که بالا میرود و قدم هایی که نذر آمدن شما میشود مولای من!... ما قدم در این راه گذاشتیم تا اینبار با حرارت عشق حسین در دلهایمان، آمدنت را طلب کنیم... 📌امسال هم ستاد اربعین دانشگاه، با همراهی اعضای فعال تشکل های مذهبی، تلاش کردند با تهیه بسته های فرهنگی و پک های هدیه به کودکان، حال وهوای کاروان اربعینی دانشگاه را زیبا تر کنند به امید گوشه نگاه حضرت ارباب...🕊 🆔️@naslentezarkaums