eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
887 دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
15هزار ویدیو
509 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۷ آذر سالگرد شهادت
طلاییه.mp3
4.98M
🎧 | 🔻 از هر طرف که حساب کنی اینجا وسط زمین است،آخر دنیاست 🎙گوینده: خادم الشهدا 📍مرکز فضای مجازی راهیان نور ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔@rahianenoor_news
🔰 | 🌟همه جور شاگردی داشت. از حزب اللهی ریش دار تا صورت تراشیده تیریپ آرت. از چادری سفت و سخت تا آنها که مقنعه روی سرشان لق می زد. یک بار یکی از همین فکلیها همراه دوست محجبه اش آمده بود پیش دکتر. پیش پای هردوشان بلند شد. جواب سؤالات هردوشان را داد. هردوشان را هم خطاب میکرد «دخترم». اذان گفتن . نگفت «بروید بعد نماز بیایید» . همان جا آستین هایش را بالا زد. سجادة کوچکی در دفترش داشت که هروقت فرصت نماز جماعت نبود، در دفتر نماز اول وقتش را می خواند. 📍یک سال بعد، آن دختر فکلی، در صف اول نماز جماعت دانشگاه بود و قرآن بعد از نمازش ترک نمی شد. شهید دکتر مجید شهریاری این طور شاگرد تربیت میکرد. 📎پ ن:تنها آنهایی ترور میشوند که وجودشان دریچہ‌ۍ تنفس استڪبار را میبندد، آن‌قدرکہ مجبور شوند، آنهاراحذف فیزیکی، یعنے ترور کنند... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻مبالغ زیاد کار کرد شهید بعد نتوانست مسئله رو حل کنه گفت بریم مسجد... 📍مرکز فضای مجازی راهیان نور ➕به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری_761001847606478015.pdf
720.1K
📔 | 🔻زندگینامه و خاطره ای از دانشمند هسته‌ای شهید دکتر مجید شهریاری ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔅 تاریخ تولد: ۱۶ آذر ۱۳۴۵ 📆 تاریخ شهادت: ۸ آذر ۱۳۸۹ 📌مزار شهید: امام زاده صالح 🕊محل شهادت : تهران 🚩 اصلا شهید که باشی، شهادت خودش را به آب و آتش میزند که وجود عاشق تو را به آغوش بکشاند، وجودی که لبریز از عشق الهیست و پرورش یافته در مکتب ایزد لایزال است. ‌ 💎 برایش فرقی ندارد در چه نوع پوششی باشی، کلاه خود به سر داشته باشی یا کلاه ایمنی، نیزه به دست باشی یا قلم به دست. خلاصه کلام، اهل دلش را خوب میشناسد هر وقت پیدایش کند عطر پروازش به مشامش‌میرساند و او را مست در خود میکند. ◼️ مجید شهریاری، فیزیکدان و دانشمند برجسته ی کشور که با علمش به جامعه علمی کشور عزت داده بود قلمش خاری شده بود در چشمان دشمن کوردل، درست ده سال پیش در چنین روزهایی دشمن که نمیتوانست پیشرفت های علمی را تاب بیاورد دست به جنایتی زد تا به گمان خام خودش مقابل پیشرفت های روز افزون علمی و هسته ای را بگیرد. ◻️ اما غافل از اینکه راه شهدا با شدت و سرعت بیشتر ادامه پیدا خواهد کرد. ✔️ آری، کافیست عاشق باشی دستان نشسته به پینه قلم هم میتواند تو را به آسمان برساند. ♻️ آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق می‌ورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می‌ورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می‌کشم و آن کس را که من بکشم، خون‌بهای او بر من واجب است و آن کس که خون‌بهایش بر من واجب شد، پس خود من خون‌ بهای او هستم. ✍نویسنده : ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻حاج حسین یکتا: هر کجا یاد شهدا باشیم و وسط میدان تکلیف باشیم، شهدا به یادمون هستن و میان بهمون سر میزنن...! اخلاص چیه؟! اخلاص همون غواصیه که تو دل شب با لباس مشکی... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🍂 🔻 دیدگاههای بین المللی از جنگ ۸ ساله لایه های پنهان جنگ ┄┅┅❀💠❀┅┅┄ 🔅 قرارداد ده ساله همکاری­های هسته­‌ای برزیل کِنت تیمرمن محقق و نویسنده آمریکایی: در همان حال که فرانسه مشغول تکمیل رآکتورهای هسته­‌ای در عراق بود، صدام با برزیل قرارداد ده ساله همکاری هسته­‌ای امضا کرد. این قرارداد که در سال 1979 بسته شد به قدری محرمانه بود که دولت بعدی برزیل مدعی شد از محتوای آن بی­‌خبر بوده است. در یکی از تبصره­‌های قرارداد که به درخواست صدام گنجانده شده بود، برزیل متعهد می­‌شد مقادیر زیادی اورانیوم طبیعی و غنی شده با درصد کم، تکنولوژی هسته­‌ای، تجهیزات و آموزش مربوطه را در اختیار عراق قرار دهد.(۱۴) ___ [۱۴]. سوداگری مرگ (تیمرمن). http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت😳 تک فرزند خانواده هم بود😍 زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه😇 مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم...😊 عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته☺️ اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب😇 فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه...😱 بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن😰 پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود😇 قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: " به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره...😳 تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته...😔 اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد...😓 زمزمه لغو عملیات مطرح شد.😲 گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده🤔 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید...😊 عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت😭 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه...😔 اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند...😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره😓 وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه... مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین😔 یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟😔 گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم...😳 مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد...😭😭 کتاب خاطرات دردناک، ناصرکاوه ┈••🦋🌷🦋••┈
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش جواد هست🥰✋ *از من دِل بِکَن*🥀 *شهید محمد جواد قربانی*🌹 تاریخ تولد: ۱ / ۱ / ۱۳۶۲ تاریخ شهادت: ۲۵ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: حاجی آباد شاهین شهر محل شهادت: سوریه *🌹همسرش← آخرین باری که از سوریه تماس گرفت📞گفت دلم برای حسین و زینب تنگ شده🥀خصوصا زینب💞 بعد از قطع تلفن دستانم را رو به آسمان بلند کردم و گفتم: خدایا اگر قرار است شهید شود🕊️فقط یک بار دیگر بچه ها را ببینه و این آرزو به دلش نماند!🥀مدتی بعد محمدجواد بر اثر اصابت موشک💥و ترکش آن مجروح شد🥀او را به بیمارستان تهران آوردند حالم بد شد اصلا حالش خوب نبود🥀یک هفته بعد مرخص شد و به خانه آمد و بچه هایش را دید💞 آن شب فقط با اضطراب به من نگاه می کرد🥀من هم در نگاهم اضطراب بود حس بدی داشتم🥀نگاه آخر بود!🥀یکدفعه حالش بد شد🥀شروع کرد به خون استفراغ کردن🥀حال من هم بد شد🥀هردو با هم به بیمارستان رفتیم🥀توی بیمارستان صدای جواد را می شنیدم که صدایم می زد‼️دستگاه اکسیژن به من وصل بود. حس می کردم روح جواد بالای سرم است🥀می‌خواست برای رفتن از من اجازه بگیرد💫 به من می گفت: از من دل بکن.‼️نگاهی به بالای سرم کردم و گفتم: تمومش کن، دارم جون می دم!🥀من راضی هستم!🥀بعد به پدرم گفتم: مرا از اینجا ببر🥀صبح زود پدرم آمد و گفت: محمد جواد شهید شده!*🕊️🕋 کتاب مدافعان حرم ، ناصر کاوه *شهید محمد جواد قربانی* *شادی روحش صلوات*💙🌹
| 🔻تفسیر المیزان 🌟به در خواست خودم مهریه‌ام شد یک تفسیر المیزان به جای آینه شمعدان، تفسیر المیزان را دور تا دور سفره عقد چیدیم! برکتی که این تفسیر به زندگی‌مان می‌داد، می‌ارزید به هزاران شگونی که آینه شمعدان می‌خواست داشته باشد. برای مراسم هم برنج اعلا خریدیم، ولی فتح الله نگذاشت درست کنیم! می‌گفت: حالا که این همه آدم ندار و گرسنه داریم، چگونه شب عروسی چنین غذای گران‌قیمتی بدهم؟! برنج‌ها را بسته‌بندی کردیم و به خانواده‌های نیازمند دادیم. وقتی برنج‌ها را می‌دادیم، فتح الله می‌گفت: این هدیه امام خمینی رحمه الله است یاد شهدا با صلوات🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔆 یک روز ازم پرسید: باباجان! شما خمس اموالت رو دادی؟ تعجب کردم؛ باخودم گفتم: پسر سیزده ساله رو چه به این حرف ها؟؟!.. با اینکه پایبندی خاصی به مسائل شرعی داشتم،حرفش را به شوخی گرفتم و گفتم: نه پسرم،خمس امسال رو ندادم... از فردای آنروز دیگر لب به غذا نزد و دو روز به بهانه های مختلف اعتصاب غذا کرد. وقتی بررسی کردم فهمیدم بخاطر همان بحث خمس بوده!!! 📒 دسته یک / ص ۱۴۱ ➕ به راهیان نور بپوندید👇🏻 🆔️@Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻میدونید هر چی بالای قلّه ی ظهور نزدیک تر میشیم دیگه هوا نیست بی هوا میخرن بی هوا میبرن دیگه موضوع هوای نفسه،موضوع اطاعت امر مولاست... اینجا کوچه تنگ آشتی کنون با خداست؛هرکی گم شده تو کوچه پس کوچه های دلش،اینجا پیدا میشه...! ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻اگر عمر دست خداس بنا باشه ما کشته بشیم خب بهتره تو جنگ کشته بشیم، شهید بشیم... 📍مرکز فضای مجازی راهیان نور ➕به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔻شهید ابراهیم هادی: از خدا خواسته‌ام‌ همیشه جیبم‌ پُر پول‌ باشدتا گره از مشکلاتِ‌ مردم بگشائیم. هر كس به خدا توكل كند، خداوند هزينه او را كفايت میكند و از جايى كه گمان نمیبَرَد به او روزى میدهد.- كنزالعمال ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📔 | 📚 عنوان کتاب: قلبی برایت می تپد 🔻زندگی نامه داستانی شهید مدافع حرم، روح الله مهرابی در کتاب «قلبی برایت می تپد» از زبان همسر شهید، خانم زهره شهری زاده، ماجرای زندگی پر از اوج و فرود برای پیدا کردن راه هست. راهی که مسیرش از کربلا گذشت و قلبی که ... ✍🏻 نویسنده: کوثرشریف نسب ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻چقدر سخت است حال عاشقی که نمی داند،محبوبش نیز هوای او را دارد یانه... 📍مرکز فضای مجازی راهیان نور ➕به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🎨 | ✍🏻 شهید مهدی باکری ؛ 🔻ای عاشقان اباعبدالله، بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونه ها بایستی از شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل کنیم تا بلکه قدری از تکلیف خود را در شکر گزاری بجا آورده باشیم. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
مدرس در رهبری:👇 💥یکی از ویژگی‌های بارز شهید مدرس در سخن وی مبنی بر همراهی دیانت و سیاست متجلی شد. رهبر معظم انقلاب در این رابطه اظهار کردند: «این‌که ما می‌گوییم سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست - که مرحوم مدرّس حرف درستی زد و امام آن را تأیید کرد - معنای واضحی دارد؛ اما یک روی دیگرش این است که سیاست ما باید دیندارانه و پرهیزگارانه باشد. هر کار سیاسیای خوب نیست. بعضی کسان هستند که به کار سیاسی، فقط مثل یک کار سیاسی‌ای که هیچ گرایشی به دینداری ندارد، نگاه می‌کنند. هدف این است که این کار، سیاسی پیش برود. این درست نیست؛ کار سیاسی باید متدیّنانه باشد». (بیانات در دیدار رئیس جمهوری و اعضای هیئت دولت‌ ۱۳۸۰) 💥شهید مدرس ویژگی‌های منحصر بفرد دیگری داشت که در کلام رهبری می‌توان آنها را یافت: «مدرس خصوصیت عمده‌اش این بود که هیچ عامل ارعاب و تهدید و تطمیع و فریبگری در او اثر نمی‌کرد. همان وقتی که علی‌الظّاهر فضا را بر ضد او آن‌چنان متشنج کرده بودند که علیه‌اش شعار می‌دادند، او ایستاد و حرف خودش را زد». (بیانات در دیدار کارگزاران حج‌ ۱۳۷۸) 💥«اگر کسی هم مثل مرحوم مدرس رضوان‌ اللَّه‌ علیه، سرسخت بود، کتکش می‌زدند، محبوسش می‌کردند، تبعیدش می‌کردند و بعد هم به دست قلدری مثل رضاخان، بادهان روزه، در ماه رمضان، شهیدش می‌کردند». (بیانات در خطبه‌های نمازجمعه ۱۳۷۳) انتخاب كنید:👇 یك روز وقتی كه از مجلس به خانه بازگشت، عده‌ای از مردم به منزل مدرس ریخته و با سر و صدای زیاد گفتند: آقا! این چه لایحه‌ای بود كه امروز تصویب شد؟ مصلحت است.... مدرس پاسخ داد: اگر بیست رأس اسب و الاغ و یك آدم را در مجلسی جمع كنند و از آنها بپرسند كه ناهار چه می خورید، جواب چه می‌دهند؟... "همه گفتند: جو." گفت: آن یك نفر هم ناچار است سكوت كند. این وكلایی كه شما انتخاب كرده‌اید، شعورشان همین است. بروید آدم انتخاب كنید... 💥سفارش برای استخدام:👇 یك روز طلبه‌ای نزد مدرس آمد و در نامه‌ای نوشته بود: اجازه بفرمایید در وزارت معارف به عنوان معلم استخدام شوم. مدرس روی یك قطعه كاغذ نوشت: آقای وزیر معارف! حامل نامه، یكی از دزدان و قصد همكاری با شما را دارد. گردنه‌ای به وی واگذار كنید... طلبه، نامه را گرفت و رفت. پس از چند لحظه خجالت زده بازگشت و گفت: آقا! چه بدی از من دیده‌اید؟ اگر كسی به شما چیزی گفته، دروغ گفته است. مدرس جواب داد: اگر بگویم كه تو شخص فاضل و متدینی هستی، تو را راه نمی‌دهند. برو و نامه را ببر... او مجدداً نامه را برد و فردای آن روز خدمت مدرس رسید و گفت: آقا! استخدام شدم و مدیریت یك مدرسه را هم به من داده‌اند... 💥شجاعت مدرس:👇 یكی از رجال سیاسی نزد مدرس آمد و اظهار داشت: اعلیحضرت (احمدشاه) از شما گله فرمودند كه آقای مدرس با مقاصد ما همراه نیستند. مدرس ضمن برداشتن قلم و كاغذ گفت: در ملاقاتی كه دارید این نامه را به او بدهید و در حالی كه بلند بلند می خواند نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم. شهریارا! خداوند دو چیز به من نداده، یكی ترس و دیگری طمع. هر كس با مصالح ملی و امور مذهبی همراه باشد من با او همراهم والا فلا.» 💥قرارداد:👇 روزی، وثوق الدوله پس از تنظیم قرارداد معروف خود با انگلیس به خانة مدرس آمد و گفت: «آقا! شنیده ام شما با قرارداد تنظیمی بین ما و دولت انگلیس مخالفت كرده‌اید.» مدرس: «بلی.» وثوق الدوله: «آیا قرارداد را خوانده اید؟» مدرس: «نه.» وثوق الدوله: «پس به چه دلیل مخالفید؟» مدرس: «قسمتی از آن قرارداد را برای من خوانده‌اند. جملة اولش كه نوشته بودید دولت انگلیس استقلال ما را به رسمیت شناخته است. انگلیس كیست كه استقلال ما را به رسمیت بشناسد؟ آقای وثوق! چرا شما این قدر ضعیف هستید؟» وثوق الدوله: «آقا! به ما پول هم داده اند.» مدرس: «آقای وثوق اشتباه كردید، ایران را ارزان فروختید.» 💥چو نرمی كنی خصم گردد دلی:👇 مدرس غالبا نامه هایی كه می‌نوشت، روی كاغذ پاكت تنباكو و كاغذهایی بود كه آن روزگار، قند در آن می‌پیچیدند. یكی از وزیران نامه‌ای از مدرس دریافت داشته و آن را اهانت به خود دانسته بود. روزی یكی از آشنایان مدرس آمد و یك بسته كاغذ آورده به مدرس گفت: جناب وزیر این كاغذها را فرستاده‌اند كه حضرت آقا مطالب خود را روی آنها مرقوم فرمایند. مدرس گفت: عبدالباقی! چند ورق از آن كاغذهای مرغوب خودت را بیاور. فرزند مدرس فوری بسته‌ای كاغذ آورد. مدرس به آن شخص گفت: آن بسته كاغذ وزیر را بردار و این كاغذها را هم روی آن بگذار. سپس روی تكه كاغذ قند نوشت: جناب وزیر! كاغذ سفید فراوان است ولی لیاقت تو بیشتر از این كاغذ كه روی آن نوشته‌ام نیست... گردآوری: ع .رضوانی
💥چك دولت انگلیس برای :👇 یك شب نیمه های شب یك مرد خارجی با یك مترجم به منزل مدرس آمدند. شخص خارجی شروع به صحبت كرد و دیگری هم ترجمه می نمود و معرفی كرد كه, آقا! ایشان نمایندة دولت انگلیس هستند. یك چك سفید برای شما آورده‌اند كه مبلغ آن را هر طور می‌خواهید بنویسید و به هر طریق كه می خواهید خرج كنید...مدرس گفت: «این چك چیست؟» جواب داد: «آقا! چك كاغذی است كه می‌نویسند و می‌برند در بانك، آنجا امضا می‌كنند و هر مبلغی كه در آن نوشته از بانك می‌گیرند.» مدرس گفت: «چرا حالا (نصف شب) آوردی؟» جواب داد: «ما شنیده بودیم شما پول نمی‌گیرید؛ حالا نصف شب چك را آوردیم.» مدرس اظهار داشت: «نه، هر كه به شما گفته بی خود گفته. من پول می‌گیرم منتهی به این صورت نه. اولاً، باید طلا باشد آن هم بار شتر و در میان روز روشن و بعد از نماز در مدرسة سپهسالار با شتر بیاورند. در این صورت می‌گیرم و هیچ اشكالی ندارد. » وقتی پاسخ را ترجمه می‌كند، نماینده یا سفیر می‌گوید: «مدرس می‌خواهد آبرو و حیثیت سیاسی ما را در تمام دنیا ببرد.» در نتیجه بلند می‌شوند و می‌روند... 💥زندان، تبعید، شهادت در سال ۱۳۰۵ مدرس مورد سوءقصد قرار گرفت اما جان سالم به در برد. رضاخان در طی برگزاری انتخابات مجلس هفتم، آرای مدرس را حذف کرد تا مانع ورود وی به مجلس شود. پس از این بود که راه برای دستگیری و تبعید مدرس برای رضاخان هموار شد. مدرس در سال ۱۳۰۷ دستگیر و به شهرهایی همچون دامغان، مشهد و نهایتاً خواف تبعید شد. مدرس پس از ۹ سال اسارت در قلعه خواف به کاشمر تبعید شد تا نقشه شوم رضاخان مبنی بر قتل سیدحسن مدرس عملیاتی شود. غروب دهم آذرماه سال ۱۳۱۶ مصادف با ۲۷ رمضان ۱۳۵۶ قمری عاملان رژیم پهلوی به نام‌های جهانسوزى، خلج و مستوفیان وارد خانه مدرس شدند. آنها ابتدا قصد داشتند با چای مسموم مدرس را از پای درآورند اما نهایتاً در حین نماز او را با انداختن عمامه به دور گردنش به شهادت رساندند. منبع: خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🌟 خمینی مارو تکون داد .... 🔻 روایتگری حاج محسن سوهانی در بزرگترین گلزار شهدای جهان ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔻هیچ منیتی در نفس‌اش نداشت.رشید قبل از ازدواج، به عضویت سپاه در آمده بود و در رشته های مختلف غواصی، چتر بازی، دریانوردی، دوره‌های تخصصی ویژه‌ای گذراند و همزمان تا مرحله کارشناسی ادامه تحصیل داد، ادامه خدمت در سپاه پاسداران باعث ارتقاء درجه ایشان تا سرهنگی گردید. ما هیچگونه اطلاعی از فعالیت ها و درجه او در سپاه نداشتیم و هر موقع از او سوال میکردیم که در سپاه چه کار میکنی میگفت: به کار نظافت جارو و تمیز کردن پادگان مشغولم. شهید عبدالرشید رشوند🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News