eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
871 دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
14.9هزار ویدیو
500 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 | 🌷 شهید محمود عبدی‌پور، سوم مهرماه ۱۳۴۴ش در آبادان چشم به جهان هستی گشود. محمود هنوز تحصیلش را به پایان نرسانده و دانش‌آموز بود که نیروهای متجاوز رژیم بعث عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ش به مرزهای خاک مقدس اسلامی ایران ناجوانمردانه حمله‌ور شدند. ♦️ او که در سرزمین نخل و آفتاب بالیده بود و حضور ناپاک دشمن بعثی را تا پشت درهای خانه‌شان با تمام وجود فهمیده بود، ورود به عرصه‌ پیکار حق علیه باطل را بر ادامه تحصیل ترجیح داد و دلاورانه، راهی دفاعی مقدس شد تا این‌که سرانجام در تاریخ بیست و هشتم دی‌ماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی در سن پانزده سالگی به فیض عظمای شهادت نائل گردید و عاشورائی گشت. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔅 شهید محمد معافى متولد ۱۳۶۳/۰۹/۱۳ شهرستان نکا در استان مازندران، فرمانده زبده نظامی و مستشار ایرانى با نام جهادى "صابر" که در سوریه به شهادت رسید. این شهید مدافع حرم در 30 دى ماه 96 در شهر البوکمال واقع در استان دیرالزور سوریه در دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به دوستان شهیدش پیوست. شهید معافی که در 35سالگی به شهادت رسید. یک پسر 9ساله و یک دختر 2ساله از او به‌یادگار مانده است. ♦️ شهید محمد یک انسان بسیار بااخلاق، صبور و خلاق بود و همه او را به‌عنوان یک فرمانده میدانی قوی می‌شناختند. در عملیات خان‌طومان ضربه‌هایی که محمد به تکفیری‌ها وارد کرد اصلاً قابل وصف نیست. 🌷 هرچه می‌‌توانید در این دنیا دست‌گیری کنید و انفاق نمایید که این کار مانند هرس کردن شاخه‌های اضافی درختان میوه در فصل پاییز می‌ماند که باعث رشد و باروری بیشتر و درنهایت عاقبت‌به‌خیری شما خواهد شد. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🌷 شهید اکبر شهریاری، اول فروردین ماه 1363 در تهران در محله کیانشهر به دنیا آمد. ایشان در دانشگاه امام حسین (ع) و در رشته علوم سیاسی درس خوانده است. او حافظ کل قرآن، عامل به قرآن، بسیار خوش رو و شوخ طبع، اهل تفریح و گردش، ورزشکار، دل رحم، دلسوز دیگران و پیگیر برای حل مشکلاتشان، بخشنده، آمر به معروف و ناهی از منکر، سر به زیر و باحیا، باغیرت، هیاتی و مطیع رهبر بود. ♦️ علاقمند به مطالعه، ورزش(فوتبال، تکواندو، کوهنوردی)، چتربازی، خوشنویسی، سفر، زیارت اهل بیت (ع) و شهداء، خدمت به شهداء، شرکت در مجالس اهل بیت (ع)، مداحی در هیئت و مجالس مذهبی بود. به حلال و حرام و لقمه حلال اهمیت می داد. همکار و همرزم و یکی از دوستان بسیار نزدیک شهید محمودرضا بیضایی بود و دوروز بعد از شهادت ایشان در سوریه (ریف دمشق) به شهادت رسیدو سنگ سبز رنگ بالای سر مزار شهید اهدایی آستان مقدس حضرت امام حسین (ع) است. 💠 الهی و ربی من لی غیرک خدایا خودت می دانی که غیر از تو کسی را ندارم و کسی نیست بجز تو که از درون و برون من آگاه باشد، لذا فقط از تو می خواهم که مرا هدایت کنی و همچنین یاریم کنی و در نهایت به سعادت واقعی برسانی که همان شهادت می باشد. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🌷 سال ۱۳۴۶ خورشیدی در حیدرآباد دامغان فرزند اول احمد اکبری و فاطمه کردی متولد میشود. پدر او را محمود مینامد. ♦️ محمود علاقۀ چندانی به درس‌خواندن ندارد؛ از این‌‌‌رو تا دوم راهنمایی بیشتر تحصیل نمیکند؛ اما گام‌به‌گام همراه پدر به امور کشاورزی و خشت‌زنی مشغول میشود و دیری نمیگذرد که کاشی‌کاری را به‌‌عنوان حرفه اصلیاش انتخاب می‌‌کند. 💎 سرباز سپاه است. دوران آموزشی را در پادگان شهید کلاهدوز شهمیرزاد، گردان سیدالشهدا(ع) میگذراند و پس از آن به منطقه جنوب اعزام میشود. یک ماه پس از حضورش در شلمچه در خط پدافندی، بر اثر بمباران منطقه، توسط ترکش‌هایی که به نقاط مختلف بدنش، اصابت می‌‌کند، به شهادت میرسد. ▪️ مزار شهید محمود اکبری در گلزار شهدای حیدرآباد دامغان واقع است. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | ♦️ شهید محمد علی پیشکار به تاریخ 2/5/1345 در شهرستان بیرجند در خانواده ای مذهبی متولد شد. 🌷 تحصیلاتش را تا سال سوم راهنمایی در زادگاهش سپری کرد. در دوران انقلاب، علیرغم اینکه نوجوانی بیش نبود ولی در راهپیمایی ها نقش فعالی داشت.از آنجا که به مطالعه کتاب و کتابخوانی علاقه زیادی از خود بروز می داد، در سال 58 با همکاری یکی از خیرین، کتابخانه ای دایر نمود. او یکی از فعالان پایگاه بسیج بوده و در پایگاه شهید رحیمی فعالیتهای گسترده ای می کرد. 🔅 شهید محمد علی پیشکار، یکی از ارادتمندان ائمه اطهار(ع) بود. در مجالس عزادرای و مذهبی حضوری چشمگیر داشت. مدتی در کمیته انقلاب اسلامی خدمت نمود و جز اولین نفراتی بود که ازطریق بسیج عازم جبهه گردید.4 مرتبه در صحنه ها و کارزار با صدامیان کافر شرکت کرد. 💠 او دوران مقدس سربازی را در کمیته انقلاب اسلامی به خدمت مشغول شد و ازاین طریق نیز مجدداً به جبهه اعزام گردید. سرانجام در تاریخ 3/11/1365 در منطقه شلمچه، به فیض شهادت نائل شد. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🌷 شهید حجه الاسلام و المسلمین شیخ جابر زهیری روحاني 26 ساله‌اي كه در كويت‌ زاده و در ميان خانواده‌اي مرفه بزرگ شد و براي تحصيل به ايران آمد از روحانیون اهوازی که در قم در منطقه نیروگاه 18 متری قدس بود. 🔻 از ویژگی های بارز شهید، خوشرویی و آراستگی ظاهری بود و همین امر در کنار تواضع و اخلاص، ایشان را محبوب دل جوانان می کرد.پرهیز از هیاهو شاخصه دیگر ایشان بود.براي تمام خانواده احترام زيادي قائل بود و انسان متدين و بامعرفتي بود. تمام فاميل و آشنايان جابر را به خاطر اخلاقش دوست داشتند. 🔅 شهید مدافع حرم «حجت‌الاسلام شیخ جابر زهیری» در تاریخ 23 دی 1394 طی عملیات مستشاری در منطقه عملیاتی حلب سوریه توسط تروریست‌های تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔻 شهید ناصر اسماعیلی نودولقی در سال ۱۳۴۶ در تهران متولد شد . دروس ابتدایی را در کوی فردوس ، دوره راهنمایی را در سرآسیاب مهرآبادجنوبی و دوره متوسطه را در دبیرستان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پشت سر گذاشت. پدرش کارگر سازمان آب و مادرش خانه دار بود. شهید در یک خانواده مذهبی رشد و تربیت یافت و ایمان و تقوا اساس زندگی خانوادگی آنها بشمار می رفت. 🌷 شهید اسماعیلی در تاریخ ۱۳۶۵/۴/۴ از سوی سپاه پاسداران منطقه ۱ ثاراله عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و به واسطه تجربه های قبلی که از نظر نظامی داشت ، آموزش ندیده و بطور مستقیم پس از سازماندهی در تیپ المهدی گردان فاطمه الزهرا (س) به جبهه رفت و مشغول حراست و پاسداری از میهن اسلامی گردید . او در منطقه جنوب و در محور عملیاتی اروندرود بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰ از ناحیه پهلو مجروح گردید و پس از مداوا و بهبودی نسبی دوباره عازم جبهه شد. این شهید والامقام در تاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۹ در جریان عملیات کربلای۵ در شلمچه به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت رسید. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | ♦️ محمود در اهواز متولد شد و در همان شهر اهواز هم بزرگ شد او تا موقع سربازی، به شغل جوشکاری اشتغال داشت محل خدمتش هم ژاندارمری بود یک سال و اندی هم در تهران خدمت کرد بعد از گذراندن دوره‌ی آموزشی به اهواز آمده بود و میگفت: «می خواهم پیش پدر و مادرم باشم تا مواقع مرخصی بهتر بتوانم به آنها خدمت کنم» و بعد از جلب نظر فرمانده‌ی خود به اهواز آمد. 🌷 شش ماه هم در آنجا خدمت کرد همیشه در جبهه بود آخرین باری که به خانه آمد ده روز مرخصی گرفته بود دو سه روزی ماند و دوباره به جبهه باز گشت و دیگر ما از او خبری نداشتیم تا این که یک روز آمدند درب منزل و گفتند: «بچه ی شما شهید شده است و پیکرش را هم به سرد خانه ی شهدای اهواز آورده اند». باران گرفته بود که از کوچه سر رسید بر اوج موج دست پر از بال و پر رسید سوغات، گل برای محله خریده بود با زخم های سرخ تنش از سفر رسید دل را به دست پاک خداوند داد و بعد بی دل به آسمان زد و وقت سحر رسید قامت به سجده رفن و قیامت قیام کرد حتی به گوش کل ملائک خبر رسید خورشید در تلاطم اشک و غرور آه باران گرفته بود که از کوچه سر رسید. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🌷 شهید غلامرضا در دوازدهم بهمن‌ماه سال ۱۳۳۱ ه. ش در شهرستان خرم‌آباد دیده به جهان گشود. وی در سال ۱۳۵۳به استخدام هوانیروز درآمد و پس‌از گذراندن آموزش زبان انگلیسی و دوره‌های مختلف نظامی در تهران و مرکز آموزش هوانیروز اصفهان با درجه ستوان سومی ترخیص شد. در سال ۱۳۵۵ به‌علت درگیری با رئیس وقت شهربانی اصفهان مدت یک ماه در بازداشتگاه ارتش محبوس شد. ♦️ در سال ۵۷ که عطر انقلاب اسلامی در همه‌ جای کشور پیچید غلامرضا همراه با انقلابیون در تمام راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد. پس از پیروزی انقلاب در سال ۵۸ هم‌زمان با شورش گروهک‌های معاند در کردستان به پایگاه هوانیروز کرمانشاه منتقل شد و در عملیات‌های مختلفی به مبارزه و درگیری با آن‌ها پرداخت. 🔅 او در سال ۵۸ ازدواج کرد و تا سی‌ام شهریورماه سال ۵۹ در کردستان خدمت کرد. پس‌از آن با حمله عراق به خاک جمهوری اسلامی به جبهه ایلام اعزام شده و در آن‌جا مشغول خدمت شد. تا این‌که آخرین مأموریت چاغروند در بعدازظهر ۱۲مهرماه ۵۹ انجام گرفت. ➖ در نهایت پس از شش ماه از طریق خانواده گروهبان یکم عادل موسوی نامه‌ای به دست خانواده خلبان چاغروند رسید که متن آن این چنین بود «ما در ظهر دوازدهم مهر ۵۹ در مرز دهلران اسیر شدیم خلبان چاغروند شهید شد و خلبان حسین مصری را که تیر خورده بود به بیمارستان منتقل کردند. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔻 وهاب پانزدهم بهمن ۱۳۳۹، در روستای کران از توابع شهرستان فارسان به دنیا آمد. تا سوم متوسطه در رشته ریاضی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. 🌷 هجدهم بهمن ۱۳۶۱، با سمت فرمانده گروهان در رقابیه به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه بر جا  ماند و هجدهم آذر ۱۳۶۹، پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. (شهید علاوه بر فرمانده گروهان، مسئول تبلیغات سپاه و خبرنگار نیز بوده است). 🔅 در تمام مسئوليت ها سعي كردم آنطور كه بايد و شايد به نحو احسن كارم را انجام دهم ، خودم مي دانم بيش از هر كسي هم مي دانم كه لغزشهايي هم داشتم و الان كه شايد آخرين لحظات عمرم را مي گذرانم از خدا مي خواهم كه مرا عفو كند  ...چه بگويم امام حسين (ع) و علي اكبر در اين راه رفتند از مادرم مي خواهم كه در همه حال صبور باشد ، ناراحت نباشد مادرم من دوست دارم كه تو با همين روحيه قوي كه اكنون داري به زنان روستايمان درس شهادت و شهادت طلبي بدهي ... من در زندگي دو اميد و آرزو داشتم و حالا به سه اميد و آرزو تبديل شد اولا آرزو داشتم كه امام عزيز را زيارت كنم كه خوشبختانه تا اين لحظه موفق شدم و با خانواده هاي شهدا به زيارتش رفتم دوم اينكه به مكه معظمه بروم اين آرزو برآورده نشد سوم اينكه قبر آقا امام حسين (ع) را زيارت كنم كه به اين اميد و آرزو در اين راه گام بر مي دارم. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | ♦️ سردار سرتیپ پاسدار شهید محسن قاجاریان درسال ۱۳۶۲ به عنوان فرمانده گروهان منتصب و در سال ۱۳۶۳ عهده دار مسئولیت جانشین گردان گردید که در همین سال در منطقه جنوب در شرق دجله با اصابت ترکش به افتخار جانبازی نائل امد. 🌷 ایشان در سال ۱۳۶۸ دوره دافوس را با موفقیت طی نمود .با توجه به سوابق  بسیار مناسب رزمی ، در سال ۱۳۶۹ به عنوان جانشین معاونت عملیات تیپ ، منتصب و به مدت ۱۰ سال در این مسئولیت خدمت نمود. در سال ۱۳۷۹ به عنوان مسئول عملیات تیپ منتصب شد و در ارتقاع سطح آمادگی رزم یگان فعالیت چشمگیری داشت. 🔆 با توجه به لیاقت و شایستگی و برخورداری از توان مدیریتی و تخصصی بسیار مناسب ، درسال ۱۳۸۹ با حکم فرمانده کل سپاه سردار سرلشکر جعفری به عنوان فرمانده تیپ زرهی ۲۱ امام رضا(ع) منصوب گردید. ♻️ در اجرای ماموریتهای محوله در دفاع از حرم آل البیت (ع) همت و توجه ویژه ای داشت و با سرکشی از خانواده کارکنان اعزام شده از آنها دلجویی می نمود. با توجه به اشتیاق به حضور مستقیم خود در دفاع از حرم آل البیت (ع) در آخرین ماموریت در دفاع از حرم زینب (س)  به آرزوی دیرینه خود رسید و سرانجام در ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۴به جمع یاران شهیدش پیوست. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔅 محمد رضا از همان سالها که نوجوان بود سخنرانی می کرد و با حرفهای خود اطرافیانش را آگاه و آماده مبارزه می‌کرد، او از تهدیدات مأموران حکومتی ابایی نداشت. 🌷 شهید باصر که خود مداح و ذاکر اهل بیت (ع) بود علاقه عجیبی به حضرت سیدالشهداء(ع) داشت، صدایش سوزناک بود و کافی بود در حضورش نام مبارک امام حسین(ع) را به زبان بیاوری آن وقت شروع می‌کرد به مرثیه خوانی. به قول دوستانش، صدای محمدرضا خستگی را می زدود و دل هر مشتاقی را به تپش می انداخت. ♦️ مادر شهید باصر می‌گوید: وقتی خبر شهادت پسرم را به من دادند خدا را شکر کردم چون همیشه در هیئت‌ها و مجالس عزاداری که مداحی می‌کرد آخر سر برای خودش آرزوی شهادت می‌کرد. ➖ پیکر مطهر این عاشق و مداح شهید و دلسوخته امام حسین(ع)، سالها روی خاک کربلای ایران ماند و پس از گذشت سالها در روز ۲۱ ماه مبارک رمضان سال ۱۳۷۲ به آغوش وطن و خانواده بازگشت و در کنار یاران شهیدش با عزت و احترام به خاک سپرده شد. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | ♦️ سعید سامانلو در دی ماه سال ۱۳۶۰ در یک خانواده مذهبی در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او فرزند اول خانواده بود که ۷ ماه قبل، پدر و مادرش از روستای پرسپانج قزوین به قم هجرت کرده بودند. 🌷 مهمترین مشخصه این شهید بزرگوار، تزکیه نفس است ایشان کلاسهایه اخلاق علما را شرکت کرده و کتابهایه بسیاری در رابطه با تزکیه و اخلاق خریداری کرده و مطالعه میکردند 🔅 او در تمام مراحل زندگی اش موفقیت های چشمگیری داشت و رشادت های بی شماری از خود نشان داد. ♻️ رشادت های او در شمال غرب در برخورد با گروهک های مزدور ، فعالیت های او در خاموش کردن شورش های داخلی و رشادت هایش در سوریه و آزاد سازی دو شهر شیعه نشین (نبل و الزهرا) تحسین برانگیز است بنا به گفته خود شهید سعید سامانلو این پیروزی شهرهای شیعه نشین(نبل و الزهرا) با کمک خانم فاطمه زهرا (س) انجام شدو بلاخره در ۱۶ بهمن سال ۹۴ این سرگرد دلاور به همراه دوستانش شهید هاشمی و شهید زارع در شهر رتیان سوریه به لقا پروردگار شتافتند. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | ♦️ شهید به مال دنیا اصلاً اهمیت نمی داد یک روز کفش خریده بود و آن را با خاک آغشته  کرده بود و به او گفتم چرا کفش هایت را خاکی کردی ؟ گفتند:« من نمی خواهم لباس نو وکفش نو بپوشم شاید کسی باشد که توان خرید آن را داشته باشد ببیند  و ناراحت شوند . 🔅 شهید انسانی با اخلاقی بود هر گاه که می خواست از منزل بیرون برود از پدر و مادر اجازه می گفت و با آن ها مشورت می کرد برادرم در حوزه نکا مشغول تحصیل بودند و از طریق حوزه به جبهه رفتند بار آخری که می خواست به جبهه برود اصلاً به ما چیزی نگفتند و ما از طریق آقای مالک اکبرزاده فهمیدم که شهید را در اندیمشک در مسجد مشغول نماز خواندن دیدند و ما از آنجا با خبر شدیم . 🌷 شهید در بین مردم وخانواده بسیارمهربان وبااخلاق بود و بسیاردرکارهاصداقت داشت نسبت به قرآن و دعا خواندن بسیارپایبند بود . حق الناس رارعایت می کرد . امانتداری واخلاق درعمل،تواضع وفروتنی،حجب وحیا،وفای به عهد،پایبندی به مسائل شرعی . نمازاول وقت وشرکت درنمازجماعت از ویژگیهای شهید بوده است.   ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | ♦️ شهید جذابیت و نورانیت خاصی داشت به طوری که همکلاسی هایش او را خیلی دوست می داشتند . در مورد فعالیت های مذهبی و سیاسی اش می توان به حضور همیشگی اش در نماز جمعه اشاره کرد . پای درس آقای قرائتی و همچنین آیت الله جوادی آملی می نشست و سخنانش را یادداشت می کرد . 🌷 همچنین او موذن و مداح بود و قرآن را به صورت زیبایی تلاوت می کرد ، مجالسی که در مسجد محله و پایگاه بسیج انجام می شد او آن مجالس را اداره می کرد و اگر اذان می گفت یا دعایی می خواند هرگز اجازه نمی داد صدایش را ضبط کنند . 🔸 بعد از شنیدن خبر شهادت ، مادر مهدی گریه و زاری نمی کردند ، گویا خدا به ایشان صبر داده بود...وقتی هم برای دیدن جنازه اش رفته بودند تا آخرین بار او را ببینند، او را در سردخانه گذاشته بودند ، چون ترکش به سر او اصابت کرده بود تمام مغزش بیرون ریخته بود و غسل نداشت ، مادرش بوسه ای بر صورت یخ کرده اش زد و با او خداحافظی کرد . ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🌷 تحصيلات متوسطه او همزمان با شروع حركتهاى انقلابى بود. به همين سبب، عليرضا با وارد شدن در مبارزات و فعاليتهاى انقلابى دست از تحصيل كشيد. در هر فرصتى در پايگاه ‏هاى بسيج و مساجد مشغول فعاليت و خدمت بود. 🔅 در ۱۵ خرداد ۱۳۶۰ به خدمت سربازى اعزام شد و دوره آموزشى را به مدت سه ماه در كرمان گذراند. سپس به شيراز انتقال يافت و در تيپ ۵۵ هوابُرد دسته توپخانه، مشغول انجام وظيفه شد. ➖ در زمان حضورش در جبهه بسيار فعال بود و تخصصهاى مختلفى داشت. در زندگى‏نامه ‏اش آمده است: «... او خط شكن، چريك، جزء مردان قورباغه ‏اى، مسئول گروه ويژه، معاون گردان، تكاور و ديده‏ بان، آرپى‏جى‏زن، نارنجك‏انداز و كوهنوردى بى‏باك و راهنماى ديگران بود.» 💎 در تب شهادت مى‏ سوخت. به سوى جبهه شتافت‏ و در عمليات سرنوشت ساز والفجر ۸ در غروب ۲۱ بهمن ماه سال ۱۳۶۴، در آن سوى اروندرود، بر اثر اصابت تركش به ناحيه پشت به شهادت رسيد. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | ♦️ شهید حسینعلی مهرزادی در دی ماه سال ۱۳۳۰ در خانواده ای کارگری در شهرستان بهشهر به دنيا آمد.در شش سالگی قرآن را فرا گرفت. در سال ۱۳۳۷ وارد دبستان نظامی گنجوی بهشهر شد.  و در سال ۵۲ موفق به كسب مدرك ديپلم در رشته رياضي شد و در سال ۵۳ به خدمت سربازي رفت. 🌷 سال ۵۶ در يك گروه چريكي شركت و به تهيه سلاح و مهمات براي قيام مسلحانه پرداخت  پس از پيروزي انقلاب در تشكيل كميته انقلاب اسلامي بهشهر سهيم شد و در سال ۵۸ به عضويت سپاه در آمد. 🌟 شركت در عمليات بيت المقدس و والفجر مقدماتي در پست مشاور نظامي از فعاليتهاي او در خلال سالهاي ۶۰ ، ۶۱ بود فرماندهي سپاه سوادكوه و مسئوليت ديگري بود كه به او واگذار شد. پس از آن مسئوليت تيپ ۱ قدس در عمليات والفجر ۶ را پذيرفت و در ادامه به رياست ستاد ويژه لشگر ۲۵ كربلا منصوب گرديد.شركت در سلسله عملياتهاي ۱،۲،۳ قدس تنها بخشي از فعاليتهاي او در سالهاي ۶۳ و ۶۴ بود. 🕊 سرانجام در ساعت پنج بعد ازظهر روز ۲۴ بهمن ـ همزمان با شهادت حاج عسکر قاری و سالگرد شهادت امام علی النقی (ع) ـ در محور ام القصر فاو به شهادت رسيد. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | ✔️ می‌گفت: « هدفم از رفتن به جبهه اجرای فرمان رهبر و احکام اسلامه!». بعد می‌گفت: « فرقی نمی‌کنه چه زمان و مکانیه، مهمترین انگیزه‌مون عشق درونیه که ما رو به جنبش وا می‌داره تا از دین و مملکت‌مون دفاع کنیم! بزرگترین آرزو و خواسته‌ی ما شهادته! ». ♦️ سید ابوالفضل برادرشهید: آن زمان آب لوله‌کشی و بهداشتی در خانه‌ها نبود. حسن از بقیه ما بزرگتر بود. او با سن کمی که داشت احساس مسؤولیت می‌کرد. در خانه یا بچه‌ها را نگه می‌داشت و یا ظرف آب را به چشمه می‌برد و آب می‌آورد تا به مادر کمکی کرده باشد. بعد از انقلاب هنوز بعضی از روستاها از نعمت برق محروم بودند و وسیله ارتباطی چندانی وجود نداشت. 🌸 سیدحسن با پس‌انداز اندک خود، رادیوی کوچکی خریده بود و به وسیله‌ی آن دائم اخبار را گوش می‌داد تا از اطلاعات روز باخبر شود. می‌گفت: « لازمه‌ی جنگیدن با دشمن داشتن بینش سیاسی و اجتماعیه! ». ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🌷 شهید حسین زرافشان می باشد این شهید گرانقدر در تاریخ  بيست‌ودوم دي ۱۳۲۳، در شهرستان بندرعباس ديده به جهان گشود. پدرش حسن، كاسب بود و مادرش كنيز نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. پاسدار كميته بود. سال ۱۳۴۲ ازدواج كرد و صاحب دو پسر و نه دختر شد.پنجم اسفند ۱۳۶۱، در زادگاهش هنگام مأموريت گشت‌زني بر اثر اصابت سهوي گلوله به پهلو، شهيد شد. پيكرش را در گلزار شهداي همان شهرستان به خاك سپردند. روحش شاد و یادش گرامی باد. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰‌ | 🌷 او در تاریخ ۹۴/۱۱/۲۴ برای دفاع از حرمهای آل الله )ع( و یاری جبهه مقاومت، آگاهانه عازم سوریه شد میدانست که این سفر برای او بی بازگشت است و از دو ماه پیش از اعزام ، بدنبال تسویه های بانکی و شخصی خود با اشخاص حقیقی و حقوقی بوده است . 🔻 پس از ده روز حضور در جبهه های متعدد در سوریه، در یک عملیات سنگین در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار در حالیکه فرماندهی محور عملیاتی در شمال حلب و در منطقه شیخ عقیل را بر عهده داشته ،در حالی که ما در اینجا در هفتم اسفند ماه ۹۴ برای نامزدهای انتخاباتی خود رای میدادیم ایشان با انتخابی آگاهانه در جبهه ی النصره بر اثر اصابت گلوله تک تیر انداز تکفیری از ناحیه ستون فقرات ، به فیض شهادت نائل آمدند ،که پس از شهادت ، لقب شهید غیرت را بخاطر مبارزه پهلوانانه با تروریست ها ، تکویری ها وتروریست ها ، به ایشان اعطا شد . ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔅 تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۴۰ 📆 تاریخ شهادت: ۷ آذر ۱۳۹۹ 📌مزار شهید: امام زاده صالح 🕊محل شهادت : آبسرد دماوند 🌟 خبر شهادتت، عقده شد بر دل ، بغض شد بر گلو و چشم هایمان به حرمت سال ها خدمتت به این مرز و بوم ، اشک ِقدر دانی بارید. 🚩 داغ شهیدان شهریاری و احمدی روشن تازه شد و دلمان باز هم پرکشید به کهنه جمعه ای که ترور حاج قاسم تنمان را لرزاند. دست قلم شده و انگشتر سردار روضه‌انگشت و انگشتر را برایمان زنده کرد. 🔅 کاش پای میز مذاکره شکسته بود.کاش، اصلا مذاکره ای نبود که قاتلانِ شیک پوشِ پشت میز،امضا بزنند پای مجوز ترور سربازان این خاک. 💠 لعنت به مذاکره و مذاکره طلبانی که بخواهند خون شما را پایمال کنند. 📍 درود بر دانشمندان‌ هسته ای که وجودشان ، نفس های دشمن را به شماره می اندازد . ✍نویسنده: ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔅 تاریخ تولد: ۱۶ آذر ۱۳۴۵ 📆 تاریخ شهادت: ۸ آذر ۱۳۸۹ 📌مزار شهید: امام زاده صالح 🕊محل شهادت : تهران 🚩 اصلا شهید که باشی، شهادت خودش را به آب و آتش میزند که وجود عاشق تو را به آغوش بکشاند، وجودی که لبریز از عشق الهیست و پرورش یافته در مکتب ایزد لایزال است. ‌ 💎 برایش فرقی ندارد در چه نوع پوششی باشی، کلاه خود به سر داشته باشی یا کلاه ایمنی، نیزه به دست باشی یا قلم به دست. خلاصه کلام، اهل دلش را خوب میشناسد هر وقت پیدایش کند عطر پروازش به مشامش‌میرساند و او را مست در خود میکند. ◼️ مجید شهریاری، فیزیکدان و دانشمند برجسته ی کشور که با علمش به جامعه علمی کشور عزت داده بود قلمش خاری شده بود در چشمان دشمن کوردل، درست ده سال پیش در چنین روزهایی دشمن که نمیتوانست پیشرفت های علمی را تاب بیاورد دست به جنایتی زد تا به گمان خام خودش مقابل پیشرفت های روز افزون علمی و هسته ای را بگیرد. ◻️ اما غافل از اینکه راه شهدا با شدت و سرعت بیشتر ادامه پیدا خواهد کرد. ✔️ آری، کافیست عاشق باشی دستان نشسته به پینه قلم هم میتواند تو را به آسمان برساند. ♻️ آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق می‌ورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می‌ورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می‌کشم و آن کس را که من بکشم، خون‌بهای او بر من واجب است و آن کس که خون‌بهایش بر من واجب شد، پس خود من خون‌ بهای او هستم. ✍نویسنده : ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 📝 | 🌷تفنگ خیلی دوست داشت هر چه پول تو جیبی جمع می‌کرد تفنگ می خرید، تا کلاس پنجم دبستان باید با او به مدرسه می‌رفتم و می‌ماندم تا مدرسه تمام شود و برگردانمش خانه، خیلی به من وابسته بود، بعد از دبیرستان، باید خدمت سربازی می‌رفت، اصلا دوست نداشت، به هر دری زد که محل خدمتش تغییر کند، در نهایت هم در پرند خدمت کرد، وقتی هم که خدمت رفت حرف گوش نمی‌داد، به جای پوتین با دمپایی در پادگان می‌گشت که با این کارها فرمانده‌اش را ناراحت می‌کرد، اگر قرار بود در برف پست دهد زنگ می‌زد خانه که من در برف نمی‌مانم، ما تماس می‌گرفتیم و خواهش می کردیم نگذارند در برف نگهبانی دهد، همین چیزها بود که باعث تعجب مان می‌شد وقتی می خواست سوریه برود. 📍 بسیجی شهید مجید قربانخانی متولد ۲۹ مرداد ماه ۱۳۶۹ ه.ش. می باشد. «شهید مدافع حرم مرتضی کریمی با مجید دوست بود. گویا در بسیج با هم آشنا شده بودند. یک بار مرتضی از مجید می خواهد به هیئت آن‌ها برود. اسباب تحولات مجید از همین جا آغاز شد. البتّه ناگفته پیداست که منشأ اثر این تحولات ریشه در باورهایی داشت که سرشت شهید قربانخانی با آن‌ها آمیخته شده بود. نفس سلیم مجید مثل آتش زیر خاکستری بود که در انتظار یک تلنگر نشسته بود تا صفای وجودش را بروز دهد. 💎 پدر شهید می‌گوید:‌«مجید بچه زبر و زرنگی بود و درآمد خوبی داشت. غیر از ماشین نیسان، یک زانتیا هم برای سواری خودش داشت. اما عجیب دست و دلباز بود و اگر مستمندی را می‌دید، هرچه داشت به او می‌بخشید. فکر هم نمییکرد که شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند. گاهی طی یک روز کلی با نیسانش کار می‌کرد، اما روز بعد پول بنزینش را از من می‌گرفت! ته توی کارش را که درمی آوردی می‌فهمیدی کل درآمد روز قبلش را بخشیده است. واقعاً دل بزرگی داشت، تکه کلامش این بود که «خدا بزرگ است می‌رساند.» 🔶 فرمانده یگان فاتحین تهران می گوید: شب قبل از آغاز عملیات متوجّه شدم مجید با یکی دیگر از دوستانش در حال کندن یک کانال است. بلند گفتم مجید چند بار گفتم خاکبازی نکن. لباس آستین کوتاه پوشیده بود. گفتم «چرا خالکوبی‌ ات مشخص است . چند بار گفتم بپوشان». پاسخ داد «این خالکوبی یا فردا پاک می شود، یا خاک می شود». کتاب مدافعان حرم، ناصرکاوه روی آدرس بزنید ادامه را مطالعه کنید👇 از چاقوی ضامن‌دار و قلیان تا پاک شدن در خان‌طومان + عکس - مشرق نیوز https://www.mashreghnews.ir/news/825527/%D8%A7%D8%B2-%DA%86%D8%A7%D9%82%D9%88%DB%8C-%D8%B6%D8%A7%D9%85%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D9%82%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A7-%D9%BE%D8%A7%DA%A9-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%B7%D9%88%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9%DA%A9%D8%B3
🔰 | 🔅 تاریخ تولد: ۱۷ شهریور ۱۳۵۸ 📆 تاریخ شهادت: ۲۱ دی ۱۳۹۰ 📌مزار شهید: امامزاده علی اکبرچیذر ♦️ دانشجوی دانشگاه بود، درسش که تمام شد طبیعتا باید ادامه تحصیل می داد اما رفت سمت کار، همه اطرافیان تعجب کردند که او با آن همه هوش و استعداد، خصوصا که شرایط ادامه تحصیل برایش مهیا بود چرا این کار را نکرد به همین خاطر شروع کردند اصرار کردن به او تا باز هم ادامه تحصیل بدهد اما او قبول نکرد و همه را با یک جمله کوتاه جواب داد. 💎 بعدها هم که توی کارش پیشرفت کرد و شد مسئول بازرگانی کل سازمان، اطرافیان که می دیدند ادامه تحصیل خیلی برای او ساده تر شده است باز هم اصرار کردند اما مصطفی باز هم همان جمله قبلی را جواب داد:«با همین مقدار تحصیلات هم خیلی کارها میشود انجام داد که انجام نداده ام». ✔️ همیشه همینطور بود سعی می کرد بیهوده هیچ کاری را انجام ندهد. هدفی را در نظر میگرفت به سمتش حرکت می کرد و توی راه رسیدن به آن به هیچ حاشیه ای هرچند جذاب توجه نمیکرد، کاری هم به سرزنش باقی مردم نداشت. 🌹 کل زندگی نه چندان طولانی اش به همین منوال گذشت، اصلا به همین خاطر رسیدن به هدف اصلیش که لقا خدا بود هم خیلی طول نکشید و در اوج جوانی به آن رسید. 🌹مقام معظم رهبری در همه کارها برای ما یک شاخصه است، مصطفی تا زمانی که در بین ما بود حضرت آقا را برای خودش یک خط قرمز می‌دانست. مصطفی در مورد برخوردهایی که برخی نسبت به حضرت آقا داشتند، کنار نمی‌آمد. روزی در خدمت حضرت آقا بودم که ایشان فرمودند: من در عجبم که هر جا صحبتی از مصطفی می‌شود، هرکس خاطره و نظر خوبی نسبت به شهید شما دارد و آن هم دلیلش رابطه بالای ایمانی او با خداوند تبارک و تعالی است... ۲۱ دیماه سالگرد شهید احمدی روشن ♻️ مصطفی احمدی روشن با این خصوصیات حقیقتا نمونه و الگوی یک جوان حزب اللهی است.
🔰 | 🔅 تاریخ تولد: ۱۷ شهریور ۱۳۵۸ 📆 تاریخ شهادت: ۲۱ دی ۱۳۹۰ 📌مزار شهید: امامزاده علی اکبرچیذر ♦️ دانشجوی دانشگاه بود، درسش که تمام شد طبیعتا باید ادامه تحصیل می داد اما رفت سمت کار، همه اطرافیان تعجب کردند که او با آن همه هوش و استعداد، خصوصا که شرایط ادامه تحصیل برایش مهیا بود چرا این کار را نکرد به همین خاطر شروع کردند اصرار کردن به او تا باز هم ادامه تحصیل بدهد اما او قبول نکرد و همه را با یک جمله کوتاه جواب داد. 💎 بعدها هم که توی کارش پیشرفت کرد و شد مسئول بازرگانی کل سازمان، اطرافیان که می دیدند ادامه تحصیل خیلی برای او ساده تر شده است باز هم اصرار کردند اما مصطفی باز هم همان جمله قبلی را جواب داد:«با همین مقدار تحصیلات هم خیلی کارها میشود انجام داد که انجام نداده ام». ✔️ همیشه همینطور بود سعی می کرد بیهوده هیچ کاری را انجام ندهد. هدفی را در نظر میگرفت به سمتش حرکت می کرد و توی راه رسیدن به آن به هیچ حاشیه ای هرچند جذاب توجه نمیکرد، کاری هم به سرزنش باقی مردم نداشت. 🌹 کل زندگی نه چندان طولانی اش به همین منوال گذشت، اصلا به همین خاطر رسیدن به هدف اصلیش که لقا خدا بود هم خیلی طول نکشید و در اوج جوانی به آن رسید. 🌹مقام معظم رهبری در همه کارها برای ما یک شاخصه است، مصطفی تا زمانی که در بین ما بود حضرت آقا را برای خودش یک خط قرمز می‌دانست. مصطفی در مورد برخوردهایی که برخی نسبت به حضرت آقا داشتند، کنار نمی‌آمد. روزی در خدمت حضرت آقا بودم که ایشان فرمودند: من در عجبم که هر جا صحبتی از مصطفی می‌شود، هرکس خاطره و نظر خوبی نسبت به شهید شما دارد و آن هم دلیلش رابطه بالای ایمانی او با خداوند تبارک و تعالی است... 🌹 شهید مصطفی احمدی روشن 🎨 ✍🏻  شهید مصطفی احمدی روشن:👇 🔻آنهایی که دراین چندسال مبارزه وجنگ به هردلیلی از ادای تکلیف  بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده اند، مطمئن باشند که از معامله با خداطفره رفته اند و خسارت وضرر و زیان بزرگی کرده اند که حسرت آن را در روز واپسین ودرمحاسبه خواهند کشید. 👌یه تنه یه گردان بود... ♦️دانشگاه‌ش تموم شده بود و از آلمان چندتا دعوت نامه بورسیه تحصیلی براش اومده بود... همان ایام بود که آقا تو یکی از سخنرانی‌هاش گفتند باید به سمت غنی سازی اورانیوم و انرژی صلح آمیز هسته‌ای بریم. تا این رو شنید، دست رد زد به سینه همه دعوت‌نامه ها و خارج رفتنها. موند پای کار کشور امام زمان... گفت: کشور مرتضی علی و شیعه خانه امام زمان نباید چند سال دیگه دستش دراز باشه پیش بیگانه... ♦️رفت و با خون دل، تاسیسات هسته‌ای نطنز  رو راه انداخت... تو نماد "ما می‌توانیم" بودی خط سرخ خونِ شهادتت هیـچ وقـت صنعت هسته‌ای مان را از یادمان نخواهد برد 🔰 همکارش تعریف میکنه: یک روز مصطفی و یکی از مدیران مجموعه کارشون به جر و بحث میرسه .اون آقای مدیر هم قهر میکنه و میره سمت تهران... مصطفی هم با اینکه مقصر نبوده میره. عوارضی تهران می ایسته تا اون آقای مدیر رو ببینه و ازش عذرخواهی کنه. 🔰 بعد ها که از مصطفی می پرسن چرا اون کار رو کردی میگه اگه من عذرخواهی نمیکردم، اون آقای مدیر می افتاد روی دنده لجبازی و کار مملکت امام زمان (عج) رو زمین می موند. 🔴ماشین سازمان در اختیارش بود، من هم سوار می‌شدم و با هم می‌آمدیم طرف تهران. عقب نشسته بود و با لب تاپش کار می‌کرد. رادیو را روشن کردم. از پشت زد به شانه‌ام. «آقا، این رادیو مال شما نیست. این ماشین دولته، صداش هم مال دولته، تو که موبایل داری، هدفون بذار توی گوشت، گوش کن.» از این تذکرها که می‌داد، به شوخی بهش می‌گفتم:«مصطفی با این کارها شهید نمی‌شوی.» می‌گفت:«اتفاقا اگر مراقب این چیزها باشی، یک چیزی می‌شوی.» 🗓۲۱ دی سالروز ترور دانشمند هسته ای