eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
869 دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
14.8هزار ویدیو
496 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨آخرین وضعیت پروندۀ متهمان اقتصادی 🔹سخنگوی قوه قضائیه: عباس ایروانی همراه ۸ نفر کارمند گمرک به اتهام اخلال در نظام اقتصادی محکوم و حکم صادر شده و در فرایند ابلاغ است. 🔹حسین هدایتی به ۱۲ سال حبس و شلاق تعزیری و رد مال به میزان ۴۸۰ میلیارد تومان و انفصال از خدمت محکوم شده است. او در ندامتگاه تهران بزرگ است. او ۲۴۲ میلیارد تومان رد مال کرده است. 🔹هادی رضوی از ۱۴ مرداد ۹۸ در حبس بوده و در تاریخ ۹ آبان سال ۱۴۰۰ اعادۀ دادرسی او پذیرفته شده و درحال رسیدگی است. فعلاً او آزاد است و منتظر نتیجۀ نهایی پرونده در شعبه هم‌عرض هستیم. در خصوص رد مال هم مقادیری به‌صورت نقد پرداخت شده و مقادیری از اموالش هم توقیف شده است. 🔹محمد امامی به اتهام اخلال در نظام اقتصادی محکوم به تحمل ۲۰ سال حبس، پرداخت ۷۲۵ میلیارد تومان، رد مال و انفصال از خدمت است. اکنون او در زندان به سر می‌برد.
وزیر اقتصاد، قربان‌زاده را به‌عنوان جانشین خود منصوب کرد 🔹سیداحسان خاندوزی، دقایقی پیش، قربان‌زاده، رئیس کل سازمان خصوصی‌سازی را به عنوان جانشین خود منصوب کرد. 🔹طی این حکم، وظایفی از جمله مسؤولیت «هماهنگی معاونان» و «رؤسای سازمان‌های تابعه» وزارت اقتصاد به قربان‌زاده سپرده شده است. 🔹قربانزاده در دو سال گذشته به‌واسطه شروع فرایند خصوصی‌سازی استقلال و پرسپولیس و مواضع صريحش در اين زمينه مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت.
03.pdf
17.91M
کتاب سخنرانی های هیأت دانش آموزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشورائیان (مُروّجان فرهنگ عاشورا در جبهه) معلم، مداح و شاعر دلسوخته شهید غلامعلی رجبی (جندقی) (قسمت1) 🛑 مداحی که برای کودکان هم نوحه می خواند. 🌐ارادتمند: ناصرکاوه
⚫️ (س) 👈به مناسبت فرارسیدن شب سوم محرم 🌷برنامه آن شب آموزش، پیاده روی در دشت بود آن هم بی پوتین و جوراب!! بچه ها اکراه داشتن. غلام شروع کردبه خواندن روضه حضرت رقیه... بسیجی ها یارقیه می گفتند اشک می ریختند و سینه می زدند و پای برهنه روی خارها میدوند... 🌷روز سوم محرم توی عملیات مجروح شد.. تیر به ناحیه سر اصابت کرد. شرایط درگیری به نحوی بود که راهی برای عقب کشیدن رضا نبود بجز اینکه پیکر پاکشو روی زمین بکشیم و آروم آروم بیایم عقب... رضا زنده بود و پیکرش رو سنگ و خاک کشیده میشد... چاره ای نبود, اگر این کارو نمی کردیم زبونم لال میوفتاد دست تکفیریها. رضا توی عشق به حضرت رقیه(س) سوخت... رضا پیکرش تو مسیر شام روی سنگ و خار کشیده شد...درست مثل بجه های اهل بیت... رضا زنده موند و زخم  این سنگ و خار رو تحمل کرد و بعد روحش پر کشید و آسمونی شد... رضا الان خوب میفهمه غم حضرت رقیه(س) رو که توی همون بیابونها می کشوندنش رو زمین.... فرمانده می گفت این مسیری که پیکر رضا کشیده شد روی زمین همون مسیر ورود اهل بیت به شام هستش... خاطره ایی از 🌷برای دخترش نامه فرستاد، نوشته بود: دخترم شاید زمانی فرا رسد که قطعه ای از بدنم هم به تو نرسد،تو "مانند رقیه امام حسین (ع)" هستی.آن خانم لااقل سر پدرش به دستش رسید ،ولی حتی یک تکه ازبدن من به دست شما نمی رسد. آرزویش این بود که اگر شهادت نصیبش شود مفقودالاثر باشد."چون قبرحضرت زهرا(س)هم گمنام است..." برشی از زندگی 🌷لبیک: «من به ولی فقیه خودم که نایب بر حق امام زمان (عج) من است، لبیک گفتم. مگر دختر من از حضرت رقیه عزیزتره؟ مگر پسر من از علی اصغر مهم‌تره؟ جانم، مالم، همسرم، مهلا، علی، همه و همه فدای بی بی زینب (س).» برشی اززندگی 🌷دختر من که از 💗رقیه(س)💕 امام حسین(ع) عزیزتر نیست!👇 روز اعزام بود. شهید غلامعلی رجبی توی حیاط نشسته بود و دختر سه ساله‌اش را بغل گرفته بود. یکی از بچه‌ها پرسید 👈آقا غلام، جبهه بری تکلیف دخترت چی میشه؟...😰 محکم جواب داد 👈دختر من که از رقیه (س)👈 امام حسین(ع) عزیزتر که نیست!💕
⚫️ (س) 👈به مناسبت فرارسیدن شب سوم محرم التماس دعا ناصرکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ا 🎋زیارت حضرت رقیه(س) 🎋اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ،عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِيِّ بْنِ اَبي طالِبِ، 🎋اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَيِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمينَ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَديجَةَ الْكُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ 🎋اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ الْحُسَيْنِ الشَّهيدِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، 🎋اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا التَّقيّةُ النَّقيَّةُ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الزَّكِيَّةُ الْفاضِلَةُ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِيَّةُ،صَلَّى اللهُ عَلَيْكِ وَعَلى رُوحِكِ وَبَدَنِكِ،فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَكِ وَمَاْواكِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِكِ وَاَجْدادِكِ، 🎋الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الْمَعْصُومينَ،اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ،وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْحـافّينَ حَوْلَ حَرَمِكِ الشَّريفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ،وَصَلَّى اللهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً برَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ. زیارت قبول "التماس دعا"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مهدی رسولی: 🔹خدا نگذرد از آن انسان‌هایی که در همین مملکت بودند و سعی داشتند شمشیر آنهایی که در برابر ارعابی‌ها سینه سپر کرده بودند را کند کنند.
(۶۶) ⚫️ ناشاد از امید و شادی مردم! 👤 ✔️ از "مردم" دم می زنند، اما هنگامی که امید و نشاط همین مردم -با وجود همه سختی ها- ظهور و بروز پیدا می کنند، بازتاب نمی دهند. ▪️ مشکلات را به رخ می کشند، اما وقتی خبر های خوب و امید بخش منتشر می شود، سانسور می کنند. مثل همین خبر ها: ✖️ استقبال گرم مردم یاسوج از رئیس جمهور. ✔️ بهره برداری از پتروشیمی گچساران، سد چمشیر، جاده پاتاوه-دهدشت، و احیای کارخانه قند پس از ۷ سال تعطیلی که موجب رونق تولید، ایجاد اشتغال و آبادانی بیشتر در کهکیلویه، خوزستان و بوشهر می شود. ▪️ این هم جزئیات خبر: ✖️ سد چمشیر، بلندترین سد بتنی غرب آسیا (با طول تاج ۶۸۰ متر و ارتفاع بدنه سد ۱۵۱ متر)، پس از ۲۸ سال انتظار به بهره برداری رسید؛ ✔️ ۱۷۶ مگاوات برق تولید می کند و ضمن ذخیره سازی یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون متر مکعب آب، ۱۴۰ هزار هکتار زمین‌کشاورزی را سیراب می کند. ▪️ این سدّ همچنین، آب شرب ۲/۵ میلیون نفر در ۲۰ شهر و ۲ هزار روستا را تامین خواهد کردد. ✖️ پتروشیمی ایرانی گچساران، با اعتبار ۱۲هزار میلیارد تومانی ساخته شده، سالانه یک‌میلیون تن اتیلن تولید می کند و برای ۳٠٠٠ نفر ایجاد شغل کرده است. ✔️ آزادراه پاتاوه-دهدشت، که با تعبیه ١٣ تونل و ١٨ پل ساخته شده، مسیر ‌بندر امام خمینی تا اصفهان را ٢٧٠ کیلومتر (چهار ساعت) کاهش می دهد. ▪️ این طرح های بزرگ، تماما ایرانی است. نمونه ای از جوشش توانمندی ها زیر سایه اراده و امید برای تسهیل زندگی مردم. مردم هم با استقبال گرم، قدرشناسی خود را نشان می دهند. ✖️ اما این وسط، محافلی هستند که مثل دشمن رفتار می کنند؛ ناشاد از شادی و امید مردم و حرکت چرخ کار و خدمت. 🔚 جز تنگ نظری، حسادت و کینه، و کوچکی شخصیت، چه نام دیگری بر رفتار نشریاتی مثل اعتماد، هم میهن، سازندگی، آفتاب یزد، آرمان و...) می توان گذاشت؟! ➖➖➖➖➖➖➖
تمام ماجرای واگذاریِ موقوفه گوهرشاد به آیت‌الله علم‌الهدی 🔸به‌تازگی یکی از مدعیان عدالتخواهی، مدعیِ واگذاری موقوفه گوهرشاد با بیش‌از ۱۰۰۰ هکتار زمین به آیت‌الله علم‌الهدی است. احمد صابری یکی از چهره‌های عدالت‌خواه اهل مشهد که خود از منتقدان علم‌الهدی شناخته می‌شود، به بررسی این موضوع پرداخته. 🔹واگذاری به معنی اعطای یک چیز به یک شخص یا نهادی است. این درحالی است که علم‌الهدی، تولیت این موقوفه یا به عبارتی دیگر، مدیریت آن را برعهده دارد و موقوفه ملک شخصی او نشده که بخواهیم از لغت «واگذاری» استفاده کنیم. همچنین به گفته صابری، حدود ۴۰۰ هکتار است و در نتیجه، ادعای این فعال مجازی مبنی‌بر «بیش از ۱۰۰۰ هکتار زمین»، محل اشکال است. 🔹نکته اصلی که فعال مجازی بر آن مانور می‌دهد، «حق تولیت ۱۰ درصدی» است که مدعی شده این سهم، به علم‌الهدی می‌رسد. 🔹صابری در این خصوص گفته: «حدود ۲ سال ابتدای قبول تولیت، حق التولیه به حساب شخصی متولی(علم‌الهدی) واریز می‌شد و از آنجا به مصرف امور خیریه می‌رسید. لکن پس‌ازآن برای اینکه شائبه‌ای پیش نیاید، علم‌الهدی دستور داده وجوه حق تولیه در حسابی مجزا به‌نام خود موقوفه گوهرشاد نگهداری و از همان‌جا هزینه و اسناد آن در محل دفتر تولیت موقوفه ثبت و ضبط شود.
| ◽️خوشا بحالت سردارآغوش اربابت گوارایت باد. 🌹هر شب جمعه تو را با قلب و ذهن پر گناهمان یاد میکنیم تا تو در محضر ارباب، با قلب و ذهن پاکت یادمان کنی، حالا که واسطه نیاز است، بگذار تو واسطه ما باشی
🌷سلام خدمت تمام دوستان و سروران گرامی، بمناسبت فرارسیدن شب چهارم محرم، شب توبه و بازگشت ، شب برگشت حربن یزید ریاحی فرمانده لشکر کوفه و از دشمنان اباعبدالله (ع)، به دامان پر مهر و عطوفت سیدالشهدا(ع) و.... با قسمت هایی از ، تألیف که درباره شهدای لات و مشتی، انقلاب اسلامی نوشته شدهاست، در خدمتتان هستیم. داستان اول👈 ☀️راهی که👈 را کرد (۱) 🌷شهید مدافع حرم مجید قربانخانی که در محله او را مجید بربری صدا می‌‎زدند به واسطه شهادت در سوریه و تحولی که در او رخ داد حر مدافعان حرم نام گرفت... ☀️مجید همچون جوانان امروز به سر و وضع اش اهمیت می‌داد، روی دستش را خالکوبی کرده بود، یک قهوه‌خانه هزار متری داشت و هر روز غروب یکی دو ساعت به نانوایی دایی‌اش که نان بربری می‌پخت می‌رفت، به او کمک می‌کرد و به نیازمندان نان رایگان می‌داد بعد هزینه آن را از جیب خود پرداخت می‌کرد... کسی نمی توانست روی حرف او حرف بزند، لوتی‌مسلک بود و همیشه به نیازمندان کمک می‌کرد، برخی از افراد محل به وی مجید بربری برخی ها هم به خاطر اخلاق‌های خاص و خالکوبی روی دستش به او مجید سوزوکی می‌گفتند. یک خودرو زانتیا و یک نیسان داشت و از تکمن مالی برخوردار بود... ☀️با آنکه مجید درآمد بالایی داشت هر روز صبح می گفت: آقا افضل پول بنزین من را کنار بگذار بعد با وانت به بازار آهن فروش‌ها که من در آنجا یک حجره داشتم می‌آمد، آهن‌ها را بار میزد و برای مشتری‌ها می‌برد. می گفت که پول آقا مجید باید حلال باشد، پول گرفتن از پدر حلال است. مجید جمعه ها به عشق حضرت علی (ع) از افرادی که به قهوه‌خانه می آمدند پول نمی گرفت، بسیار دست و دلباز بود، اگر نیازمندی را می‌دید، هرچه داشت به او می‌بخشید فکر هم نمی کرد شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند تکه کلامش این بود «خدا بزرگ است، می‌رساند.» لحن حرف زدن مجید داش مشتی بود من و مادرش را به اسم کوچک صدا می‌زد به من می‌گفت آقا افضل، مادرش را هم مریم خانم صدا می‌زد، از بین دایی‌هایش هم فقط به دو نفرشان دایی می‌گفت و سه تای دیگر را به اسم کوچک صدا می‌ کرد. ترس در وجود مجید جای نداشت اما به حرف بزرگترها گوش می داد با وجود اینکه از پسر عموهایش کوچکتر بود همه از او حساب می بردند... راوی: پدر
داستان اول👈 ☀️راهی که👈 را کرد (۲) 🌷رفتن به کربلا به جای آلمان👈 مجید چگونه متحول شد👇 ☀️سال ۱۳۹۳ یک روز مجید گفت که آقا افضل می‌خواهم به آلمان بروم، گفتم: داداش مجید چرا می خواهی به آلمان بروی شما که چیزی کم نداری، نزدیک اربعین است به کربلا برو. گفت: امام حسین(ع) مرا راه نمی دهد، پاسخ دادم امام بسیار مهربان است و کسی را از در خانه اش نمی‌راند، مجید گفت پاسپورت ندارم، گفتم پاسپورت نیاز نیست، مجید با کارت ملی از مرز مهران به کربلا رفت و ده روز در آنجا ماند. بعد از آمدن، یکی از اقوام از مجید پرسید از امام حسین(ع) چه چیزی خواستی. مجید گفت: در بین الحرمین از امام خواستم مرا آدم کند،... ☀️مجید هیات می رفت اما هیاتی نبود، اهل دعوا بود اما دعوا نمی کرد، لات بود اما بعدا لات حضرت زینب (س) شد. مجید دوستی به نام مرتضی کریمی داشت که با هم به شهادت رسیدند، او مداح و سپاهی بود، برخی اوقات به قهوه خانه مجید می رفت یکبار که به قهوه خانه آمد و به مجید گفت که امشب هیات داریم شما هم بیا، او هم گفته بود اگر فرصت کردم می آیم، آن شب به هیات می رود؛ مرتضی در مورد مدافعان حرم و حضرت زینب (س) شروع به مداحی خواندن می کند، دوستانش می گویند مجید با شنیدن مداحی آنقدر گریه کرد تا از هوش رفت، بعد از اینکه بر سر و صورت او آب پاشیدیم و به هوش آمد. به او گفتیم تو که تا این حد عاشق اهل بیت هستی با ما به سوریه میایی؟ او پاسخ داد بله میام!؟ مگر ما مرده ایم که از حرم بی بی جان، یک آجر کم شود. پس از آن برای اعزام به سوریه برای مبارزه با داعش در یک دوره آموزشی نظامی که حدود چهار ماه به طول انجامید شرکت کرد، با وجود اینکه زمان ثبت نام برای اعزام به جبهه تمام شده بود او بسیار تلاش کرد تا بتواند به این سفر برود و در نهایت با پافشاری توانست به سوریه اعزام شود‌ راوی: پدر