#بازخوانی_شورش_مسلحانه_منافقین
در ۳۰ خرداد ۶۰(قسمت پنجم)
😎دیگر نماینده همسو بنی صدر در مجلس اول هم که کسی نبود جز عزت الله سحابی، باز درباره توهمات و سوء محاسبات مجاهدین در اواخر سال ۵۹ و اوایل ۶۰ چنین گفته است:👇
😎بچههای سازمان (منافقین) متأسفانه گوششان بدهکار نبود. من بعدها متوجه شدم که اینها روی هوادارانشان هم تدریجی کار میکردند، همانگونه که به تدریج میخواستند من را قانع کنند که حرفهایشان را بپذیرم. رهبری سازمان (منافقین) هیچوقت ناگهانی مطرح نمیکرد که باید با حاکمیت درگیر بشویم، مثلاً مدتی بیان میکردند که در شهرستانها اعضا و هواداران سازمان(منافقین) را میگیرند و شکنجه میدهند. یکبار یکی از همین بچههای سازمان(منافقین) از شهرستان به ملاقات من آمد و دیدم که سینهاش را با آتش سیگار سوزاندهاند. هر چند بعدها فهمیدیم که این ساختگی بوده و خود سازمان(منافقین) این کار را کرده بود تا شکنجه را به پای نظام بگذارند، آنها میخواستند با این کار به تدریج افکار عمومی را قانع کنند که چون از طرف نظام و نیروهای حزباللهی به سازمان(منافقین) و اعضای آن حمله میشود، اعضا و کادرها و هواداران سازمان(منافقین) همه به رهبری آن فشار میآورند که باید یک کار جدی کرد: یک حرکت مسلحانه!
😎سناریوی براندازی ودتمثیل دو «تابلو»ی رجوی👈 سازمان از اواسط اردیبهشت ۶۰ با مطرح کردن این فرضیه که نیروهای انقلابی و حزب الله(که سازمان آن ها را «اقلیت چماقدار می نامید) قصد محدود کردن رئیس جمهور و قلع و قمع نیروهای مخالف را دارد، رییس جمهور را تحریک به تقابل با نیروهای و نهادهای انقلاب میکرد. البته این موضوع دروغی بیش نبود. برنامه سازمان به گواه اعترافات اعضای جدا شده یا دستگیر شده سازمان، عملکردهایی چون غارت اسلحه خانهها و کلانتریها در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب و ایجاد دپوها و انبارهای مخفی اسلحه، دادن آموزش های نظامی به هواداران، تشکیل میلیشیا، نفود دادن عوامل خود در نهادهای حساس نظامی، انتظامی و امنیتی و ... پیش بینی این روزها را کرده بود.
😎البته اسناد و مدارکی که به دست نیروهای اطلاعاتی نظام می افتاد، از ابتدای انقلاب این بود که در یک فرصت مناسب با عملیات نظامی ضربتی، جمهوری اسلامی را ساقط کند و به اصطلاح خود رهبران سازمان 👈 انقلاب نیمه تمام را با تشکیل یک حکومت دمکراتیک خلقی کامل کند
😎برای مثال « #حسین_رفیعی_فنود » از اعضای رده بالای سازمان که در همان سال ۵۹ از آن جدا شده بود، در کتاب خود با نام « #روند_جدایی » از « #عباس_داوری » از رهبران اصلی سازمان نقل می کند که در همان سال ۵۹ چنین گفته بود:👇
😎در صحبتهایی که با خود ما داشتند، عباس داوری میگفت که ما پایگاههای قوی داریم. به نیروهایشان میگفتند که ما یک قیامی مانند هفده شهریور ایجاد میکنیم و بهدنبال سرکوب آن قیام توسط نظام، مردم آرام، آرام به ما ملحق میشوند و تکرار این قیامها موجبات سرنگونی نظام را فراهم میکند. آن ها شرایط انقلاب را در سال های ۵۶ و ۵۷ را در ذهن شان بازسازی می کردند. یا «سعید حجاریان»، که در آن مقطع از مسوولان واحد اطلاعات نخست وزیری بود، در خاطرات خود این گونه به یاد می آورد:👇
😎 در سال ۶۶، انبار اسنادی از سازمان [مجاهدین خلق] گیر بچه های ما افتاد... در میان آن اسناد من دفترچه ای را گیر آوردم که از نظر من دستخط خود رجوی است... این از اسناد کلیدی سازمان است که دستخط و تحریر رجوی است. در آن دفتر تحلیلی کرده بود که [معروف به] #تحلیل_تابلو بود... دو تا تابلو کشیده بود که یکی تابلوی جمهوری اسلامی است و یکی تابلوی آنهاست، و در مورد هر دو طرف بحث استراتژیک کرده بود. این تحلیل، [مربوط به] قبل از ۳۰ خرداد [۶۰] است... در آنجا معتقد است که اگر با بنی صدر یکی شود قطعی است که می تواند رژیم را جارو کند... نشان میدهد که عملیات سرنگونی را طراحی کرده بودند. اینها آمادگی عملیات را داشته اند، منتها در مورد روز شروع عملیات مطمئن نبوده اند. البته بیانیه جبهه ملی در ۲۵ خرداد، سازمان را روی این خط برد که «ما نیرو را توی خیابان می ریزیم و همین مسئله بنی صدر را تحریک میکند که وارد ماجرا بشود.» بنی صدر از رجوی خویشتن دارتر بود. رجوی خویشتن داری کمتری داشت و زود قضیه را به مرز درگیری رساند...
#کتاب_منافقین_وطن_فروش
#ناصرکاوه