بسم الله الرحمن الرحيم
إذا جاء *نصرالله* والفتح ورأيت الناس يدخلون في دين الله أفواجا فسبح بحمد ربك واستغفره إنه كان توابا
"مرحوم پدرم در نامه اش به رهبری چنین نوشت
در روز شهادت شهيد رجايي که با وي هفتگي کلاس داشتم، گفتم عبور از هر مرحله مثل وضع حمل است و شيرازيهاي ما اين حالت درد کشيدن را که ميبينند، ميگويند (خدا بدتري بدهد) خدايش رحمت کند، يکهاي خورد؛ اما خود را جمع کرد. نميدانم چه چيزي به يادش آمده بود. آهني که بايد از آن شمشيري ساخته شود، زير ضربات پتک مرتبا از آن ريزش ميکند و از ماده آن کاسته ميشود؛ اما صورت به رسالت و غايت کامل خود نزديک ميشود با هر ريزشي، برندگي و با هر ضربهاي، صلابت آن بيشتر ميشود و با هر سفري بين آب و آتش آبديدهتر ميشود."
این بدتری دادن خبر از فارغ شدن و گشایش میدهد
بيش از هزار و 100 سال است به هرکس ميگويد ايکم ياخذ جمره في کفه فيترکها حتي يبرد، چه کسی این سنگ گداخته را در دست میگیرد تا سرد شود امام پنجه گشود و جمره سلطنت چند هزار ساله را سرد کرد ...
از زمان عروج حاج قاسم تا گلستان ابراهیم و قربانگاه اسماعیل تا شکوه نصرالله همه همه دارد ظرفیتی را آزاد میکند و سیلی راه میاندازد که مسیر ظهور را خواهد گشود انشالله..
مساله، مساله گرفتن آتش در دست است و اين ايام آخرالزمان است که ايمان در دل نگه داشتن از آتش در دست نگه داشتن سختتر است. اين همه شهدا سوختگيهاي دست امت است که آتش استکبار را نگه داشته و تاکنون از نگه داشتن آن خم به ابرو نياورده است. اين آتش بالاخره سرد خواهد شد، همان طور که شاه و صدام سرد شدند. امام با سرد شدن آتش شاه به ميان ما برگشت و آن منتظر با سرد شدن آتش استکبار است که زيارتش ميکنيم.
يوسف گم گشته بازآيد به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور
#حائری_شیرازی_ره