🔻 معرفی فرماندهان
🌷 ولادت : 1340 اهـواز
🌷شهادت: 67/4/4
📍رجعت : 22 سال بعد ،مصادف با شهادت حضرت زهرا (س)
🔅 در کوچه های عامری به دنیا آمد و در منطقه ی حصیر آباد اهواز قد کشید. مانوس با قرآن و تفسیر بود و یک انقلابی به تمام معنا ،و عاشق امام و انقلاب...
🔅 در 19 سالگی از هسته های اصلی تشکیل بسیج و سپاه در اهواز بود و در 27 سالگی ،فرمانده سپاه ششم کشور (امام جعفر صادق ع) که هم بسیج و هم سپاه خوزستان و هم لشکر 5 نصر و چند تیپ دیگررا شامل می شد.
🔅 سردار گمنام هور، مغز متفکر و فرمانده پیچیده ترین و پر راز و رمز ترین قرارگاه جنگ ،یعنی قرارگاه نصرت بود ،که در چهارم تیرماه سال 67 به دنبال تهاجم سراسری عراق به جزیره مجنون و پس از اطمینان از تخلیه جزیره، به هنگام ترک مقر فرماندهی سپاه ششم نیروی زمینی، هدف موشک های هلیکوپترهای عراقی قرار گرفت و شهید شد.
روایت رشادت و شهادت کم نظیر این سردار ،در کتاب های متعددی بیان شده است که یکی از آنها #خاطرات_سردار_علی_اصغر_گرجی_زاده ، همرزم شهید ،در کتاب #زندان_الرشید میباشد.
#ســردار_هــور
#شهید_سرلشکر_علی_هاشمی❤️
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🍂
🔻 #زندان_الرشید (۱
خاطرات سردار گرجی
بقلم، دکتر مهدی بهداروند
🔅 چهارم تیرماه ۱۳۶۷
هوای جزیره گرم و شرجی بود. عرق از سر و رویم می ریخت. آرام از پله های قرارگاه پایین رفتم. پس از سلام و احوال پرسی با بچه ها، وارد سنگر علی هاشمی شدم. دیدم عده ای از بچه های عملیات، مخابرات، و اطلاعات کنارش نشسته اند. با دیدن من خداحافظی کردند و رفتند. وقتی با علی تنها ماندم، احساس کردم خسته است. چشم هایش از بی خوابی گود افتاده بود. درباره وضعیت جزیره، موقعیت نیروهای عراقی، و تصمیماتش سؤال کردم. در حالی که پتویی را پشت کمرش قرار میداد گفت: «گرجی، از بیرون که وارد جزیره شدی بوی شیمیایی را حس نکردی؟» گفتم: «چرا، اتفاقا خیلی حس کردم.» لحظه ای چشمانش را بست و گفت: «عراق امروز، اول صبح، یک آتش تهیه سنگین روی سرمان ریخت. بعد هم جزیره را از زمین و هوا شیمیایی زد. بچه های همه یگانها در جزیره شیمیایی شده اند. آن قدر مجروح شیمیایی داریم که امکان تخلیه آنها نیست.
یگانهای توپخانه ۶۴، الحديد، و تیپ سوم شعبان، که وظیفه اجرای آتش را داشتند، در همان ساعت اول حمله، شیمیایی شدند. بیشتر توپچی ها به شهادت رسیدند یا مجروح شدند. آنهایی که سالم مانده بودند قبضه های توپ را رها کردند. البته حق هم داشتند. چون اگر می ماندند، کاری از دستشان برنمی آمد.»
علی به حرفهایش ادامه می داد و من می اندیشیدم و با خود میگفتم: «امروز، چهارم تیر ماه سال ۱۳۶۷، باید از سخت ترین روزهای جنگ باشد.»
و هیچ روزی مثل آن روز وضعیتمان به هم ریخته نبود. صدای بی سیم ها لحظه ای قطع نمی شد. صدای فرمانده یگان ها در خط مقدم به گوش می رسید که به نیروهایشان امر و نهی می کردند. برای لحظه ای صدای بهنام شهبازی را شنیدم که به نیروهایش می گفت:
امروز روز مقاومت است. جزیره یادگار شهدای ماست. کوتاه نیایید!»
علی برای لحظه ای از حرف زدن ایستاد. گوشی بیسیم را فشار داد و به همه فرماندهان مستقر در جزیره گفت: «برادران، فقط و فقط مقاومت. مقاومت. این آخرین حرف و دستور من است.» و از آن سوی خط پاسخ آمد: «علی جان، ما ایستاده ایم و به حرف شما عمل می کنیم. خیالتان راحت باشد.»
دیگر خبری از کد و رمز نبود. همه آشکارا حرف می زدند. چهره على لحظه به لحظه رنگ می باخت. نگران خط مقدم جزیره بود. زیر لب ذکر می گفت و سعی می کرد بر خودش مسلط باشد. عقربه های ساعتی که بالای سر علی نصب شده بود ده صبح را نشان می داد و به کندی جلو می رفت.
آن روز حرف های علی رنگ و بوی دیگری داشت. حرف زدن و نگاه کردن على عوض شده بود. این علی آن علی که میشناختم نبود. احساس می کردم در چند قدمی حادثه ای بزرگ ایستاده ام.
همراه باشید..
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🔴 دسترسی به خاطرات گذشته
کانال حماسه جنوب
👈 #پنهان_زیر_باران
خاطرات سردار علی ناصری
👈 #ملاصالح_قاری1⃣
خاطرات ملا صالح قاری
👈 #یحیای_آزاده_اول
خاطرات داریوش یحیی
👈 #مقاومت_در_اروند
خاطرات جمشید عباس دشتی
👈 #آخرین_شب_خرمشهر
خاطرات سرهنگ کامل جابر
👈 #گاوچران_لال
خاطرات غلامعباس براتپور
👈 #نبرد_بندر
خاطرات مصطفی اسکندری
👈 #پوتین_قرمزها
خاطرات مرتصی بشیری
👈 #عملیات_بدر
لحظه نگاری عملیات
👈 #غروب_غریب
خاطرات عظیم پویا
👈 #فتح_المبین
لحظه نگاری عملیات
👈 #اولین_اعزام_من
خاطرات سید مهدی موسوی
👈 #اولین_اعزام_من
خاطرات جهانی مقدم
👈 #والفجر_مقدماتی
لحظه نگاری عملیات
👈 #روزنوشتهای_آیت_الله_جمی
امام جمعه آبادان
👈 #آبراه_هجرت
خاطرات پرویز پورحسینی
👈 #خاطرام_از_شروع_جنگ
خاطرات دکتر احمد چلداوی
👈 #خاطرات_یک_گشت
خاطرات حسن علمدار
👈 #اینجا_صدایی_نیست
خاطرات رضا پورعطا
👈 #گمشده_هور
خاطرات سردار علی هاشمی
👈 #خاکریز_اسارت
خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی
👈 #معجزه_انقلاب
خاطرات مهدی طحانیان
👈 #پوتین_قرمزها
خاطرات مرتضی بشیری
👈 #زندان_الرشید
خاطرات سردار گرجی زاده
👈 #پل_شحیطاط
قرارگاه سری نصرت
جهت رسیدن به این مطالب، متن آبی رنگ #هشتک را لمس کنید و با استفاده از ⬆️و ⬇️ به قسمت دلخواه بروید.
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂