eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
924 دنبال‌کننده
22هزار عکس
16.8هزار ویدیو
541 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
| ⭕️ دهلاویه، معبر آسمانی ها ▫️نرسیده به سوسنگرد، حوالی روستای دهلاویه، یادمان پرصلابت و با شکوه شهید چمران یخۀ احساسم را گرفت. من قصد ماندن نداشتم و پایم میل آمدن. چند لحظۀ بعد  روی پشت بام یادمان ایستاده بودم؛ خیره به پهن دشت جنگ زده. مصطفی چمران مدیر انقلابی بود. هم نخبۀ علمی بود و هم نخبۀ سیاسی. در سازمان دهی نیروهای رزمی و کارهای هنری هم نظیر و همتا نداشت. مناجات‌های عارفانه‌اش بدون واسطه آدم را به خدا می‌رساند. به قول قدیمی ها همه چی تمام. آخرین روز بهار سال ۱۳۶۰ چمران به دهلاویه آمد برای معرفی فرماندۀ جدید. ایرج رستمی دیروزش شهید شده بود. همان موقع دشمن دهلاویه را گرفت زیر آتش. خبر شهادت دکتر مصطفی چمران ضربۀ سنگینی به روحیۀ رزمنده ها وارد کرد. وزیردفاع آن روزهای ایران محبوب همه بود؛ از ارتشی‌ها و سپاهی ها گرفته تا نیروهای مردمی و ساکنین مناطق جنگ‌زده و مجاهدین انقلابی در سراسر دنیا. در نمایشگاه و حسینیه یادمان دقایقی درنگ کردم و از کنار مزار شهید گمنام یادمان، در جستجوی یاد و نام چمران بودم. موقع ترک یادمان چشمم افتاد به یکی از مناجات های این دانشمندِ شهید ... «خدایا از تو می خواهم که طبع ما را آنقدر بلند کنی که در برابر هیچ چیز جز خدا تسلیم نشویم. دنیا ما را نفریبد، خودخواهی ما را کور نکند. سیاهی گناه و فساد و تهمت و دروغ وغیبت ، قلب‌های ما را تیره و تار ننماید. خدایا! به ما آنقدر ظرفیت ده که در برابر پیروزی ها سرمست و مغرور نشویم. خدایا به من آنقدر توان ده که کوچکی و بیچارگی خویش را فراموش نکنم و در برابرعظمت تو خود را نبینم.» ▫️به یادِ تمام خادمین و زائرین و راویان راهیان نور، در یادمان دهلاویه، معبر آسمانی ها مدیریت انقلابی، وفاداری و ولایتمداری ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
| ⭕️ هویزه، کپی برابر با اصل عاشورا مقصد بعدی‌ام را روی نقشه پیدا کردم؛ یادمان شهدای هویزه. البته یادمان شهدا با خود شهر هویزه فاصله دارد. چیزی در حدود ۲۵ کیلومتر. اینجا هم اولین منطقۀ تفحص شهداست و هم نخستین یادمان شهدای دوران دفاع مقدس. وقتی سیدحسین علم‌الهدی و یارانش در همین جا غریبانه به شهادت رسیدند، دشمن بر منطقه مسلط شد. برگرداندن پیکرها ممکن نبود. بعثی ها کل شهر هویزه را به قول گوینده های خبر با خاک یکسان کردند. هویزه و مناطق اطرافش در عملیات بیت‌المقدس آزاد شد. اما جستجوی پیکر شهدا مهمترین برنامه بعد از آزادسازی بود. شهدای تفحص شده را در همین محل شهادتشان به خاک سپردند. تاریخِ ساخت بنای یادمان هم بر می گردد به سال ۱۳۶۲. زندگینامۀ سیدحسین علم‌الهدی پر از نکته های ناب است. سید پیش از هجوم سراسری صدام به خوزستان رفت تا مردم را نسبت به وقایع پیش رو آگاه و آماده کند. نقش موثری هم در اتحاد عشایر عرب دشت آزادگان داشت. به گمانم بصیرت یعنی همین. ایمان ایشان هم مثال زدنی است. امام خامنه ای سال ۷۵ با حضور در یادمان شهدای هویزه دربارۀ سیدحسین عزیز فرمودند: «من در همین‌جا، از شهید علم‌الهدی پرسیدم: شما از سلاح و تجهیزات چه دارید که این‌گونه مصمّم به جنگ دشمن می‌روید؟ دیدم اینها دل هایشان آن‌چنان به نور ایمان و توکّل به خدا محکم است که از خالی بودن دست خود هیچ باکی ندارند. حرکت کردند و رفتند...» همین دو نکتۀ زندگی شهید علم الهدی گره های کور روزگار ما را باز میکند. اینکه آینده نگر و دشمن شناس باشیم و دست پُر دشمن ما را نترساند. روایتِ بازدید از یادمان های هور و طلائیه بماند برای یادداشت های بعدی. بدر و خیبر آنقدر معجزه و شاهکار دارند که دلم نمی آید ساده از کنارشان رد شوم.... ▫️به یادِ تمام خادمین، زائرین و راویان راهیان نور، در یادمانی که کپی برابر با اصل عاشوراست. بصیرت و بیداریِ دانشجوی انقلابی ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
| | ⭕️ اینجا قلب فکه است... یادمان فکه را به سمت اهواز که رد کردم، ضربان قلبم تند شد. همۀ راهیان نور یک طرف، این تکه از خاک یک طرف. تمام این دشت انگار پُر شده است از نوای آسمانی ها... و سرانجام من بودم و یادمان کانال کمیل... کمیل و فرماندۀ مقتدرش محمود ثابت نیا زدند به دل دشمن اما عملیات در همان ابتدای راه شکست خورد. بچه ها در یکی از کانال های مرزی زمینگیر شدند. بعثی ها تسلط کاملی روی منطقه داشتند. نه راه پیش برای کمیل مانده بود و نه راه پس. فرماندهی لشکر27 در آن چند روز با علی فضلی بود. هم او و هم ابراهیم همت خون دل خوردند اما کمیل جلوی چشمشان ذره ذره آب شد و اتش گرفت. خیلی از کمیلی ها همانجا ماندند تا روزی که علی آقای محمودوند حرفش را به کرسی نشاند و محل دقیق دفن شدن بچه های ثابت نیا را پیدا کرد. والفجر مقدماتی شروع خونین و پرحادثۀ کمیل بود. اما حیف که تاریخ نویس های جنگ یادشان رفت ادامۀ کمیل را برایمان بنویسند. آری کمیل هنوز زنده است. ابراهیم هادی و سعید کربلایی ها زنده اند. گفتم کمیل نام بزرگ علیرضا بنکدار آمد روی زبانم. بنکدار در والفجر مقدماتی معاون کمیل بود. جوانی 25 ساله با 50 سال تجربه؛ مغز متفکر گردان. در وصیتنامه اش نوشت که دوست دارم مانند حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها مفقودالأثر باشم. همینطور هم شد. بعدها که بچه های تفحص منطقه را زیر و رو کردند، پیکری بنام علیرضا بنکدار در بینشان نبود. اگر روزی روزگاری در گوشه ای از این ملک پهناور چمشتان به مرقد شهید گمنامی روشن شد که روی سنگ مزارش نوشته: شهادت بهمن 61 – والفجر مقدماتی، به نیت معاون گردان کمیل زیارتش کنید. شاید زیر آن سنگ، مردی آرام گرفته باشد که اگر شهید نمیشد بی تردید نامش را در حد و اندازۀ فرماندهان جنگ می شنیدیم. بین خودمان بماند، پسرهای شهید بنکدار به احترام پدرشان آزمایش دی ان ای هم ندادند. از سهم خودشان گذشتند تا بابا همانطوری که دوست داشت محشور شود؛ گمنام مثل حضرت مادر سلام الله علیها... ▫️به یادِ تمام خادمین و زائرین راهیان نور، در یادمان کانال کمیل و حنظله، جایی که قلب فکه است