eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
1.1هزار دنبال‌کننده
24.7هزار عکس
20.8هزار ویدیو
744 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
•﷽• • میگفتند: در جنگ ۳۳ روزه و ، گفتند بـه بچــــه‌هاے لبنــان بگوییـد دعــاے بخوانند، از رادیــو و تلویزیـون حزب‌الله و مناره‌ هاے و حتـے ضاحیـــه جنوب، ایـــن دعا هر روز پخــــــش میشــــد و در نهایـــــت، حزب الله بــر اسرائیل شد! • حالا هـم در این جنگ بـــه مـا اَمــر فـرمودند ڪـــه را بخوانیــد...آیا انجــام دادیـــم؟!
💐 کشکول (99/42):👇 ⏹اگر ابتدا باز می شد... 🔹 دو هفته‌ای است که به مرور اجازه فعالیت  دوباره برای بازارها، پاساژها، فروشگاه‌های زنجیره‌ای، بوستان ها و...صادر شده است 👈اما همچنان مساجد و اماکن مذهبی تعطیل است!‼️ 🔺 فقط یک لحظه فکرش را بکنید اگر این روند برعکس می بود... چه جوسازی گسترده‌ای بر علیه مذهب و اماکن و مناسک مذهبی توسط  غرب زده‌ها ایجاد شده ⬅️و طی آن، قشر مذهبی افرادی بی منطق، عقب مانده و متحجر معرفی می‌شدند؛اما امروز صدای هیچ کدام شان درنمی‌آید‼️چه قدر تلاش کردند تقابل کلیسا وکشیش‌ها با اطبا ودانشمندان قرون وسطا را در اسلام شبیه سازی کنند👈 اما "خرد و عقلانیت شیعی" که با بیانات رهبر معظم انقلاب شروع و با مواضع مراجع عظام ادامه پیدا کرد، آنتی‌تز ماجرا شد و همراهی دین اسلام با علم و عقل را به رخ جهانیان کشید.👌 ❇️ مردم مومن و ولایت مدار ایران بیش از هر چیزی دلتنگ حضور در حرم اهلبیت (ع)، صف های نمازجماعت مساجد، مجالس ذکر و دعا هستند، اما خوب می‌دانند که حفظ سلامت مومنین از هر امری مهم تر است 💠ان شاءالله هرچه زودتر بارعایت دستور العمل‌های بهداشتی و نظر متخصصین امر اجازه بازگشایی مساجد و اماکن مذهبی نیز صادر شود! ♦️گرچه مساجد از صدر اسلام و ابتدای تاسیس شان، علاوه بر محل اقامه نماز، پایگاه خدمت رسانی به مردم و رفع مشکلات آنان بوده است؛ اما با شرایط امروز ، مومنین همچنان پای کار انقلاب و نظام و مردمند، و فقط عرصه فعالیتشان تغییر کرده است... 🌼 ماجرای٢٠٠روز,روزه قضاىآقامهدی! 🌷از سردشت می رفتیم سمت باختران، من و شهیدان زین الدین و محمد اشتری. آقا مهدی خودش پشت فرمان نشسته بود. از هر دری می گفتیم. بین صحبت ها آقا مهدی گفت: قریب دویست روزه به خدا بدهکارم! ما اول حرفش را جدی نگرفتیم. برایمان قابل باور نبود. آقا مهدی و این حرفا! وقتی این را دید، گفت: جدی می گویم، دویست تا روزه بدهکارم. بعد توضیح داد: شش سال تمام چون دائم در مأموريت بودم و نشد که ده روز یک جا بمانم، روزه هایم ماند! 🌷درست پنج روز بعد به لقای دوست شتافت. در آن زمان لشگر ۱۷ در مهاباد مستقر بود. من این حرف توی ذهنم مانده بود که بعداً با برادر بزرگوار اسماعیل صادقی (مسئول ستاد لشکر) در میان گذاشتم. آن روز برادر صادقی تمامی بچه های لشکر را جمع کرده بود. چند هزار نفری می شدیم؛ یک دریا بسیجی متلاطم. خبر را که دادند، صدای ضجه و زاری، همه میدان را پر کرد. اشک و آه به میدانداری معرکه ماتم ایستاد. دست های سوگوار بود که بر سر و سینه فرود آمد. دیگر کسی حال خود را نمی فهمید. 🌷اسماعیل نیز پای انفجار بُغضی شگفت آور زانو زده بود و جانانه می گریست. جمعی به خاک غلتیده، به خود می پیچیدند. بعضی غریو حسین حسین شان عنان اختیار از کف فرشتگان نیز ربوده بود. ساعتی در سوگ، پریشانی، بهت و ناباوری گذشت که صدای سوخته ای در میدان بال گشود. اسماعیل بود: عزیزان! آقا مهدی به جوار محبوبش شتافت اما آن گونه که به یکی از دوستان گفت نزدیک به دویست روزه ی قضا بر ذمه دارد. اگر کسی مایل است این دین او را ادا کند، بسم الله! در همین جا اعلام آمادگی کند. 🌷....یکباره تمام میدان به جنبش درآمد و فریاد «ما آماده ایم» در گنبد فیروزه فام فلک پیچید. در دلم گفتم: عجب معامله ای، چند هزار روزه در مقابل دویست تا! 🌹روایتی از فرمانده لشکر ۱۷ علی ابن اب طالب (ع) شهید مهدی زین الدین📚 کتاب "افلاکی خاکی" راوى: حاج علی ایرانى