eitaa logo
「بہ‌‌سـٰــآزِ؏‌ـشّْـ♡ـق‌🎶🎼」
3.1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
298 ویدیو
5 فایل
¦ـبسـم‌رب‌عـین‌شیـن‌قـاف🕊 ز سۅز ؏ـشـق لیݪۍ دࢪ جہان مجـنۅن شد افسانہ تۅ مجـنۅن سـاز از ؏ـشـقـت مࢪا افسـانہ‌اش با‌من 🎼 ح‌ـرف‌هاے‌در‌گوش‌ـی↓ @Fh1082 ‹ #شنوای‌‌ِنگفته‌هاتونم.! › https://harfeto.timefriend.net/16625436547089 تبلیغاتموטּ↓ @tabligh_haifa
مشاهده در ایتا
دانلود
شده آنقَدَر محوِ چشم‌هایش باشے ، ڪہ صدایش را نشنو؎؟!🥹✨⇒
👨🏻‍💼مَـنــو [ٺُو] ٺــا آخَــرش مِـثــل اَول بــاهَــمـیـم!👰🏻‍♀
➖⃟🩷‌𝑌𝑜𝑢 𝑎𝑟𝑒 𝑀𝑦 𝑒𝑥𝑐𝑢𝑠𝑒 𝑇𝑜 𝑠𝑡𝑎𝑦 ... ﮼بهونــہ‌زنده‌موندنــم‌ٺویی!💍›
هدایت شده از سـوتـی زنـونـه 👠🤭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی پناه که شدی؛ صدایش کن. او حسینِ وترالموتور است. می‌داند تک و تنها شدن یعنی چه، در آغوشت می‌گیرد :)
- شعراش حال دلتُ خوب میکنه🥹♥️
_قشنڱٺرین جاے دنیا ڪجاسٺ؟🤨 +بودن ٺوے قلب ڪسے ڪہ دوسش دارے♡↝ ☼︎دوسِٺ‌دارم♥️ ☼︎دوسَم‌دارے😌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♧•••﴿فـࢪیــ𝓯𝓻𝓲𝓫ــٖب﴾•••♧ ♡•••┄┅┄┅┄┅♥️🖇┅┄┅┄┅┄•••♡ 🖋️📜 واقعا دعوای زرگری راه انداخته بود... خودش موقع رفتن دیده بود چه مانتویی پوشیدم و حالا داشت غرش را سرم می‌زد ! بی‌توجه به حرفش ، رژم را روی لبانم کشیدم و سمت در اتاق رفتم . عمدا با دست راستش ، راهم را سد کرد. بی هیچ حرفی سر برگرداندم از او و گفتم: _برو کنار... عصبی جوابم رو داد : _نمی‌رم .... نفسم را با صدا فوت کردم و کلافه گفتم : _باشه ... و بعد یک دفعه خم شدم و از زیر دستش فرار کردم و از چهارچوب در بیرون زدم . اما از رو نرفت ... دنبالم آمد... هنوز داشت غر می‌زد : _خوبه یه چیزایی رو یاد بگیری ... من حق دارم به همسرم بگم چی بپوشه چی نپوشه ... حق دارم بهت ایراد بگیرم دست از لجبازی برداری . جوابش را که ندادم محکم کف دستش را روی پیشخوان آشپزخانه کوبید و صدایش فریاد شد : _مارال. خیلی ترسیدم ... حق داشتم ، نداشتم ؟ ••• ✿❥••به قݪم: ﴿مࢪضیہ‌یگـانہ﴾ (‌حࢪام‌)‼️ ♡•••┄┅┄┅┄┅♥️🖇┅┄┅┄┅┄•••♡
♧•••﴿فـࢪیــ𝓯𝓻𝓲𝓫ــٖب﴾•••♧ ♡•••┄┅┄┅┄┅♥️🖇┅┄┅┄┅┄•••♡ 🖋️📜 سه برابر هیکل من بود و داشت سرم فریاد می‌زد . از آن بدتر وقتی بود که یکدفعه سمت من دوید و من بین میز ناهارخوری وسط آشپزخانه و کابینت و یخچال گیر کردم . محاصره شده بودم و از ترس چشمانم را محکم بستم و با بغضی که بدموقع به گلویم چنگ زد و نشان ضعف من بود گفتم : _نیکان . هیچ اتفاقی نیافتاد... نه او کتکم زد ، نه من چشم گشودم و انگار دو مجسمه روبروی هم ایستادند. ثانیه‌ها را نشمردم اما طولی نکشید که دستانش سمت کمرم آمد و مرا کشید تخت سینه‌اش و صدایش آرام ، لحنش ملایم و دستانش نوازشگر شد : _دیوونه ! من چرا باید تورو بزنم ؟ وای که آن جمله چه برسرم آورد. بغض گرفته‌ام ، ترکید : _چرا؟! چون تو هم زورش رو داری هم به قول خودت حقشو . لحنش کمی عصبی شد : _دیوونه من کی گفتم حق دارم تورو بزنم ؟! _وقتی می‌گی ... من حق دارم به همسرم بگم چی بپوشه و چی نپوشه پس خیلی حق‌های دیگه هم داری دیگه . ••• ✿❥••به قݪم: ﴿مࢪضیہ‌یگـانہ﴾ (‌حࢪام‌)‼️ ♡•••┄┅┄┅┄┅♥️🖇┅┄┅┄┅┄•••♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال vip رمان فریب افتتاح شد🎉✨ برای خرید vip رمان فریب با بیش از ۵۰پارت جلوتر به آیدی زیر مراجعه کنید🙂 @F_82_02 🎻مزایای vip🎻
🎶بدون پیام ها و تبلیغات آزار دهنده 
🎶پارت ها خیلی جلوتر از چنل اصلی
🎶داشتن پارت های سورپرایز در اعیاد و
       روزهای عادی
🖇️حق عضویت Vip مبلغ 30 هزار تومنه کافیه به این آیدی پیام بدید: @F_82_02
تو VIP رمان یک ماه جلوتره😍
•• . ور گل کند صد دلبری ای جان، تو چیزی دیگری . •••
•• . باید جای دنجی پیدا کرد و رها شد از "قفسِ روزمرگی‌ها" باید نسخه‌ی تمام نگرانی‌ها را پیچید و پرت کرد آن سوی "نخواستن‌ها" باید عمیق و آرام نفس کشید و زندگی کرد زندگی! . •••
﹝دَر مُویرَگ "چِشمــا؎ِ" اوُ خودَم را دیدَم! - "
عِشــــق
" ازاین نَزدیڪ‌ٺَر!؟👫💛﹞
{بــسمـ الله نـــــ✨ــــور} 🌼🌱
عاشقے |♥️ ﮼ᛝ رسمِ قشنگِ صُبح اسٺ ، ﮼ᛝ ڪہ سر صبح برایٺ ﮼ᛝ چا؎ و لبخند و سلام آوردم ؛ ﮼ᛝ من ... ﮼ᛝ سرِ ذوقِ همین عـشق، ﮼ᛝ چنین بیدارم!˘˘⛅️🌿⦊ ⇐صبح‌بخــیرقلبم
ܩࡅ݅ߺܠܙ ܥ݆ܢܚ݅ܩߊ‌ܩܢ ܩࡍ߭ ܢ̣ܫܥ‌‌ ܩܝ‌ߊ‌ܧܢ̣ࡅ߳ܩܢ ،ܥܼߊ‌ࡅ߭ߊ🤍›
‹ تو دقیقا همون قسمت قشنگ زندگیِ منی که همیشه به وجودش میبالم ؛ تو همون یه نفری هستی که دلم میخواد پا به پاش پیر بشم ، تو همون یاری هستی ک شهریار میگه بدون وجودش شهر ارزش دیدن نداره! تو آغاز و انتهایِ منی ، یه جوری که بند بندِ وجودم دیوونه‌وار دوستت داره! آرومِ جونِ من ؛ تو خوش قلب ترین آدمِ دنیایی و قطعا خدا خیلی منو دوست داشته که تورو بهم داده🫀 ›
𝐇𝐀𝐏𝐏𝐘₂₅₀₀|♥️🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♧•••﴿فـࢪیــ𝓯𝓻𝓲𝓫ــٖب﴾•••♧ ♡•••┄┅┄┅┄┅♥️🖇┅┄┅┄┅┄•••♡ 🖋️📜 سینه‌اش ، با یک نفس بلند تکان خورد . عطر مردانه‌اش را نمی‌شناختم ولی داشتم به استشمام عطرش عادت می‌کردم . مرا از خودش جدا کرد و با نگاهش به چشمان من ، پرسید: _واسه چی حالا اشک می‌ریزی ؟ لبخندی زدم : _دست خودم نیست ... یه لحظه فکر کردم می‌خوای منو بزنی . خندید ... نه به آن خنده و نه آن فریاد قبل ! سرش را خم کرد جلوی صورتم و آهسته گفت : _چرا باید عروسکمو کتک بزنم ؟ تو یه تخته و نصفیت کمه . فاصله‌ای تا رسیدن به لبانم نداشت که آنهم صفر شد و رسید . بوسه‌ای زد و سر را فقط به اندازه‌ی گفتن چند کلمه عقب کشید : _داره صبرم تموم می‌شه‌ها ... شاید بداخلاقی‌هام هم واسه همینه ... نذار بیشتر از این بداخلاق بشم .. .باشه ؟ نگاهم را با شرم از چشمانش گرفتم و سمت لبانش پایین کشیدم و با ضربان بالای قلبی که در حد انفجار می‌زد ، ریز گفتم : _نیکان .. یه مهلت بهم بده ... الان ... نمی‌شه . کلافه از من فاصله گرفت ... اینبار به قدر کافی . _تا کی آخه ...ازدواج کردیم ... بابا تو زن منی ...دوستت دارم . آن جمله‌ی دوستت دارم خودش باز دردسر ساز شد . ••• ✿❥••به قݪم: ﴿مࢪضیہ‌یگـانہ﴾ (‌حࢪام‌)‼️ ♡•••┄┅┄┅┄┅♥️🖇┅┄┅┄┅┄•••♡
♧•••﴿فـࢪیــ𝓯𝓻𝓲𝓫ــٖب﴾•••♧ ♡•••┄┅┄┅┄┅♥️🖇┅┄┅┄┅┄•••♡ 🖋️📜 _دوستم داری ؟! توی این یکی شک دارم ... تو درست ، قبل از خواستگاری من ، قرار خواستگاری با دختر همکار پدرت رو گذاشته بودی . کف یک دستش را روی میز آشپزخانه گذاشت و وزن شانه‌هایش را به آن تکیه داد. _خب که چی .. .حالا چون نرفتم خواستگاری اون تو ناراحتی ؟! میخوای حالا برم ؟ با حرص نگاهش کردم و او از رو نرفت . _نه تعارف نکن خب ... اگر می‌خوای برم اونم عقد کنم .. خاطرخواه که زیاده ... ولی من فقط تورو خواستم اما اگه تو واسه‌ی من ، فرد دیگه‌ای رو هم می‌خوای ، من حاضرم عقدش کنم . تکیه زدم به کابینت و دلخور نگاهش کردم که مجبور به تغییر موضع داد: _خب می‌گی چکار کنم الان که راضی بشی ؟ _حقیقتشو به من بگو ... من باورم نمی‌شه که تو عاشقم شدی و هستی. نگاه قهوه‌ای چشمانش را به من دوخت . _بودم و هستم ... ولی ماهان جلوتر از من دست به کار شد... ناامید شدم مخصوصا وقتی فهمیدم جواب تو به ماهان مثبته ... اما ... همین که متوجه‌ی مخالفت خانواده‌ات شدم ، دلم قرص شد ... خواستم شانسم رو امتحان کنم یا ردم می‌کردید یا قبول ... پا پیش گذاشتم ... و شد ... شانسم زد و همه چیز همونی شد که می‌خواستم . ••• ✿❥••به قݪم: ﴿مࢪضیہ‌یگـانہ﴾ (‌حࢪام‌)‼️ ♡•••┄┅┄┅┄┅♥️🖇┅┄┅┄┅┄•••♡