🔴 سادهزیستی حضرت زهرا (س)
سلمان فارسی میگوید: روزی حضرت فاطمه (س) را دیدم که چادری وصلهدار و ساده بر سر دارد.
در شگفت ماندم و تعجب کردم، گفتم: عجبا! دختران پادشاه ایران و روم بر کرسیهای طلایی مینشینند و پارچههای زربافت به تن میکنند و این دختر رسول خداست که نه چادرهای گرانقیمت بر سر دارد و نه لباسهای زیبا.
فاطمه (س) پاسخ داد: ای سلمان! خداوند بزرگ لباسهای زینتی و تختهای طلایی را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است.
حضرت زهرا (س) سپس به محضر پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند: یا رسولاللّه سلمان از لباس ساده من تعجب مىکند! قسم به خدایى که تو را به پیامبرى برانگیخته است، مدت پنج سال است که زیرانداز شبانه من و على پوست گوسفندى است که روزها علوفه شترمان را بر روى آن مىریزیم و شبها بر روی آن میخوابیم و بالش ما نیز قطعه پوستى است که درون آن از لیف درخت خرماست.
📚 بحار الانوار ، ج ۴۳ ، ص ۸۷
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#حکایت
11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شعرخوانی در محضر رهبر معظم توسط آقای حسن بیاتانی پیرامون شهادت حضرت زهرا (س) - ۱ اسفند ۱۳۹۲
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#کلیپ
با سلام / به اطلاع دانشآموزان پایه نهم میرساند فرم نظرخواهی انتخاب رشته تحصیلی در ماژول هدایت تحصیلی سامانه همگام فعال گردیده است.
شایسته است نسبت به تکمیل فرم مربوطه و اولویتبندی رشتهها در اسرع وقت اقدام فرمایید.
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#اطلاعیه
✅ حدیث روز
دَخَلَ رسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله یومَ فَتحِ مکَّةَ والأصنامُ حَولَ الکعبَةِ ، وکانَت ثلاثَمِائةٍ وسِتِّینَ صَنَما ، فَجَعَلَ یَطعَنُها بِمِخصَرَةٍ فی یَدِهِ ویقولُ : «جاءَ الحَقُّ وزَهَقَ الباطلُ إِنَّ الباطلَ کانَ زَهُوقا» ، جاءَ الحَقُّ ومایُبدِئُ الباطِلُ ومایُعیدُ . فَجَعَلَت تُکَبُّ لِوَجهِها. / امام رضا (ع)
👈 روزی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مکه را فتح کرد، بتها که تعدادشان سیصد و شصت عدد بود پیرامون کعبه نصب شده بودند. آن حضرت با چوبی که در دستش بود به آنها میزد و میفرمود: حق آمد و باطل نابود شد، براستی که باطل نابود شدنی است. حق آمد و باطل دیگر آغاز نمیشود و بر نمیگردد. در این هنگام بتها یکییکی به رو در میافتادند.
📚 بحار الانوار
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#حدیث
🖌 آیا میدانستید که:
کودکانی که بیشتر حضور فیزیکی پدران خود را احساس میکنند از آستانهی تحمل استرس، توانایی حل مسئله، مدیریت احساسات و مهارتهای اجتماعی بالاتری برخوردارند؛ همچنین این کودکان در سنین نوجوانی و بزرگسالی، از شادی و نشاط بیشتری بهرهمند خواهند شد.
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#دانستنی
به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم
وگر از من طلبی جان نستیزم نستیزم
قدحی دارم بر کف به خدا تا تو نیایی
هله تا روز قیامت نه بنوشم نه بریزم
سحرم روی چو ماهت شب من زلف سیاهت
به خدا بیرخ و زلفت نه بخسبم نه بخیزم
ز جلال تو جلیلم ز دلال تو دلیلم
که من از نسل خلیلم که در این آتش تیزم
بده آن آب ز کوزه که نه عشقی است دو روزه
چو نماز است و چو روزه غم تو واجب و ملزم
به خدا شاخ درختی که ندارد ز تو بختی
اگرش آب دهد یم شود او کنده هیزم
بپر ای دل سوی بالا به پر و قوت مولا
که در آن صدر معلا چو تویی نیست ملازم
همگان وقت بلاها بستایند خدا را
تو شب و روز مهیا چو فلک جازم و حازم
صفت مفخر تبریز نگویم به تمامت
چه کنم رشک نخواهد که من آن غالیه بیزم
.:مولوی:.
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#شعر
🔴 گریه بر فراق پدر یا بر ظلم دشمن؟
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پس از رحلت پدرش رسول گرامى اسلام صلى اللّه علیه و آله به قدرى مورد انواع ظلمها و مصائب جسمى و روحى قرار گرفت که چارهاى جز، گریستن نداشت و آنقدر گریست که روزى بزرگان مدینه، محضر امام على علیهالسلام شرف حضور یافتند و عرضه داشتند:
فاطمه زهرا (س) شب و روز گریان مىباشد و آسایش را از ما و از خانوادههایمان سلب نموده است؛ لذا تقاضامندیم که از او بخواهى که یا در شب و یا در روز گریه کند.
و امام على (ع) پس از شنیدن این سخنان دلخراش، وارد منزل شد و کنار حضرت زهرا (س) نشست و مشغول توصیه و دلدارى آن بانوى مظلومه گردید.
پس از گذشت لحظاتى با دلدارىهاى مناسب، حضرت زهرا (س) اندکى سکوت نمود.
در این هنگام، امام على (ع) اظهار داشت: اى فاطمه! بزرگان مدینه از من خواستهاند تا به شما بگویم که یا شب را براى گریه انتخاب نمائى و یا روز را.
حضرت زهرا علیها (س) پاسخ داد: یا على! جور و جفاى زمانه چنان بر من هجوم آورده است که تاب و توان را از من ربوده و بىاختیار مىگِریَم، لیکن به مردم شهر مدینه بگو که از عمر من چند صباحى بیش باقى نمانده است و در همین روزها از میان ایشان رحلت مىکنم.
به همین جهت امام على (ع) کنار قبرستان بقیع، سایهبانى به عنوان بیتالاحزان خانه غم و اندوه و ناله براى همسر مظلومهاش بر پا نمود.
حضرت زهراى مظلومه (س) هر روز صبح به همراه دو فرزندش حسن و حسین علیهماالسلام از خانهاش با حالت گریه رهسپار قبرستان بقیع مىشد، تا بتواند با خداى خود با حالتى آسوده راز و نیاز نماید.
و چون، شب فرا مىرسید، امام على علیهالسلام به قبرستان مىآمد و همسر دلشکسته و ستمدیدهاش را به همراه دو نور دیدهاش به خانه باز مىگرداند.
📚 تلخیص از بحار الانوار ، ج ۴۳ ، ص ۱۷۵
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#حکایت
✅ حدیث روز
لَمّا لَم یَخفَ عَلَیهِ خافِیَةٌ مِن أثَرِ الذَّرَّةِ السَّوداءِ ، عَلَی الصَّخرَةِ الصَّمّاءِ ، فی اللَّیلَةِ الظَّلماءِ ، تَحتَ الثَّری وبحار الأنوار، قُلنا: بَصیرٌ. / امام رضا (ع)
👈 از آن جا که هیچ امر پنهانی حتّی همچون ردپای موری سیاه بر روی خرسنگی تیره در شبی تار در زیر زمین و دریاها بر او پوشیده نیست، میگوییم: او بیناست.
📚 التوحید
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#حدیث
🖌 آيا میدانستيد که:
حضرت يوشع در گورستان تاريخى تخت فولاد اصفهان مدفون است. محوطهاى كه يوشع نبی در آن دفن است به لسانالأرض معروف است. لسانالأرض مكانى است كه مىگويند هنگام عبور امام حسن مجتبى (ع) زمين با امام سخن گفت و آمدن دشمن را به حضرت اطلاع داد.
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#دانستنی
خود را به خدا بسپار
وقتی که دلت تنگ است
وقتی که صداقتها
آلوده به صد رنگ است
خود را به خدا بسپار
چون اوست که بیرنگ است
چون وادی عشق است او
چون دور ز نیرنگ است
خود را به خدا بسپار
آن لحظه که تنهایی
آن لحظه که دل دارد
از تو طلب یاری
خود را به خدا بسپار
چون اوست نوازشگر
چون ناز تو میخواهد
او را ز درون بنگر
خود را به خدا بسپار
آن لحظه که گریانی
آن لحظه که از غمها
بیتابی و حیرانی
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#شعر
🔴 خودت را ارتقا بده
حکیم بزرگ ژاپنی روی شنها نشسته و در حال مراقبه بود. مردی به او نزدیک شد و گفت: مرا به شاگردی بپذیر.
حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: کوتاهش کن.
مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد
حکیم گفت: برو یک سال بعد بیا.
یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت: کوتاهش کن.
مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند. حکیم نپذیرفت و گفت: برو یک سال بعد بیا.
سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند.
مرد این بار گفت: نمیدانم و از حکیم خواهش کرد تا پاسخ را بگوید. حکیم خط بلندی کنار آن خط کشید و گفت حالا کوتاه شد.
این حکایت ، یکی از رموز فرهنگ ژاپنیها را در مسیر پیشرفت نشان میدهد.
نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست. با رشد و پیشرفت تو ، دیگران خود به خود شکست میخورند.
به دیگران کاری نداشته باش؛ کار خودت را درست انجام بده. با کوتاه کردن دیگران ما بلند نمیشویم.
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#داستان
هر آن كس را كه تن بميرد از خَلق جدا افتد و هر آن كس را كه دل بميرد از حَق جدا افتد. قيمت تن به جان است و قيمت دل به ايمان. مؤمن جان دهد و كافر جان كَند.
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#سخن_حکیمانه