🔴 حج واقعی اینجاست
آوردهاند که روزى یکى از بزرگان عرب به سفر حج مىرفت. نامش عبدالجبار بود و هزار دینار طلا در کمر داشت. چون به کوفه رسید، قافله دو سه روزى از حرکت باز ایستاد.
عبدالجبار براى تفرج و سیاحت، گرد محلههاى کوفه بر آمد. از قضا به خرابهاى رسید. زنى را دید که در خرابه مىگردد و چیزى مىجوید. در گوشه مرغک مردارى افتاده بود، آن را به زیر لباس کشید و رفت.
عبدالجبار با خود گفت: بىگمان این زن نیازمند است و نیاز خود را پنهان مىدارد. در پى زن رفت تا از حالش آگاه گردد.
چون زن به خانه رسید، کودکان دور او را گرفتند که اى مادر! براى ما چه آوردهاى که از گرسنگى هلاک شدیم!
مادر گفت: عزیزان من! غم مخورید که برایتان مرغکى آوردهام و هم اکنون آن را بریان مىکنم.
عبدالجبار که این را شنید، گریست و از همسایگان احوال وى را باز پرسید. گفتند: سیدهاى است زن عبدالله بن زیاد علوى، که شوهرش را حجاج کشته است. او کودکان یتیم دارد و بزرگوارى خاندان رسالت نمىگذارد که از کسى چیزى طلب کند.
عبدالجبار با خود گفت: اگر حج مىخواهى ، این جاست. بىدرنگ آن هزار دینار را از میان باز و به زن داد و آن سال در کوفه ماند و به سقایى مشغول شد.
هنگامى که حاجیان از مکه باز گشتند، وى به پیشواز آنها رفت. مردى در پیش قافله بر شترى نشسته بود و مىآمد.
چون چشمش بر عبدالجبار افتاد، خود را از شتر به زیر انداخت گفت: اى جوانمرد! از آن روزى که در سرزمین عرفات، ده هزار دینار به من وام دادهاى، تو را مىجویم. اکنون بیا و ده هزار دینارت را بستان!
عبدالجبار، دینارها را گرفت و حیران ماند و خواست که از آن شخص حقیقت حال را بپرسد که وى به میان جمعیت رفت و از نظرش ناپدید شد.
در این هنگام آوازى شنید که: اى عبدالجبار! هزار دینارت را ده هزار دادیم و فرشتهاى به صورت تو آفریدیم که برایت حج گزارد و تا زنده باشى، هر سال حجى در پرونده عملت مىنویسیم، تا بدانى که هیچ نیکوکارى بر درگاه ما تباه نمىگردد که: إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا.
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#حکایت
✅ حدیث روز
اَرْبَعَةٌ يَنْظُرُ اللّهُ اِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ: مَنْ اَقالَ نادِما اَوْ اَغاثَ لَهْفانَ اَوْ اَعْتَقَ نَسَمَةً اَوْ زَوَّجَ عَزَبا. / امام صادق (ع)
👈 چهار كس در قيامت مورد نظر پروردگارند: ۱ ـ آنكه چون طرف معامله پشيمان شود، معامله را برگرداند. ۲ ـ كسى كه غم از دلى برگيرد. ۳ ـ كسى كه بردهاى را آزاد كند. ۴ ـ كسى كه مرد مجرّدى را زن دهد.
📚 وسائل الشيعه ، ج ۲۰ ، ص ۴۶
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#حدیث
🖌 آیا میدانستید که:
همه انسانها در زمان تولد کوررنگی دارند.
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#دانستنی
جمعه احوال عجيبی دارد
هر كس از عشق نصيبی دارد
در دلم حس غريبی جاری است
و جهان منتظر بيداری است
جمعه ، با نام تو آغاز شود
يابن ياسين همه جا ساز شود
جمعه يعنی غزل ناب حضور
جمعه ميعاد گه سبز حضور
جمعه هر ثانيهاش يكسال است
جمعه از دلهره مالامال است
ابر چشمان همه بارانی است
عشق در مرحله پايانی است
كاش اين مرحله هم سر میشد
چشم ناقابل ما تر میشد
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#شعر
🔴 حج واقعی
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺑﻪ ﺣﺞ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﺷﺸﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺣﺎﺟﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﺟﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﮕﺮ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ، ﮐﻔﺸﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﯿﺎﻣﺪ!
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺩﻣﺸﻖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﺎﺭﻩﺩﻭﺯﯼ (ﭘﯿﻨﻪ ﺩﻭﺯﯼ، ﺗﻌﻤﯿﺮ ﻭ ﻭﺻﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻔﺶﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ) میکند.
ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺣﺠﺎﺝ ﻓﻘﻂ ﺣﺞ ﺗﻮ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ؟
ﮔﻔﺖ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺣﺞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﻩﺩﻭﺯﯼ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻋﺰﻡ ﺣﺞ ﮐﺮﺩﻡ.
عیالم ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﻮﯼ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﯽﺁﻣﺪ، ﻣﺮﺍ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺎﺭﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﻌﺎﻡ ﺑﺴﺘﺎﻥ.
ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﮔﻔﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻫﻔﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﺮﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﯾﺪﻡ. ﭘﺎﺭﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻃﻌﺎﻡ ﺳﺎﺧﺘﻢ. ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺣﻼﻝ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﺸﻨﯿﺪﻡ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺁﻥ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭهم ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺪﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻔﻘﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺣﺞ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ.
📚 «ﺗﺬﮐﺮﻩﺍﻻﻭﻟﯿﺎ» «عطار نيشابوری»
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#حکایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه سم مار انسان را میکشد؟
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#کلیپ
خدایا! این افتخار مرا بس که تو رب منی. / امام علی (ع)
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#تابلو_حدیث
اگر میخواهی پس از مرگ فراموش نشوی یا چیزی بنویس که قابل خواندن باشد یا کاری بکن که قابل نوشتن باشد.
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#پیام_مشاور
10.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«بخشنده بودن بیش از آنکه توانایی مالی بخواهد قلب بزرگ میخواهد.»
بهیاد خیّر نیکاندیش زندهیاد شادروان حاج سید حسین نوایی و همسر مکرمهاش شادروان مرحومه بلورچیزاده. روحشان شاد.
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#کلیپ
✅ حدیث روز
ثَلاثَةٌ يَسْتَظِلُّونَ بِظِلِّ عَرْشِ اللّهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ، يَوْمَ لا ظِلَّ اِلاّ ظِلَّهُ: رَجُلٌ زَوَّجَ اَخاهُ الْمُسْلِمَ اَوْ اَخْدَمَهُ اَوْكَـتَمَ لَهُ سِرّا. / امام کاظم (ع)
👈 سه دسته در روز قيامت، روزى كه سايه و پناهى جزء سايه خداوند نيست، در سايه و پناه خدا هستند: ۱ ـ مردى كه زمينه ازدواج برادر مسلمانش را آماده نمايد. ۲ ـ مردى كه خدمتگزارى به برادر مسلمانش بدهد. ۳ ـ كسى كه سرّ برادر مسلمانش را بپوشاند.
📚 وسائل الشيعه ، ج ۲۰ ، ص ۴۶
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#حدیث
🖌 آیا میدانستید که:
پوست بزرگترین عضو بدن است.
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#دانستنی
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی
مفروش خویش ارزان که تو بس گران بهایی
به عصا شکاف دریا که تو موسی زمانی
بدران قبای مه را که ز نور مصطفایی
بشکن سبوی خوبان که تو یوسف جمالی
چو مسیح دم روان کن که تو نیز از آن هوایی
به صف اندرآی تنها که سفندیار وقتی
در خیبر است برکن که علی مرتضایی
بستان ز دیو خاتم که تویی به جان سلیمان
بشکن سپاه اختر که تو آفتاب رایی
چو خلیل رو در آتش که تو خالصی و دلخوش
چو خضر خور آب حیوان که تو جوهر بقایی
بسکل ز بیاصولان مشنو فریب غولان
که تو از شریف اصلی که تو از بلند جایی
تو به روح بیزوالی ز درونه باجمالی
تو از آن ذوالجلالی تو ز پرتو خدایی
تو هنوز ناپدیدی ز جمال خود چه دیدی
سحری چو آفتابی ز درون خود برآیی
تو چنین نهان دریغی که مهی به زیر میغی
بدران تو میغ تن را که مهی و خوش لقایی
چو تو لعل کان ندارد چو تو جان جهان ندارد
که جهان کاهش است این و تو جان جان فزایی
تو چو تیغ ذوالفقاری تن تو غلاف چوبین
اگر این غلاف بشکست تو شکسته دل چرایی
تو چو باز پای بسته تن تو چو کنده بر پا
تو به چنگ خویش باید که گره ز پا گشایی
چه خوش است زر خالص چو به آتش اندرآید
چو کند درون آتش هنر و گهرنمایی
مگریز ای برادر تو ز شعلههای آذر
ز برای امتحان را چه شود اگر درآیی
به خدا تو را نسوزد رخ تو چو زر فروزد
که خلیل زادهای تو ز قدیم آشنایی
تو ز خاک سر برآور که درخت سربلندی
تو بپر به قاف قربت که شریفتر همایی
ز غلاف خود برون آ که تو تیغ آبداری
ز کمین کان برون آ که تو نقد بس روایی
شکری شکرفشان کن که تو قند نوشقندی
بنواز نای دولت که عظیم خوش نوایی
.:مولوی:.
--------------------------
@navaeeschool
--------------------------
#شعر