eitaa logo
دبیرستان نوایی
387 دنبال‌کننده
495 عکس
199 ویدیو
651 فایل
📭 @davari55 🌐 navaeeschool.ir 🌍 @navaeeschool ☎️ 03145823540
مشاهده در ایتا
دانلود
🖌 آیا می‌دانستید که: در جهان ٢٦ درخت وجود دارند كه قبل از ميلاد مسيح نيز وجود داشتند. يكى از اين ٢٦ درخت سرو ابرقو در يزد با عمر ٤ هزار سال است. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
که خواهد به گیتی شود سرفراز سوی بَرشده چرخ نآرد نماز، چو پیش آیدش کار، دلتنگ نیست به پیش بلا کمتر از سنگ نیست به چشم اندرون، مرگ خوار آیدش به جان و به دل خواستار آیدش اگر سنگ خارا ببندَدْشْ راه که برتابدش رخ ز آیین و راه، بِدَرَّد دلِ آهنین سنگ را نسازد دگرگونه آهنگ را جهان را به شادی نگوید سپاس ز بخت بدش نیست در دل هراس به پیش بلا، کس چون او سخت نه ز خود یاوری خواهد، از بخت نه بُود مردِ داننده، بخت‌آفرین نه با کس -جهان- مهر دارد، نه کین به کوشش گرانمایه را برتری‌ست جهان را به نزدیک او چاکری‌ست چو لَختی بکوشید هنگام کار بسا خوارمَردا که شد شهریار همان کِش ز گیتی برآورده کرد نیاز آورد پیش کوشنده‌مرد چو کوشش کند مرد سنجیده‌رای به روزی دو بینیش گردون‌گرای ز گیتی برآید به ساده سپهر ‌فروزان شود نامْشْ مانند مهر به خورشید، نَشْگِفت اگر یافت دست به کوشش توان یافتن هرچه هست .:بدیع‌الزمان فروزانفر:. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
از عزرائیل پرسیدند: تابحال گریه نکردی زمانی‌که جان بنی‌آدمی را می‌گرفتی؟ عزرائیل جواب داد: یک بارخندیدم، یک بار گریه کردم و یک بار ترسیدم. خنده‌ام زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی را بگیرم، او را در کنار کفاشی یافتم که به کفاش می‌گفت: کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم و جانش را گرفتم. گریه‌ام زمانی بود که به من دستور داده شد جان زنی را بگیرم، او را در بیابانی گرم و بی‌درخت و آب یافتم که در حال زایمان بود. منتظر ماندم تا نوزادش به دنیا آمد، سپس جانش را گرفتم. دلم به حال آن نوزاد بی‌سرپناه در آن بیابان گرم سوخت و گریه کردم. ترسم زمانی بود که خداوند به من امر کرد جان فقیهی را بگیرم. نوری از اتاقش می‌آمد. هرچه نزدیکتر می‌شدم نور بیشتر می‌شد. زمانی که جانش را می‌گرفتم از درخشش چهره‌اش وحشت‌زده شدم. در این هنگام خداوند فرمود: می‌دانی آن عالم نورانی کیست؟ او همان نوزادی‌ست که جان مادرش را گرفتی. من مسئولیت حمایتش را عهده‌دار بودم. هرگز گمان مکن که با وجود من، موجودی در جهان بی‌سرپناه خواهد بود. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
دوستی می‌گفت سمیناری دعوت شدم که هنگام ورود به هر یک از دعوت شدگان بادکنکی دادند. سخنران بعد از خوشامدگویی از حاضرین که ۵۰ نفر بودند خواست که با ماژیک اسم خود را روی بادکنک نوشته و آن‌را در اطاقی که سمت راست سالن بود بگذارند و خود در سمت چپ جمع شوند. سپس از آن‌ها خواست در ۵ دقیقه به اطاق بادکنکها رفته و بادکنک نام خود را بیاورد. من به همراه سایرین دیوانه‌وار به جستجو پرداختیم. همدیگر را هل می‌دادیم و زمین می‌خوردیم و هرج و مرجی به راه افتاده بود. مهلت ۵ دقیقه‌ای با ۵ دقیقه اضافه هم به پایان رسید اما هیچکس نتوانست بادکنک خود را بیابد. این بار سخنران همه را به آرامش دعوت و پیشنهاد کرد هرکس بادکنکی را بردارد و آن‌را به صاحبش بدهد. بدین ترتیب کمتر از ۵ دقیقه همه به بادکنک خود رسیدند. سخنران ادامه داد این اتفاقی است که هر روز در زندگی ما می‌افتد. دیوانه‌وار در جستجوی سعادت خویش به این سو و آن سو چنگ می‌زنیم و نمی‌دانیم که سعادت ما در گرو سعادت و خوشبختی دیگران است. با یک دست سعادت آن‌ها را بدهید و با دست دیگر سعادت خود را از دیگری بگیرید. آیا هدف از خلقت انسان چیزی جز این بوده است؟! -------------------------- @navaeeschool --------------------------
من نمی‌گویم که ١٠٠٠ شکست خورده‌ام من می‌گویم فهمیده‌ام ١٠٠٠ راه وجود دارد که می‌تواند باعث شکست شود. .:توماس ادیسون:. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
✅ حدیث روز إنَّ أعجَلَ الطّاعَةِ ثَواباً لَصِلَةُ الرَّحِمِ. / امام محمد باقر (ع) 👈 راستى كه زود پاداش‌ترين طاعت، صله رحم است. 📚 گزیده تحف العقول ، ح ۱۵۱ -------------------------- @navaeeschool --------------------------
🖌 آیا می‌دانستید که: رانندگی با سرعت حدود ۹۰ کیلومتر برساعت باعث کمترین مصرف سوخت می‌شود. سرعت بالاتر مصرف سوخت را تصاعدی افزایش می‌دهد. در سرعت کمتر نیز به خاطر طولانی شدن زمان سفر سوخت بیشتری مصرف می‌شود. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
توفانِ بلا بسته همه رهگذر ما بشکسته فلک سنگِ جفا را به سر ما در وادیِ عشق تو همه گمشدگانیم ای مرگ! کجایی که شوی راهبر ما؟ پر نیست که در کوی تو پرواز نماییم آوَخ که فلک بست به هم بال و پر ما تا دیده به روی گل روی تو گشادیم خوار است همه روی زمین در نظر ما داغِ دلِ دل‌سوختگان را تو چه دانی؟ دل‌سوخته داند که چه آمد به سر ما ما دربه‌در از عشق تو، هر کوی دَوانیم رحمی تو نیاری به دلِ دربه‌در ما تا روز قیامت همه در سوز و گدازیم از آتشِ عشقی که زدی بر جگر ما نادم شوی از جور و جفاها که نمودی روزی که بجوییّ و نیابی اثر ما «افسر!» به جهان کاش وجود تو نبودی کاین زندگی و عمر، شده دردسر ما .:داراب افسر بختیاری:. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
تاجر ثروتمندی ۴ همسر داشت. همسر چهارم را از همه بيشتر دوست می‌داشت و برای او دائما هدایای گرانبها می‌خرید و بسيار مراقبش بود. همسر سومش را هم دوست می‌داشت و به او افتخار می‌كرد. اما واقعيت اين است كه او همسر دومش را هم بسيار دوست می‌داشت. او زنی بسيار مهربان بود كه دائما نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشكلی به او پناه می‌برد و او نيز به تاجر كمك می‌كرد تا گره كارش را بگشايد و از مخمصه نجات بيايد. اما همسر اول مرد، زنی بسيار وفادار و توانا بود كه در حقيقت عامل اصلی ثروتمند شدنش بود ولی اصلا مورد توجه مرد نبود و با اينكه او از صميم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه‌ حس می‌كرد. روزی مرد مريض شد و فهميد كه به زودی خواهد مرد. به دارايی زياد و زندگی مرفه خود انديشيد و با خود گفت: من اكنون ۴ همسر دارم، ببینم آیا از بین اینها کسی حاضر است در این سفر همراه من باشد. او تصميم گرفت با زنانش حرف بزند. اول سراغ همسر چهارم رفت و گفت: من تو را از همه بيشتر دوست دارم و انواع راحتی را برايت فراهم کردم، حالا در برابر اين همه محبت، آيا در مرگ با من همراه می‌شوی تا تنها نمانم؟ زن به سرعت گفت: هرگز و مرد را رها كرد. مرد ناچار با قلبی شكسته نزد همسر سوم رفت و گفت: من در زندگی ترا بسيار دوست داشتم، آيا در اين سفر همراه من خواهی آمد؟ زن گفت البته كه نه. من جوانم و بعد از تو دوباره ازدواج خواهم کرد. تاجر سراغ همسر دوم رفت و گفت: تو هميشه به من كمك كرده‌ای و در مخاطرات همراه من بودی، می‌توانی در مرگ نیز همراه من باشی؟ زن گفت: اين فرق دارد من نهايتا می‌توانم تا قبرستان همراه تو باشم، اما در مرگ متأسفم. در همين حين صدايی او را به خود آورد: من با تو می‌مانم، هرجا كه بروی. تاجر نگاهش كرد، زن اول بود كه پوست و استخوان شده بود، غم سراسر وجودش را تيره و ناخوش كرده بود و زيبايی و نشاطی برايش نمانده بود. تاجر سرش را به زير انداخت و آرام گفت: بايد آن روزهايی كه می‌توانستم به تو توجه می‌كردم و مراقبت می‌بودم. این داستان از این رو بیان شد تا گفته شود در حقيقت همه ما چهار همسر داريم. همسر چهارم بدن ماست. مهم نيست چقدر زمان و پول صرف زيبا كردن او بكنيم، وقت مرگ اول از همه او ما را ترك می‌كند. همسر سوم دارايی‌های ماست. هر چقدر هم برايمان عزيز باشند وقتی بميريم به دست ديگران خواهد افتاد. همسر دوم خانواده و دوستان ما هستند. هر چقدر هم صميمی و عزيز باشند، وقت مردن نهايتا تا سر مزار كنارمان خواهند ماند. و همسر اول روح ماست. غالبا به آن بی‌توجهيم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست می‌كنيم. او ضامن توانمندی‌های ماست. اما ما ضعيف و درمانده رهايش كرده‌ايم تا روزی كه قرار است همراه ما باشد اما ديگر هيچ قدرت و توانی برايش باقی نمانده است. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
🔴 علی (ع) در قرآن روزی معاویه «لعنة‌الله‌علیه» وارد مکه شد، گروهی بر معاویه وارد شدند و گفتند: آیا می‌دانی که ابن عباس تفسیر قرآن می‌کند؟ معاویه گفت: خب ابن عباس پسر عمه‌ی پیغمبر بوده، او از هاشمیان است! اگر او نکند چه کسی تفسیر کند؟! گفتند: آیات را به نفع علی بن ابیطالب تفسیر می‌کند و ما از این قضیه شاکی هستیم! معاویه گفت: خودم رسما وارد مجلس می‌شوم و جمعشان را بر هم می‌زنم. معاویه وارد مجلس تفسیر ابن عباس می‌شود، ابن عباس با چنان کیفیتی تفسیر آیات می‌کرد که معاویه هیچ جای اعتراضی بر خود ندید! بعد از مجلس معاویه رو به ابن عباس کرد و گفت: ابن عباس تو تفسیر آیات می‌کنی یا فضائل علی بن ابیطالب را بازگو می‌کنی؟! ابن عباس گفت: معاویه به من بگو کجای قرآن است که فضائل علی بن ابیطالب نیست؟ از خودت سوال می‌کنم این آیه برای کیست؟ "انَّما اَنتَ مُنذِرُ و َلِکُلِ قَومِ هاد" معاویه گفت: رسول خدا (ص) فرمود؛ منذر این امت منم و هادی وجود علی بن ابیطالب است! ولی ابن عباس حتما باید این آیه را بخوانی؟! ابن عباس گفت: "اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرا" بگو این آیه برای کیست؟ معاویه گفت: این هم قصه‌ی طهارت و عصمت علی بن ابیطالب و اهل بیتش است، درست! ولی حتما باید این را بخوانی؟ ابن عباس گفت: "اِنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُه وَالَّذینَ یُقیمونَ الصَّلوهَ وَ یُوتونَ الزَّکوةَ وَ هُم رکِعون" ای معاویه این آیه برای کیست؟ معاویه گفت: زمانی که علی بن ابیطالب انگشتر در راه خدا داد این آیه بر حق علی نازل شد، قبول دارم! ولی حتما این را باید بخوانی؟ ابن عباس گفت: "عَمَّ یَتَساءَلون عَنِ النَّبَاِ العَظیم" معاویه بگو این آیه در حق کیست؟ معاویه گفت: رسول خدا فرمود؛ خبر عظیم علی بن ابیطالب است که هم مردم ازش می‌پرسند و هم من از علی خواهم پرسید، ولی ابن عباس حتما باید این را بخوانی؟ ابن عباس گفت: "وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعا وَ لا تَفَرَّقوا" بگو ببینم این آیه برای کیست؟ معاویه گفت: پیغمبر فرمود؛ حبل الله علی بن ابیطالب است دست به دامن علی بزنید و جای دیگر نروید که گمراه می‌شوید. ولی باید همین را تفسیر کنی؟ ابن عباس گفت: "کَفی بِاللهِ شَهیدا بَینی وَ بَینَکُم" این آیه برای چیست معاویه؟ معاویه گفت: این قصه قصه‌ی علم علی بن ابیطالب است که خدا همه‌ی علم جاری را در سیره‌ی او تعریف می‌کند، ولی لازم است حتما این را بخوانی؟ ابن عباس گفت: "قُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا و َأَبْنَاءَکُمْ و َنِسَاءَنَا و َنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ" بگو به من که این آیه برای کیست؟ معاویه گفت: این هم ماجرای مباهله با اهل نجران است که خدا در این آیه علی بن ابیطالب را نفس پیغمبر می‌خواند، ولی برای مردم حتما باید همین را بخوانی؟ ابن عباس گفت: "ساَلَ سائِلٌ بِعَذابِ واقِع" این آیه برای چیست معاویه؟ معاویه گفت: روز غدیر شخصی نزد رسول خدا آمد و گفت این سخنان از خودت بود یا از خدا؟ پیغمبر فرمود امر رسالت بود، شخص رو به پیغمبر کرد و گفت؛ به خدا بگو بر من عذاب وارد کند که تحمل ولایت علی را ندارم و خداوند جلوی همگان دشمن علی را هلاک کرد، ابن عباس قبول دارم! ولی آیا باید حتما این آیه را بخوانی؟ ابن عباس گفت: "یا اَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیک" این آیه دیگر برای چیست معاویه؟ معاویه گفت: این هم ماجرای ابلاغ ولایت علی بن ابیطالب است قبول دارم! ولی این را حتما باید بازگو کنی؟ ابن عباس گفت: "اَلیومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم" معاویه به من بگو این دگر برای کیست؟ معاویه گفت: این آیه هم اکمال دیانت در پرتوی ولایت علی بن ابیطالب است ولی آیه‌ای دیگری بخوان نه این را! ابن عباس از جا بلند شد و گفت: معاویه به من بگو کجای قرآن را بخوانم که فضل علی بن ابیطالب نباشد؟! کجا را بخوانم که از علی بیان نشده باشد؟! معاویه گفت: اصلا ابن عباس بخوان "اِذا زُلزِلَتِ الارض زلزالها ابن عباس: این آیه هم فضل علی بن ابیطالب است! معاویه گفت: علی در این آیه دگر چه می‌کند ابن عباس؟! ابن عباس گفت: نشنیدی بعد از رسول خدا یک سال نگذشته بود که زلزله‌ای بر مدینه آمد که همه‌ی مردم از شدت وحشت از خانه به در شده بودند و علی در میانشان حاضر شد و خواند این آیه را و پایش را بر زمین کوبید و فرمود: زمین! ابوتراب بر تو امر می‌کند آرام گیر! معاویه که از غضب بر خود می‌پیچید گفت: ابن عباس راحت بگو تا قرآن باشد، علی هم خواهد بود. 📚 بحار الانوار ج ۴۴ ص ۱۲۵ -------------------------- @navaeeschool --------------------------
انعکاس چیزی باش که می‌خواهی در دیگران ببینی. اگر عشق می‌خواهی؛ عشق بورز، اگر صداقت می‌خواهی راستگو باش و اگر احترام می‌خواهی احترام بگذار‌. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
✅ حدیث روز اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ. / امام صادق (ع) 👈 معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى‌كند. 📚 بحار الأنوار ، ج ۷۴ ، ص ۱۰۲ -------------------------- @navaeeschool --------------------------