💥وقتى به مهدی باکری خبر دادند که برادرت شهید شده است و می خواهیم پیکرش را برگردانیم؛ اجازه نداد و گفت: همه ى آنها برادرای من هستند اگر تونستید همه را برگردونید حمید را هم بیاورید!... برادران باکری که هر سه پیکر پاکشان به دست نیامده است.
🔹وقتی شهید مهدی باکری شهردار ارومیه بود، یک شب باران شدیدی بارید و سیل آمد، ایشان پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید به کمک مردم سیل زده شتافت. در این بین آقا مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد از مردم کمک میخواست، تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود. آقا مهدی بی درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول کمک به او شد. پیرزن به مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بده مادر، خیر ببینی. نمیدانم این شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما رو ببینه و یکم از غیرت و شرف شما یاد بگیره. آقا مهدی خنده ای کرد و گفت: راست میگی مادر، کاش یاد می گرفت!
✍ این خاطره رو به گوش مسئولین دولتی برسانید ، تا مدیون شهدا نشوند...
🌹 با آقا مهدی سوار بر تویوتا داشتیم میرفتیم جایی. هوا به شدت گرم بود، اما جرآت نمیکردم کولر رو روشنکنم. بالاخره بهخاطر گرما طاقتم تموم شد و کولرِ ماشین رو روشن کردم. وقتی کولر رو زدم ، آقا مهدی گفت: الله بندهسی «بندهی خدا» میدونی وقتی کولر روشن میکنی، مصرف بنزینِ بیت المال میره بالا؟ خاموش کن! فردای قیامت چه جوابی داریم به شهدا بدیم؟ خاموش کن! مگه رزمنده ها توی سنگر زیر کولر نشستند که تو کولر روشن میکنی؟!!!👌
🌷توی ماشین داشت اسلحه خالی میکرد، با دو _ سه تا بسیجی دیگه. از عرق روی لباسهایش میشد فهمید، چقدر کار کرده.... کارش که تموم شد از کنارمان داشت میرفت. به رفیقم گفت: چطوری مش علی؟ به علی گفتم: کی بود این؟ گفت: مهدی باکری جانشین فرمانده. گفتم: پس چرا داره بار ماشین رو خالی میکنه؟! گفت: یواش یواش اخلاقش میاد دستت....
🌷اهالی یک محل عصبانی آمدند شهرداری، توی اتاقی که من و مهدی آنجا مینشستیم و جواب مردم را میدادیم. میگفتند: آخر تو چه میدانی که ما توی چه بدبختی گیر کردهایم. خودت کوچهات آسفالت است، معلوم است که نمیدانی محلهی ما باران آمده، آب همهجا را برداشته. مهدی حرف نزد. حتی ابرو خم نکرد. رفت پوتین گلی خودش را از پشت میزش برداشت گذاشت جلو چشم آنها، گفت: این هم مدرک من که به همهمان ثابت کند کوچهی ما هم دست کمی از کوچهی شما ندارد.
🌷وقتی مهدی باکری فرمانده نامآور لشکر ۳۱ عاشورا به پشت تریبون رسید، قبل از هیچ اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند، را برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تایَش کرد و به *جای زیر پایش، بر روی تریبون نهاد* و آن گاه با لحنی آرام جملهای را گفت که هرگاه و در هر شرایطی به هر کسی نقل کردهام، هم *اشک از چشمان من سرازیر میشود و هم اشک مخاطبم*.
او گفت: خاک بر سرت مهدی، آدم شدهای که بیتالمال را به زیر پایت انداختهاند؟
🌷هر روز آفتاب نزده از خانه میرفت بیرون ، یه روز صدای پایین آمدنش را ار پله ها شنیدم ، رفتم و جلویش را گرفتم ، گفتم ، آقا مهدی ، شما دیگر عیالواری ، یک کم بیشتر مواظب خودت باش. گفت ، چه کار کنم ؟ ، مسئولیت بچه های مردم گردنمه .
گفتم ، لااقل توی سنگر فرماندهی بمون !
گفت ، اگر فرمانده نیم خیز راه بره ، نیروها سینه خیز میرند ، اگر بمونه توی سنگرش که بقیه میرن خونه هاشون..... ما باید در خط مقدم باشیم، تا دیگران در صحنه بمانند...
🌷با ستون پیاده بود. در دامنهی کوه داشت پیاده میرفت شهید مهدی باکری. رفتم نگه داشتم و ازش خواستم سوار ماشین شود. گفت: «من و این بچهها ماشین نداریم. همهمان باید با هم این سراشیبی را برویم. اگر اینها دیر رسیدند، من هم باید دیر برسم.» گفتم: «آخر شما بالأخره مسئولیت دارید. بفرمایید بالا تا زودتر به محل هماهنگی برسیم.» گفت: «نه، لازم نیست! خدا خودش قوت میدهد و کمک میکند.»
🌺با آقا مهدی باکری سوار بر تویوتا داشتیم میرفتیم جایی. هوا به شدت گرم بود، اما جرأت نمیکردم کولر رو روشنکنم. بالاخره به خاطر گرما طاقتم تموم شد و کولرِ ماشین رو روشن کردم. وقتی کولر رو زدم، آقا مهدی گفت: الله بندهسی «بندهی خدا» میدونی وقتی کولر روشن میکنی، مصرف بنزینِ "بیت المال" میره بالا؟ خاموش کن!.... فردای قیامت چه جوابی داریم به شهدا بدیم؟ خاموش کن! مگه رزمنده ها توی سنگر زیر کولر نشستند که تو کولر روشن میکنی؟!!!👌
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا #ناصرکاوه
10.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین_علیه_السلام
حتما تماشا کنید!؟
#غرورممنوع!؟
♥️اگر روزی ما خیال کردیم که برای اهل بیت (س) و خصوصا سیدالشهدا(ع) کاری کردیم و کمی به خودمان غره شدیم و یا غرور ما را فرا گرفت؟ حتما این کلیپ را تماشا کنیم و برای دیگران هم ارسال کنیم👈تا بدانیم در بارگاه امام حسین(ع) از ما خیلی عاشق تر و هم سالها از ماجلوتر هستند!؟
♥️تمام کس و کار بانو ام المجاهده را صدام اعدام کرده🤔 ۴خواهر، ۳برادر، شوهر و پسرش را و ۳ بار خانه اش را بر سرش خراب کرد😰 و تمام هست و نیستش را مصادره کرد👈 به جرم موکب داری برای حسین ابن علی(ع) 👌 از ۶ سالگی تا الان نزدیک ۸۰ سال است که موکب داری می کند و سالهاست که پای عشق و علاقه به امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) و... ایستاده است😰 آیا ما هم اگر این امتحان ها برایمان اتفاق می افتاد👈 ما هم، پای سیدالشهدا(ع) ثابت قدم بودیم!؟
مغرور نشویم
کتاب جاده ای به سوی ظهور
#ناصرکاوه