eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
333 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از دست دشمن ها چه ها کشیدی یازهرا یازهرا جز ظلم و کینه از عدوندیدی یا زهرا یا زهرا بعد از پیمبر خون شده دل تو یا زهرا یا زهرا آتش زده دشمن به حاصل تو یا زهرا یا زهرا حق ذوی القربی چنین ادا شد یازهرا یازهرا در با لگد از ظلم و کینه وا شد یا زهرا یا زهرا در پشت در با ناله ی حزینی یا زهرا یا زهرا تو گفته ای یا فضة خذینی یازهرا یازهرا غنچه ز شاخه از ستم جدا شد یازهرا یازهرا محسن تو به پشت در فدا شد یا زهرا یا زهرا بعد از نبی از مرتضی گسستند یا زهرا یا زهرا پهلوی تو به پشت در شکستند یا زهرا یا زهرا بعد از نبی آتش زدند به خانه یا زهرا یا زهرا دشمن تو را می‌زد به تازیانه یا زهرا یا زهرا خون شد دلت از این همه مصیبت یا زهرا یا زهرا از مرتضی دشمن شکسته حرمت یا زهرا یا زهرا
1946427137_-211469.mp3
6.49M
😔 دلم گرفته آقا..... 🥀روضه حضرت زهرا سلام الله علیها 🥀
🥀ذکر_مصیبت_معصوم_دوم متن روضه حضرت زهرا سلام الله علیها . آيا امشب امام زمان مايلند مصيبت مادرشان فاطمه زهرا را بخوانم؟ جابر نقل مي كند: با رسول خدا آمديم در خانه فاطمه. سلام كرد و اذن خواست، فرمود: فاطمه جان! اجازه مي دهي داخل شوم؟ فاطمه(س) گفت: بابا! بفرماييد و دوباره سلام داد و اجازه گرفت. فرمود: فاطمه جانم! تنها نيستم كسي همراه من است اجازه مي دهي با همراهم وارد شوم؟ وقتي دوباره، بي بي اجازه داد، با هم وارد خانه خانم شديم. . يا رسول الله خوب از شما درس گرفتند، روز سوم وفات رسول اكرم بود. نوشته اند: دومي لعنة الله عليه با گروهي آمد پشت در خانه. نقل كردن بي بي آمد پشت در. براي چه آمديد؟ آيا آمديد براي تسليت؟ گفتند: نه؛ آمديم علي را براي بيعت به مسجد ببريم. فرمودند: به شما اجازه نمي دهم در را باز نمي كنم. خدا دهانش را پر از آتش كند. گفت: خانه را با اهلش مي سوزانم. به او گفتند: خجالت نمي كشي؟ او دختر پيامبر است. جواب داد: ولو دختر پيامبر باشد. . مردم ناباورانه ديدند آتش از خانه فاطمه شعله مي كشد. بي بي پشت در ایستاده. وقتي در نيم سوخته شد، آن چنان به در لگد زد. در نامه اش به معاويه نوشته: وقتي فهميدم فاطمه پشت در است، آن چنان فشار دادم كه صداي استخوانهايش را شنيدم. به خودش آمد. ديد علي در خانه نيست. دست به ديوار گرفت. خودش را به اميرالمؤمنين رسانيد. مانعشان شد. نامحرمان در كوچه دورش را گرفتند. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: اگر جوان مردي در قبال خلخالي كه از پاي زني كه در دين اسلام بوده در آوردند بميرد، جا دارد. علي جان! چه بر تو گذشت؟ در مقابل چشمت ناموس خدا را كتك زدند. يا بقية الله…
مداحی آنلاین - ای خدا این وصل را هجران مکن - علی خدایی.mp3
1.4M
🍃ای خدا این وصل را هجران مکن 🍃سرخوشان عشق را نالان مکن 🍃باغ جان را تازه و سرسبز دار 🍃قصد این بستان و این مستان مکن 🎤 علی_خدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همین كه بهتری الحمدالله جدا از بستری الحمدالله همین كه در زدم دیدم دوباره تو در پشت دری الحمدالله این یكی دو روز آخر خودش در و باز كرد، گفت:بذار این عقده تو دل آقام نمونه، من و پشت در ببینه، جان حضرت زهرا بخیل نباشی ناله تو رها كن، همین كه بهتری الحمدالله جدا از بستری الحمدالله همین كه در زدم دیدم دوباره تو در پشت دری الحمدالله انگار دنیارو بهم دادن شنیدم یادی از دُردانه كردی فاطمه من مسجد بودم اما مثل اینكه خبرایی تو خونه بوده، چه خبر؟پیداست! شنیدم یادی از دُردانه كردی و موی دخترت را شانه كردی نگفتم استراحت كن عزیزم شنیدم كارهای خانه كردی كی گفت پاشی خونه رو جارو بزنی، الله اكبر، كنایه فهما تو دیگر با حجابت خو گرفتی حرفای شب شهادتی نیست، ها، حرفای دم بستر علی ه، به چندین علت از من رو گرفتی گمان كردی ندیم زیر چادر چگونه دست بر پهلو گرفتی صورت تو نشونم نمی دی، بازوت و نشونم نمی دی، سینه تو نشونم نمی دی، نمی تونی قد خم تو از علی پنهان كنی، جواب حرف هایم شد همین نه دیدی آدم كلی حرف می زنه، آخرش می گه همین غریبه بودم اما این چنین نه خیلی این عاطفیه جواب حرف هایم شد همین نه غریبه بودم اما این چنین نه ببینم قصد رفتن كه نداری نرو ، جان امیرالمؤمنین نه شنیدم بسترت را جمع كردی و با سختی پَرَت را جمع كردی شنیدم آب دادی به حسینت حواس دخترت را جمع كردی روضه بخونم برات، كانون توجه، تو خونه ی زهرا، زینبه، راه می رن تو خونه، همه نگاه به زینب می كنن، آخه پرستار زینبه، یه حرفی بزنم، بخدا شب جمعه ای یه، از درون دارم می سوزم، یه حرفی برات بزنم، نمی دونم چقدر می تونم این حرف و باز كنم، چقدر از من پذیرایی می كنی، با ناله ات، قربون این زینب برم، كه از چهار ساله گی پرستار شد، بگم، اما بمیرم براش، پرستار هركی شد باالاخره رفت، از هر كی پرستاری كرد، داغش به دلش موند، فقط امام سجاد زنده موند، اما هركی رو زینب پرستاری كرد، تنهاش گذاشت، از هر پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهن زینب مونده، من یكی یكی جلو می رم، صبركن، بهت می گم، اون وقت، سه چهار ساله با مادر پرستاری رو یاد گرفت، می دونی پرستاری رو كی یاد گرفت، وقتی پیغمبر تو بستر اُفتاد، می دید مادرش هی دور باباش می چرخه، پرستاری می كنه، اما از این پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهنش موند، یادش موند، تو اوج مصیبت پیغمبر، مادرش یه لبخند زد، بعدها فهمید این لبخند یه سرّی داشت، بعداًفهمید پیغمبر به بی بی این جوری وعده داد بود، دخترم گریه نكن، فراق بین منو تو خیلی طول نمی كشه، بعد از نود و پنج روز فهمید این خنده چی بوده، یه بار از مادر پرستاری كرد، از هرپرستاری من یه خاطره بگم، دلشو داری؟، شب جمعه است، چه خاطره ای بگم، دخترم بیا بشین باهات حرف دارم، عجب پرستاریه، دخترم این بقچه رو باز كن، این كفن اول مال منه، می دی بابات علی منو كفن كنه، ببین چه خاطره هایی، یه دونش آدم و می كشه، كفن دوم  مال بابات علی ه، می دی داداش حسنت بابا تو كفن كنه، كفن سوم، مال داداشت مجتبی است، باید بدی حسین، یه دفعه دید این بقچه داره جمع می شه، یه پیراهن و رو دست گرفته، آخ كربلا، شب جمعه است، كربلا،  اینم یه خاطره،  از یه پرستاریه دیگه برات خاطره بگم، مادره شم رفت، چند سال طول كشید از باباش پرستاری كرد، یه خاطره ام از بابا بگم، اون شب همه جمع بودن، صدا زد بچه های زهرا بمونن، بقیه برن، زینب یه طرف، اُم كلثوم یه طرف، حسین یه طرف امام حسن یه طرف، زینب یادش نمی ره، داداش عباس اُمد بره از اتاق بیرون، بابا صداش زد، بابا تو بمون پسرم، صدا زد بابا من كه بچه ی زهرا نیستم، بذار برم، خجالتم نده، زینب این خاطره رو یادش می ره مگه، خودش با چشم خودش دید، دست حسین و تو دست عباس گذاشت بابا، یه روزی می آد، حسینم و كربلا تنها می ذارن،  حسین.. من نمی دونم هر خاطره ای رو برا زینب ورق می زنی، یه سرش كربلا و حسین ه، باباشم رفت،  حالا شده پرستار برادراش،  داداش بزرگتر هم رفت، با جگر پاره رفت، با بدن سوراخ سوراخ شده رفت، اما خدا رو شكر تو این یكی زینب خیلی ندید چه جوری رفت، اما همه اینها كنار، من می خوام یه پرستاری رو امشب بگم، خیلی ها رو كنار گذاشتم،  روضه ، روضه آماری، به اصطلاح روضه خونها، یعنی می تونی آمار بدی ، دونه دونه جاهایی كه زینب پرستاری كرده، تنهایی وایستاده، اما من همه رو حذف می كنم، یه پرستاری دیگه ام كرد، اونم آخرش رفت، اما این یكی ،  یه جور دیگه دل زینب وآتیش زد، اگه مادرش و پرستاری كرد، باباش بود، داداشاش بودن، اگه باباشو پرستاری كرد، دو تا داداشاش بودن، اگه گفتی كجا بریم، یه جایی كه بی برو برگرد، جواب بدن، اگه داداشاش و پرستاری كرد، هر كدوم به یه نوعی زینب و آروم كردن، اما از خرابه ی شام، برای دختر سه ساله سنگ تموم گذاشت، چرا؟هر جایی رقیه رو زدن ، خودشو انداخت رو این دختر، آی، آخه تو امانت حسینمی، شب آخرچیكار كرد، و
ای وای بگم كجا پرستاری كرد، بگم كجا، اون جایی كه دید دارن با چوب خیزران می زنن، هی جلو چشای رقیه رو گرفت، این بچه چیزی نبینه، اما وقتی سر بریده رو بغل كرد، اما این لبا چرا پاره است، حسین.... خرابه با تو بهتر از جنان است دل پیرم به شوق تو جوان است اگر خونی شده لب های خشكت گمانم جای چوب خیزران است حالا دستاتو بیار بالا سفره دار امشب حسین و زینب اند، شب توبه است، شب آمرزش گناهانه، كی بهتر از زهرا، كدوم سفره بهتر از سفره عزای بی بی، چه اسمی بهتر از نام حسین، دست تو بیار بالا، به زهرا و بچه های زهرا، به حسین زهرا، الهی العفو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هاشمی: 🌸خادمه حضرت زهرا 🌸: 😔✨▪️روضه جانسوز شهزاده علی اصغر علیه السلام 😔✨▪️ یا رب الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجه بحق علی اصغر باب الحوائج دیگه آقامون بیاد یه چند تا یا صاحب الزمان بگو این دلت آروم بشه آقا یه نظر کنه به محفلمون حاجت دلتو انشالله بده به چه نیابتی اومدی آقا آجرک الله فی مصیبت جدک الحسین 😔😭 آقا قربون شال عزات برم شال عزایت به عزایم نشانده است مولای من 😔 کجا خیمه ی عزا برپا کردی 😔محرمه جد غریبتم تموم شد آقا نیومدی یا صاحب الزمان 😔😭 صدا بزن آقا بیاد یا صاحب الزمان به خوبا سر میزنی مگه بدا دل ندارن یه سرم به ما بزن ای خوب خوبا آقا جون مگه چیزی کم میشه یه روسیاه نگات کنه با یه قطره کم نمیشه آب دریا آقاجون دوست دارم نگات کنم تو هم به من نگاه کنی چی میشه جمالتو تماشا کنم آقا جان دوای دردم آقا جون دورت بگردم آقا جون 😔 یا صاحب الزمان با مهر حسین و(قربون جد غریبت برم آقا ) عترت اطهر او جوییم توسل به علی اصغر او چون نخل بلند است و دست ما کوتاه گیریم ثمر زشاخه ی کوچک او حسین جان حسین جان 😔 خوب جایی اومدی نشستی ها تو خیمه ی امام حسین باب الحوائج علی اصغر امام حسین مرادت بده آخ سلام به اون دستای کوچولو که گره های بزرگ رو باز میکنه 😔😭 سلام به اون قنداقه ی خون آلود حسین جان 😔 یکی از مصائبی که خوندنشوشنیدنش خیلی سخته مصیبت این شش ماهه ی حسینه اونایی که بچه کوچیک دارند بهتر میفهمن میگن وقتی رباب بار سفر بست به طرف کربلا هی میگفت بی بی جان اینجایی که میریم آیا آب داره یا نه 😔😭 آخه مادرایی که بچه کوچیک دارن بهتر میفهمن چی میگم..اما بمیرم صدای العطش کودکان شنیده میشد دست به دست هی شیش ماهه رو میگردونن آرومش کنن سکینه میگرفت رقیه میگرفت آخی مادر میگفت به طفلی که هیچی شیر ندارم صبح که بشه عمو جون میره و آب میاره لالالالا لالایی لالا لالایی از گرمی تن تو گهواره هم میسوزه 😔 دیدی وقتی بچه تب داره چقدر نگرانشی جانم به فدات 😔😭 لب رو لبت میزارم اما لبم میسوزه آخ دلم زدنیا سیره قربون دلت برم رباب به چنگ غم اسیره یه جرعه آب بیارید آخ علیم داره میمیره 😭 با دیده های گریون با دلهای پریشون همه دعا بخونیدشاید بگیره بارون گلم به پیچ و تابه زتشنگی بی خوابه چاره ی درد اصغر یه قطره آبه یا رباب انقد این بچه رو تکون دادبچه خوابش نمیبره آخه بچه موقعی میخوابه که سیر باشه 😔 اما بمیرم خبر اومد تو خیمه مشک عمو دریده از شرم روی اصغر رنگ رباب پریده چی میگفتن میر حرم نیومد واویلا واویلا آب آورم نیومد واویلا بمیرم برات حسین آقا اومد گفت بدید بچه رو ببرم سیراب کنم 😔 این بچه رو گرفت رو دستش آخ ببینید بچمو 😔 بمیرم اگه آبش بدید میمیره اگه آبش ندید بمیره 😔 یه وقت نگاه کرد آخ گوش تا گوش علی اصغر 😭 آخ دستت بشکنه حرمله 😔 یا حسین میگن دستشو گرفت زیر گلوی علی اصغر این خونها رو پاشید به آسمان 😔😭 خدایا شاهد باش. چه کردن با من 😔😭 میگه خدا لعنتش کنه گرفتن حرمله رو میگه مختار ازش پرسید شد جایی تو کربلا دلت بسوزه. گفت همه جا من کف میزدم هلهله میکردم اما یه جا خیلی دلم سوخت 😔 اونجا که دیدم حسین وسط میدان متحیر شده یه قدم میره طرف میدان یه قدم برمیگرده آخ نمیدونه چه کنه حسین زهرا آخ اومد پشت خیمه 😭 یه قبر کوچیکی حفر کرد. گفت بابا چطوری خاک بریزم رو صورتت😔😔😭 هزینه استفاده از متن این روضه ذکر صلوات برای سلامتی خواهر عزیزم خانم هاشم زاده عزیز و التماس دعا برای استجابت دعاهای این بانو
❣﷽❣ روضه_امام_حسن برصبر حسن و خوی احمد صلوات براختر دوم امامت صلوات خواهی‌که‌خداوندبخشد‌همه‌عصیان‌تورا بفرست‌برغریب‌مدینه‌امام‌حسن‌مجتبی‌صلوات ✅() ❣ا_حجة_الله_علی_خلقه_یاسیدنا... 🌹من گدایم من گدایم یا حسن 🌹من گدای بی‌نوایم یا حسن 🌹تو گل زهرائی ومن خار توام 🌹عشق تو داده بهایم یا حسن 🌹مبتلای درد هجران توام 🌹من مریضم ده شفایم یاحسن 🌹توطبیب قلب هردل خسته‌ای 🌹کوی تو دارالشفایم یا حسن 🌷آقا جان... 🌹بر ندارم دست از دامان تو 🌹تا کنی حاجت روایم یا حسن 🌹هر چه دارم از تو دارم یا حسن 🌹هرچه خواهم ازتوخواهم یاحسن 🌹گر نبودم نوکر/کنیز خوبی تو را 🌹باز امیدشفاعت ازتودارم یاحسن ✳️نقل میکنند عربی بود تو‌ مدینه ..هر وقت میخواست از مدینه به امام رضا سلام بده..روشو میکرد طرف طوس...می‌گفت السلام علیک یا غریب الغربا... یه سال اومد مشهدالرضا...وقتی وارد صحن و سرای امام رضا شد.. شروع کرد گریه کردن.. گفت ای عزیز زهرا ..آقا جان .یا امام رضا ع.. آقا از مدینه بهت سلام میدادم... میگفتم... السلام علیک یا غریب الغربا.. میگفتن امام رضا غریبه.. غریب الغرباست.. آقا جان... یا امام رضا...آقا با تمام سختی اومدم زیارت .. (ان شاالله خدا قسمت و‌روزیت بکنه..) آقا حالا که اومدم زیارتت.. میبینم، صحن و سرا داری.. گنبد طلا داری.. آقا جان ضریح داری... این همه زائر داری.. زائرا مثل پروانه دور حرمت میگردند.. ⚫️شروع کرد ناله زدن.. گفت آقا ...اگه میخوای غریب ببینی پاشو بریم مدینه... چهار تا قبر غریب نشونت بدم با خاک یکسانه...حتی یه سایبونم ندارن... 🎋(رحمت خدا به این گریه ها..) 🎋(رحمت خدا به این ناله ها...) 🥀الهی بری مدینه.. الهی قسمت و روزیت بشه مدینه... اگه شب برسی مدینه میبینی همه شهر چراغونه.. اما من بمیرم یه جا تاریکه..اونم بقیعه.. قربان غربت ائمه بقیع.. ⏹قربون غربت امام حسن ع.. چقدر مظلومه...چقدر غریبه.. الهی هیچ کس غریب نباشه... من بمیرم برا اون آقایی که تو ‌خونشم غریب بود محرم نداشت.... ✅پیغمبر ص فرمود به قدری حسنم مظلومه که ملائکه و مرغان آسمان براش گریه میکنند.. ✅فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه کور وارد محشر نمیشه 💫(امان از غربت امام حسن ع) خوشا بحال اونایی که امروز برا امام حسن ع گریه میکنند.. همه میدونید مادش زهرا خیلی روضه امام حسنو دوست داره... اما چه کردند با عزیز دل زهرا.. چه کردند با میوه قلب رسول الله ص ⏹آی حاجت دارا..آی ناله دارا..آی جوون دارا..آی مریض دارا... یه لحظه دلتو ببرم مدینه... (کدوم لحظه رو یاد کنم) 🔰لحظه ای که امام حسین نشست کنار بدن تیر خورده برادرش امام حسن.. چه صحنه ای دید.. شروع کرد ناله زدن.. (دشتی) ◼️برای تو دلم دارد بهانه ◼️گرفت از آه من آتش زبانه ◼️به زیرلب‌حسین‌اینگونه میگفت ◼️الهی دفن می گشتی شبانه 🔆صدا زد داداش.. دیگه به خودم عطر نمیزنم.. دیگه محاسنمو خضاب نمیکنم... آخ..غارت زده به کسی نمیگن که اموالشو به غارت برده باشن .. غارت زده به منه غریبی میگن... که مثل تو برادر رو باید تو خاک بگذارم.. 🔲امان از دل حسین ع..،2 اما آی کربلائیا..آی ناله دارا...آی آبرو‌دارا.. دلتو‌ یه لحظه ببرم کربلا.. (چی میخام بگم..) میخام بگم.. اینجا امام حسین تیرهارو از بدن برادرش حسن بیرون کشید.. ناله کرد...گریه کرد... (اما دلت کربلاست..) تو کربلا هم ناله زد... لحظه ای که اومد کنار نهر علقمه.. آخ نشست کنار بدن ابالفضل.. صدا زد.. 💔"«الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری وَقَلَّتْ حِیلَتی»" 💔کمرم شکست داداش.. ⬆️ (اوج) ⬅️داداش..امیدم نا امید شد.. داداش پاشو رقیه ام تو خیمه منتظره.. پاشو رباب منتظره.. پاشو عباسم...نزار خواهرمون زینب اسیری بره...... 🍂تو مثل جون عزیزی 🍂اگر که برنخیزی 🍂رقیه ام رو میبره 🍂عدو برا کنیزی 🌟اَخا اَخا اباالفضل 4 🍂خیمه ها میشه غارت 🍂زن ها میرن اسارت 🍂میشه به پیش چشمات 🍂به زینبت جسارت 🌟اَخا اَخا اباالفضل 4 💔هر چقدر ناله داری به سوز جگر امام حسین کنار بدن برادر.. از سویدای دل ناله بزن بگو.. ..
|⇦•آهسته می‌آمد ولی .. و توسل به حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام به امید شفایِ همۀ مریضان علی الخصوص بیمارانِ درگیر با به نفس کربلایی سید رضا نریمانی•✾• آهسته می‌آمد ولی بی بال و پر بود یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود زیر سر مهمانی اجباری‌اش بود وقتی که می‌آمد عبایش روی سر بود از بس میان کوچه‌ها افتاد بر خاک روی لباسش ردِ پایِ هر گذر بود *اجازه بدید راحت بگم .. یه وقتی یه مرد زمین می افته اما مادمون همچین که افتاد .. با دست دنبالِ حسن می گشت ..* با آه می‌افتاد و بر می‌خواست اما آهش زمانِ راه رفتن بیشتر بود وقتی عصای پیری آدم نباشد باید به زیر منت دیوار و در بود آری شبیه قصۀ آن کوچۀ تنگ فرسنگ‌ها انگار خانه دورتر بود بال و پرش زخمی شد از بس دست و پا زد هر جای حجره رد و پاهایِ جگر بود سختی کشید اما چقدر آرام جان داد آخر سرش بر رو پاهای پسر بود باید که اهل کشف باشی بین روضه باید میانِ روضه‌ها اهل نظر بود وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد پا رویِ زخم سینه‌اش پر دردسر بود *تا چشما رو باز کرد دید والشمرُ جالسٌ ..* وای از دمی که رفت بالا خنجرِ کُند وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود همچین که امام رضا (ع) میخواست راه بیفته همۀ مردم هلهله میکردن شادی میکردن؛ چه‌خبره! امام رضا اومده.. گفتن آقا میشه ازتون یه درخواستی بکنیم حالا که دارید میرید یه حرفی ، یه روایتی ، یه کلامی. که آقا اون حرف معروف رو فرمودن: «کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی ..» وقتی امام رضا میخواست این روایت رو بگه ، یه نفر داد زد گفت ساکت باشید؛ پسر فاطمه میخواد حرف بزنه. همۀ جمعیت ساکت شدن .. یه آقایی هم من سراغ دارم .. پسرِ فاطمه بود؛ اما اونجا نذاشتن حرف بزنه؛ کف زدن ، هلهله کردن .. هرچه آمد به سرم دست به زانو نزدم جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند روی دستم گل بی برگ و برم را کشتند حرمله خیر نبینی ، گل من نورس بود کشتنش تیر نمیخواست ، نسیمی بس بود ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ
سید مهدی میرداماد‌ السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست خون گریه کن مدینه، کز این ماتم عظیم گر آسمان خراب شود بر سرت رواست *مگه چه خبر شده مدینه؟!!* گشتند انبیا، همه چون فاطمه یتیم زیرا عزای قافله سالار انبیاست... خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست اهل ولا به هوش که با رحلت نبی (2) شهر مدینه یکسره آبستن بلاست قومی برای غصب خلافت شدند جمع یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی، کجاست؟! *کجاست مولا؟ بگم صدا نالت بلند شه* دار الولا محاصره، زهراست پشت در دود و شراره بر فلک از بیت کبریاست... آتش زدن به خانه ریحانه رسول پاداش رنج های شب و روز مصطفاست *فرمود: "ما اوذی النبی مثل ما اوذیت" هیچ پیامبری اندازه من اذیت نشد؛ بیست و سه سال تمام هرجور خواستند اذیتش کردند، هر تهمتی خواستند بهش زدن؛ مگر نمیگن کسی برات کاری میکنه عرقش خشک نشده مزدش رو بده؛ مردم مدینه آب غسل پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن...؛ کاری کردن مادر ما بین در و دیوار صداش بلند شد... "مگه دعای ندبه نخوندی" «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» ذوی القربی کیان؟ مگه کسی غیر از بی بی دو عالم و امیرالمومنین و حسنین؟ یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل میکرد؟ چقدر حسین را رو دوشش سوار می‌کرد؟ یادتون رفت چقدر نوه هاش رو می‌بوسید؟ پیغمبر میبوسید و گریه می‌کرد..." هر وقت امام مجتبی رو بغل می‌کرد لباش رو می‌بوسید؛ همتون اهل کنایه‌اید و اهل روضه، هر وقت ابی عبدالله رو بغل می‌کرد زیر گلوشو می‌بوسید... آقا چرا؟ می‌فرمود: این لبا یه روز از زهر کبود میشه..." پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم کنار بقیع "السلام علیک یا ابامحمد" آقاجان گداهای هر ساله اومدن؛ آقاجان من الان دارم از حرم امام رضا میام؛ شما یه غریبی، امام رضا هم یه غریبه، انقدر این شبا تو حرمش شلوغه..." مگه عربه نیامده بود از مدینه؟ گفت: شنیدم ایرانیا یه امام غریب دارن برم یه سری به غریب ایران بزنم)، وارد حرم امام رضا شد اول یه نگاه به در و دیوار، یه نگاه به زائرا، به ازدحام جمعیت کرد به این همه چراغ؛ برگشت عقب..." گفت آقاجان اگر غریب می‌خوای بیا مدینه؛ بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتند ...*
دلم به صد شیون و شینه، عاشق بین الحرمینه گاهی دلم پیش ابالفضل گاهی دلم پیش حسینه دلم هوایی شده امشب، چه نینوایی شده امشب به عشق بین الحرمینت، کرب و بلایی شده امشب فاطمه در هر شب جمعه، آید به دیدار حسینش فدای خاک پای زهرا فدای زوار حسینش سینه زنی برای ارباب، عجب صفایی داره والله سینه زنم به عشق زینب به یاد بین الحرمینت ذکر لبم هر شب و هر روز، یاد حسین و زینبینه شکر خدا که جسم و جانم، تو صحن بین الحرمینه
. نوحه_شور آرزومونه با یک پرچم سرخ یا حسین با همه سینه زنا بیایم تو بین الحرمین تو کوچه پس کوچه های کربلا دم بگیریم تو مقام اکبرت شور محرم بگیریم تو مقام اکبرت شور محرم بگیریم جوانان بنی هاشــــم بیـــــاییــد 2 علی را بـــر در خیمـــه رسانید چی می شه سینه زنان تو کربلات گریه کنیم توی هر گذر به یاد بچه هات گریه کنیم بخونیم نوحه به یاد لاله های پر پرت بزنیم سینه کنار قتله گاه اصغرت 2 بخونیم در تب و تاب ؛ به یاد طفل رباب2 وای وای وای وای، به کربلا آب روان قیمت جان شد حنجر اصغر هدف تیر و کمان شد 2 چی میشه همه با هم یه شب بیایم تو کربلا بخونیم نوحه به یاد اون امیر سر جدا یاد دستهای قلم بر سر و سینه بزنیم روی سینه یاد نوحه ی سکینه بزنیم یاد دستهای قلم بگیریم با نوحه دم 2 ای اهل حرم میر و علم دار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد 2 شیر سرخ عربستان، وزیر شه خوبان که بود صاحب علم ، عَلم و بیرق و سیف حَشم و بار غمم در رقمش ماه بنی هاشم و عباس ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل علمدار .... سپهدار..... علمدار ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل ای اهل حرم میرو علمدار نیامد 2 سقای حسین سید و سالار نیامد ابالفضل ابالفضل ابالفضل 2 بر مشامم میرسد لحظه بوی کربلا بردلم ترسم بمان ارزویه کربلا تشنه ی آب فرات ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا 👇
🕊﷽🕊‌ ⬛️ ⚫️ 🔺بهشت رفتن اگر مایلی ز باب نجات 🔻بفرست بهر حسین شاه کربلا صلوات 🔻رخسار شهید کربلا را صلوات 🔺سالار قیام نینوا را صلوات 🔻جان ها به فدای نام والای حسین آ🔺ن نور دو چشم مصطفی را صلوات ☑️((السلام‌علیک‌یااباعبدالله)) ☑️ ▪️فلک از کف ربودی پدرم را ◾️ شرار غم زدی این پیکرم را ▪️گلم‌را ای فلک بردی ز دستم ◾️به هجران تو ای بابا نشستم ▪️چو شمعی سوزم و سازم هماره ◾️ندارم از فراقت راه چاره ▪️عزیز جان من بابا کجایی ◾️چرا کردی زما بابا جدایی ▪️مرا با خون دل تو پروری ◾️ برایم رنج و زحمت ها کشیدی ▪️نخواهی رفت از این قلب زارم ◾️خدا داند زداغت داغدارم ▪️ دعای خیر کن بابا برایم ◾️که هم درمانده ام هم بی قرارم ▪️پدرجان سینه ای بی تاب دارم ◾️به یادت دیدهٔ پر آب دارم ▪️بیا بار دیگر در خانه بابا ◾️دلی از غصه چون خوناب دارم ⬅️حرف دل دختراشو امروز برات بخونم بگو بابا... ز آن نالم که بابا در برم نیست صفا و سایهٔ او بر سرم نیست یادش بخیر روزایی که بابا داشتم،سایه بابا بالا سرم بود، ای عزیز بابا... مرا گر دولت عالم ببخشند برابر با نگاه پدرم نیست ⏪همه عالم باشند اما تو نیستی بابا، دلم تنگه،ای بابا... آخ چرا از من جدای جون بابا ز تو نایدصدای جون بابا بابا... گره افتاده در کارم پس از تو بگو با من کجای جون بابا ⬅️همیشه هر وقت سختی داشتم کنارت نشستم، دلخوشیم بود بابا دارم، ای بابا بابا.. ببین بی تو دلم را غم گرفته به درد ما دوایی جون بابا آخ منو این جای خالی وامصیبت چنین آشفته حالی وامصیبت چه باید کرد و با داغ تو بابا بگو با من کجای جون بابا ⬅️ بگم آی مردم دستتون درد نکنه، همه اومدین بدن نازنین بابا را غسل دادین، تشریح کردین، وقتی بدن بابا رو میبردن یکی بلند صدا می‌زد به عزت و شرف لا اله الا الله، آی مردم بلند بگید لا اله الا الله، همه پشت سر جنازه بابا می گفتن لا اله الا الله اما می خوام یه جمله بگم نالشو بزنیُ اشک بریزی برا غربت امیرالمومنین، می خوام بگم ای کاش این جمعیت می اومدن کوفه، شام غریبان امیرالمومنین، اون دل شبی که علی را تشییع کردند کسی نگفت بلند بگو لا اله الا الله امیرالمومنین غریبه امیرالمومنین مظلومه امروز برای غربت علی گریه کن، امروز برای غربت علی ناله بزن، ⬅️⬅️ بمیرم صدا زد حسنم بابا حسینم بابا، نیمه شب غسلم بدین نیمه شبب کفن کنید، نیمه شب تشییع کنید، کدوم بابایی رو سراغ دارین که نیمه شب غسل بِدن، نیمه شب کفن کنند، میگه دیدم امیرالمومنین رو دارن غسل میدن، ابی عبدالله آب میریزه، امام حسن بدن بابا رو غسل میده ( حیدر غریب براش گریه کن اموات فیض ببرن روح این پدر سر سفره امیرالمومنین مهمان باشه ) یه وقت دیدن امیرالمومنین به اذن خدا خودش داره شونه به شونه میشه، همه برا علی گریه میکردن اما دیدن یه خانمی گوشه ای ایستاده اشک میریزه، هی زیر لب میگه بابا بابا بابا بابا ( دختر بابا رو خیر دوست داره مخصوصا که باباش غریب باشه مخصوصا اگه بابامش مظلوم باشه... هی زیر لب میگفت.... بابای خوبم بابای مظلومم ⬅️ بابای خوب و مهربون ⬅️حرفامو از چشام بخون ⬅️من التماست می کنم ⬅️یه شب دیگه پیشم بمون2 اما بدن علی رو شبانه غسل دادن، شبانه کفن کردن، شبانه تشییع کردن، ⬅️می خوام بگم یا امیر المومنین آقاجان، قربون غربتت برم علی جان بدن شما رو توی پنج جامه کفن کردن، تو تابوت گذاشتن، جلوی تابوت میکائیل گرفت، جبرئیل گرفت، عقب تابوت ابی عبدالله امام حسن گرفتن، آقا جان اگه نیمه شبم بود، شما را تشریح کردن... اما آی حسینیا... میخوای دلتو ببرم کربلا نالشو بزنی.. آی کربلائیا بمیرم برا اون بدنی که... رو خاک گرم کربلا تشییع کردند.. اما تشییع جنازه اش ویژه بود... ده نفر نعل تازه زدن به اسب ها.. رو بدن نازنین ابی عبدالله تاختند الهی نبینی داغ برادرتو،... الهی سایه داداشت بالا سرت باشه... مگه میشه خواهر بدن برادرشو نشناسه..... یه خواهر دل سوختهای اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها روکنار زد... نیزه شکسته هارو کنار زد... هی میگفت... ▪️ گلی گم کرده ام میجویم او را ▪️ به هر گل میرسم میبویم اورا ▪️گل من یک نشانی در بدن داشت ▪️یکی پیراهن کهنه به تن داشت 🔺 حسینم به کجایی 🔻 که مُردم زجدایی هر چقدر ارادت داری به ابی عبدالله ع صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن یا حسین..... ⏬لطفا در هنگام نشر صلوت حذف نشه تشکر🙏 🔹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات) کانال روضه دفتری👇 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
۱۳۹۹ ......................................... زندگی حیدر از امشب میریزه بهم میخ در و میبینه زینب میریزه بهم تا به یاد کوچه می افته از خواب میپره امام حسن میشه غرق تب میریزه بهم یک نامرد مستِ بددهن میزد مادرو جلوی من دیدم رد پا ، رد لگد روی چادر و رو پیرهن ....................................... وای ای وای ای وای ای وای ای وای ........................................ بار شیشه رو زمین افتاد ، یک گوهر شکست بازو و ابرو و پهلوی یک مادر شکست ضرب لگدهای اون نامرد خیلی محکمه انقده محکم ضربه میزد میخ در شکست با ضرب غلاف میزدنش محسنش رو هم که کشتنش هیزم پشت در آوردن و بین آتیشا سوزوندنش ....................................... وای ای وای ای وای ای وای ای وای .......................................
🔊 مناجات با امام حسین علیه السلام و روضه ورود به کربلا - 📖 *** خونِ تو خون بهاش خداوند اکبر است اشکِ غمت به خونِ شهیدان برابر است هر جا غم تو نیست همان جا جهنم است *من هرجا تو باشی میام هر جا اسم توِ بدو اومدم، فردا قیامت چشم برام نزاریا ... من بهترین روزایِ عمرم را با تو گذروندم .. پیرمردهامون موهاشونُ با تو سفید کردند، فردا قیامت این پا او پا نکنند آقام کجاست ...* هرجا غمت تو نیست همان جا جهنم است هرجا عزای توست بهشت مکرر است پیراهن عزات به از قله¬ی بهشت *بعضی ها میان میگن چیه هی مشکی می پوشی،قساوت قلب، بابا بیا ببین ما مشکی می پوشیم رحممون بیشتره، ادبمون بیشتره، مَثَل یهو تو خیابون ماشین جلوت می پیچه تا میای حرف بزنی می بینی مشکی تنشه یه نگاه به پیرهنت میکنی یهو آقات میات جلوت، بخدا همه این را لمس کردند. من لباس مشکی تو را با عالم عوض نکردم ... ما برای عزیزترین کسمون چهل روز لباس می پوشیم،مردم میان از تنمون در میارن ... اما دو سه روز به محرم با رسم و رسوم میریم لباس سیاه، یکی میره کربلا .. یکی میره امام رضا .. یکی میره سیدالکریم.. اجازه میگیریم تنمون میکنیم ... تازه من تو روضه هام میگم اگه خواهرت اربعین دربه دریش تموم میشه ما تازه از اربعین دربه دری امام حسنمون شروع میشه، ان شاالله این دربه دری هیچوقت تموم نشه ... ان شاالله همیشه دربه در تو باشم آقا* پیراهن عزا به از قله¬ی بهشت چاییِ روضۀ تو همان آب کوثر است *بچه ها یه جوری بیاید بزارید صداتون بگیره.. از امروز بود صدایِ زینب دیگه گرفت ... خیلی باباها هنوز کربلا نرفتن ،دیگه بابام هست روشم نمیشه بیاد به بچه بگه .. بیا یه قولی با هم امشب ببندیم، قرض کن بابات و مادرت رو بفرست کربلا ... نه با منت ها، بیا بگو بابا یه خواهش دارم یه منت سرم بزار میشه با پول من بری کربلا ... بعد اونوقت پاش به حرم برسه زیر قبه بره ببین زندگیت چی میشه ...* مادر مرا به بزم عزایِ تو شیر دارد این اشک نیست بر رخ من شیر مادر است *کم مادرم از این روضه به اون روضه نرفت .. کم مادرم برای تو به این خیابون به اون خیابون نرفت .. الکی نیست ما الان سرگردون روضه ایم .. با بابام جلو جلو نشستم .. اگر پسر بود سالم بود غلامِ حسین تازه خوبش هم میداد، میگفت اگر سالم بود غلام حسین ... من از در سرایِ تو جایی نمی روم یه کم روضه بخوانم ورودیه کربلاست، بخدا گفتنش راحته نگاه کنی ببینی نامحرم ها دارن می دوند ، دو جا زینب چادر بست یه جا رویِ تل زینبیه دید گودال شلوغ شد ... گفت اومدم ... یه جا صبح یازدهم گفت برید کنار خودم سوارشون می کنم اینا محرم نامحرم سرشون میشه .. رباب هم سوار کرد ، شتر رو مرد تنها نمی تونه سوار شه ، نگاه کرد دید لاتایِ کوفه دست زیر چونه زدند بخور زمین بخندند ... برگشت رو به گودال حسین ، علی اکبر، قاسم، عون، دید صدا نمیاد .. برگشت رو به علقمه ، خوش غیرت، علمدار، پسر ام البنین، پاشو ببین ارازل کوفه دست زیر چونه زدند ... روی زانوی برادر، پا اگر بگذاشته آفتاب انگار منّت بر قمر بگذاشته دستها را روی دوشِ دو پسر بگذاشته آنكه روی شانۀ عباس سر بگذاشته دورِ او از عون و جعفر، اكبر و قاسم پُر است شُکر، گِردَش از جوانان بنی هاشم پُر است *هر جایی کاروان اتراق میکرد دورُ وَری ها میدیدند میگفتند خوش بحالشون، لذت هم داره اینطوری، چه محرم هایی دورشن چشمشون زدند ...* جبرئیل اینجاست تا خانم فرمایش کند تا حسینش هست، او احساس آرامش کند تا که آرام است دنیا، دركِ آسایش کند تا بیاید عمه جان، باید عمو خواهش کند *چه غوغایی بود بین این کاروان، دعوا بود سر بچه ها، کی برای عمه زانو بگذاره ..* تا که عباس است،خانم خواب راحت میكند او فقط در سایۀ او استراحت میكند 🏴🏴🏴🏴🏴
هاشمی: 🕊﷽🕊 🌟ماهدیه کنیم بروح احمدصلوات 🌟برآدم و نوح وهم محمدصلوات 🌟بر جمـه انبیا و اوصیا باد سلام 🌟بر خاتم انبیا محمــــد صــلوات 🔸 🔸 🔹 ..3 🌾خوشا روزی که غمخوار من آید 🌾شبـــــی آقا به دیـــــدار من آید 🌾خوشــــا روزی که ماه من بیاید 🌾به پایان آن شـــب تار من آید ♻️آقا جان..امروز به هزار امید اومدیم تو مجلس.. مگه میشه مولا جوابمون رو نده؟ خوشاروزی که دردل غم نباشد شـــب شادی دلــــدار مـــن آید آقا جان.. بجزدیدارتو آقاجان کاری ندارم بیــــا تا آخـــــرِ کار من آیـــــــد یابن_الحسن.. ⏪ان شاالله بیاد اون روزی که امام زمان تکیه به دیوار خانهٔ کعبه بزنه.. لحظه ای که صدا میزنه.. یااهل‌العالم‌‌اناالمهدی یااهل‌العالم‌ان‌جدی‌الحسین‌قتلوه‌عطشانا یابن‌الحسن.. (همه صدا زدند) (ماهی که پیامبر اکرم می فرماید: ماه شعبان ماهیه که اعمال انسانها بالا می ره..در حالیکه مردم از اون غفلت می کنند) بهترین و خالص ترین عمل چیه پیش خدا؟ گریه برا مصائب اهل بیته.. مخصوصا یکی یه دونهٔ خدا ابی عبدالله.. قدر اشک چشمتُ بدون.. ⬅️تو همین ماه شعبان دو تا قنداقه رو ملائکه به آسمونا بردند.. یکی قنداقه ابی عبدالله بود.. یه وقت بی‌بی دوعالم نگاه کرد دید حسینش تو گهواره نیست.. (مضطرب شد نگران شد..مادره دیگه دل نگران میشه) ⏺پیغمبر فرمود فاطمه جان نگران نباش، آسمونیا چشم انتظار حسینت بودن.. ملائکه عاشق زیارت پسرت بودند..آسمونیا میخواستن حسینتو ببینند.. بعد از سه روز قنداقه ابی عبدالله رو سالم آوردن برای مادرش، خانم فاطمه زهرا.. 🍁(دومین قنداقه که به آسمان برده شد میدونی کدوم قنداقه بود) ⬅️قنداقهٔ نازدانهٔ امام عسکری و نرجس خاتون.. اصلا نازدانه همه عالمه.. ولی نعمت همه مونه... قنداقه آقا صاحب الزمان رو هم به آسمان بردند،، بعد مدتی برگردوندن.. اما اما اما.. (هااا...بعضیا فهمیدن چی می خوام بگم..جلو جلو رفتن تو روضه...) ⬅️آخ من یه مادری رو سراغ دارم تو خیمه.. رو خاک ها نشسته..هی دست رو دست میزنه.. میگه ای خدایی که یوسف رو به یعقوب برگردوندی، ،پسر منم بهم برگردون.. ای (رباب)3 .. (امان دل از دل رباب)2 نام باب الحوائج علی اصغر امام حسینه.. 🔆🔅به نیت اونایی که التماس دعا گفتن.. آی مریض دارا.. حاجت دارا.. آی جوون دارا..آی گرفتارا.. بندِ قنداقهٔ این آقازاده رو بگیر.. (علمای بزرگ وقتی حاجت بزرگی داشتن متوسل میشدن به روضهٔ علی اصغر ع) آی آبرو دارا..آی آرزومندان کربلا.. اما یه وقت دیدن ابی عبدالله وسط میدان حیرانه.. ♻️( خدا نیاره برا هیچکس به چه کنم ،چه کنم بیفته) ⏪آره والله،، همه کارهٔ عالم،، چاره ساز عالم،، ارباب من و شما نمی دونه چکار کنه.. یه قدم سمت خیمه برمی داره.. دوقدم برمی گرده.. نمی دونه چی جواب مادر علی اصغر رو بده.. اما دیدن قنداقهٔ علی اصغر رو زیر عبا پنهان کرد.. بجای اومدن به خیمه.. آخ رفت پشت خیمه.. داره برا علی اصغرش قبر آماده میکنه.. آاااخ..الهی هیچ بابایی به روز حسین نیفته.. الهی هیچ بابایی برا جگر گوشه اش قبر آماده نکنه.. آخ گُلِ نشکفته ام راچید دشمن سپس براشک من خندید دشمن الهــــــی که نبیـــــند باغبانـــی شـــود یاس سپیدش ارغــوانی ⬆️(اوج)اومدن گفتن رباب.. اگه می خوای یه بار دیگه بچه تو ببینی.. زود برو پشت خیمه.. اما یه وقت رسید.. دید حسین، علی رو داخل یه قبر کوچولو گذاشته.. می خواد خاک بریزه.. صدا زد مهلا مهلا یابن الزهرا.. آقا جااان.. اجازه بده یه بار دیگه صورت قشنگ  اصغرمو ببینم.. آقا جان مادرم طاقت ندارم.. بزار یه بار دیگه علی مو ببینم.. آخ مادر سیرابت کردند مادر.. با تیر سه شعبه آبت دادن مادر.. آخ علی جان.. (دشتی) 🍂لالایی کودکِ ناخورده شیـــرم 🍂شدی سیرابِ خون طفلِ صغیرم 🍂دعا کــــن بعد تو مادر بمیـــــرد 🍂نباشــد قبـــر تو در بر بگیــــرد ✅خدابه حق ابی عبدالله ع.. به حق شیرخوارهٔ حسین...علی اصغرع.. به حق ناله های دل خانم رباب.. هرکسی با هر حاجتی اومده.. امروز کسی دست خالی برنگرده.. ⏹همهٔ حاجات مد نظر، رأس همه حوائج فرج آقامون مولامون صاحب الزمان،از عمق وجودت ناله بزن..بگو..
✅ماجرای فدک ... فدک روستایی بود که تا شهر مدینه دو یا سه روز فاصله داشت و دارای چشمه های جوشان و نخلستانهای فراوان بود. (یاقوت حموی، معجم البلدان، واژه فدک) در آمد فدک را سالی 70 هزار سکه طلا بیان کرده اند. (مرحوم مجلسی، بحارالانوار، ج9، ص 123) پس از فتح خیبر، اهالی فدک از ترس خود نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رسیده و فدک را به پیامبر ص بخشیدند. (ابن هشام، السیرة النبویة، ج 3، ص 408) به دلیل اینکه مسلمانان در به دست آوردن فدک نجنگیده بودند لذا طبق حکم الهی فدک ملک شخصی پیامبر صلی الله علیه و آله بود، بعد از نزول آیه «و آت ذالقربی حقّه» (اسراء/ 26) جبرئیل به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند که فدک را به فاطمه س ببخش، لذا ایشان دختر گرامی خویش حضرت فاطمه س را خواستند و فدک را به ایشان بخشیدند. (سیوطی، الدر المنثور، ج 4، ص 177) بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، به حضرت فاطمه سلام الله علیها خبر رسید که ابوبکر دستور داده است تا کارگزاران ایشان را از فدک اخراج کرده و آن جا را به نفع دستگاه خلافت مصادره کنند. حضرت فاطمه سلام الله علیها نزد ابوبکر رفته و فرمودند: «فدک را به من باز گردانید در حالیکه پیامبر ص آن را به من بخشیده است» به آن حضرت گفتند شاهد بیاور؛ ولی از کسان دیگر (افرادی که پیامبر ص در حیات خود به آنان چیزی بخشیده بود) شاهد نخواستند! حضرت فاطمه س فرمود: «آن هنگامی که پیامبر ص این را به من واگذار کرد این دو شاهد بودند:علی ع وام ایمن» (سمهودی، وفاء الوفاء، ج 2، ص 160) ایشان به غیر از این دو، حسنین ع را به عنوان شاهد آوردند. (مسعودی، مروج الذهب، ج2، ص 200) ولی دستگاه خلافت حرف حضرت را قبول نکرده و فدک را به ایشان بر نگرداندند. حضرت فاطمه س به غاصبین فدک فرمود: «آيا فدک در دست من نبود و وكيل من در آن نبود و در زمان حيات پيامبر ص غلّه آن را نخورده بودم»؟ گفتند: بلى. فرمود: «پس چرا در مورد چيزى كه در دست من است از من دليل و شاهد مى‏خواهيد»؟ گفتند: چون غنيمت مسلمانان است، اگر شاهد آوردى به تو مى‏دهيم و گر نه امضا نمى‏كنيم! فاطمه س- در حالى كه مردم در اطراف آن دو نفر مى‏شنيدند- فرمود: «مى‏خواهيد كارى كه پيامبر ص كرده ردّ كنيد و در باره ما بخصوص حكمى جارى كنيد كه در باره ساير مسلمين انجام نداده‏ايد؟ اى مردم، بشنويد آنچه اين دو مرتكب مى‏شوند. چه نظر مى‏دهيد اگر من اموالى را كه در دست مسلمين است ادّعا كنم، آيا از من شاهد مى‏خواهيد يا از آنها»؟ گفتند: البتّه از تو مى‏خواهيم. فرمود: حال اگر همه مسلمانان آنچه در دست من است ادّعا كنند از آنها شاهد مى‏خواهيد يا از من؟ عمر غضبناك شد و گفت: اين غنيمتى است براى مسلمين و زمين آنها است، و آن در دست فاطمه است و محصول آن را مى‏خورد. اگر شاهدى بر ادعاى خود آورد كه پيامبر از بين مسلمين اين غنيمت و حقّشان را به فاطمه بخشيده در اين باره تجديد نظر مى‏كنيم. حضرت زهرا س فرمود: مرا بس است! اى مردم شما را بخدا قسم مى‏دهم، آيا از پيامبر ص نشنيديد كه مى‏فرمود: «دخترم فاطمه سيّده زنان اهل بهشت است»؟ گفتند: آرى بخدا قسم اين را از پيامبر ص شنيديم. فرمود: «آيا سيده زنان اهل بهشت ادّعاى باطل مى‏كند و آنچه حقّش نيست مى‏گيرد؟ اگر چهار نفر بر عليه من به فحشا شهادت دهند يا دو نفر به سرقت شهادت دهند، آيا سخن آنان را بر عليه من تصديق مى‏كنيد»؟ در اينجا ابو بكر ساكت شد، ولى عمر گفت: آرى، و بر تو حدّ جارى مى‏كنيم!!! فرمود: دروغ گفتى و لئامت خود را ثابت كردى، مگر آنكه اقرار كنى بر دين محمد ص نيستى. كسى كه شهادتى را بر عليه سيده زنان اهل بهشت قبول مى‏كند يا حدّى را بر او جارى مى ‏نمايد ملعون است و به آنچه خدا بر محمّد ص نازل كرده كافر است، زيرا كسانى كه خداوند همه بديها را از آنان برده و آنان را پاك گردانيده شهادتى بر عليه‏شان روا نيست، چون از هر بدى معصوم‏اند و از هر فحشائى پاك شده‏اند. اى عمر، در باره اهل اين آيه (آيه تطهير) به من خبر ده، اگر قومى بر عليه آنان يا يكى از ايشان نسبت شرك يا كفر يا فحشا دهد آيا مسلمانان از ايشان برائت مى‏جويند و بر آنها حدّ جارى مى‏كنند؟ عمر گفت: آرى، آنان با ساير مردم در اين باره يكى هستند. فرمود: «دروغ گفتى و كافر شدى، آنها با ساير مردم در اين باره يكى نيستند، زيرا خداوند آنان را معصوم قرار داده و در باره عصمت و طهارت آنان آيه نازل كرده و همه بدى ‏ها را از ايشان برده است. پس هر كس بر عليه آنان مطلبى را تصديق كند خدا و رسولش را تكذيب نموده است». (سلیم بن قیس، ص 335- 336)انجمن شاعران حسینی: [
|⇦• توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله شب چهارم محرم يا ربَّ الحُسَين بِحَقِّ الحُسَين اِشفِ صَدرِ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة یا ربَّ الحُجَّة بِحَقِّ الحُجَّة اِشفِ الحُجَّة بِظُهورِ الحُجَّة *سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور وَ لِسانَها الشَّكور .. السَّلامُ عَلیکِ یا شریکه الحسین یا کعبه الرّزایا.. شب چهارمِ بریم در خانه عقیلۀ بنی هاشم فرزندانش بخونیمُ چون دیگه هرچی نزدیک به عاشورا بشیم روضه ها سخت تر میشه* ای مادرِ پیامبران در مقام صبر تا حشر صابرانِ جهان را امام صبر *این خانم دخترِ کسیِ که زین العابدین تو خطبۀ شام فرمود أَنَا ابْنُ أَصْبَرِ الصَّابِرِينَ فرمود من پسر کسی ام که تو صبر سرآمد همۀ صبر کنندگان بایدم دخترش بشه اسوۀ صبر* اخت الحسین عمۀ سادات عالمی تو افتخار اشرف اولاد آدمی ذات خدای لم یزلی میشناسدت زهرا حسن حسین علی میشناسدت *تو این عالم اگه کسی شناخت زینبُ این پنج نفرن ..* تو کیستی فروغ چراغ هدایتی تو در مقامِ صبر و رضا فوق آیتی ای پنج تن خلاصه شده در وجود تو حتی نماز فخر کند بر سجود تو *تو کی هستی خانم جان .. تو همونی هستی که امام زمانت شبِ عاشورا بهت فرمود خواهرم فردا شب منو تو نماز شبت دعا کن .. همۀعالم به امام زمان التماس دعا دارن اما مقامُ ببین ابی ‌عبدالله میفرماید خواهرم برادرتو دعا کن* وصفِ تو در کتاب خداوند عالم است مدح تو کار شخص رسول مکرم است بین دو آفتابِ ولایت ستاره ای در چشم اهل بیت حسین دوباره ای زهراست کوثر نبی و کوثرش تویی شهر شهادت است حسین و درش تویی *جانم فدات خانم جان .. با همین یه بیت وصل بشم به روضه* ای پاسدار خون شهیدانِ کربلا هستی شریک داغ شهیدانِ کربلا *امام صادق علیه السلام میفرماید: رَحِمَ اَللَّهُ شِيعَتَنَا، شِيعَتُنَا وَ اَللَّهِ اَلْمُؤْمِنُونَ فَقَدْ وَ اَللَّهِ شَرِكُونَا فِي اَلْمُصِيبَةِ بِطُولِ اَلْحُزْنِ وَ اَلْحَسْرَةِ رحمت خدا بر شیعیان ما که تو عزا شریکِ غم ما میشن با آه کشیدن .. با اشک ریختن .. با همین پیرهن مشکی پوشیدن .. با همین محرم آمدن و رفتن .. امام صادق فرمود شماها شریک غم ما میشید شریک میشید با امام صادق (الله اکبر).. آقا ما کجا شریک غم شما شدن کجا ؟!.. قربونت برم آقاجان ما سراپا ضعف و حقارت و گناهیم .. شریک غم حسین شدن فقط کار یه نفره ؛ درسته؟فقط یه نفر تو عالم میتونه بگه من شریک غم حسینم اونم زینبِ .. مدعی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است یک نفر تو عالم میتونه ادعا کنه که من شریکه الحسینم جانم فدات خانم .. کار این خواهر و برادر به جایی رسید روایت میگه یه روز مادرش نگران رفت محضر پیغمبر ، بابا نگرانم.. چرا دخترم؟ بی بی فرمود بابا از شدتِ علاقۀ حسین و زینب نگرانم .. بعضی از نقل ها نوشتن از روزنۀ حجره نگاه میکرد بی بیِ دو عالم میدید این خواهر و برادر روبه روی هم دیگه دو زانو میشینن هی تو چشمای هم نگاه میکنن .. ساعت ها به هم خیره خیره نگاه میکنن بی بی دوعالم فرمود بابا ، کافیه حسینم بخواد از خونه بره بیرون خواهر میاد تا دم در حسینُ بدرقه میکنه میگه حسین تو دهلیز خانه میشینم تا تو برگردی تا نیاد حسین برنمیگرده تو خونه .. بابا میخواد نماز بخونه زینب قبل نماز اول میاد یه دل سیر حسینشُ نگاه میکنه بعد قامت میبنده تا حسینشُ نبینه غذا نمیخوره تا حسینشُ نبینه نمیخوابه تا حسینشُ نبینه نماز نمیخونه چه علاقه ایه؟! بذار بالاترشُ بگم سید جعفر بحرالعلوم تو کتاب تحفه العالم و ذيل التحفه یه اشاره ای میکنه میگه ابی عبدالله مشغول قرآن خواندن بود یه مرتبه خواهرش وارد شد نوشتن ابی عبدالله قرآنُ بست ، ایستاد به احترام زینب .. با احترام استقبال کرد این عظمت زینبِ .. ببخشید خاک به دهنم نگاه نکن بردنش تو بازار یهودیا نگاه نکن وارد شد به کسی که (دهنم نمیچرخه بگم زینبُ کجا بردن) میخوام بگم با این علاقۀ حسین به این خواهر ، کربلا کار به جایی رسید که دوتا نوجوون اومدن جلو ابی عبدالله .. ...🔰🔰🔰
. یا فاطمه الزهرا(ع) بستری پهن گشته در خانه مادری آرمیده دربستر کودکانش به دور او نگران اشک ریزان برای این مادر گاه گاهی ضعیف ناله کند گاه گاهی می رود از هوش دست اودست مرتضی باشد می شود شمع عمر او خاموش التماسش کند علی(ع)،زهرا(س) جان حیدر دو چشم خود وا کن درد دلهای کودکان ومرا با گل خنده ات مداوا کن حرف رفتن مزن تو فاطمه جان مزن آتش به جسم وجان علی شده حیدر غریب،خیز ازجا یاریم کن تو،مهربان علی وصیتها نمود وچشمش بست اسدا... گشت بیچاره دید باچشم اشکبار شده رشته ی عمر کوثرش پاره شعر:اسماعیل تقوایی ‌.
. زِ غربت و غم ، عزیز دلم ، پر مکش زِ برم بمان تو دمی ، کنار علی ، بی تو خون جگرم گنجینه ی زندگی من با رفتنت میکُشی تو مرا رحمی نما بر حال من باور ندارم فراق تو را با قلب خسته ، پهلو شکسته ، زهرا مرا با خود ببر بی تو غریبم ، من بی حبیبم ، تنها مرا با خود ببر ... زهرای من ، زهرای من ... گلم تو بگو ، شدی زِ چه رو ، ناتوان و حزین شد از چه کبود ، رخت مَه من ، گشته ای تو غمین نیلوفر پرپر من ، وای من از زخم روی تنت جانی نمانده برای علی برگو چگونه کنم کفنت آه ای نگارم ، صبر و قرارم ، برگرد و بیتابم نکن ای بی قرینه ، ماه مدینه ، از غصه ات آبم نکن ... زهرای من ، زهرای من ... دعای شبم ، نوای لبم ، ذکر یا زهراست بیا و ببین ، چگونه علی ، بعد تو تنهاست آرامش لحظه های من ، دلخوشی روزگار علی ای قوت بازوهای من ، یا فاطمه ذوالفقار علی بشکسته بالم ، آشفته حالم ، یا فاطمه یا فاطمه ماه هلالم ، بنما حلالم ، یا فاطمه یا فاطمه ... زهرای من ، زهرای من ... .👇
. یا فاطمه الزهرا(س) الهی بشکند دست مغیره که باعث شد تو از من رو گرفتی دلم لرزید آنوقتی که دیدم به ناله دست بربازو گرفتی به پهلو آمدم احساس دردی دمی که دست برپهلو گرفتی نمی خواهم ببینم جان حیدر که تو سر بر سر زانو گرفتی مگرچه بین کوچه روی داده که بر خانه نشینی خو گرفتی الا ای زورق هستی حیدر به بستر پس چرا پهلو گرفتی شنیدم با دعای مرگ هرشب برای درد خود دارو گرفتی چرا با اینهمه دردی که داری دوباره دست بر جارو گرفتی نمودی خانه خود آب وجارو کنم شکر خدا،نیرو گرفتی خوشا برحال زینب دخترتو برایش شانه بر گیسو گرفتی به فضه گفته ام برچیده بستر که بینم حالتی نیکو گرفتی هزاران شکر می گویم خدایا که بیماری زاین بانو گرفتی شعر :اسماعیل تقوایی .