eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
333 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
هاشمی: 🕊﷽🕊 🌟ماهدیه کنیم بروح احمدصلوات 🌟برآدم و نوح وهم محمدصلوات 🌟بر جمـه انبیا و اوصیا باد سلام 🌟بر خاتم انبیا محمــــد صــلوات 🔸 🔸 🔹 ..3 🌾خوشا روزی که غمخوار من آید 🌾شبـــــی آقا به دیـــــدار من آید 🌾خوشــــا روزی که ماه من بیاید 🌾به پایان آن شـــب تار من آید ♻️آقا جان..امروز به هزار امید اومدیم تو مجلس.. مگه میشه مولا جوابمون رو نده؟ خوشاروزی که دردل غم نباشد شـــب شادی دلــــدار مـــن آید آقا جان.. بجزدیدارتو آقاجان کاری ندارم بیــــا تا آخـــــرِ کار من آیـــــــد یابن_الحسن.. ⏪ان شاالله بیاد اون روزی که امام زمان تکیه به دیوار خانهٔ کعبه بزنه.. لحظه ای که صدا میزنه.. یااهل‌العالم‌‌اناالمهدی یااهل‌العالم‌ان‌جدی‌الحسین‌قتلوه‌عطشانا یابن‌الحسن.. (همه صدا زدند) (ماهی که پیامبر اکرم می فرماید: ماه شعبان ماهیه که اعمال انسانها بالا می ره..در حالیکه مردم از اون غفلت می کنند) بهترین و خالص ترین عمل چیه پیش خدا؟ گریه برا مصائب اهل بیته.. مخصوصا یکی یه دونهٔ خدا ابی عبدالله.. قدر اشک چشمتُ بدون.. ⬅️تو همین ماه شعبان دو تا قنداقه رو ملائکه به آسمونا بردند.. یکی قنداقه ابی عبدالله بود.. یه وقت بی‌بی دوعالم نگاه کرد دید حسینش تو گهواره نیست.. (مضطرب شد نگران شد..مادره دیگه دل نگران میشه) ⏺پیغمبر فرمود فاطمه جان نگران نباش، آسمونیا چشم انتظار حسینت بودن.. ملائکه عاشق زیارت پسرت بودند..آسمونیا میخواستن حسینتو ببینند.. بعد از سه روز قنداقه ابی عبدالله رو سالم آوردن برای مادرش، خانم فاطمه زهرا.. 🍁(دومین قنداقه که به آسمان برده شد میدونی کدوم قنداقه بود) ⬅️قنداقهٔ نازدانهٔ امام عسکری و نرجس خاتون.. اصلا نازدانه همه عالمه.. ولی نعمت همه مونه... قنداقه آقا صاحب الزمان رو هم به آسمان بردند،، بعد مدتی برگردوندن.. اما اما اما.. (هااا...بعضیا فهمیدن چی می خوام بگم..جلو جلو رفتن تو روضه...) ⬅️آخ من یه مادری رو سراغ دارم تو خیمه.. رو خاک ها نشسته..هی دست رو دست میزنه.. میگه ای خدایی که یوسف رو به یعقوب برگردوندی، ،پسر منم بهم برگردون.. ای (رباب)3 .. (امان دل از دل رباب)2 نام باب الحوائج علی اصغر امام حسینه.. 🔆🔅به نیت اونایی که التماس دعا گفتن.. آی مریض دارا.. حاجت دارا.. آی جوون دارا..آی گرفتارا.. بندِ قنداقهٔ این آقازاده رو بگیر.. (علمای بزرگ وقتی حاجت بزرگی داشتن متوسل میشدن به روضهٔ علی اصغر ع) آی آبرو دارا..آی آرزومندان کربلا.. اما یه وقت دیدن ابی عبدالله وسط میدان حیرانه.. ♻️( خدا نیاره برا هیچکس به چه کنم ،چه کنم بیفته) ⏪آره والله،، همه کارهٔ عالم،، چاره ساز عالم،، ارباب من و شما نمی دونه چکار کنه.. یه قدم سمت خیمه برمی داره.. دوقدم برمی گرده.. نمی دونه چی جواب مادر علی اصغر رو بده.. اما دیدن قنداقهٔ علی اصغر رو زیر عبا پنهان کرد.. بجای اومدن به خیمه.. آخ رفت پشت خیمه.. داره برا علی اصغرش قبر آماده میکنه.. آاااخ..الهی هیچ بابایی به روز حسین نیفته.. الهی هیچ بابایی برا جگر گوشه اش قبر آماده نکنه.. آخ گُلِ نشکفته ام راچید دشمن سپس براشک من خندید دشمن الهــــــی که نبیـــــند باغبانـــی شـــود یاس سپیدش ارغــوانی ⬆️(اوج)اومدن گفتن رباب.. اگه می خوای یه بار دیگه بچه تو ببینی.. زود برو پشت خیمه.. اما یه وقت رسید.. دید حسین، علی رو داخل یه قبر کوچولو گذاشته.. می خواد خاک بریزه.. صدا زد مهلا مهلا یابن الزهرا.. آقا جااان.. اجازه بده یه بار دیگه صورت قشنگ  اصغرمو ببینم.. آقا جان مادرم طاقت ندارم.. بزار یه بار دیگه علی مو ببینم.. آخ مادر سیرابت کردند مادر.. با تیر سه شعبه آبت دادن مادر.. آخ علی جان.. (دشتی) 🍂لالایی کودکِ ناخورده شیـــرم 🍂شدی سیرابِ خون طفلِ صغیرم 🍂دعا کــــن بعد تو مادر بمیـــــرد 🍂نباشــد قبـــر تو در بر بگیــــرد ✅خدابه حق ابی عبدالله ع.. به حق شیرخوارهٔ حسین...علی اصغرع.. به حق ناله های دل خانم رباب.. هرکسی با هر حاجتی اومده.. امروز کسی دست خالی برنگرده.. ⏹همهٔ حاجات مد نظر، رأس همه حوائج فرج آقامون مولامون صاحب الزمان،از عمق وجودت ناله بزن..بگو..
✅ماجرای فدک ... فدک روستایی بود که تا شهر مدینه دو یا سه روز فاصله داشت و دارای چشمه های جوشان و نخلستانهای فراوان بود. (یاقوت حموی، معجم البلدان، واژه فدک) در آمد فدک را سالی 70 هزار سکه طلا بیان کرده اند. (مرحوم مجلسی، بحارالانوار، ج9، ص 123) پس از فتح خیبر، اهالی فدک از ترس خود نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رسیده و فدک را به پیامبر ص بخشیدند. (ابن هشام، السیرة النبویة، ج 3، ص 408) به دلیل اینکه مسلمانان در به دست آوردن فدک نجنگیده بودند لذا طبق حکم الهی فدک ملک شخصی پیامبر صلی الله علیه و آله بود، بعد از نزول آیه «و آت ذالقربی حقّه» (اسراء/ 26) جبرئیل به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند که فدک را به فاطمه س ببخش، لذا ایشان دختر گرامی خویش حضرت فاطمه س را خواستند و فدک را به ایشان بخشیدند. (سیوطی، الدر المنثور، ج 4، ص 177) بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، به حضرت فاطمه سلام الله علیها خبر رسید که ابوبکر دستور داده است تا کارگزاران ایشان را از فدک اخراج کرده و آن جا را به نفع دستگاه خلافت مصادره کنند. حضرت فاطمه سلام الله علیها نزد ابوبکر رفته و فرمودند: «فدک را به من باز گردانید در حالیکه پیامبر ص آن را به من بخشیده است» به آن حضرت گفتند شاهد بیاور؛ ولی از کسان دیگر (افرادی که پیامبر ص در حیات خود به آنان چیزی بخشیده بود) شاهد نخواستند! حضرت فاطمه س فرمود: «آن هنگامی که پیامبر ص این را به من واگذار کرد این دو شاهد بودند:علی ع وام ایمن» (سمهودی، وفاء الوفاء، ج 2، ص 160) ایشان به غیر از این دو، حسنین ع را به عنوان شاهد آوردند. (مسعودی، مروج الذهب، ج2، ص 200) ولی دستگاه خلافت حرف حضرت را قبول نکرده و فدک را به ایشان بر نگرداندند. حضرت فاطمه س به غاصبین فدک فرمود: «آيا فدک در دست من نبود و وكيل من در آن نبود و در زمان حيات پيامبر ص غلّه آن را نخورده بودم»؟ گفتند: بلى. فرمود: «پس چرا در مورد چيزى كه در دست من است از من دليل و شاهد مى‏خواهيد»؟ گفتند: چون غنيمت مسلمانان است، اگر شاهد آوردى به تو مى‏دهيم و گر نه امضا نمى‏كنيم! فاطمه س- در حالى كه مردم در اطراف آن دو نفر مى‏شنيدند- فرمود: «مى‏خواهيد كارى كه پيامبر ص كرده ردّ كنيد و در باره ما بخصوص حكمى جارى كنيد كه در باره ساير مسلمين انجام نداده‏ايد؟ اى مردم، بشنويد آنچه اين دو مرتكب مى‏شوند. چه نظر مى‏دهيد اگر من اموالى را كه در دست مسلمين است ادّعا كنم، آيا از من شاهد مى‏خواهيد يا از آنها»؟ گفتند: البتّه از تو مى‏خواهيم. فرمود: حال اگر همه مسلمانان آنچه در دست من است ادّعا كنند از آنها شاهد مى‏خواهيد يا از من؟ عمر غضبناك شد و گفت: اين غنيمتى است براى مسلمين و زمين آنها است، و آن در دست فاطمه است و محصول آن را مى‏خورد. اگر شاهدى بر ادعاى خود آورد كه پيامبر از بين مسلمين اين غنيمت و حقّشان را به فاطمه بخشيده در اين باره تجديد نظر مى‏كنيم. حضرت زهرا س فرمود: مرا بس است! اى مردم شما را بخدا قسم مى‏دهم، آيا از پيامبر ص نشنيديد كه مى‏فرمود: «دخترم فاطمه سيّده زنان اهل بهشت است»؟ گفتند: آرى بخدا قسم اين را از پيامبر ص شنيديم. فرمود: «آيا سيده زنان اهل بهشت ادّعاى باطل مى‏كند و آنچه حقّش نيست مى‏گيرد؟ اگر چهار نفر بر عليه من به فحشا شهادت دهند يا دو نفر به سرقت شهادت دهند، آيا سخن آنان را بر عليه من تصديق مى‏كنيد»؟ در اينجا ابو بكر ساكت شد، ولى عمر گفت: آرى، و بر تو حدّ جارى مى‏كنيم!!! فرمود: دروغ گفتى و لئامت خود را ثابت كردى، مگر آنكه اقرار كنى بر دين محمد ص نيستى. كسى كه شهادتى را بر عليه سيده زنان اهل بهشت قبول مى‏كند يا حدّى را بر او جارى مى ‏نمايد ملعون است و به آنچه خدا بر محمّد ص نازل كرده كافر است، زيرا كسانى كه خداوند همه بديها را از آنان برده و آنان را پاك گردانيده شهادتى بر عليه‏شان روا نيست، چون از هر بدى معصوم‏اند و از هر فحشائى پاك شده‏اند. اى عمر، در باره اهل اين آيه (آيه تطهير) به من خبر ده، اگر قومى بر عليه آنان يا يكى از ايشان نسبت شرك يا كفر يا فحشا دهد آيا مسلمانان از ايشان برائت مى‏جويند و بر آنها حدّ جارى مى‏كنند؟ عمر گفت: آرى، آنان با ساير مردم در اين باره يكى هستند. فرمود: «دروغ گفتى و كافر شدى، آنها با ساير مردم در اين باره يكى نيستند، زيرا خداوند آنان را معصوم قرار داده و در باره عصمت و طهارت آنان آيه نازل كرده و همه بدى ‏ها را از ايشان برده است. پس هر كس بر عليه آنان مطلبى را تصديق كند خدا و رسولش را تكذيب نموده است». (سلیم بن قیس، ص 335- 336)انجمن شاعران حسینی: [
|⇦• توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله شب چهارم محرم يا ربَّ الحُسَين بِحَقِّ الحُسَين اِشفِ صَدرِ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة یا ربَّ الحُجَّة بِحَقِّ الحُجَّة اِشفِ الحُجَّة بِظُهورِ الحُجَّة *سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور وَ لِسانَها الشَّكور .. السَّلامُ عَلیکِ یا شریکه الحسین یا کعبه الرّزایا.. شب چهارمِ بریم در خانه عقیلۀ بنی هاشم فرزندانش بخونیمُ چون دیگه هرچی نزدیک به عاشورا بشیم روضه ها سخت تر میشه* ای مادرِ پیامبران در مقام صبر تا حشر صابرانِ جهان را امام صبر *این خانم دخترِ کسیِ که زین العابدین تو خطبۀ شام فرمود أَنَا ابْنُ أَصْبَرِ الصَّابِرِينَ فرمود من پسر کسی ام که تو صبر سرآمد همۀ صبر کنندگان بایدم دخترش بشه اسوۀ صبر* اخت الحسین عمۀ سادات عالمی تو افتخار اشرف اولاد آدمی ذات خدای لم یزلی میشناسدت زهرا حسن حسین علی میشناسدت *تو این عالم اگه کسی شناخت زینبُ این پنج نفرن ..* تو کیستی فروغ چراغ هدایتی تو در مقامِ صبر و رضا فوق آیتی ای پنج تن خلاصه شده در وجود تو حتی نماز فخر کند بر سجود تو *تو کی هستی خانم جان .. تو همونی هستی که امام زمانت شبِ عاشورا بهت فرمود خواهرم فردا شب منو تو نماز شبت دعا کن .. همۀعالم به امام زمان التماس دعا دارن اما مقامُ ببین ابی ‌عبدالله میفرماید خواهرم برادرتو دعا کن* وصفِ تو در کتاب خداوند عالم است مدح تو کار شخص رسول مکرم است بین دو آفتابِ ولایت ستاره ای در چشم اهل بیت حسین دوباره ای زهراست کوثر نبی و کوثرش تویی شهر شهادت است حسین و درش تویی *جانم فدات خانم جان .. با همین یه بیت وصل بشم به روضه* ای پاسدار خون شهیدانِ کربلا هستی شریک داغ شهیدانِ کربلا *امام صادق علیه السلام میفرماید: رَحِمَ اَللَّهُ شِيعَتَنَا، شِيعَتُنَا وَ اَللَّهِ اَلْمُؤْمِنُونَ فَقَدْ وَ اَللَّهِ شَرِكُونَا فِي اَلْمُصِيبَةِ بِطُولِ اَلْحُزْنِ وَ اَلْحَسْرَةِ رحمت خدا بر شیعیان ما که تو عزا شریکِ غم ما میشن با آه کشیدن .. با اشک ریختن .. با همین پیرهن مشکی پوشیدن .. با همین محرم آمدن و رفتن .. امام صادق فرمود شماها شریک غم ما میشید شریک میشید با امام صادق (الله اکبر).. آقا ما کجا شریک غم شما شدن کجا ؟!.. قربونت برم آقاجان ما سراپا ضعف و حقارت و گناهیم .. شریک غم حسین شدن فقط کار یه نفره ؛ درسته؟فقط یه نفر تو عالم میتونه بگه من شریک غم حسینم اونم زینبِ .. مدعی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است یک نفر تو عالم میتونه ادعا کنه که من شریکه الحسینم جانم فدات خانم .. کار این خواهر و برادر به جایی رسید روایت میگه یه روز مادرش نگران رفت محضر پیغمبر ، بابا نگرانم.. چرا دخترم؟ بی بی فرمود بابا از شدتِ علاقۀ حسین و زینب نگرانم .. بعضی از نقل ها نوشتن از روزنۀ حجره نگاه میکرد بی بیِ دو عالم میدید این خواهر و برادر روبه روی هم دیگه دو زانو میشینن هی تو چشمای هم نگاه میکنن .. ساعت ها به هم خیره خیره نگاه میکنن بی بی دوعالم فرمود بابا ، کافیه حسینم بخواد از خونه بره بیرون خواهر میاد تا دم در حسینُ بدرقه میکنه میگه حسین تو دهلیز خانه میشینم تا تو برگردی تا نیاد حسین برنمیگرده تو خونه .. بابا میخواد نماز بخونه زینب قبل نماز اول میاد یه دل سیر حسینشُ نگاه میکنه بعد قامت میبنده تا حسینشُ نبینه غذا نمیخوره تا حسینشُ نبینه نمیخوابه تا حسینشُ نبینه نماز نمیخونه چه علاقه ایه؟! بذار بالاترشُ بگم سید جعفر بحرالعلوم تو کتاب تحفه العالم و ذيل التحفه یه اشاره ای میکنه میگه ابی عبدالله مشغول قرآن خواندن بود یه مرتبه خواهرش وارد شد نوشتن ابی عبدالله قرآنُ بست ، ایستاد به احترام زینب .. با احترام استقبال کرد این عظمت زینبِ .. ببخشید خاک به دهنم نگاه نکن بردنش تو بازار یهودیا نگاه نکن وارد شد به کسی که (دهنم نمیچرخه بگم زینبُ کجا بردن) میخوام بگم با این علاقۀ حسین به این خواهر ، کربلا کار به جایی رسید که دوتا نوجوون اومدن جلو ابی عبدالله .. ...🔰🔰🔰
. یا فاطمه الزهرا(ع) بستری پهن گشته در خانه مادری آرمیده دربستر کودکانش به دور او نگران اشک ریزان برای این مادر گاه گاهی ضعیف ناله کند گاه گاهی می رود از هوش دست اودست مرتضی باشد می شود شمع عمر او خاموش التماسش کند علی(ع)،زهرا(س) جان حیدر دو چشم خود وا کن درد دلهای کودکان ومرا با گل خنده ات مداوا کن حرف رفتن مزن تو فاطمه جان مزن آتش به جسم وجان علی شده حیدر غریب،خیز ازجا یاریم کن تو،مهربان علی وصیتها نمود وچشمش بست اسدا... گشت بیچاره دید باچشم اشکبار شده رشته ی عمر کوثرش پاره شعر:اسماعیل تقوایی ‌.
. زِ غربت و غم ، عزیز دلم ، پر مکش زِ برم بمان تو دمی ، کنار علی ، بی تو خون جگرم گنجینه ی زندگی من با رفتنت میکُشی تو مرا رحمی نما بر حال من باور ندارم فراق تو را با قلب خسته ، پهلو شکسته ، زهرا مرا با خود ببر بی تو غریبم ، من بی حبیبم ، تنها مرا با خود ببر ... زهرای من ، زهرای من ... گلم تو بگو ، شدی زِ چه رو ، ناتوان و حزین شد از چه کبود ، رخت مَه من ، گشته ای تو غمین نیلوفر پرپر من ، وای من از زخم روی تنت جانی نمانده برای علی برگو چگونه کنم کفنت آه ای نگارم ، صبر و قرارم ، برگرد و بیتابم نکن ای بی قرینه ، ماه مدینه ، از غصه ات آبم نکن ... زهرای من ، زهرای من ... دعای شبم ، نوای لبم ، ذکر یا زهراست بیا و ببین ، چگونه علی ، بعد تو تنهاست آرامش لحظه های من ، دلخوشی روزگار علی ای قوت بازوهای من ، یا فاطمه ذوالفقار علی بشکسته بالم ، آشفته حالم ، یا فاطمه یا فاطمه ماه هلالم ، بنما حلالم ، یا فاطمه یا فاطمه ... زهرای من ، زهرای من ... .👇
. یا فاطمه الزهرا(س) الهی بشکند دست مغیره که باعث شد تو از من رو گرفتی دلم لرزید آنوقتی که دیدم به ناله دست بربازو گرفتی به پهلو آمدم احساس دردی دمی که دست برپهلو گرفتی نمی خواهم ببینم جان حیدر که تو سر بر سر زانو گرفتی مگرچه بین کوچه روی داده که بر خانه نشینی خو گرفتی الا ای زورق هستی حیدر به بستر پس چرا پهلو گرفتی شنیدم با دعای مرگ هرشب برای درد خود دارو گرفتی چرا با اینهمه دردی که داری دوباره دست بر جارو گرفتی نمودی خانه خود آب وجارو کنم شکر خدا،نیرو گرفتی خوشا برحال زینب دخترتو برایش شانه بر گیسو گرفتی به فضه گفته ام برچیده بستر که بینم حالتی نیکو گرفتی هزاران شکر می گویم خدایا که بیماری زاین بانو گرفتی شعر :اسماعیل تقوایی .
شعر مدح حضرت زهرا(س)(زندگی ارزش ندارد بی ولای فاطمه) زندگی ارزش ندارد بی ولای فاطمه قلبم آرامش ندارد بی ولای فاطمه در سماوات و زمین گر نور می بینی از اوست مهر و مه تابش ندارد بی ولای فاطمه ابر و باد و مهر و مه خدمتگزار این درند آسمان بارش ندارد بی ولای فاطمه مهر او در دل، به جنت چشم بسته می روم دید ه ام بینش ندارد بی ولای فاطمه حجت ما مهدی است و حجت او مادرش این فلک گردش ندارد بی ولای فاطمه جنت و فردوس و رضوان، کل باغات بهشت ارزش گردش ندارد بی ولای فاطمه ای خدا جان را بگیر، این عشق را از ما مگیر شیعه آسایش ندارد بی ولای فاطمه شاعر:ولی الله کلامیزنجانی
‍ . حضرت زهرا ارواحنا فداها مولا، کبوتره عرشه دنیا، قفسه علیه زهراست، دلیل حیاتش زهرا،نفس علیه ولی چی به روز فاطمه اش اومد ای وای غمای دل علی نداره حد ای وای نفس علی ۲ نفس نفس می زد ای وای وای مادر، ای وای مادر ... داغش،غمه شب و روزم کوچه،شلوغه هنوزم مردم،چی جوری ننالم مردم،چی جوری نسوزم آخه شنیدم که پشت در غوغا بوده مادر هجده ساله ام تنها بوده غم مدینه ۲ شروع عاشورا بوده وای مادر، ای وای مادر ... اشکاش،به غم حسینه دستش،علم حسینه میگن،که شبای جمعه مادر،حرم حسینه داره دوباره با چشمای تر می خونه داره روضه ی غریب مادر می خونه‌ برای تنی ۲ بریده حنجر می خونه ثارالله یا ثارالله سروده ۱۴۴۲ محمد حسین مهدی پناه 👇
🌾🥀پنجشنبه ها و 🌾🥀بوی حلوای خیرات 🌾🥀یاد آدم های رفته و 🌾🥀عکس های یادگاری 🌾🥀دلتنگی و اشک،، 🌾🥀یادی کنیم از بهشتیان با 🌾🥀فاتحه و صلوات 🌾🥀روحشان شاد یادشان گرامی ♡⇨🥀⇦♡
. . گریز به الائمه ع امام 🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت یا بقیة الله آجرک الله... آقا سرتون به سلامت... ایّامِ شهادتِ مادرِ غریبتونه ... کجا خیمه عزا بر پا کردید پسر فاطمه... کجا برا مادرتون دارید اشک میریزید... 🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت 🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت آقا... خیلی برامون سخته... امسال هم فاطمیه ی ما، بدون شما بگذره... آقا...اگه بخاطر این عزادارها و گریه کنا نمی آیی، بخاطر مادرت بیا.... بحرمتِ اشک های امیرالمؤمنین،بر بالین فاطمه ،بیا ...صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی... 🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت نميدونم آیا من زنده ام اون فاطمیه ای که شما می آیید... و برای مادرِ غریبتون مجلس میگیرید... روضه میخونید... شیعیان دور شما جمع ميشن... زار زار گریه میکنند... نمیدونم قبر پنهانِ مادر را نمایان میکنی یا همچنان قبرِ زهرا مخفی می مونه...؟ اما...یا اباصالح! کاش می شد گمشده هایم را یکجا پیدا کنم. تو را ،کنارِ مزار مادر ببینم...دیگه عقده های دلم وا میشه.... در انتظارم،مهدی بیاید تا تربتت را پیدا نماید 🔸در ماتم عزای،مادرِ خود نشستی 🔸ای غائب از نظرها، گویم سرت سلامت اما آقا جان این محبت شما به مادرتان فاطمه، دوطرفه است، آخه بی بی هم بینِ در و دیوار،پسرش مهدی رو صدا زد: 💧جز به مهدی رویِ سیلی خورده نگشایم به کس 💧مُنتقم باید ببیند گشته نیلی رویِ من الهی بمیرم، بی بی تا روزای آخر هم از علی رو می گرفت.آخه بعد از حادثه کوچه ،بی بی فرمود: حسن جان مبادا به بابات حرفی بزنی...! بابات به اندازه کافی غم داره.... بی بی کاش بودی و می دیدی که اون مرد عرب،امام حسن رو در سن چهل سالگیش دید و گفت:آقا جان .. من پدرتان رو هم در این سن و سال دیده بودم،اما موهاش سفید نبود..! آقا فرمود:آخه اون چیزی که من دیدم ،بابام ندیده بود.. خدا به داد دل مهدی فاطمه برسه... اینجا مظلومیت و دردِ امام حسن ،حادثه کوچه ست، امام جواد هم بچه بود ی وقت امام رضا اومد دید جوادش ،بابغض هی میگه انتقام میگیرم .... امام رضا پرسید چی شده؟ فرمود بابا اونهایی که مادرمان فاطمه رو آزردند رو میگیرم. اون دونفر رو از قبر بیرون می آورم و آتش میزنم. 🔸از دیده خون فشانی، بر مادرِ غریبت 🔸امشب بگو کجایی، گویم سرت سلامت ما هم امشب اومدیم بگیم آقا... شما رو تنها نمیگذاریم... اومدیم بگیم یا زهرا... پسرت مهدی رو تنها نمیگذاریم... امشب اومدیم با امام زمان هم ناله شیم... هر کجا نشستی حالا آقات رو صدا بزن... یا صاحب الزمان... .
[WWW.MESBAH.INFO]Shab-1-Fatemieh-95Rooz-1399[05].mp3
14.47M
: به دعای مادرونه دوم هیئت انصارالحجه (عج)؛ چهارشنبه ۲۴ دي ماه ماه ۱۳۹۹؛
‍ ‍ ‍ ● مستقیم! 🚕 وقتی نشستم گفتم: ببخشید عزیز، میشه ضبطو خاموش کنی؟؟؟؟ ○ گفت: حاجی اینا مجازه؛ چیز بدی هم نمیخونه.....😕 ● میدونم .....ولی عزادارم! ○ "شرمنده" 😟 و ضبط رو خاموش کرد. ○تسلیت میگم اقوام نزدیکتون بوده؟؟؟؟ ● بله .... ○ واقعا تسلیت میگم. خیلی سخته....منم تو بیست و پنج سالگی مادرم مریض بود و زجر میکشید. بنده ی خدا راحت شد. 😔 ● خدا رحمتش کنه ○ خدا مادر شمارم بیامرزه... بعد پرسید ○ مادر شما هم مریض بودن؟ ● نه.مجروح بود.... ○ مجروح جنگی؟؟ شیمیایی بود؟؟😳 ● نه ... یه عده اراذل و اوباش ریختن سرش و تا میخورد زدنش. ○ جدأ؟😳😳شمام هیچکاری نکردی؟ ● ما نبودیم وگرنه میدونستم چیکار کنیم..... ○ خدا لعنتشون کنه... یعنی اینقد ضربات شدید بوده؟؟؟ 😳 ● آره... مادرم بستری شد و بعد از دنیا رفت.... 😭 ○ حاجی ببخشیدا...عجب بی‌ناموسایی بودن! من خودم هر غلطی میکنم؛ گاهیم عرق میخورم ولی پای که وسط باشه نمیتونم آروم بشینم ....😡 😢 بغضم گرفت ...تو دلم گفتم کاش چندتا جوون عرق‌خور مثل تو بودن اون روز..... نمیذاشتن به جسارت بشه......😭 سکوتمو که دید گفت ظاهرأ ناراحتت کردم....😕 ● نه خواهش میکنم ... واقعا داغ مادر بده! مخصوصا اگه باشه... ○ آخ آخ... جوون بودن؟؟ ● آره ...💔 ○ گرفتی ما رو حاجی؟؟؟؟؟ شما خودت بیشتر از هیجده سالته😒 حرفش رو قطع کردم و گفتم: مادر شما هم هست... این هجده ساله همه‌ی ما شیعه ها .....🥀 یه مکثی کرد و با تعجب نگام کرد و بعد دوباره خیره شد به جاده....😶 ○ آها ببخشید تازه متوجه شدم..... راست میگی... هیچ‌وقت اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم...😔 ■ لحظاتی به سکوت گذشت ○ یه سی‌دی مداحی هم دارم؛ البته برا محرمه.... و بعد یه نگاه سوالی بهم انداخت؛ جواب ندادم... خودش داشبورد رو باز کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط. چند ثانیه بعد یه نوای آشنا بلند شد. 🎶 من بودم و راننده و صدای مداحی و نگاه خیسم به اطراف.... 😭😭
السلام علیک یاابالحسن یاموسی بن جعفرایهاالکاظم یابن رسول الله 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 الهی کنج این زندان من غمدیده گریانم گهی سوزم،گهی سازم،زدوری عزیزانم دگراززندگی سیرم به زیرغل وزنجیرم خودم دانم که می میرم،رسیده برلبم جانم کجایی ای رضای من،تونوردیده های من کنی گریه برای من که من زنده نمی مانم 🎤سلام براون اقایی که درزندانهای مخوف ،شکنجه وآزارش دادند.سلام براون اقایی که ازاین زندان به اون زندان انتقالش میدادندو زندانبان سخت دل،برای اون گذاشتند😔 امام موسی بن جعفر(ع)درزندانهای فراوانی زندانی شد.ولی آخرین زندان.بقدری زندان بانش سنگدل بود.سندی بن شاهک یهودی ملعون برآقاسخت میگرفت.اقاچنین دعامیفرمود: ای خداوندی که گیاه رو ازبین آب وگل وریگ نجات میدهی!ای خدایی که آتش روازبین اهن وسنگ رهایی میبخشی!ای خدایی که روح رو ازمیان حجابهاخلاص میکنی!مراهم ازدست هارون خلاصم کن..غریب آقا😢 کنج زندان جان دهم من/سربسجده می نهم من من که افتاده بخاکم/زهرکین کرده هلاکم میچکدخون دل من/ازدو رودهردوعینم قربون غریبیت مولای من!یاموسی بن جعفر،پسر فاطمه،پدرامام رضا وحضرت معصومه(س)😔 خیلی آقارو آزارو اذیت کردند..ولی بمیرم،جنازه آقاروآوردن شیعیان محبین اقااومدن جنازه را گلباران کردن،آخه نه دخترش بود نه امام رضا پسرشون😔اما جاداره بگم یاموسی بن جعفر وقتی خبرشهادت به حضرت معصومه دادن، دیگه کسی بصورت دخترتون سیلی نزد.تازیانه بربدنش نزدن..دیگه کسی به امام رضا جسارت نکرد😢اما یه دخترو سراغ دارم درمدینه.یا موسی بن جعفر.. مادرتون فاطمه زهرا بعدازشهادت پیامبرعوض اینکه مردم مدینه بهشون تسلیت بگن.گل بیارن چکردن؟هیزم آوردن .خانه را اتش زدن.سیلی بصورت مادرتون زدن😢😢 صدابزن یازهرا😢😢😢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گل امید آسمون که شده قامتت کمون تویی شادیه خونمون مادر بمون شده کاره شبونمون ناله و آه و اشک و خون تا نشه تیره آسمون مادر بمون هنوزم این سؤاله برام که سیلی توی کوچه چی بود هنوزم این سؤاله برام چرا شده صورت تو کبود همیشه پیش چشممه خاطرات یه خونه پُر دود شب تا صبح بی خوابی می سوزی می تابی از دردا چند وقته بی تابی با چشم بارونی واسه ما گریونی زیر لب داری چی میخونی اللهم عجل وفاتی شده چشمات یه کاسه خون شده پاهات پُر از ورم دیگه دستات نداره جون وای مادرم  می بینم غربت تو رو توی اشک برادرم می بینی حال زینبو وای مادرم  هنوزم باورم نمیشه چیزایی رو که می دونه حسن هنوزم باورم نمیشه که مادرمو تو کوچه زدن هنوزم باورم نمیشه که کار خونه رسیده به من با اشکات می سوزم با سُرفت می میرم با بغضت عزا می گیرم با این غم می جنگم روز و شب دلتنگم از دنیای بی تو سیرم اللهم عجل وفاتی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
📓 سوره جمعه شصت و دومین سوره قرآن و از سوره‌های مدنی که در جزء بیست و هشتم جای گرفته است. این سوره را جُمُعه (به ضمّ میم) یا جُمْعه (به سکون میم) می‌نامند؛ چراکه حکم نماز جمعه و آداب اعمال پس از آن را بیان می‌کند. جمعه به معنای اجتماع و گرد هم آمدن و نام خاص هفتمین روز هفته است. 📊 تعداد آیات : ۱۱ تعداد کلمات : ۱۷۷ تعداد حروف : ۷۶۸ ✍ سوره جمعه مسلمانان را برمی‌انگیزد که به نماز جمعه اهمیت بدهند و مقدمات به پا داشتن آن را فراهم کنند؛ چون نماز جمعه از شعائر بزرگ خداست که بزرگ‌داشتن آن هم دنیای مردم را اصلاح می‌کند و هم آخرتشان را. سوره جمعه با تسبیح خداوند آغاز می‌شود و بیان می‌کند خداوند در میان مردمی اُمّی، پیامبری مبعوث کرده تا آنان را با اخلاق پاک تزکیه کند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد. خداوند در پایان سوره دستور می‌دهد وقتی بانگ نماز جمعه بلند شد، مردم بازار و خرید و فروش را رها کنند و به سوی ذکر خدا بشتابند. همچنین سرزنش می‌کند کسانی را که در هنگام خطبه نماز جمعه پیامبر(ص)، به سراغ خرید و فروش می‌رفتند.بنابراین آیه نماز جمعه و حکم وجوب نماز جمعه در این سوره آمده است و به همین جهت خواندن این سوره در اولین رکعت نماز جمعه توصیه شده و مستحب است. 🔰 آیات مشهور ⚜ «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَ‌اةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ‌ يَحْمِلُ أَسْفَارً‌» (آیه ۵) ترجمه: مَثَل كسانى كه [عمل به‌] تورات بر آنان بار شد [و بدان مُكلَّف گرديدند]، آنگاه آن را به كار نبستند، همچون مَثَل خرى است كه كتاب‌هايى را بر پشت مى‌كشد. این آیه از مَثَل‌های قرآنی و درباره یهودیان زمان پیامبر(ص) است. در برخی روایات آمده است آنان می‌گفتند آیین محمد(ص) شامل ما نمی‌شود؛ بنابراین قرآن به آنان گوشزد می‌کند اگر کتاب آسمانی خود را دقیقاً خوانده و عمل می‌کردند، این سخن را نمی‌گفتند؛ چراکه بشارت ظهور پیامبر اسلام در آن آمده است. ⚜ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ‌ اللَّـهِ وَذَرُ‌وا الْبَيْعَ ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ‌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (آیه ۹) ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، چون براى نماز جمعه ندا داده شد، به سوى ذكر خدا بشتابيد، و داد و ستد را واگذاريد. اگر بدانيد اين براى شما بهتر است.
با (عج) 😭 🎤 🍃دلتنگی غروب همه جمعه های من 🍃کی میرسد به صحن حضورت صدای من 👌بسیار دلنشین با این مناجات زیبا آرام بگیرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به اسیر کنه ، اما ن از دل زینب ، چه خون شد دل زینب ! عصر عاشورا باید از کنار بدن بی سر برادر عبور کنه ، تا چند ساعت پیش برادرش سوار بر ذوالجناح بود کسی جرأت نداشت به حرم حسین (ع) نزدیک بشه ، اما حالا پیکر حسین (ع) در صحرای کربلا افتاده ، تازه از الان حیرانی و سرگردانی زینب (س) و بچه های حسین (ع) شروع میشه ،بچه های حسین (ع) تو این بیابونا حیران و سرگردان می دوند، رقیه (س) گریه کنان دنبال باباش میگرده ، الی متی احار فیک یا مولای!...   https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469 کانال ادعیه و گریز ها گریزشماره سیزده، دعای ندبه هل من معین فاطیل معه العویل و البکاء  آ ی مردم ! می دونید چجور باید برای اما م زمانتون گریه کنید ؟ می دونید چجور باید برای غیبت امامتون ناله بزنید؟ باید کنار هم بشینید با گریه به هم کمک کنید !                                 مثل بچه هایی که پدر یا مادر از دست داده اند دور هم می نشینند ، پا زمین میزنند ، پنجه به خاک می کشند، یکیشون که خسته شد دیگری شروع به شیون و ناله زدن میکنه وقتی خسته شد باز برادر یا خواهرش شروع به ضجه زدن میکنه ! امروز برای گریه کردن وناله زدن برای امام زمانتون ندای « هل من ناصر ینصرنی » سر بدید!                                                     آیا کسی هست بیاد من رو در ضجه زدن و ناله زدن و شیون کردن برای امام زمانم یاری کنه ؟ آخه نمیدونید چی شده ، امام زمانم خیلی وقته غایبه ! خیلی وقته دنبالش میگردم پیداش نمیکنم امام زمانم تنهاست ! امام زمانم یاور نداره ! آیا کسی هست بیاد کنار من بشینه مثل بچه های حسین (ع) گریه کنیم ؟  مثل اون موقعی که بچه های حسین (ع) و زینب (س) اومدند بالای تل زینبیه تماشاگر گودال قتلگاه شدند، مثل اون موقعی که شمر ، خنجر به دست اومد روی سینه خسته حسین (ع) نشست ، مثل اون موقعی که رقیه (س) داشت با چشمان کوچیکش به قتلگاه نگاه می کرد و فریاد می زد، مثل اون موقعی که بچه های حسین (ع) دیدند باباشون داره پاهاشو به خاک زمین میکشه ، زینب (س) به سر زنان میگه : وا محمداه ! وا علیا ! یکی بیاد به ناله و ضجه ی بچه های حسین (ع) و زینب (س) کمک کنه آخه حسینو کشتند !   https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469 کانال ادعیه و گریز ها گریزشماره چهارده ، دعای ندبه هل الیک یابن احمد سبیل فتلقی. یابن الحسن ! یعنی تو این عالم راهی هست که من از آن راه بیام تو رو ببینم ؟ یعنی راهی پیدا میشه که من بیام تو رو ملاقات کنم یا نه ؟ فقط کافیه به من بگن کجایی ! فقط کافیه به من بگن از فلان راه میتونم به آقام برسم ! بخدا از جان مایه میذارم تا به امام زمانم برسم! تا کی باید سوال کنم آیا راهی هست که تو رو ببینم یا نه ؟ کی میشه یه آدرسی از شما بدونم تا به ملاقات شما بیام ؟ آ ی مردم میخواهید یه آدرس بدم تا بتونید برید سراغ امام زمانتون ؟ میخواهید بگم کجا میتونید برید آقاتونو پیدا کنید؟                                                                                     یه آدرسی بلدم که قراره آقا یه روز بره اونجا، حتما" هم به اینجایی که آدرس میدم خواهد رفت ! خیالتون راحت باشه بگم کجاست ؟ حفظ کردن این آدرس آسونه ، بگم ؟ شهر مدینه محله بنی هاشم ، کوچه بنی هاشم ، انتهای کوچه منزل دختر رسول خدا فاطمه زهرا(س) نشونی منزل فاطمه هم اینه که درب آن سوخته است ، یه نشونی دیگه هم داره و اونم اینه که اگه قشنگ گوش بدی صدای یه خانمی رو میشنوی که پشت در داره صدا میزنه وا محمـــداه !                                                                                                                                          آی مردم ! اگه رفتید مدینه ازهرکس بپرسید که منزل فاطمه (س) رو میخوام به منزل فاطمه (س) اشاره میکنه میگه همونجا که همه جمع شدند دارند یه خانمی رو جلوی چشم دخترش وسط کوچه کتک میزنند منزل فاطمه (س) است! آی عاشقان امام زمان ! حتما" آقا یه روز میره کوچه بنی هاشم ! آخه شنیده یه روز تو کوچه همه جمع شدند هم در خانه مادرشو آتش زدند ، هم پهلوی مادرشو شکوندند، هم سیلی به صورتش زدند ، حسن وحسین و زینبش دارند می بینند که مادرشون از نامحرم داره کتک می خوره ، آی مردم بذارید بقیه اش رو نگم !                     بذارید مثل بچه های زهرا (س) که در شب تشییع جنازه مادرشون آستین به دهان گرفتند و صداشون در نیومد نتونستند داد بزنند ما هم دردمونو تو دلمون نگه داریم تا آقامون بیاد !              بقیه اش باشه برای روزی که مهدی فاطمه (س) میاد تو کوچه بنی هاشم برای مادرش عزاداری میکنه و انتقامشو میگیره ! یابن الحسن ! آقا جان ! دیدی یه راهی پیدا کردم تا تو رو ببینم پس  قرارمون مدینه ، کوچه بنی هاشم ، کناردر نیم سوخته ! منتظرت می مونم آقا ی ندبه متی ترانا و نـراک . یابن الحسن کی میشه من و تو چشم در چشم هم بیندازی