#واحد حماسی
🔹🔹🔹🔹🔹
کی میاد با من یه سر بریم حرم
کیا پایه ن یه سفر بریم حرم
راه بیفتیم شب تا صبح نشده
همگی دم سحر بریم حرم
خیلی بوی سیب تو هوای
سحرای شب جمعه های
حرم حسین دوست دارم
حرم حسین دوست دارم
سحراش جای خود شبای
زیارتای عاشورای حرم حسین
حرم حسین دوست دارم
حرم حسین دوست دارم
غم حسین دوست دارم
دم خودمو گرم آخه من
دم حسین دوست دارم
⏪ حرم حرم
خیلی بین الحرمین دوست دارم
حرم حرم
من اباالفضل و حسین دوست دارم
آسمون قسم به این خاک میخوره
با حرم خُلد برین خاک میخوره
خاک پاش سرمه ی چشمای منه
هر کی از این سرزمین خاک میخوره
دلت اگه طالب نور شده
گیره گره های کور شده
یه سری به کربلا بزن
میخوای اگه که ناکام نمیری
از من می شنوی هر جور شده
یه سری به کربلا بزن
یه سری به کربلا بزن
رو دست حاجیا بزن
هم سری به حسین بزن
هم سری به خدا بزن
حرم حسین دوست دارم
غم حسین دوست دارم
دم خودم گرم آخه من
دم حسین دوست دارم
🔹🔹🔹🔹🔹
#زمزمه روضه ای
◾️◾️◾️◾️◾️
ببار ای بارون ببار
بردلم گریه کن خون ببار
درشب تیره چون زلف یار
بحر لیلی چو مجنون ببار - ای بارون
فدای غم های تو
خون می چکد از چشمان تو
بی تاب روی زیبای تو
میسوزه عالم در پای تو - ای آقا
خون دل آسمون
زبون میگره صاحب زمون
ای امان ای امان ای امان
عمه جان عمه جان عمه جان - ای عمه
دل زارم در تبه
گوشه چادر زینبه
امشب جون همه برلبه
روضه خون مادر زینبه - ای زینب
دلم زار زینبه
گوشه چادر زینبه
امشب جون همه برلبه
روضه خون مادر زینبه - وای زینب
رسیده جون برلبم
میسوزه سینه پر تبم
آسمون سینه تیره شبم
قربونی غم زینبم - وای زینب
اگر که غوغا نکرد
اگه شکوه زغمها نکرد
سفره دلشو وا نکرد
غصه جگرشو پاره کرد - ای زینب
◾️◾️◾️◾️◾️
1. مرغ روحم 16.9.98.mp3
5.07M
شام غریبان
#نوحه_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#زمینه
مرغ روحم ، می زند پر
در غم بنتِ موسیَ بن جعفر
در عزایِ ، اُختِ سلطان
میچکد اشکم از دیده ی تر
#ملودی_دوم
بیقرارم از هجرِ ماتمت
دل پریشانم ازعمرِ کمت
(بی بی جان ، معصومه) تکرار
#بند_دوم
میزنم بر ، سینه و سر
حال و روزِ دلم ، گشته مُضطر
در کنارِ ، تربت تو
روضه خوانِ تو گردد برادر
#ملودی_دوم
جان سپردی ای خواهر رضا
ای تمام بال و پرِ رضا
(بی بی جان ، معصومه) تکرار
#بند_سوم
در جوانی ، پرکشیدی
غیرعزت ز مردم ندیدی
نه سری بر ، نیزه دیدی
نه دگر ناسزایی شنیدی
#ملودی_دوم
ای امان از شهر کوفه و شام
زینب و سنگِ روی پشت بام
(بی بی جان ، معصومه) تکرار
یا حضرت معصومه
ای بی بیِ مظلومه ...
اللهم صل علی محمد و آل محمد
حرم مطهر حضرت معصومه
(سلام الله علیها)
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#
#حضرت_زهرا__س__روضه
فاطمه، دلواپسم ، خیز و پریشانم مکن
دست و پا گُم کرده ام بازی تو با جانم مکن
بین مسجد گریه ام را دیده ای ،پس صبر کن
پیش این نامرد مردم باز گریانم مکن
یک طرف تابوتِ خالی ، یک طرف تصویرِ تو
بین این دو قاتلِ جان زار وحیرانم مکن
هرنفس که میکشی زخم تو سروا میکند
بیش از این شرمندة دارو و درمانم مکن
تو رشیده بودی بودی و شعله تنت را جمع کرد
با بهم پیچیدنت سر در گریبانم مکن
خُب نخند اصلا اگر پهلو اذیت میکند
استراحت کن ازاین خواهش پشیمانم مکن
بر حصیر خانه چندین قطرة خون دیده ام
بین خانه زائرِ آیاتِ قرآنم مکن
فکرِ اینکه میروی خانه خرابم میکند
یادِ ایام وصالم ،غرقِ هجرانم مکن
از چه تو اِنقدر حساسی به گیسویِ حسین
وقتِ بوسه برگلویش دیده گریانم مکن
معجرتوسوخت،حرف از معجر زینب نزن
صحبتی از دخترِ پاره گریبانم مکن
رویِ ناقه دید باد افتاده در مویِ حسین
گفت چون مویِ پریشانت پریشانم مکن
منکه حتی مرد همسایه ندیده سایه ام
در میان کوچه و بازار مهمانم مکن
بالبت بازی شد و شخصیت من خورد شد
بیش ازاین شرمنده اشک یتیمانم مکن
قاسم نعمتی
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌺 نیایش شبانه باحضرت عشق🌺
🌹 خـدایـا
این بنده خاطی و بیچاره را ببخش
و از درگهت نا امید مگردان
اگر چه در وقت دلتنگی و دردمندی
دست نیاز به درگاهت دراز میکنم
و در هنگام حلاوت و سرخوشی از تو دورم
🌹 خـدایـا
غمگینم و آزرده، دلگیرم و تنها
بی پشت و پناهم
سرگردان و دلشکستهام
بہ هر که و هر چیز رو کردم
جز زخم عایدم نگشت
پس قلب شکستهام را دریاب
و مرا از غمهای دنیوی برهان
🌹 خـدایـا
نگاه گرمت را از من مگیر
که محتاج گرمای بی رنگ و ریایم
و این سرما که بر وجودم رخنه کرده
از قلب فرتوتم بزدا که
تنها بینیاز یکتا تویی و بس
🌹 خـدایـا
مرا از هر بنده ای بینیاز گردان
و بر من رحم کن بر من که ناتوانم
بر من که محتاج صبوریم
صبری عطا کن و قلبی روشن و بیکینه
🌹 #آمیـنیـاربالـعـالـمیـن
🌙شبتون به نور خدا روشن
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🍀❣🍀
🌳🍃🌱بـه نـام خدای سمیع و بصیر
🍀🍃🌱خطاپوش بخشنده بی نظیر
🌳🍃🌱به نــام خـدای علیـم وحکیـم
🍀🍃🌱رحیم وبسیط وشریف ونعیم
🌳🍃🌱به نـام خداونـد وجـد و سـرور
🍀🍃🌱پدیدآورعشق واحساس وشور
🌳🍃🌱هر صبح سپید،داردازمهر پیام
🍀🍃🌱ازشور رها شدن زتاریکیِ شام
🌳صبح شد، باز هم آهنگ خدا می آید
🍀چه نسیم ِخنکی! دل به صفا می آید
🌳بانخستین نفسِ بانگ ِخروس سحری
🍀زنگِ دروازه ی دنیـا بـه صـدا می آید
🌳🍃خوشش بادآن نسیم صبحگاهی
🍀🍃که درد شب نشینـان را دوا کرد
🌳🍃نقــاب گـل کشیـد و زلف سنبـل
🍀🍃گــره بنـد قبـای غنـچـه وا کــرد
🌳لبخندبزن به لحظه های خوشِ عشق
🌸ای هموطن ای رفیق ایدوست سـلام
🌳سلام صبح یکشنبتون تون عالی امروزتون
🌸سراسر، از عشق و محبت و نیکبختی
🌳صبحتون بخیرسرشاراز عشق و امیــد
🌸زندگَیتون پرازصفا و صمیمــیت دلتون
🌳شـادوخـالی ازاَبـرهای غـم و ناراحتــی
🌸امروز تـون سرشاراز وشورونشاط
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘🌷
"خنده ام" با دیگری🍃
درمان دردم ♡مادر♡ است🌷
مایه ی "دلگرمیَم"
وقتی که سردم ♡مادر♡ است....
آنکه در هر "سجده اش"
حتما "دعایم" می کند؛
با تمام آن "خطاهایی"
که کردم ♡مادر♡ است...
او که "میبخشاید"
و من را نمی راند زِ خود؛
آن زمانی که *خدا*
هم کرده طردم ♡مادر♡ است...
این غزل هم مانده
عاجز،نه "نشد وصفش کنم"
او تمام هستیم 🍃
*درمان دردم* ♡مادر♡ است...🌷
📆 تقویم اسلامی نجومی یکشنبه
۱۵ آبان ۱۴۰۱ هجری شمسی
۱۱ ربیع الثانی ۱۴۴۴ هجری قمری
۶ نوامبر ۲۰۲۲ میلادی
🗓 روزشمار:
▪️23 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️31 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
🌸 اذکار روز یکشنبه :
- یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه)
- ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه)
- یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت
🌸 امروز برای امور زیر نیک است:
🔹سفر
🔹معاملات
🔹کشاورزی
🔹مناظره
🔹بنایی
🔹نوشیدن دوا
🔹خرید و فروش
🔹ختنه
🔹ارسال کالا
🔹خرید لوازم
🔹آغاز شغل و درمان
🔹سفر
🔹دیدار مسئولین
🔹شکار
👧 نوزاد مبارک و عمرش طولانی است.
👩❤️👨 مباشرت
امشب: برای صحت جسم مفید و فرزند حاصل از آن حافظ قرآن گردد. ان شاءالله
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) باعث غم و اندوه است.
💉 #خون_دادن یا #حجامت#فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری سبب خبط دماغ است.
✂️ یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز بد است و برکت را از زندگی می برد.
👕 بریدن و دوختن لباس، در این روز باعث غم و اندوه شده و آن لباس برایش مبارک نخواهد بود.
🚫 #نوره_کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) به طور کلی از اول تا نیمه ماه که جرم ماه در حال بزرگ شدن است مضر است.
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
👌🍃 ﮐﻔﺶ ﮐﻮﺩکی ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﺩ
ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﯼ ﺳﺎﺣﻞ نوﺷﺖ : ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺩﺯﺩ ...
ﺁنطرﻑ ﺗﺮ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺻﯿﺪ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﺳﻪ ﻫﺎ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪ ...
ﺟﻮﺍنی ﻏﺮﻕ ﺷﺪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﻳﺎی ﻗﺎﺗﻞ ...
ﭘﻴﺮﻣﺮﺩی ﻣﺮﻭﺍﺭﻳﺪی ﺻﻴﺪ ﻛﺮﺩ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﻳﺎی ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ.
ﻣﻮﺟﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﺴﺖ.
ﺩﺭﯾﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ! ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﻧﻜﻦ ﺍﮔﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎﺷﯽ
بر آنچه گذشت ، آنچه شکست ، آنچه نشد ...
👌حسرت نخور ؛ زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد
✨ امام صادق عليه السلام :
كَلامٌ فى حَقٍّ خَيرٌ مِن سُكوتٍ عَلى باطِلٍ؛
سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.(📚 من لا يحضره الفقيه ج 4 ، ص 396)
#یکشنبه_ها_زهراییم🌸
نوکر زهرا شدم دنیا به نامم گشته است
نام پاک فاطمه ذکر سلامم گشته است
من نمیدانم چه رازی دارد این نام عجیب
گفتن #یا_فاطمه تکیه کلامم گشته است
#حضرت_زهرا
هر چه بود از در و دیوار خودم فهمیدم
حاجتی نیست به انکار خودم فهمیدم
راز حبس نَفَس و علت جوشیدن خون
از فرورفتن مسمار خودم فهمیدم
این که یک حادثه رخ داده در آن کوچۀ تنگ
از نهان کردن رخسار خودم فهمیدم
همه گویند دگر رفتنی است این بیمار
به قیامت شده دیدار خودم فهمیدم
این که دیگر نزنی شانه به موی زینب
از قنوتت به شب تار خودم فهمیدم
از چه لبخند به تابوت زدی بعد سه ماه؟
حاجتی نیست به گفتار خودم فهمیدم
سید علی احمدی
#حضرت_زهرا
مادری پیش نگاه دخترش آتش گرفت
دختری از آهِ سرد مادرش آتش گرفت
پشت دربِ خانه ای که خادمش جبریل بود
همسر شیرخدا بال و پرش آتش گرفت
زیر دست و پای شیطان بود قرآن، وای وای
گو به احمد آیه های کوثرش آتش گرفت
گوشواره بینِ کوچه ماند، اما پشت در
موی او همراهِ سنجاق سرش آتش گرفت
آمد از زیر فشار در به پا خیزد، ولی
غنچه ی یاس سفیدش در برش آتش گرفت
چشم هایش تارتر می شد میان دود، آه
دخترش می گفت اینجا حیدرش آتش گرفت
چند سالِ بعد، ارث فاطمیه داده شد
کودکی در بین آتش معجرش آتش گرفت
آن قَلافی که دلیلِ مرگ مادر بود، آه
حنجر اولاد او از خنجرش آتش گرفت
باز هم مادر زمین افتاد، اما قبل از او
با دو بوسه از گلویش خواهرش آتش گرفت
رضا باقریان
#حضرت_زهرا
آتش زبانه میزد و زهرا به خون نشست
در بین شعله ها گل طاها به خون نشست
مسمار لعنتی به پرش گیر کرده بود
بال و پر پرستوی زیبا به خون نشست
معنای نور و کوثر و توحید را زدند
تفسیر آیه های تولا به خون نشست
روی کبود و پهلوی زخمی و چشم تر
دار و ندار حضرت مولا به خون نشست
سیلی به روی مادر سادات میزدند
روی کبود عصمت کبری به خون نشست
روی کبود و پهلوی زخمی و چشم تر
بانوی قد خمیده طوبی به خون نشست
مریم کنیز و فضه اسیر نجابتش
استاد درس هاجر و حوا به خون نشست
فرصت نشد که محسن خود را بغل کند
اولاد پاک شافع عقبی به خون نشست
وقتی صدای گریه زینب بلند شد
کون و مکان و عرش معلا به خون نشست
وقت گریز روضه شده یا ابا الحسن
در قتلگاه ماه دلارا به خون نشست
وقتی که نیزه آمد و زد بوسه بر گلو
حلقوم خشک رهبر تنها به خون نشست
با چکمه ها به صورت مولا لگد زدند
آن دم تمام عالم معنا به خون نشست
عبدالحقیر مرادی
#حضرت_زهرا
لگدی خورد به در، درکه نه، دیوار شکست
خانه لرزید و تمام تن تب دار شکست
سمت دیوار و در انقدر هجوم آوردند
عاقبت پهلوی آن مادر بیمار شکست
توی آتش نگران بود و به خود می پیچید
استخوانهای ضعیف تنش انگار شکست
کاش درهای مدینه وسطش میخ نداشت
سینه ی زخمی او با نوک مسمار شکست
فضه دل خون شد و با بغض صدا زد، ثانی
پای خود را به تن فاطمه نگزار، شکست
چه کند با غم نامردی این شهر علی
سینه اش پر شدہ از غصه تلمبار شکست
#حضرت_زهرا
انتها نیست در آن جلوه که با فاطمه است
نقطهی "فا" علی و نقطهی "با "فاطمه است
کیست او حضرت حق یا که نبی یا که علی
کیست او فاطمه یا فاطمه یا فاطمه است
بارها محضر او خورد زمین جبرائیل
بارها گفت محمد به حرا فاطمه است
بیش از کعبه پیمبر به طوافش میرفت
یعنی ای قوم فقط قبله نما فاطمه است
من از اَمرش به علی یادِ حدیثی کردم
حجت الله عَلی حُجَّتنا فاطمه است
گفت سوگند به مظلومی تو کم نشود
یک سرِ موت در این معرکه تا فاطمه است
آنچنان رویِ زمین ریخت چهل تَن را که
همه گفتند مگر شیرخدا فاطمه است
همه گفتند که در شهر دو حیدر باشد
همه گفتند که در شهر دوتا فاطمه است
مرتضی گفت بمان ورنه خودش میفهماند
که اذازُلزلتِ الاَرض و سَما فاطمه است
چادرش را نتکاند آخ ببینید همه
نام او مردم نامرد چرا فاطمه است
روز محشر شود ؛ از آمدنش معلوم است
که چرا کارِ خلائق همه با فاطمه است
تا که او هست شفاعت به شفیعی نرسد
تا که او هست فقط نالهی ما فاطمه است
حسن لطفی
مرثیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
فاطمه، دلواپسم ، خیز و پریشانم مکن
دست و پا گُم کرده ام بازی تو با جانم مکن
بین مسجد گریه ام را دیده ای ،پس صبر کن
پیش این نامرد مردم باز گریانم مکن
یک طرف تابوتِ خالی ، یک طرف تصویرِ تو
بین این دو قاتلِ جان زار وحیرانم مکن
هرنفس که میکشی زخم تو سروا میکند
بیش از این شرمندة دارو و درمانم مکن
تو رشیده بودی بودی و شعله تنت را جمع کرد
با بهم پیچیدنت سر در گریبانم مکن
خُب نخند اصلا اگر پهلو اذیت میکند
استراحت کن ازاین خواهش پشیمانم مکن
بر حصیر خانه چندین قطرة خون دیده ام
بین خانه زائرِ آیاتِ قرآنم مکن
فکرِ اینکه میروی خانه خرابم میکند
یادِ ایام وصالم ،غرقِ هجرانم مکن
از چه تو اِنقدر حساسی به گیسویِ حسین
وقتِ بوسه برگلویش دیده گریانم مکن
معجرتوسوخت،حرف از معجر زینب نزن
صحبتی از دخترِ پاره گریبانم مکن
رویِ ناقه دید باد افتاده در مویِ حسین
گفت چون مویِ پریشانت پریشانم مکن
منکه حتی مرد همسایه ندیده سایه ام
در میان کوچه و بازار مهمانم مکن
بالبت بازی شد و شخصیت من خورد شد
بیش ازاین شرمنده اشک یتیمانم مکن