3. در آغاز جوانی.mp3
2.74M
#زمزمه_حضرت_زهرا_س
#استاد_حیدرزاده
در آغازِ جوانی
شدی قامت کمانی
زده بر پیکرِ تو
فلک ، رنگِ خزانی
#ملودی_دوم
بمیرم برایت که پژمردی
تو در بینِ کوچه زمین خوردی
#بند_دوم
در و دیوارِ خونین
تو و این رویِ رنگین
امان از تازیانه
امان از دست سنگین
#ملودی_دوم
کبودی شده قسمت رویت
شکسته شد از کینه پهلویت
#بند_سوم :
امان از داغ مادر
امان از آهِ مضطر
امان از کوچه ها و
طناب و دستِ حیدر
#ملودی_دوم
امان از هجوم عدویِ پست
زده تازیانه به رویِ دست
( مرو مادر ، مرو مادر ..) تکرار
#هیئت_ثارالله_قم
۴ دی ماه ۱۴۰۱
11. در کودکی.mp3
4.02M
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
در کودکی لرزاند به هم
پیکرِ مارا ...
#محفل_اشک_حرم_مطهر
30/2/1402
@navaye_asheghaan
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
در کودکی لرزاند به هم
پیکرِ مارا
در پیشِ چشم ما زدند
مادر مارا
مادر نفَس زنان
به پشتِ در بود
اشکِ خجالت بر رخِ پدر بود
اصلا کسی پرسیده ، چرا امیرالمومنین را صدا نزد ؟ چرا گفت فضَه تو بیا ... معمولا برای زن اگه مشکلی توو خونه پیش بیاد ، اول مردش رو صدا میزنه ، ... بزار رازش رو برات بگم ، آخه به علی قول داده بود ، یاعلی صبر میکنم ، اون روزی که از مسجد برگشت ، دید امیرالمومنین نشسته ، زانو توو بغل گرفته ، گفت « یَا ابْنَ اَبِی طَالِب ، اشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ الْجَنِین » چرا مثل طفلی که توی رحم مادره نشستی ؟ زانوتو توی بغلت گرفتی ؟ مگه تو علی یِ خیبر نیستی ؟ علی شمشیرِ بُرانت چی شد ؟ علی از جا بلند شد ، فرمود فاطمه جان ، علی همون علی یِ ، تا شمشیرش رو برداشت و میخواست از درِ خونه بیرون بیاد ، صدای موذن بلند شد ، الله اکبر ، ... حضرت روشو کرد جانب بی بی ، ... فاطمه جان میخواهی این صدا بالای ماذنه باقی بمونه ؟ بله یا علی ... فرمود فاطمه جان باید صبر کنی ، اینجا مادرِسیدا ، سرش رو پائین انداخت ، ... چشم یاعلی صبر میکنم ... قربونِ صبر مظلومانه ات برم مادر ، دیگه سیلیش زدند به علی نگفت ، بین در و دیوار پهلوش رو شکستند ، علی رو صدا نزد ، توو کوچه های می زدنش ، نگفت علی کمکم کن
دلم بهرِ علی میسوخت
چون قُنفذ مرا میزد
نگاهِ دردناکش
بیشتر میداد آزارم
#شاعر_استاد_سازگار
#محفل_اشک_حرم_مطهر
30/2/1402
@navaye_asheghaan
1. سلام.mp3
2.19M
#شروع_مجلس_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
اَلسَّلامُ عَلَیکِ
أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ
فَاطِمَةُ الزَّهْراء
سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ
اَلسَّلامُ عَلَیکِ
یا قُرَّ ةَ عَینِ الرَّسوُلِ
اَلسَّلامُ عَلَیکِ
يَا زَوْجَهَ وَلِيِّ اللَّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیکِ
يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ
اَلسَّلامُ عَلَیکِ
يَا فَاطِمَةُ الزَّهْراء
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
4/9/1402
2. مبر ز خانه.mp3
6.59M
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
مبر ز خانه یِ حیدر
صدای گرمت را ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
4/9/1402
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
مبر ز خانه یِ حیدر
صدای گرمت را
« علی » بگو ... شنوم
آن نوای گرمت را
ز چشم من ، مبری
خنده های گرمت را
بخوان دوباره نماز و
دعای گرمت را
قیام نیمه شبانت
عجب تماشائیست
در آسمان ، زِ قنوت تو
شور و غوغائیست
بتاب در دلِ
شبهای تارِ من « زهرا »
بمان برای همیشه
کنار من « زهرا »
ببین به حالِ
دل بیقرار من« زهرا »
اَنیسِ بیکَسی ام
غمگسارِ من « زهرا »
به پای سفره یِ خالی
زِ « نانِ » من ماندی
یه روز امیرالمومنین آمد توو خانه ، گفت : فاطمه جان ، آیا غذایی هست من چیزی بخورم ؟ حضرت عرضه داشت یا علی ، سه روزه توو خانه غذا نداریم ، ... فاطمه جان چرا به علی نگفتی ؟ عرضه داشت یا علی ، گفتم اگه بگم ، شاید نتونی غذا تهیه کنی ، خجالت بکشی ...
به پای سفره یِ خالی
زِ « نانِ » من ماندی
در اوجِ غُصّه و غم
همزبان من ماندی
( امشب میخوام روضه رو از زبان امیرالمومنین برات بگم ، این چند بیت رو : )
از آن زمان
که دو دستت زِ کار افتاده
( الهی هر کسی توو خونه مریض میشه ، مادر مریض نشه ، مخصوصا مادری که بچه ی خُردسال داره ، هرکسی توو خونه بیمار بشه ، مادر پرستاری میکنه ، اما اگر مادر بیمار بشه ، همه هم پرستار بشن ، باز هم کُمیتِ خانه لَنگه ، ... فدای اون بچه هایی که چند روزه مادرشون دیگه نمیتونه از بستر بلند بشه ، دورِ مادر میگردند ... )
از آن زمان
که دو دستت زِ کار افتاده
تمام خانه ی من
از مِدار افتاده ؟
حسن ز داغِ رُخت
بیقرار افتاده
غریب و خسته
کنار تو ، زار افتاده
#فاطمه_جان
مگو که می روم و
می سپارمت به خدا
که تا به روز ابد
دوست دارمت ، به خدا
( امشب نباید کسی آروم باشه ، کسی نباید ساکت باشه ، امشب شب بی مادریِ همَمونه ، امشب باید زیر لب بگی : مادر ، مادر ، مادر ... )
مرا دوباره صدا کن
« اباالحسن » ، زهرا
سخن زِ درد جدایی
مزن به من ، « زهرا »
( نگو علی خداحافظ )
مگو که دخترِ تو
آورَد کفن « زهرا »
(یا فاطمه ... الهی اگه دختری بی مادر میشه ، دختر پنج ساله نباشه ، دختر چهار پنج ساله ، تازه نیاز به مادر داره ، دلش میخواد مادر بغلش بگیره ، مادر موهاشو شانه بزنه ... )
مگو که دخترِ تو
آورَد کفن « زهرا »
به پیشِ چشمِ غریبم
نفَس نزن « زهرا »
#شاعر_مجتبی_روشن_روان
این دستت رو بیار بالا داد بزن ، بگو مادر ، مادر ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
4/9/1402
4. متن روضه.pdf
344.7K
#پی_دی_اف
#متن_روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
4/9/1402
5. نوحه.mp3
9.83M
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
شده وقت جدایی
رسیده شامِ آخر
تو رفتی و سیاه است
همه ایام حیدر
#ملودی_دوم
خداحافظ ای یاسِ پنهانم
خداحافظ ای فاطمه جانم
#بند_دوم
در آغازِ جوانی
شدی قامت کمانی ...
زده بر پیکرِ تو
فلک ، رنگِ خزانی
#ملودی_دوم
بمیرم برایت که پژمردی
تو در بینِ کوچه زمین خوردی
( مرو مادر ، مرو مادر) تکرار
#بند_سوم
در و دیوارِ خونین
تو و این رویِ رنگین
امان از تازیانه
امان از دست سنگین
#ملودی_دوم
کبودی شده قسمت رویت
شکسته شد از کینه پهلویت
( مرو مادر ، مرو مادر) تکرار
#بند_چهارم
امان از داغ مادر
امان از آهِ مُضطر
امان از کوچه ها و
طناب و دستِ حیدر
#ملودی_دوم
امان از هجوم عدویِ پست
زده تازیانه به رویِ دست
( مرو مادر ، مرو مادر ..) تکرار
#بند_پنجم
میان خاکِ غربت
تنت را می گذارم
رسیده بر لبم جان
دگر طاقت ندارم
#ملودی_دوم
عجب ماتمی در دلم جا شد
تو رفتی و پشت علی تا شد
همه هستیم رفتی از دستم
پریشان و شرمنده ات هستم
علی یا علی ، علی یا علی ..
( کُشتند زهرا را
همسرِ مولا را ... ) تکرار
در وسطِ کوچه تو را میزدند
کاش به جای تو مرا میزدند
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
4/9/1402
1. سلام.mp3
1.28M
#شروع_مجلس_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
اَلسَّلامُ عَلَیکِ
أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ
فَاطِمَةُ الزَّهْراء
اَلسَّلامُ عَلَیکِ
یا قُرَّ ةَ عَینِ الرَّسوُلِ
اَلسَّلامُ عَلَیکِ
يَا زَوْجَةَ اَميرالْمُؤْمِنينَ
اَلسَّلامُ عَلَیکِ
يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ
#مجمع_یاس_کبود
12/9/1402
2. مگر ز اهل مدینه.mp3
4.69M
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
مگر ز اهل مدينه
چه ديدي اي مادر ؟
#مجمع_یاس_کبود
12/9/1402
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
مگر ز اهل مدينه
چه ديدي اي مادر ؟
كه دل ز عمرِ عزيزت
بُريدي اي مادر ...
صفای ما ،
به وجودِ تو بستگي دارد
چرا زِ زندگيات
نااميدي اي مادر... ؟
دگر به همرهِ ما
تا اُحد نمی آیی
چرا زقبرِ عمو
پا کشیدی ای مادر ؟
چرا نماز شبت را
نشسته می خوانی ؟
#شاعر_استاد_موید
( الهی نبینی مادرت نمازشو نشسته میخونه ، الهی توو هیچ خونه ای مریض نباشه ، اگر هم مریضی هست ، الهی مادر مریض نباشه ، هر کسی توو خونه بیمار میشه ، مادر پرستاریشو میکنه ، اما وقتی مادر مریض میشه ، اگر همه هم پرستاری کنند ، باز هم کُمِیتِ خونه لَنگه ... )
بیمارم و بر من شده
زینب پرستار...
( وقتی ملاقاتی بیمار میروی ، از پرستاراش معلومه که این بیمار خوب شدنی هست یا نه ؟ وقتی با پرستاراش روبرو میشی ، اگه بیمارشون داره خوب میشه ، خوشحالند ، میگن الحمدلله ، اما اگه امید به بیمارشون نداشته باشن ، میگن دعا کن براش ... این بچه ها هر روز می بینند ، مادرشون داره لاغرتر میشه ... )
بیمارم و بر من بوَد
زینب پرستار...
ترسم پرستارم شود
از غُصّه بیمار ...
مادر مادر مادر ... همین الان با پای دلت بریم مدینه ، بریم خونه ی امیرالمومنین ، شما مداح هستید ، حضرت به شما ها یک عنایت دیگه ای داره ، ... بریم مدینه ، دمِ در سرمون رو روی دیوار خونه ی بی بی بگذاریم ، بگیم آقا اومدیم یه حالی از فاطمه بپرسیم ...
به بستر فاطمه افتاده و
مولا پرستارش
ببین حال پرستار و
مپرس احوال بیمارش
علی از چشمِ زهرا
چشمِ خود را بر نمیدارد
( نگاه به صورت فاطمه میکنه ، این همون فاطمه است که اون روز با پهلوی شکسته توو کوچه ها دنبال علی می دوید ... )
علی از چشمِ زهرا
چشمِ خود را بر نمیدارد
مُجسم می کند
عشق وفداکاری وایثارش
#شاعر_استاد_انسانی ( 1364 )
#مجمع_یاس_کبود
12/9/1402
3. آرزوهای مرا.mp3
3.22M
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
آرزوهای مرا
در پشت در آتش زدند
#مجمع_یاس_کبود
12/9/1402
#روضه_امام_حسین
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
( بریم کربلا ... یه آقایی از روی زین با صورت زمین خورد ... )
نمیدانی که با دست بُریده ،
زِ روی اسب افتادن
چه سخت است ؟
بی دست ، با صورت زمین خوردن ، یک طرف ، اما سئوال من از شما گریه کنا اینه ، چون روضه خونی ، مداحی ، بهتر متوجه میشی ...
اگر تیری درون چشم باشد
نمیدانی زمین خوردن
چه سخت است ؟
یا اباعبدالله ، یا اباعبدالله ... زیاد این روضه رو خوندید و شنیدید که حضرت دست نداشت ، باصورت زمین خورد ، ... کسی که میخواد از بالای بلندی سقوط کنه ، این دستاشو سپر میکنه ، اما کسی که دست نداره ، با صورت زمین میخوره ، ... اما رفقا ، من آقایی رو سراغ دارم ، کربلا دست داشتو با صورت زمین خورد ، بگم کی بود ؟ میدونم اگه بگم ناله میزنی ... ارباب بی کفن ما ابی عبدالله ، دست داشت و با صورت زمین خورد ، ... هان غیرتت رو نشون بده ... « فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ » ( لهوف سید بن طاووس ) ... با طرف راست صورت زمین خورد حسین ... چرا میگی دست داشت و با صورت زمین خورد ؟ میدونی چرا ؟ آخه اون تیری که به قلب حضرت زدند ، اون تیر دست های حضرت رو از کار انداخت ... عزیز فاطمه با صورت زمین خورد ، ... نه همه نفَسشون رو آزاد نکردند ... برا اربابت داد بزن : حسییین ...
بلند مرتبه شاهی
ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم
عرش بر زمین افتاد ...
#شاعر_مقبل_کاشانی
#مجمع_یاس_کبود
12/9/1402
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
آرزوهای مرا
در پشت در آتش زدند
کاش می بستند جای دست
چشمان مرا ...
( هان ، ناله داری ، یه بیت دیگه بگم و عرض دعای من ... همه ی روضه ی بی بی و امیرالمومنین ، توو این یه بیتِ ... )
دستِ من بسته
ولی دستِ مُغیره باز بود
از همه بیشتر اون روز ، مُغیره مادر رو می زد ، اونقدر مادر رو زد ، که وقتی امام حسن می دیدش ، بدنش می لرزید ، گفتند آقا چرا بدنتون می لرزه ؟ فرمود : مگه نمی بینی ، مُغیره داره میآد ...
الهی بشکند دستِ مُغیره
که بینِ کوچه ها ،
بی مادرم کرد ...
#شاعر_استاد_سازگار
اونچنان بی بی رو زد ، توو مقتل می دیدم ، مادر با صورت زمین خورد ، ... یازهرا یازهرا ... نمیدونم بروم جلوتر یا نه ؟ ... الهی هیچ کسی نبیه مادرش زمین میخوره ، حتی زمین خوردن مادرت را هم تحمل نداری ، فوری میدوی زیر بغلش رو میگیری ، میگی مادر چی شد ، چرا زمین خوردی ؟ تا برسه که کسی جلوی چشمت ، مادرت رو بزنه ...
آقا جان ... از اول اهلبیت با صورت زمین خوردن ، مثل اینکه یه رسمی شد ، ... مادر ، مدینه ، با صورت توو خونه زمین خورد ، امیرالمومنین توو محراب کوفه ، وقتی ابنِ ملجم ملعون ، شمشیر به فرقش زد ، با صورت زمین خورد ، لذا یه بیت زبان حال امیرالمومنین با اون ابن ملجم معلون هست :
بزن طوري بفهمم مثل زهرا
كه با صورت زمين خوردن
چه سخت است ؟
#شاعر_علی_صالحی
#مجمع_یاس_کبود
12/9/1402
4. امام حسین ع.mp3
3.15M
#روضه_امام_حسین
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
نمیدانی که با دست بُریده ،
زِ روی اسب افتادن
چه سخت است ؟
#مجمع_یاس_کبود
12/9/1402
5. کلیات.mp3
12.78M
فایل صوتی کامل
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها ) وگریز به
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
مگر ز اهل مدينه
چه ديدي اي مادر ؟
#مجمع_یاس_کبود
12/9/1402
6. متن روضه.pdf
462.3K
#پی_دی_اف
#متن_روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها ) وگریز به
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
مگر ز اهل مدينه
چه ديدي اي مادر ؟
#مجمع_یاس_کبود
12/9/1402
4. توآمدی که.mp3
7.46M
🌹#ولادت_حضرت_فاطمه_سلام_الله
🌹#مدح
🎤مداح #استاد_حیدرزاده
💫💫💫💫💫💫💫💫
تو آمدی
که سر آغاز داستان باشی
شروع روشنی از
خلقت جهان باشی
قسم به نور ،
که خورشید ناب یعنی تو
میان ظلمتِ شب ،
آفتاب یعنی تو
مسیر وصلِ الهیست
، پرتو نورت
بهشتِ لایتناهیست ،
پرتو نورت
بهشت بوی تو را میدهد
تبسم کن
بخند باغ جنان را
پر از ترنم کن
و عرش محوِنمازت شده
قنوت بگیر
بخوان دوباره بخوان
با خدا تکلم کن
تو ، خیر مطلقی و
شادی تو عیدالله
ذلال کوثری و
انما یرید الله
مَلک به خلقت تو
آفرین مکرر گفت
و هر که دید تو را
با تمام باور گفت
بهشت را به فضای زمین
کِشیده خدا
محمد ترین از گل
نیافریده خدا
و آمدی که شب تیره را
سحر باشی
در اوج عاطفه ها
مادرِ پدر باشی
چه مادری و چه مِهری
چه مهربان پدری
جهان ندیده
چنین دختری ، چنان پدری
گرفته عشقِ تو را
روی دست پیغمبر
چقدر بوسه
به دستت زده است پیغمبر
در امتدادِ پدر هستی و
ادامه ی او
شده است نام تو
مُهرِ شناسنامه ی او
و آمدی که
پُر از عشقِ بی نظیر شوی
شریکِ زندگیِ
حضرت امیر شوی
همیشه همدل و همراه و
همقدم باشید
همیشه دلخوشیه
لحظه های هم باشید
همیشه در غم و شادی
کنار هم باشید
قرار جان هم و
بی قرار هم باشید
شما شبیهِ دو آئینه
در مقابلِ هم
چه خوب با خبرید
از حکایت دل هم
علی کنار تو بانو
چقدر خوشبخت است
چقدر دوری از تو
برای او سخت است
که نورِ روی تو
خورشید سرنوشتِ علیست
و خانه ای که تو باشی در آن
بهشت علیست ...
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_عبدالمهدی_کاظمی
@navaye_asheghaan
1. رباعی صلوات.mp3
1.04M
#میلاد_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
بر کوکب آسمان عصمت صلوات
بر فاطمه گوهر نبوت صلوات
بر مادر یازده امام برحق
از صبح ازل تا به قیامت صلوات
#قم_هیئت_ثارالله
۲۳ دی ماه ۱۴۰۱
@navaye_asheghaan
2. تو کیستی.mp3
8.44M
#میلاد_حضرت_زهرا
#مدح_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
تو کیستی ؟
که نُه فلک مُلک توست
#قم_هیئت_ثارالله
۲۳ دی ماه ۱۴۰۱
@navaye_asheghaan
#میلاد_حضرت_زهرا
#مدح_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
تو کیستی ؟
که نُه فلک مُلک توست
عرشِ عظیم
عرشهی فُلک توست
تو آیتُ الکرسیِ کبریایی
آیتِ کبرای خدا نمایی
به نور تو ، دیده نبی خدا را
باطنِ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى را
تعالیِ قدر تو ، بیانتهاست
صدرِ تو
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهىست
نبیست خاتم و تویی خاتمه
خداست فاطر و تویی فاطمه
ذکر مَلَک ، ثنای اسماء توست
طوف فلک به نقطهی فاء توست
مساحت وجود ، ساحت توست
محیط ،آن شعاع رحمت توست
مَطلعُ انوارِ تو ، ذات خداست
مَظهر اسماء و صفات خداست
هویتت فراتر از درک ماست
شناسنامهات حدیث کساست
ختم رُسُل که رُکنِ عالم شده
در دو مقام، قامتش خم شده
یکی نماز ، در حضورِ داور
یکی به دست بوسیِ تو مادر
این سخنِ ختمِ پیمبران است
بهشت زیر پای مادران است
مادریات مایهی افتخار است
پنج گُلت ، حاصل نُه بهار است
#بی_بی_جان
کیست کسی کُفو تو ،
چون بوتراب ؟
او پدر خاک و تو مادر آب
کُفو تو را کتاب کرده تشبیه
به ذٰلِكَ الْكِتٰابُ لاٰ رَيْبَ فِيهِ
کتاب سرنوشت در کَفِ توست
دست خدا کاتب مصحف توست
تو کیستی ؟ که در مقام رضا
سیدتی خوانده تو را مرتضی
( یعنی خانومِ من ، سَرور من ، فاطمه ی من ، ... موقعی که حضرت گریه میکرد ، دمِ آخرش ، سرش روی زانوی امیرالمومنین بود ، امیرالمومنین بهش فرمود : « یَا سَیِّدَتِی مَا یُبْکِیکِ ؟ » تاج سرِ من ، برای چی گریه میکنی ؟ قربان تو که امیرالمومنین بهت میگه : « سَیِّدَتِی » ... { بحار الانوار، ج 43، ص 218} .... )
فراتر از سوره انسان تویی
هر آینه عروسِ قرآن تویی
ای حَسنِ تو ، حُسن قرآن تو
حسین هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ تو
سلام بر حقیقت باطنت
به سِرّ ِ مُسْتَوْدَعِ تو مُحسنت
آینهی آیهی الله و نور
منزلت منزل تو فوق طور
نور تو در آینهی نور مستور
دعای نور تو کتاب مستور
نور دعای تو به سلمان رسید
که او به اِعتلای ایمان رسید
دعا کن ای عالیةُ المضامین
که بشنویم از ائمه «آمین »
به ما هر آنچه از خدا رسیده
به لطف اِشفعی لنا رسیده
مَنِ ارْتَضى رمز شفاعت توست
مَنْ يُطِعِ اللَّهَ اطاعت توست
هر آنکه با مِهر تو همراه شد
مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ شد
ای قلم از مدیحهی تو عاجز
مَناقبت المدینةُ المعاجز
کوثر قرآن و عطیةُ الله
اُسوهی حُسنای بقیةُ الله
بقیةُ النبوة تا قیامت
وَدیعةُ الرسول بر امامت
#قم_هیئت_ثارالله
۲۳ دی ماه ۱۴۰۱
@navaye_asheghaan
3. سرود.mp3
5.25M
#سرود_میلاد_حضرت_زهرا
#استاد_حیدرزاده
شب شادی و
شب نزولِ آیاته
دل پیغمبرمون ، غرق مناجاته
دیگه دل نمونده
توو دلِ رسولُ الله
که شب ولادتِ مادر ساداته
#ملودی_دوم
مهتاب دنیایی
حضرت فاطمه ی زهرایی
تو روح قرآنی
معنی آیه ی اعطینایی
#ملودی_سوم
( ذکر لبهام ، تا خود محشر
دوستت دارم
حضرت مادر ... ) تکرار
« تکرار بند اول »
#بند_دوم
السلام ای ضربانِ
دلِ این عالَم
به خدا توو همه دنیا
به تو می بالم
من محبتِ شمارو
توو دلم دارم
با شما قبول میشه
تمومِ اعمالم ...
#ملودی_دوم
با شوقت ، این شب ها
شاد و خندونه لبای مولا
دل تنگ و ، بی تابه
برای دیدن روی زهرا
#ملودی_سوم
( ای دنیایِ فاتحِ خیبر
دوستت دارم
حضرت مادر ... ) تکرار
زهرا ، زهرا ، اُمِّ ابیها ...
#قم_هیئت_ثارالله
۲۳ دی ماه ۱۴۰۱
@navaye_asheghaan
4. توآمدی که.mp3
7.46M
🌹#ولادت_حضرت_فاطمه_سلام_الله
🌹#مدح
🎤مداح #استاد_حیدرزاده
💫💫💫💫💫💫💫💫
تو آمدی
که سر آغاز داستان باشی
شروع روشنی از
خلقت جهان باشی
قسم به نور ،
که خورشید ناب یعنی تو
میان ظلمتِ شب ،
آفتاب یعنی تو
مسیر وصلِ الهیست
، پرتو نورت
بهشتِ لایتناهیست ،
پرتو نورت
بهشت بوی تو را میدهد
تبسم کن
بخند باغ جنان را
پر از ترنم کن
و عرش محوِنمازت شده
قنوت بگیر
بخوان دوباره بخوان
با خدا تکلم کن
تو ، خیر مطلقی و
شادی تو عیدالله
ذلال کوثری و
انما یرید الله
مَلک به خلقت تو
آفرین مکرر گفت
و هر که دید تو را
با تمام باور گفت
بهشت را به فضای زمین
کِشیده خدا
محمد ترین از گل
نیافریده خدا
و آمدی که شب تیره را
سحر باشی
در اوج عاطفه ها
مادرِ پدر باشی
چه مادری و چه مِهری
چه مهربان پدری
جهان ندیده
چنین دختری ، چنان پدری
گرفته عشقِ تو را
روی دست پیغمبر
چقدر بوسه
به دستت زده است پیغمبر
در امتدادِ پدر هستی و
ادامه ی او
شده است نام تو
مُهرِ شناسنامه ی او
و آمدی که
پُر از عشقِ بی نظیر شوی
شریکِ زندگیِ
حضرت امیر شوی
همیشه همدل و همراه و
همقدم باشید
همیشه دلخوشیه
لحظه های هم باشید
همیشه در غم و شادی
کنار هم باشید
قرار جان هم و
بی قرار هم باشید
شما شبیهِ دو آئینه
در مقابلِ هم
چه خوب با خبرید
از حکایت دل هم
علی کنار تو بانو
چقدر خوشبخت است
چقدر دوری از تو
برای او سخت است
که نورِ روی تو
خورشید سرنوشتِ علیست
و خانه ای که تو باشی در آن
بهشت علیست ...
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_عبدالمهدی_کاظمی
#میلاد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
به نام آنکه به ما داد ،
درس ایمان را
همان که زندگی اش
زنده کرد انسان را
همان که بر همگان
درس عاشقی آموخت
ز دستِ لیلی و مجنون
گرفت میدان را
به نام نامی آن
بانویی که با زحمت
نشاند بر لبِ عالَم
دمِ « حسین جان » را
اگر نبود ،
نبودیم نوکران حسین
میانِ سفره ی ما
او گذاشت این نان را
همان کسی که
همیشه حکایت صبرش
صبور کرد
دلِ مادر شهیدان را
به نام آن زنِ
مرد آفرینِ کربُبلا
همان که از دل ما بُرد
ترسِ طوفان را
کجاست دشمنِ شیعه ؟
حریف می طلبیم
مُریدِ حضرتِ زینب
عقیلةُ الْعَربیم
دوباره در دلم
آشوب محشر کبراست
چگونه من بنویسم
از آن که بی همتاست
گرفته ام به روی دست
کاسه ی چه کنم ؟
و مانده ام که بگویم
خدیجه یا زهراست ؟
خدا کند که بفهمیم
کیست این بانو ؟
شناخت هر که مقامش
از اولیاءِ خداست
نوشته اند که خیلی
به مادرش رفته
نوشته اند که خیلی
فداییِ مولاست
نوشته اند که یک عمر
اهل نافله بود
مُراد و پیرِ تمامِ
نماز شب خوان هاست
( حتی شام عاشورا با آن همه داغ سنگین ، نماز شبش ترک نشد ، نشسته نماز شب خوند ، همان نماز شبی که ابی عبدالله علیه السلام ، بهش فرمود : خواهرم ، منو توی نماز شبت یادت نره ... )
#بی_بی_جان
نوشته اند که یک عمر
اهل نافله بود
مُراد و پیرِ تمامِ
نماز شب خوان هاست
نوشته اند از آن دَمْ
که چشمِ خود وا کرد
اسیر و عاشق و حیرانِ
سید الشهداست
نوشته اند
کِراماتِ کوثری دارد
ببین مقام علی را
چه دختری دارد
رسیده شیعه به اینجا
به همّتِ زینب
زمین حسینیه شد
با عنایت زینب
چه با شُکوه سپاهی
چه لشکری دارد
حسینیان جهانند
اُمَّت زینب
بزرگ و کوچکِ عالَم ،
مُحرمِ هر سال
شوند راهی روضه
به دعوتِ زینب
هزار طایفه
در روز اربعین ، جا شد
میان کربُبلا
با کرامتِ زینب
هزار شکر ، خدا را
که خانواده ی ما
شدند نوکرِ
دربار و رعیتِ زینب
برای دیدن آن
جمعه یِ فرج باید
قسم دهیم خدا را
به حُرمتِ زینب
#شاعرمحمدحسین_رحیمیان
#هیئت_ثارالله_قم
@navaye_asheghaan
2. به نام آنکه.mp3
6.3M
#میلاد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#مدح
#استاد_حیدرزاده
به نام آنکه به ما داد ،
درس ایمان را ...
#هیئت_ثارالله_قم
@navaye_asheghaan
4. او آمده.mp3
3.94M
قسمت چهارم :
#میلاد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
او آمده
زمین و زمان را تکان دهد
مثل مسیح
بر تنِ هر مرده جان دهد
او آمده
که با کرمِ کِردگاریش
با نور خویش
بر سرِ ما سایه بان دهد
او آمده
که با نخی از تار چادرش
بر دوستدار فاطمه
برگِ امان دهد
او آمده
که با نفسِ مصطفاییش
قد قامتِ نماز وِلا را
اذان دهد
او آمده
پیمبرِ خورشید طَف شود
در ماجرایِ کرب و بلا
امتحان دهد
او آمده
برای حسین خواهری کند
او آمده
که خواهریش را نشان دهد
خواهر – برادری که
عزیزِ دل هم اند
تنها همین دو عاشق
و معشوق عالم اند
آئینه ی تمام کمالات مادری
یادآورِ جلال و کمالِ پیمبری
مُستجمع
جمیع صفات علی تویی
یعنی تویی علی و علی تو ،
چه باوری ؟
حیدر اگر
به شهر علوم نبی در است
بانو ! تو هم
به شهر وصالِ حسین ، دری
وقتی به رویِ
دست نبی ، گریه می کنی
چشم انتظارِ
دیدنِ رویِ برادری
در پایِ درسِ مادر خود
پا گرفته ای
بی خود نشد که
عالِمه ی آلِ حیدری
عِلم لدنّی تو
گواه کمال توست
الحق که از سلاله ی
زهرای اطهری
با نطق حیدری و
بیانات فاطمی
ویرانگر قبیله ی
شوم و ستمگری
با هر کلام خود
به عدو تیغ می کشی
در رزم خود
شبیه برادر ، دلاوری
شاعر :
#محمد_فردوسی✍
به همت جواد افشانی
.
3. سرود.mp3
4.21M
#سرود_میلاد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
دل اهل آسمون
غرقِ تب و تابه ...
گُل خنده رو لبِ
قبله و مِحرابه
عیدی میدی به همه
حضرتِ ثارُالله
که شب ولادتِ خواهرِ اربابه
جبرائیل ، رو ابرا
نغمه ی هِلهله رو سرداده
مژده اهل دنیا
خدا به فاطمه دختر داده
شهربانوی اهل زمینی
بنتِ امیرَالمومنینی
(لبیکِ یا ، زینب کبری ) تکرار
هم عقیله هستی و
هم عالِمه « زینب »
وارثِ حجاب بی بی فاطمه
« زینب »
ای که در زمین و
آسمونا داری
تکیه گاهی مثل شاه علقمه
« زینب »
شِبهه زهرا « زینب »
زینبِ حضرت مولا « زینب »
سردارِ عاشورا
تویی افتخار دلها« زینب »
السلام و علی
شیرزنِ تموم دنیا « زینب »
شهربانوی اهل زمینی
بنتِ امیرَالمومنینی
(لبیکِ یا ، زینب کبری ) تکرار
#بی_بی_جان
صبر ز صبرِ تو
به تنگ آمده
شیشه ی تو
به جنگِ سنگ آمده
هیچ گلی ندیده خندیدنت
مگر به لحظه ی حسین دیدنت
#شاعر_استاد_انسانی
@navaye_asheghaan
4. او آمده.mp3
3.94M
#مدح
#میلاد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
او آمده
زمین و زمان را تکان دهد
مثل مسیح
بر تنِ هر مرده جان دهد
او آمده
که با کرمِ کِردگاریش
با نور خویش
بر سرِ ما سایه بان دهد
او آمده
که با نخی از تار چادرش
بر دوستدار فاطمه
برگِ امان دهد
او آمده
که با نفسِ مصطفاییش
قد قامتِ نماز وِلا را
اذان دهد
او آمده
پیمبرِ خورشید طَف شود
در ماجرایِ کرب و بلا
امتحان دهد
او آمده
برای حسین خواهری کند
او آمده
که خواهریش را نشان دهد
خواهر – برادری که
عزیزِ دل هم اند
تنها همین دو عاشق
و معشوق عالم اند
آئینه ی تمام کمالات مادری
یادآورِ جلال و کمالِ پیمبری
مُستجمع
جمیع صفات علی تویی
یعنی تویی علی و علی تو ،
چه باوری ؟
حیدر اگر
به شهر علوم نبی در است
بانو ! تو هم
به شهر وصالِ حسین ، دری
وقتی به رویِ
دست نبی ، گریه می کنی
چشم انتظارِ
دیدنِ رویِ برادری
در پایِ درسِ مادر خود
پا گرفته ای
بی خود نشد که
عالِمه ی آلِ حیدری
عِلم لدنّی تو
گواه کمال توست
الحق که از سلاله ی
زهرای اطهری
با نطق حیدری و
بیانات فاطمی
ویرانگر قبیله ی
شوم و ستمگری
با هر کلام خود
به عدو تیغ می کشی
در رزم خود
شبیه برادر ، دلاوری
شاعر :
#محمد_فردوسی✍
به همت جواد افشانی
@navaye_asheghaan
4. او آمده.mp3
3.94M
#مدح
#میلاد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
او آمده
زمین و زمان را تکان دهد
مثل مسیح
بر تنِ هر مرده جان دهد
او آمده
که با کرمِ کِردگاریش
با نور خویش
بر سرِ ما سایه بان دهد
او آمده
که با نخی از تار چادرش
بر دوستدار فاطمه
برگِ امان دهد
او آمده
که با نفسِ مصطفاییش
قد قامتِ نماز وِلا را
اذان دهد
او آمده
پیمبرِ خورشید طَف شود
در ماجرایِ کرب و بلا
امتحان دهد
او آمده
برای حسین خواهری کند
او آمده
که خواهریش را نشان دهد
خواهر – برادری که
عزیزِ دل هم اند
تنها همین دو عاشق
و معشوق عالم اند
آئینه ی تمام کمالات مادری
یادآورِ جلال و کمالِ پیمبری
مُستجمع
جمیع صفات علی تویی
یعنی تویی علی و علی تو ،
چه باوری ؟
حیدر اگر
به شهر علوم نبی در است
بانو ! تو هم
به شهر وصالِ حسین ، دری
وقتی به رویِ
دست نبی ، گریه می کنی
چشم انتظارِ
دیدنِ رویِ برادری
در پایِ درسِ مادر خود
پا گرفته ای
بی خود نشد که
عالِمه ی آلِ حیدری
عِلم لدنّی تو
گواه کمال توست
الحق که از سلاله ی
زهرای اطهری
با نطق حیدری و
بیانات فاطمی
ویرانگر قبیله ی
شوم و ستمگری
با هر کلام خود
به عدو تیغ می کشی
در رزم خود
شبیه برادر ، دلاوری
شاعر :
#محمد_فردوسی✍
به همت جواد افشانی
@navaye_asheghaan