1.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#حاج_حسن_خلج
توو اردبیل ، وسط روضه گفتم : « یارالی حسین » ... یه نفر اومد پیشم ، گفت میدونی « یارالی » یعنی چی ؟ شما فارس هستید ... گفتم : آره ، یعنی ای مجروح ، ای زخمی ... گفت ، نه ، معناش این نیست ، « یارالی » یه معنای وسیع تری داره ...گفت : « یارالی » یعنی ای مجروحِ توهین شده ، یعنی ای زخمیِ بی احترامی شده ... بمیرم برات آقا ...
@navaye_asheghaan
#روضه_حضرت_قاسم
#روضه_امام_حسین
( علیهم السلام )
#استاد_حیدرزاده
صدا زد عمو بسه دیگه ، عمو استخوانهای سینه ام زیر سُمِ اسب ها خُرد شد ، بگم آقا ، بدن قاسم زیر سُمِ اسب ها رفت ، لشکر دورش را گرفته بود ، امشب میخوام یه روضه ای بخونم همه داد بزنند ، برای این روضه جگر حضرت زهرا ، خون شده ! ... ، بگم آقا ، بدن قاسم زیر سُمِ اسب ها رفت ، اما یه بدن بی سر را کربلا ... عین عبارت مقتل اینه ، بزار برات معنا کنم ، بعد ناله بزن : « نَحْنُ رَضَضْنا الصَّدْرَ بَعْدَ الظَّهْری » یعنی چی ؟ اگه معنا کنم ، باید داد بزنی ، یعنی اول پشتش را کوبیدیم زیر سُمِ اسب ها ؟؟ بعد بدنشو برگردوندیم ... سینه ی نازنینش زیر سُمِ اسب ها ، ... حسییین ... این روضه خیلی جیگرو میسوزونه ، « رَضَضَ » یعنی خُرد شدنِ استخوان ! ... آی آی آی ی ی ...
تنِ سالار زینب
به زیر سُمِ مَرکب
به خون غلطیده یارم
حسین کفن ندارد ..
هرچقدر گریه کردی و سوختی ، نوش جونت ، روزیت بوده امشب ، توو روضه ی یتیم امام حسن ، ... آقا قاسمِ بنِ الحسن ، مادرش کربلا بود ، وقتی ابی عبدالله بدن قاسم را آورد ، زنها آمدند به استقبال حسین ... [ این ناله را میخوام مادرها ناله بزنند ] ، وقتی نگاه کردند دیدند بدن قاسم ... وای وای ، وای وای ... وقتی مادر نگاه کرد دید قاسمش قد کِشیده ...
از حسن هر کس که در دل
ذرّه ای هم کینه داشت
نیزه ای پرتاب کرد و
زخم بر جسمم گذاشت
#شاعر_رضا_رسول_زاده
حاجت هایت را بخواه ، حرفاتو بزن ، ... یا امام حسن ، یا امام حسن ... آقاجون خودت نبودی کربلا ، اما بچه هات یکی یکی کار را تموم کردند ، ... اونقدر قاسم را دوست داشت امام حسین ، که درباره هیچ کدوم از شهدا نداره که حضرت ، موقع وِداع از حال رفته باشه ، حتی در وِداع علی اکبر ... اما درمورد قاسم داره که قاسم را توو بغل گرفت ، گریه کرد ، گریه کرد « وجَعَلا يَبكِيانِ حَتّى غُشِيَ عَلَيهِما » { بحارالأنوار، ج 45 ، ص33 }، یعی هر دو از حال رفتند ... {مَقْتَلُ الْحُسَیْنِ خوارزمي ، ج 2 ص 27 } ... قربونت بِرَم ، چقدر عزیز کرده ی امام حسین بود قاسم ، که وقتی هم بدنشو آورد خیمه ها ، دو تا بدن را میونِ بدنها گذاشت ، یکی بدن علی اکبر بود ، یکی بدن قاسم ، ... نوشتند حضرت میان این دوتا بدن نشست ، گاهی میگفت : پاره جگرم علی ... گاهی هم میگفت : عزیز برادرم قاسم ... لذا امشب روضه ی حضرت قاسم و مجلس حضرت قاسم ، یک عنایت خاصی بهِش هست ، کسی دست خالی از مجلس حضرت قاسم بیرون نرود ... کسی هم بی حاجت توو مجلس حضرت قاسم نباشه ... امشب این نوجوانهای سیزده چهارده ساله بیایند جلو میدون داری کنند برای حضرت قاسم ، امشب شما بیائید برای اون سیزده ساله ی کربلا سینه بزنید ، سیزده سالشه ، هنوز به رشد کامل نرسیده ، وقتی سوار شد ، پاش به رکاب نمیرسید ، امام حسین خودش کمکش کرد سوارش کرد ، ... یااباعبدالله ، یااباعبدالله ... خدایا به این سیزده ساله شهید کربلا ، فرج امام زمان (عج) را برسان ...
#هیئت_ثارالله_قم
1394
@navaye_asheghaan
4. امام حسین ع.mp3
زمان:
حجم:
6.67M
#روضه_حضرت_قاسم
#روضه_امام_حسین
( علیهم السلام )
#استاد_حیدرزاده
صدا زد عمو بسه دیگه ، عمو استخوانهای سینه ام زیر سُمِ اسب ها خُرد شد ...
#هیئت_ثارالله_قم
1394
@navaye_asheghaan
1. 24.8.1402.mp3
زمان:
حجم:
4.59M
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_شور
#گوشه_سلمک
ناله در دل ، اشک بر رُخسار
بُغضم در گلوست
عضو عضوم ، با حسینِ فاطمه
در گفتگوست ...
نامه ی اعمال من
این چشمِ گریان من است
اشکِ من ، بر صورت من
خوش تر از آب وضوست
#گوشه_قرچه
هر کجا پا می نهم
انگار نهرِ علقمه
هر طرف رو می کنم
قبر حسینم روبروست
#گوشه_سلمک
« اشک » از سوزِ عطش
خشکیده در چشم رباب
کودکِ شش ماهه را
تیر سه شعبه در گلوست
#گوشه_قرچه
مکتب من ، خیمه ی عبّاس و
درسم « یا حسین »
دینِ من ، آئین من
تا صبح محشر ، عشق اوست
#گوشه_رضوی
با حسین و کربلا
یک عمر ، عادت کرده ام
کربلایم ، کربلایم
کربلایم آرزوست ...
#شاعر_استاد_سازگار
بر مشامم می رسد
هر لحظه بوی کربلا
«در دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا ...
#روضه_دستگاه_شور
24/8/1402
@navaye_asheghaan
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه_امام_حسین(_ع )
#روضه_هفتم_امام_حسین(_ع)
#گریز حضرت زینب (س)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحمن
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَین
⬅️آجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله آبروی ابا عبدالله در هر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند
🔶هفت روز است که من داغ برادر دیدم
🔶هفت روز است سر نیزه فقط سر دیدم
🔶هفت روز است فقط زخم زبانم زده اند
🔶طعنه بر اشک من و قد کمانم زده اند
🔶هفت روز است که بعد تو گرفتار شدم
🔶پی تو راهی هر کوچه و بازار شدم
🔶باورم نیست سرت بر سر نی ها باشد
🔶بدن بی کفنت در دل صحرا باشد
🔶باورم نیست زدم بوسه روی حنجر تو
🔶باورم نیست که غارت شده انگشتر تو
🔶باورت نیست که این کوفه چه آورده سرم
🔶باورم نیست که با قاتل تو همسفرم
🔶عده ای پیرهن کهنه تو دزدیدند
🔶عده ای بر سر تو سنگ زده خندیدند
🔶چشم گریان مرا خوب تماشا کردند
🔶پیش چشمان ترم هلهله برپا کردند
🌺صلاللهعلیکیااباعبدالله
⬅️دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا..آی حاجت دار آی جوون دارا..آی مریض دارها ای کسانی که دلتنگ کربلا شدید دعا کنید زنده باشیم که بتوانیم ازنزدیک حرم آقا امام حسین رو زیارت کنیم خیلی ها بودند درسالهای قبل در عزاداری امام حسین شرکت داشتند ولی جایشان خالیست روحشان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند عزیزان عزادار
شب/روز هفت ابی عبدالله...
روز هفتم/سوم که میشه..دختر میاد کنار قبر بابا...خواهر میاد کنار قبر برادر..
دسته گل میارن..عکس بابارو میارن .
زیر بغلای خواهرا و دخترها رو میگیرن..تسلا میدن..یه دل سیر گریه میکنند
(عزاداری میکنند سبک میشن)
⬅️اما من بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله درکربلا...آوارهٔ بیابونا...سر حسین ع بالای نیزه ..بدنش تو کربلا...بچه ها آواره اند...تا اسم بابا را می گرفتند کتکتشون میزنند...آب میخوان میزنند..
غذا میخوان کنک میزنند..
بابارو میخوان کتک میخورند..
⬅️ الهی غریب نشی... الهی گرفتار نشی...الهی بی کس نشی..
چه کشیدند یتیمان آقا ابا عبدالله
چه کشید خانم بی بی زینب کبرا( س)
باید بگم عزاداران
💔امان از دل زینب
💔چه خون شد دل زینب
چه زینبی که یک لحظه طاقت دوری حسینشو نداشت اما
✔️(هر روضه ای میشه خوند)✔️
چون روضه ای نیست که اسم زینب درآن نباشد
صدا زد...برادران حسین جان
🔸بهسویشاموکوفهامچه ظالمانه میبرند
🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
🔸سر تو را به نوک نی زدند این ستمگران
🔸نمی روم ولی مرا به تازیانه میبرند
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس و محفل فیض ببرند گریزی هم داشته باشیم به روضه زینب (س) بهره امواتمان باشه
امروز دلها را ببریم حرم زینب ، انشاء الله یک روزی کنار حرمش اشک بریزید .
امروز از چشمانت بخواه برای زینب گریه کند ، زینب اُم المصائب است ، پیغمبر بشارت داده برای آن چشمی که برای زینب گریه کند . فرمود : پاداش او همچون کسی است که برای حسن و حسین گریه می کند .۲
هر وقت دلش می گرفت سر از محمل بیرون می آورد ، می شنید از بالای نیزه یک آقایی دارد قرآن
می خواند هی صدا می زند : «وَسَیَعلَمُ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ»۳
گاهی هم صدا می زند : «أَم حَسِبتَ أَنَّ أَصحابَ الکَهفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِن آیاتِنا عَجَباً»۴
قربان قرآن خواندنت برادر ، برادر با قرآن خواندنت رفع تهمت از ما کر دی ، آخر به ما خارجی می گفتند .
آی گریه کنندگان امام حسین ، دلها بسوزد یک وقت هم سر از محمل بیرون آورد دید یک نا نجیبی با سنگ پیشانی برادرش را می زند همه صدا بزنید یاحسین …
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
@navaye_asheghaan
.
📋 میدونستم بابام از سفر میاد
#روضه_حضرت_رقیه (س)#پنجم_صفر
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میدونستم بابام از سفر میاد
بدونه من و زدن با سَر میاد
اونجوری که روزای خوشی گذشت
روزای ناخوشیم به سر میاد
بعد این شبِ سیاه سحر میاد
عمر بیکسی من به سر میاد
دندون جلوییم و دیدی شکست
چیزی نیست بابا دوباره در میاد
دخترت صبرش و نفروخته بابا
از شکایت لباش و دوخته بابا
بوی سوختگی میدم من مگه نه ؟
چیزی نیست موهام یکم سوخته بابا
سوالات من و کی جواب میده
کی جواب به این دل کباب میده
من چه آزاری بهش میرسونم
چرا حرمله من و عذاب میده؟!
حرمله خیلی بده، خیلی بده
حرمله با من سَرِ لج افتاده
انگاری منتظره حرف بزنم
تا جواب من و با لگد بده
اینا میخوان من و دلخونم کنن
تا با مادرم معادلم کنن
بگو من چیکار کنم تموم بشه
بگو من چیکار کنم ولم کنن....
#رضا_شریفی✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 داشتی میرفتی از حرم، دم غروب بود
داشتی میرفتی از حرم، دم غروب بود
من و میبردی با خودت، اینجوری خوب بود
بمیرم از عطش لبات، شبیه چوب بود
دیدم خواب که دارم، میارم برات آب
با سیلیِ شمر بود، پریدم من از خواب
چی با زندگیم شد، رقیه یتیم شد
به دندون کشیدن، تو رو مثل گرگا
زورم میرسید کاش، به آدم بزرگا
مگه میره از یاد، چه جوری هُلت داد
برا تموم قافله، دعا میکردم
سَرِ رباب، با حرمله دعوا میکردم
گهوارهی اصغر و کاش، پیدا میکردم
دیدم که سرش رو، گرفته رو دست
روی نیزه با روسریِ، خودم بست
داداشی نیوفتی، یه خواهر نگفتی
با طعنه لگد زد، اینم یادگاری
میگفتند میخواستی، عموت و بیاری
میخندید و میزد، عموتم نیومد
تنورِ خولی دیدنت، تازه شنیدم
سنگا تو رو بوسیدنت، من نبوسیدم
فداسرت کجاست تنت، دیگه بریدم
غرورم شکسته، من حالم خرابه
مگه عمهمون جاش، توو بزم شرابه
تنم زرد و بیحسّ، سنان صدر مجلس
بابایی بمیرم، سرت ضربه دیده
هنوز جای لبهات، رو چوب یزیده
تَوونم رو بُرده، سر نیزه خونده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 صدر نشین مجلس
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_رقیه (س)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه روزی چندتا از این نامردا دور معاویه رو گرفته بودند؛ هرکدوم یه حرفی میزدند، هرکدوم یه پیشنهادی میدادند. همچین که مغیره شروع کرد حرف بزنه یهو امام حسن حرفش و قطع کرد، نذاشت مغیره ادامه بده گفت:« تو دیگه حرف نزن، تو همون کسی هستی که توو کوچهها...
مگه من یادم میره چه جوری مادر ما رو میزدی، حالا اومدی اینجا صدر جلسه میخوای پیشنهاد بدی، حرف بزنی»...
همچین که شروع کرد این سر رو ببوسه، از پیشونی شروع کرد بوسه بزنه؛ تا رسید به چشمای ابی عبدالله، رسید به گونههای باباش، همچین که این لبها رو رو لبهای باباش گذاشت گفت:« بابا جان! دیگه لبی برات نمونده بخوام ببوسم. حالا میفهمم اون نامرد دیروز توو مجلس همینجوری چوبش بالا میبرد رو لبهات میزد»...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
بی سبب نیست ، شب جمعه
شب رحمت شد
مادری گفت : «حسین جان»
همه را بخشیدی ...
@navaye_asheghaan
1. نوشته ام به روی دل.mp3
زمان:
حجم:
4.54M
#زمزمه_امام_حسین
#روضه_امام_حسین
(علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
نوشته ام به روی دل
تویی تویی نگار من
همیشه نام تو بُوَد
مدالِ افتخارِ من 2
ماهِ کربلا حسین
شاهِ سرجدا حسین
میکُشی مرا حسین... 2
بیا نگارِ آشنا
شبِ غمم سحر نما
مرا به نوکریِ خود
شَها تو مفتخر نما 2
ای گُلِ وفا حسین
معدنِ سَخا حسین
میکُشی مرا حسین...
من و شما اینجوری ناله می زنیم برا غربت ابی عبدالله ، اینقدر این مصائب جانسوزه ، اگر یک عمرِ هم ناله بزنیم بازم کمِ ، اما من میخوام بگم ، اگر این است تأثیر شنیدن ، شنیدن کی بُوَد مانند دیدن ... چرا این حرف رو زدی ؟ آخه زینب از بالایِ تَلِّ زینبیه داره نگاه میکنه ... او می دوید و من می دویدم...ای حسین...
@navaye_asheghaan
.
#حضرت_زینب (س)
امشب ببخش ما را به احترام زینب
با بنده کن مدارا به احترام زینب
با آنکه رو سیاهم لبریز از گناهم
اما مَران گدا را به احترام زینب
با دست گیری خود شرمنده کردی عمری
این عبد بی حیا را به احترام زینب
بیمار دوره گردم بر کام من چشاندی
طعم خوش شفا را به احترام زینب
با برگهی شهادت کن عاقبت بخیرم
تکمیل کن عطا را به احترام زینب
آیا شود ببینم هنگام جان سپردن
ارباب با وفا را به احترام زینب
با دیدههای گریان من آمدم بگیرم
امضایِ کربلا را به احترام زینب
از روی تَل صدا زد ای شمر برنگردان
با پا عزیز ما را به احترام زینب
بردار چکمهات را از روی سینهی شاه
به احترام زهرا به احترام زینب
با نعلهای تازه کمتر بهم بریزید
آقای سَر جدا را به احترام زینب
جای کفن بپیچید دور تنم رفیقان
یک تکّه بوریا را به احترام زینب
#قاسم_نعمتی✍
.....
📋 قربون صدا زدنت
#روضه_امام_حسین (ع)
قربون صدا زدنت
خیلی بیهوا زدنت
حالا روی چادرمه
خاک دست و پا زدنت
من سَرِ قرار اومدم
توی نیزهزار اومدم
از تو دل نکندم حسین
با خودم کنار اومدم
تا چشمم کار میکنه
نیزه نیزه نیزه میبینم
گریه چشمام و تار میکنه
نیزه نیزه نیزه میبینم
داره با تو چی کار میکنه
نیزه نیزه نیزه
نیزه میبینم
گریه چشمام و تار میکنه
نیزه نیزه نیزه
نیزه میبینم
کی دلش اومد بزنه
کی اومد لگد بزنه
یه نفر حرفی به این
شمر نابلد بزنه
زندگی همینه حسین
رسم دنیا اینه حسین
کاشکی حال و روز تو رو
مادرت نبینه حسین
من دفن اهل قرا
کشته کشته کشته میبینم
حتی بالای نیزهها
کشته کشته کشته می بینم
#محمد_صادق_باقی_زاده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 «وَسَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
#زمینه
قرآن فاطمه شد زیر و رو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
بارون سنگ ها از همه سو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
خدا داره میبینه چقدر شلوغه گودال
حسین گیر افتاده، تو وسط این جنجال
کمتر اذیتش کنید، نزدیک سه ساعته توی گوداله
کمتر اذیتش کنید، چشم مادرش خیره سوی گوداله
کمتر اذیتش کنید، این هزار و چندمین زخم شمشیره
کمتر اذیتش کنید این هزار و چندمین صوت تکبیره
«حسین جان، آقا، شهید عطشان آقا»
تیرها دخیل بستند به گلو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
مقصد نیزه ها شد پهلو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
خدا داره میبینه، بلند شو از رو سینه
آبش نمیدید باشه، خنجر نکش از کینه
کمتر اذیتش کنید، خواهرش میبینه دست و پا میزنه
کمتر اذیتش کنید، پیمردی داره با عصا میزنه
کمتر اذیتش کنید، جای سالمی نمونده رو تنش
کمتر اذیتش کنید، لااقل به غارت نبرید پیراهنش
«حسین جان، آقا، شهید عطشان آقا»
وای از زندگی بعد از عمو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
روی صورت ها جای دست عدو«وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
خدا داره می بینه، دعوا سر گشواره ست
طفل یتیمی ای وای، گم شده و آواره ست
کمتر اذیتش کنید، این سه ساله که کتک نداره ای زجر!
کمتر اذیتش کنید این سه ساله فدک نداره ای زجر!
کمتر اذیتش کنید، صورتش شده کبود دیگه نزنید
کمتر اذیتش کنید، این صدای زینبه که میگه نزنید
«حسین جان، آقا، شهید عطشان آقا»
#حسین_حاجی
.
📋 غریباً وحیداً فریدا
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غریباً وحیداً فریدا
میگفت زینب از خیمه دیدا
غریباً وحیداً فریدا
میگفت شمر رو سینهات پریدا
غریباً وحیداً فریدا
میگفت خنجرش سخت بریدا
غریباً وحیداً فریدا
میگفت موت و خیلی کشیدا
والا وقاحت داره
خیمه نرید برادرم رو خیمه غیرت داره
والا وقاحت داره
زنده است هنوز ببینید انگشتش و حرکت داره
غریباً وحیداً فریدا
میگفت خوردی زخم از پلیدا
غریباً وحیداً فریدا
میگفت میزدن ریش سفیدا
غریباً وحیداً فریدا
میگفت خواهرت دیر رسیدا
غریباً وحیداً فریدا
میگفت جای سالم ندیدا
.
@navaye_asheghaan
.
|⇦•به باد گفتم ...
#روضه #امام_حسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاجمحمود کریمی
●━━━━━━───────
به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند
به خاک گفتم اگر شد تنت بپوشاند
ببین دل زاره زینب نگاه و اصرار زینب
تو راهی از خیمه شدی و
من از قفا مرو! کجا ؟امیر و سالار زینب
سایه روی سرم چه کنم
با آتیشه جیگرم چه کنم
یه زن تنها با حرم چه کنم
سپردی ام به که رفتی
به دلقکان و کنیزان
حسین! به من خستهٔ غم زده رحمی
به دل جون به لب اومده رحمی
نرو نرو یه نگاه به حرم کن به حرم رحمی
دم غروب خورشیده چه بوی سیبی پیچیده
وصیت مادرمونه که زینبت داری میری زیر گلوتو بوسیده
*یه وقتی صدا زد یا هانی بن عروه! یا مسلم بن عقیل!یا حبیب! یا مسلم بن عوسجه! چرا جواب منو نمیدید؟این بدنا شروع کردن به تکون خوردن با بال بال زدنشون گفتن لبیک یا حسین..*
چقده زخمی شده بدنت
جونی نمونده دیگه به تنت
زینب و کشته کهنه پیروهنت
*اصلاً هفده،هجده مَحرم داشتم همینطوری بود عمه سادات. همه که جمع میشدن میایستادن عمه جان بیان یهو مثلاً حضرت علی اکبر وارد میشدن میگفتن عمه جان تشریف آوردن. همه عزیزاشو در آغوش میگرفت الان ببین کار به کجا رسیده..*
تو دل من غم عالمه رحمی حسین
دور و بر ما نا محرمِ رحمی
تو رو به چادر خاکی زهرا مادرم رحمی
ببین که پا لرزونه ببین که دستام بی جونه
بیا بریم خیمه ببینی داره تو خواب با ترس و لرز رقیه روضه میخونه
بذار بخوابه شاید نبینه که تن تو به روی زمینه
یکی با خنجر رو سینه ات میشینه
به مادر دم گهواره رحمی
به گوشای پره گوشواره رحمی
میزنه حرمله خنده به اشکات نداره رحمی
هنگامهٔ غم شد
تیر آمد و مقتل همه آلوده به سم شد
هی کم و کم..
از جسم تو هی کم شد و هی کم شد و کم شد
یک نیزه به شانه
آنقدر فرو رفت که یک مرتبه خم شد
پاشیده تن او
تقطیع شده بند به بند بدن او
عمامه و انگشتری و پیراهن او
لب پاره شد انگار با پا زده نیزه لگدی
لب تشنه و خسته شمشیر چنان خورده
که اعضاش شکسته
زیر سم مرکب دندان و سر و سینه و ابرو شکسته
شمر است که با چکمه روی سینه نشست
گوشهای عدهای کمان در دست روی اعضا شرط میبنندند
فریاد کشیده از روی بلندی به روی سینه پریده
ده ضربه زده است و مانده است دو ضربه که به حنجر نرسیده
با خنجر کندش رگهای گلو را نبریده که دریده
*کجا؟جلو چشم مادرش صدای مادر داره میاد «بنی..»پسرم! جیگرم!حسینم! حسین غریب آقا غریب آقا... زینب دست رو سر گذاشت هی صدا میزد وا محمدا.. وا علیا.. اما یه ناله اش دل اهل عرش و سوزاند واماه...*
ای مونس شکسته دلا حال ما ببین
ما را غریب و بیکس و بی آشنا ببین
* این ساعت ساعتهایی که هوای کربلا قیرگون شد تا زینب اومد برسه..*
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
*ای وای.. از کنار حسین با تازیانه کنار کشوندنش.. ای وای حسین وای حسین هلال میگه دلم سوخت سپرم آب کردم ببرم براش دیدم شمر از گودال بیرون اومد داره خنجرشو پاک میکنه.کجا میری؟ برم آب بهش برسونم پسر پیغمبره.. زحمت نکش سیرابش کردم.. چطور؟ عباشو کنار زد دیدم سر ...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#حاج_محمود_کریمی
#روضه_شب_جمعه
#شب_دهم_محرم
#عاشورا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•هر که با خاک درت...
#روضه حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج سید ناصر کهربائی
●━━━━━━───────
هر که با خاک درت کام لبش بردارد
از همان کودکی اش چشم به کوثر دارد
اولین آرزویم هست هم آنی باشم
که به لب نام تو تا لحظه ی آخر دارد
چند صد حج پیاده است ثواب آنکه
قصد پابوسی شش گوش تو در سر دارد
*به خودت ببال نوکر ابی عبدالله گریهکن اربابی..*
پادشاهان همه مبهوت مقامت گویند
این چه شاهی است مگر، این همه نوکر دارد
آقا جان !
تکیه بر نیزه ی غربت زدی و فرمودی:
چشم غارت به حرم این همه لشگر دارد
خواهرش گفت سرش را سر نیزه نزنید
آخ کاین هلال سر نی آمده دختر دارد
صدا زد ای عدو کی طبع من پا میدهد
دختر و سیلی چه معنا میدهد
هر چه میخواهی بزن اما چرا
نعل اسبت بوی بابا میدهد
#امام_زمان
*امشب همراه اون آقایی اشک بریزید رفقا که فرمود: یا جداه زمانه من رو به تاخیر انداخت نبودم کربلا جانم رو فدا کنم.حالا روز و شب گریه میکنم اگه اشک چشمم خشک بشه خون گریه میکنم. امشب بیا مرهم به چشمهای نازنین امام زمانت بزار با این اشک ناله..یا جداه فراموش نمیکنم اون لحظه ای که اسب بی صاحبت سمت خیمه ها اومد. بی بی ها و بچه ها دور ذوالجناح رو گرفتن.یکی صدا زد ای اسب بابا م رو کجا بردی؟ یکی صدا زد ای اسب بابام و چه کردی؟ یه وقت یه دختر سه چهار ساله ای این بچه ها رو کنار زد اومد کنار ذوالجناح دست در گردن این حیوان انداخت صدا زد.."یَا جَوادَ أبِی، هَلْ سُقِیَ ابی أوْ قَتَلُوهُ عَطْشَاناً" اسب بابا به من بگو به بابام آب دادن یا با لب تشنه کشتن؟ دیگه این حیوان نتونست طاقت بیاره. ارباب مقاتل نوشتن...اومد پشت خیمه هی سرش رو به زمین میکوبید این طور نوشتن با اشاره سر فهماند بی بی ها سمت قتلگاه حرکت کنید.خدا میدونه به دل عمه ما چی گذشت روی تل زینبیه ...*
*صدا زد حسین جان..*
بگو چکار کنم آب را صدا نزنی
بگو چکار کنم تا که دست و پا نزنی
بگو چکار کنم تا تو را خلاص کنم
به شمر رو بزنم یا که التماس کنم
«نذر فرج ناله بزن یا حسین..»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#حاج_سید_ناصر_کهربائی
#روضه_شب_جمعه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•اینکشته ی فتاده...
#روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاجمهدی سماواتی
●━━━━━━───────
*سلام من به اون خواهری که کنار کشته ی داداشش، نشسته بود و ناله میزد و اشک میریخت. عمه ی سادات، زینب کبری، "بَکَت و اَبکَت واللهِ کُلَّ عَدُوّ و صَدیق" طوری گریه میکرد دوست و دشمن به حالش گریه میکردن، گاهی صدا میزد أاَنتَ اأخی؟ آیا تو برادر منی؟ گاهی صدا میزد یا جدّآه..*
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون حسین توست
*گاهی دست زیر پاره پاره بدن برادر، صدا میزد خدا این قربانی رو از ما قبول کن. چه کردند با این خواهر داغدیده، یابن الحسن، یه عده از عربها اومدن، اما با کعب نی و تازیانه جداش کردن، زنها رو سوار ناقه ها کرد، بچه هاشونو بغلشون داد، اما وقتی نوبت به خودش رسید، دیگه کسی نبود کمکش کنه، یه نگاه به طرف گودی قتلگاه، زبان حالش این بود، داداش پاشو، زینبت میخواد سوار ناقه بشه یه نفر محرم نداره، حسین..*
نوای کاروان هر دم زند آتش به جانم
خدایا بر زمین مانده تن آرام جانم
روان با شور و شِینم
خداحافظ حسینم
رفتم من و هوای تو از سر نمیرود
داغ غمت ز سینه ی خواهر نمیرود
میروم از کربلایت
میسپارم بر خدایت
«ای حسین جان »
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حاج_مهدی_سماواتی
#روضه_امام_حسین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
@navaye_asheghaan