یا زین العابدین علیه السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#غزل_مصیبت
من علمدار گریه کن هایم
وارث ناله های زهرایم
انقلابی ترین دعا خوانم
نعرهٔ حیدری ست نجوایم
روضه خوان ها همه غلام منند
به همه نوکران من آقایم
من گلوی بریده بوسیدم
خون رگهاست روی لبهایم
تنِ بی سر شده بغل کردم
جمع کردم ز خاک بابایم
هرچه چیدم تنش درست نشد
زائر ِ قطعه قطعه اعضایم
کمکم کرد بوریا آن شب
تا که برخواستم من از جایم
شاهدِ گریهٔ بنی اسد و
ناله های وحوش صحرایم
بعد ازاین ماجرا حسینی ها
بنشینید پای غمهایم
غیرتی ها بلند گریه کنید
شد اسارت بلای عظمایم
حیدر دسته بستهٔ شامم
جای زنجیر بر سروپایم
عمه ام را بهم نشان دادند
داد زد ای حسین تنهایم
دیدی آخر نمود ،آخرِ عمر
چشم نامحرمان تماشایم
وسط آن همه ارازل شهر
گفت عمه کجاست سقایم
سخت بر من گذشت آن ساعات
بد شکستند حرمت سادات
اوج بی غیرتی نشان دادند
سنگ در دست این وآن دادند
اول شهر عنان مرکب را
دست یک مشت بد دهان دادند
جای عرضِ سلام ، پیرو جوان
ناسزاها به کاروان دادند
راسِ بابام زیرِ پا افتاد
بسکه سر نیزه را تکان دادند
دستِ سادات بر سرِ بازار
صدقه تکه های نان دادند
سرِ هر کوچه با سرِ انگشت
دخترِ فاطمه نشان دادند
بوسه گاهِ رسول خاتم را
به دمِ چوبِ خیزران دادند
#امام_سجاد_علیه_السلام
#غزل_مصیبت
#قاسم_نعمتی
@navaye_asheghaan
زمینه امام سجاد علیه السلام
یا ابتا*برای تو روضه برپا میکنم
یاابتا*همینکه یاد عاشورا میکنم
یا ابتا*مدینه رو کرببلا میکنم
یادمه بابا-لحظه آخر
دیدم افتادی-با تن بی سر-بین یک لشگر2
لحظة دفن بدنت یادمه *یا ابتا
یه بوریا شد کفنت یادمه *یا ابتا
میون خاک وخونا با قد خم*یا ابتا
دنبال انگشت بریده گشتم*یا ابتا
یا ابتا*چه جسمی دیدم
یا ابتا*تنت رو چیدم
یا ابتا*گلوت بوسیدم
وای حسین عزیز زهرا
من چی بگم*غم دروازة ساعات وبگم
من چی بگم*گرفتاری های سادات و بگم
من چی بگم*هجوم یک مشتی الوات و بگم
بدترین مردم*مردم شامن
استاد آتیش*از روی بامن-اهل دشنامن2
چهار هزارتا زن رقاص اومد*واویلا
ماروصدا زدن با اسمای بد*واویلا
برا اینه بدم میاد زبازار*واویلا
نگاه میکردن به چشه خریدار*واویلا
واویلا*من ومیده عذاب
واویلا*یاده بزم شراب
واویلا*ازاون شام خراب
وای حسین عزیز زهرا
#قاسم_نعمتی
#امام_سجادع
اَشعٰار قٰاسـِــــمْ نِعمَتی:
اصلاح شد
نوحه امام سجاد علیه السلام
به سبک من و اشکی مثل بارون
منم زینالعابدینم – امامِ ناقه نشینم
به پیش چشمم چهل سال – تنی بیسر را ببینم
پدر جان – به نی دیدم سرت را
به سینه – گرفتم پیکرت را
شنیدم – صدایِ مادرت را
به دستانِ خود یک بوریا را
کشیدم دورِ جسمِ تو بابا
ز هر جایی آمد بویِ تو از – خاکِ صحرا
واویلا – غریبِ کربلا
من و عمّه غم کشیدیم
چهل منزل ما چه دیدیم
امان از روزی که در شام – دمِ دروازه رسیدیم
الهی مرا مادر نمیزاد
به پیشم حرامی دادِ بیداد
چنان زد که سر ازنیزه افتاد
یکی زد نعره شادی تمام است
که از حیدر وقتِ انتقام است
دیاری که خون شد قلبِ زینب – شهر شام است
واویلا غریب کربلا
دلِ مرد علقمه سوخت – دلِ آلِ فاطمه سوخت
ز خاکسترهایِ از بام –
سر و صورتها همه سوخت
امان از – نگاهِ خیرهسرها
غرورِ – همه معجر به سرها
بمیرم – برایِ در به درها
امان از نامَحرمهایِ شامی
شراب و صدها چشمِ حرامی
به چوبِ خیزران شد به تو بیاحترامی
واویلا غریبِ کربلا
#قاسم_نعمتی
#امام_سجادع
@navaye_asheghaan
#امام_سجاد_علیه_السلام
#غزل_مصیبت
دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را
در یک غروب سرخ بلای عدیده را
با ناله ام زمین زمان گریه می کتد
از مادر ارث برده ام این اشک دیده را
من با همین لبان خودم نیمه های شب
بوسه زدم گلوی بریده بریده را
یعقوبم و بدست خودم بین بوریا
چیدم به گریه یوسف پیکر دریده را
یادم نمی رود که چگونه مقابلم
بستند دست عمه قامت خمیده را
یادم نمی رود سر شب لحظه فرار
فریادهای دختر گیسو کشیده را
هنگام جابه جائی سر روی نیزه ها
دیدم شکاف هنجر و خون چکیده را
لعنت به آنکه مرکب خود نعل تازه زد
دیدم سپاه روی بدنها دویده را
یک تار موی عمه ما را کسی ندید
پوشانده بود نور حسین این حمیده را
بزم شراب و تشت طلا جای خود ولی
خون کرده صحنه ای دل مهنت کشیده را
دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش
طفل یتیم و وحشت و رنگِ پریده را
#امام_سجاد_علیه_السلام
#غزل_مصیبت
#قاسم_نعمتی
@navaye_asheghaan
غزل مصیبت امام سجادعلیه السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#دروازه_شام
#دفن_شهدا
پیرمرد ِ بلا کشیده منم
پسرِ شاه سربریده منم
روضه خوانی که هرچه می گوید
با دوچشم کبود دیده منم
آنکه از ناقه دید بانوئی
پایِ یک بوسه شد خمیده منم
آن امامی که با تنی تب دار
عقبِ ناقه ها دویده منم
آنکه وقت فرار از خیمه
نالة دختران شنیده منم
آنکه در بین بوریا دلِ شب
پیکر یک امام چیده منم
آنکه درگوشة خرابة شام
دفن کرده گلی شهیده منم
همة روضه ها کنار ولی
آنکه بازار شام دیده منم
روضه را باز میکنم امشب
سخن آغاز میکنم امشب
روضه در یک کلام وای از شام
دردِ بی التیام وای از شام
کاش مادر مرا نمی زائید
ناله های مدام وای از شام
ناسزاهای بد به ما گفتند
همه جایِ سلام وای از شام
آن دیاریِ که کرده بازی با
آبروی امام وای از شام
قافله تا غروب گیر افتاد
کوچه ها ناتمام وای از شام
دخترِ فاطمه اذیت شد
از نگاهِ حرام وای از شام
گذر از کوچه هایِ تنگِ یهود
آتشِ رویِ بام وای از شام
جایِ حیدر زگیسویِ دختر
می گرفت انتقام وای از شام
در میان ِ چهار هزار رقاص
گریه در ازدحام وای از شام
سر وتشت و پیاله های شراب
چوبِ بی احترام وای از شام
لعنتی در کنارِ سر میریخت
میِ باقیِ جام وای از شام
سرخ موئی اشاره کرد و یزید
گفت : گفتی کدام؟؟وای از شام
من چهل سال گریه میکردم
با همین یک کلام وای از شام
#قاسم_نعمتی
#امام_سجاد_علیه_السلام
#غزل_مصیبت
@navaye_asheghaan
.
#حضرت_زینب (س)
امشب ببخش ما را به احترام زینب
با بنده کن مدارا به احترام زینب
با آنکه رو سیاهم لبریز از گناهم
اما مَران گدا را به احترام زینب
با دست گیری خود شرمنده کردی عمری
این عبد بی حیا را به احترام زینب
بیمار دوره گردم بر کام من چشاندی
طعم خوش شفا را به احترام زینب
با برگهی شهادت کن عاقبت بخیرم
تکمیل کن عطا را به احترام زینب
آیا شود ببینم هنگام جان سپردن
ارباب با وفا را به احترام زینب
با دیدههای گریان من آمدم بگیرم
امضایِ کربلا را به احترام زینب
از روی تَل صدا زد ای شمر برنگردان
با پا عزیز ما را به احترام زینب
بردار چکمهات را از روی سینهی شاه
به احترام زهرا به احترام زینب
با نعلهای تازه کمتر بهم بریزید
آقای سَر جدا را به احترام زینب
جای کفن بپیچید دور تنم رفیقان
یک تکّه بوریا را به احترام زینب
#قاسم_نعمتی✍
.....
📋 قربون صدا زدنت
#روضه_امام_حسین (ع)
قربون صدا زدنت
خیلی بیهوا زدنت
حالا روی چادرمه
خاک دست و پا زدنت
من سَرِ قرار اومدم
توی نیزهزار اومدم
از تو دل نکندم حسین
با خودم کنار اومدم
تا چشمم کار میکنه
نیزه نیزه نیزه میبینم
گریه چشمام و تار میکنه
نیزه نیزه نیزه میبینم
داره با تو چی کار میکنه
نیزه نیزه نیزه
نیزه میبینم
گریه چشمام و تار میکنه
نیزه نیزه نیزه
نیزه میبینم
کی دلش اومد بزنه
کی اومد لگد بزنه
یه نفر حرفی به این
شمر نابلد بزنه
زندگی همینه حسین
رسم دنیا اینه حسین
کاشکی حال و روز تو رو
مادرت نبینه حسین
من دفن اهل قرا
کشته کشته کشته میبینم
حتی بالای نیزهها
کشته کشته کشته می بینم
#محمد_صادق_باقی_زاده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 «وَسَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
#زمینه
قرآن فاطمه شد زیر و رو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
بارون سنگ ها از همه سو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
خدا داره میبینه چقدر شلوغه گودال
حسین گیر افتاده، تو وسط این جنجال
کمتر اذیتش کنید، نزدیک سه ساعته توی گوداله
کمتر اذیتش کنید، چشم مادرش خیره سوی گوداله
کمتر اذیتش کنید، این هزار و چندمین زخم شمشیره
کمتر اذیتش کنید این هزار و چندمین صوت تکبیره
«حسین جان، آقا، شهید عطشان آقا»
تیرها دخیل بستند به گلو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
مقصد نیزه ها شد پهلو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
خدا داره میبینه، بلند شو از رو سینه
آبش نمیدید باشه، خنجر نکش از کینه
کمتر اذیتش کنید، خواهرش میبینه دست و پا میزنه
کمتر اذیتش کنید، پیمردی داره با عصا میزنه
کمتر اذیتش کنید، جای سالمی نمونده رو تنش
کمتر اذیتش کنید، لااقل به غارت نبرید پیراهنش
«حسین جان، آقا، شهید عطشان آقا»
وای از زندگی بعد از عمو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
روی صورت ها جای دست عدو«وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا»
خدا داره می بینه، دعوا سر گشواره ست
طفل یتیمی ای وای، گم شده و آواره ست
کمتر اذیتش کنید، این سه ساله که کتک نداره ای زجر!
کمتر اذیتش کنید این سه ساله فدک نداره ای زجر!
کمتر اذیتش کنید، صورتش شده کبود دیگه نزنید
کمتر اذیتش کنید، این صدای زینبه که میگه نزنید
«حسین جان، آقا، شهید عطشان آقا»
#حسین_حاجی
.
📋 غریباً وحیداً فریدا
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غریباً وحیداً فریدا
میگفت زینب از خیمه دیدا
غریباً وحیداً فریدا
میگفت شمر رو سینهات پریدا
غریباً وحیداً فریدا
میگفت خنجرش سخت بریدا
غریباً وحیداً فریدا
میگفت موت و خیلی کشیدا
والا وقاحت داره
خیمه نرید برادرم رو خیمه غیرت داره
والا وقاحت داره
زنده است هنوز ببینید انگشتش و حرکت داره
غریباً وحیداً فریدا
میگفت خوردی زخم از پلیدا
غریباً وحیداً فریدا
میگفت میزدن ریش سفیدا
غریباً وحیداً فریدا
میگفت خواهرت دیر رسیدا
غریباً وحیداً فریدا
میگفت جای سالم ندیدا
.
@navaye_asheghaan
یاصاحب الزمان عجل الله تعالی لک الفرج
#غزل
#مناجات_با_امام_زمان
#اربعین
به شوق وصل شما راهی بیابانم
چه می شود سفر اربعین نمی دانم!!
تمام راه نجف تا به کربلا با خویش
حدیث وصل تو را هر عمود می خوانم
نسیم صبح مشایه لطافتی دارد
دعای عهدِ دم صبح و چشم گریانم
دلم گرفته بهانه کجاست خیمهٔ تو
شود شبی که نمایی به خیمه مهمانم
گرفته خواب ز چشمم خیال دیدن تو
قسم به موی پریشان تو پریشانم
دوباره سورهٔ یوسف دوباره آیهٔ وصل
چه عاشقانه شده آیه های قرآنم
قسم به زینب و پیراهن ِ در آغوشش
گرفته داغ جدایی تو گریبانم
زبان گرفته عقیله به گیسوان سپید
دلم هوای تو را کرده ای حسین جانم
تمام راه ، فقط روضه عطش خواندم
بیاد تشنگی ات ای ذبیح عطشانم
زچنگ گرگ لباس تو پس گرفتم من
حسین غیرتی ام ای شهید عریانم
کنار پیکر عریان خجالتم دادند
نبود چادرم آنجا تورا بپوشانم
به رغم اینهمه قرآن که روی نی خواندی
چرا قبول نکردند من مسلمانم
امانتی تو را جا گذاشتم در شام
بیاد دفن رقیه هنوز حیرانم
بدون غسل و کفن بین چادری خاکی
تنش به خاک سپردم به دست لرزانم
#غزل
#مناجات_با_امام_زمان
#قاسم_نعمتی
@navaye_asheghaan
#نوحه #زمزمه #آواز_شورمحلی
#بازگشت_به_مدینه
مدینه کاروان از ره رسیده
غریب و بیکس و مِحنت کشیده
تماشا کن که زینب بی حسین است
رسیده از سفر قامت خمیده
دم پیری بی یاور شد – عزادار برادر شد
دو چشمانش از غم تر شد
زدم ناله – خودم دیدم – غم دلبر
زدم بوسه – به قدی خم – بر آن حنجر
وای حسین وای ۳
برای جد خود روضه بخوانم
نما گریه بر آن قد کمانم
کنار قتله گه کردم صدایت
تماشا کرده ای اشک روانت
دمی که سینه سنگین شد – محاسن از خون رنگین شد
جسارت بر همه دین شد
نمی گویم – چه شد از آن – همه غوغا
همین پیراهن از او مانده یا جدا
وای حسین وای ۳
انیس سینه ام آهی حزین است
به یاد علقمه قلبم غمین است
دگر سوغاتیم یک مشک پاره / برای مادرم ام البنین است
کجا بودی ام البنین – که با عمود آهنین
شده سقا نقش زمین
ز بعد او – عدو رویش – به ما وا شد
شبیه خارجی ها با – حرم تا شد
شعر #قاسم_نعمتی ✍
نغمه پردازی: #حاج_اسماعیلی
#ورود_کاروان_به_مدینه
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
@navaye_asheghaan
زمان:
حجم:
190.2K
#نوحه_امام_حسن_علیه_السلام
سبک نسیمی جانفزا می آید
هم کریمی تو هم آقایی
تو بزرگ بنی الزهرایی
حسن جان حسن جان یامولا
اگرچه بی حرم هستی تو
ولی رب الکرم هستی تو
شک ندارم به جان زهرا
شفیع محشرم هستی تو
حسن جان حسن جان یامولا
مثل خورشیدِ پشت ابری
تکه سنگی به روی قبری
بین کوچه تو ثابت کردی
بعد حیدر خدای صبری
حسن جان حسن جان یامولا
ضربه ای طاقتت را برده
دیده ای روی سیلی خورده
چونکه تنها تو می دانستی
علت صورت خون مرده
حسن جان حسن جان یامولا
مادر تو سرش پایین بود
آنکه زد ضربه را بی دین بود
صورت از هردو پاشیده
دست آن بی حیا سنگین بود
حسن جان حسن جان یامولا
خون و تشت و نگاه زینب
می کشد کجا راه زینب
شهر شام حسن جایت خالی
خنده ها شد به آه زینب
حسن جان حسن جان یامولا
#قاسم_نعمتی
زمان:
حجم:
144.8K
#دودمه_شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
توکریم بن کریمی حسنی آقایی
لک لبیک حسن
توبزرگ همه اولاد بنی الزهرایی
روز محشر بنوسید به پیشانی ما
لک لبیک حسن
ذکر سربند مسلمانی ایرانی ما
#قاسم_نعمتی
زمان:
حجم:
288.2K
#نوحه_سنتی_شهادت_امام_حسن_علیه_السلام )
سبک حاج ناظم
اى پسر ارشد زهرا حسن
نام تو شد زينت دنيا حسن
آینه على و طاها حسن
پور شير خدا _ بانى کربلا
تو مهربان تر از نسيمی _ اقا کريم بن کريمى
نام تو ارام دل مادر است
شجاعتت شجاعت حيدر است
جلوه رزم تو على اکبر است
تویی اشجع الناس _ مربى عباس فتاح جنگ جملى تو _ مثل على بى بدلى تو
در رگ تو خون على جارى است
ضربه ذولفقارى ات کارى است
صلح تو هم حاصل بيدارى است
صبر تو فاطمى _ اى يل هاشمى
تو مظهر صبر خدايى _ فرزند شاه لا فتايى
#قاسم_نعمتی
زمان:
حجم:
403.6K
#نوحه_شهادت_حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
( سبک منم آواره بین کوفه)
سلام ای آقای کریمم ، گرفتار تو از قدیمم
تو شاه و من عبد حریمم ، (حسن جان۲)
بزرگ آل مرتضایی امام شاه کربلایی
چرا پس بی صحن و سرایی ،(حسن جان۲)
، برای تو صحن و سرا میسازیم
ضریحی چنان کربلا میسازیم ،
(بنامت بنازیم۲)
کریم شهر پیغمبری حسن
میان خانه بی یاوری حسن
تو شهریار بی لشگری حسن
یابن الزهرا لبیک یاحسن(۳)
بمیرم محاسن سفیدی ، نگفتی در کوچه چه دیدی
به شانه مادر را کشیدی ، حسن جان
صدایی آمد ناگهانی ، به خاک افتاده آسمانی
عصای بانوی جوانی ، حسن جان
واویلا ، زمین خوردن مادرت پیرت کرد
دو گوشواره آنجا زمین گیرت کرد ، عدو بیهوا زد
ز بعد کوچه خون شد نگاه تو
مسیر مادر شد قتله گاه تو
چه خندهای کرد بر سوز آه تو
یابن الزهرا لبیک یاحسن
به جانت زهر کین اثر کرد ، به خون لبهایت را که تر کرد
شرارش کار میخ در کرد ، حسن جان
به طشتی که شد ارغوانی ، لبانت کرده روضهخوانی
کجا بین نامحرمانی ، حسن جان
واویلا ، نرفته رخ تو به تاراج اینجا
نخورده لبت چوب حراج اینجا ، بگویم زغمها
امان ز شام و آن مجلس شراب
عمه ی سادات با دیده اضطراب
نموده تک تک ضربهها را حساب
یابن الزهرا لبیک یاحسن
#قاسم_نعمتی