eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
313 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. . اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم - سالروز تخریب قبور بقیع حرم نداری و داری... حـرم ندیدم و هست دوباره حرفِ تو شد قلبِ نوکرِ تو شکست دوباره حرفِ تو شد حرفِ خاکِ صحنِ بقیع چقدر حُرمتِ زائر برابرِ تو شکست برایِ گریه و سینه زدن مَجالی نیست کتابِ اَدعیه شد پاره... باورِ تو شکست تمامِ عمرِ تو شد صَرفِ خونِ دل خوردن دَریده شد جگرِ تو که خواهرِ تو شکست به پیشِ چشمِ تو با ضربِ دستِ سنگینی دو گوشواره یِ خونینِ مادرِ تو شکست تو بی حرم شدی و بی کفن حسینت وای... که استخوانِ تنِ روحِ پیکرِ تو شکست "هزار مرتبه شستم دهان به مُشک و گلاب" چگونه شرح دهم بالِ دخترِ تو شکست بیا و آه نکش ماه می رسد از راه نگو ضـریح... دلِ یار و دلبرِ تو شکست @emame3vom .
[WWW.FOTROS.IR]ResayeMandegar[292].mp3
7.26M
سلام الله علیها حاج محمود کریمی تا به محرم برسم
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم - دوم محرم - قافله به کربلا دیدی آخر به کجا کارِ من و یار رسید به حرم خواهرِ غم پرورِ سالار رسید اَمر کردی که پیاده شوم از ناقه ببین... وقتِ اِجلالِ نزولم شد علمدار رسید دستِ زینب به روی دستِ علی اکبرِ توست پیشواز آمده قاسم... حسن انگار رسید زد اباالفضل عَلم قرص شود قلبِ حرم نور و آرامشِ این ماه به گهوار رسید هق هقی کرد علی اصغر و آرام گرفت به گمانم که صدایش به کماندار رسید درد دل کن ولی از گوشه یِ گودال مگو صحبت از خنجرشان شد به کجا کار رسید نگو از پنجه یِ خورده گِره بر موی سرت نگو از سر که به سرنیزه یِ اَشرار رسید تا همین جا که رسیدی آخرش معلوم است معجرم زودتر از من سرِ بازار رسید کربلا کرب و بلا گفتم و اشکم جاری ست منتظر مانده حرم ندبه بگو یار رسید ............................................. . علیه السلام و تمنّا می کنم نوکر بمانم غلامِ ساقیِ کوثر بمانم میانِ گریه ها چشم انتظارِ... تقاصِ سرورِ بی سر بمانم .
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوّم محرّم ورود کاروان حسینی به کربلا آهی کشیدی بر سرم دنیا شده آوار از این بیابان می رسد بوی فراق یار سرنیزه ها تیز و گریزِ روضه‌ات این است تیزیِ مسماری که داغ است ُو در‌‌ و‌‌ دیوار وقتی که طفل شیرخواره می کند هِق‌هق تیرِ سه‌شعبه بی قراری می کند انگار حیف از قد ُو بالای رعنایِ گل لیلا تشییع باید کرد او را یکصد و ده بار عبدالله وعبّاس و قاسم با جوانانم نذر وِلای حیدر و یک تار موی یار خواهر بمیرد گوشه‌یِ گودال می بیند... مادر... تنت را زیرِ سُمِّ مَرکب اَغیار سر بر فرازِ نیزه ها معجر به زیر پا آویزه ها در چنگِ شامی‌های دختردار زینب کجا و سنگ بامِ کوفه و دشنام ندبه بخوان با روضه‌یِ آزار در بازار ۹۹/۵/۲۹📃 https://eitaa.com/emame3vom/28705 .
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام از خیمه که می‌رفت دلِ اهلِ حرم ریخت عالَم همه آوار شد و روی سرم ریخت تکبیر که می‌گفت کمی می‌شدم آرام هر هلهله‌یِ دشت شَرر بر جگرم ریخت آمد به حرم خشکیِ لبهاشْ مرا کشت آهی به لبش بود خدا... برگ و برم ریخت زانو زد و بر دستِ پدر بوسه زد و رفت تا پر زد عقابِ حرمَم بال و پرم ریخت بغضِ علی و فاطمه بدجور اثر کرد هر گوشه‌یِ صحرا اثری از پسرم ریخت این جانِ امیر است که بر روی حصیر است خونِ دلم از گوشه‌یِ چشمانِ ترم ریخت آمد به روی دوشِ جوانان سوی خیمه با ندبه که برگشت دلِ اهلِ حرم ریخت .
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم هشتم محرّم حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام وَ‌ اِنْ‌ یَکاد بخوانید تا نظر نخورَد پسر مریض شود آبِ خوش پدر نخورد جوانِ خوش قد وُ بالای خیمه را دیدید همیشه بوده دعایم به دردِسر نخورد قسم به این لبِ خورده‌تَرَک عصایِ من است خدایِ من تَرکی زیرِ بال و پر نخورد مَحاسنِ پدرش شد سفید قد بکشد به ساقه‌یِ گل من خار بی‌خبر نخورد جوان خانه فقط نیست بلکه جان من است به موی او نرسد چنگ دل شرر نخورد علی‌اکبرِ لیلاست ضربِ قلبِ حسین بیا و ندبه بخوان نیش و نیشتر نخورد 📃۹۹/۶/۵ .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و علیه السلام چه آمده تهِ گودال بر سرِ تو حسین نشسته چکمه چرا روی پیکرِ تو حسین تو دست و پا زدی و خواهرت تماشا کرد که پشتِ هم زده خنجر پسِ سرِ تو‌حسین برای بردنِ پیراهنِ تو دعوا شد همان که دوخته با گریه مادرِ تو حسین تنِ تو زیرِ سمِ اسبهای لشکر رفت به نیزه آمده تا این حرم سرِ تو حسین به جای چند نفر در میانِ آتش و دود به پای نیزه کتک خورد خواهرِ تو حسین رسیده ساعتِ دزدی و معجرِ سرِ من... هزار تکّه شده مثلِ پیکرِ تو حسین غروب می رسد و حرملهَ‌ست همسفرم دعای ندبه شده ذکرِ لشکرِ تو حسین .
. (س) به کویر لب خشک تو ترک افتاده روی آیینه ی چشمان تو لک افتاده با ملاک چه حسابی سر تو سنجیدند که به پیشانی تو سنگ محک افتاده هیچ کس بعد تو جز غم به سراغم نرسید ماه رخسار تو از چشم فلک افتاده بر نیاید ز شناسایی تو چشم ترم حق بده دختر دردانه به شک افتاده پُرِ از نقش و نگار است تمام تن من نقش چکمه به تنم خورده و حک افتاده عمه با دیدن من ذکر لبش یا زهراست گوئیا یاد همان زخم فدک افتاده خوب معلوم بود در وسط صد پنجه حجم گیسوی من غمزده تک افتاده شبی از ناقه فتادم بدنم درد گرفت گفت دشمن ببریدش به درک افتاده چهره ات کنگره زخم شده ای بابا شعله بر زخم سرت مثل نمک افتاده سنگ طوری به سر و صورت تو بوسه زده که لبت در هم و انگار که فک افتاده شاعر: مجتبی صمدی شهاب .
. . سلام الله علیها خانه ای که مادرش زخمی شده غم خانه است باغ اگر باشد شبیه کلبه ای ویرانه است مادر در بستر اُفتاده که حالش ناخوش است با نگاهش، دور طفلان مثل یک پروانه است بهر مرغِ بین آتش لطمه دیده زیرِ پا بهترین جا، گوشهء عُزلت میان لانه است فاطمه حالش وخیم است و طبیبی هم که نیست مونس روز و شب ش هم اشک دانه دانه است صورت ودست وسرش بدجورضربه خورده است این جنایت، کارِ یک طُغیانگر دیوانه است نامرتب مانده موی زینب و موی حسین موی بی شانه دلیلش درد دست و شانه است قُنفُذ از هر مالیاتی بعد کوچه شد مُعاف بعد زهرا این برایش بهترین کارآنه است خانه دارِ پا به ماهِ شیر خیبر را زدند ننگ بر تاریخ، این غم فوق ظالمانه است فاطمه در زیرِ در بود و ز رویش رَد شدند ماندن حوریه با این وصف یک افسانه است حاج مجتبی صمدی شهاب ۱۴ آذر ۹۹ .
. و مادر افتاد زمین  کاش به دادَش برسی ناله زد عرشِ‌برین کاش به دادش برسی بینِ دیوار و درِ خانه شکست آئینه بسته شد بازویِ‌دین کاش به دادش برسی بینِ کوچه شد علمدارِ ولا امّا حیف قنفذ و ضربه‌یِ‌کین کاش به دادش برسی کوثر افتاد خدا مصحفِ ما را بردند شرحِ غربت شده این کاش به دادش برسی پهلویِ زخمی و رخسارِ کبود و بازو دلبرِ پرده‌نشین کاش به دادش برسی مادر افتاد زمین روضه‌یِ حنجر خواندیم خنجرِ شمرِ لعین  کاش به دادش برسی .........................................................
. سلام اللّه علیها‌ باران شدم تا پایِ این روضه ببارم چه بر سرم آمد خدا مادر ندارم امشب کنارِ سفره‌یِ اِفطار با اشک ناله زده خیرُالنِّسا مادر ندارم تنهاترین شد مصطفیٰ بعد از خدیجه می‌گفت مولا بی‌صدا مادر ندارم در روضه‌یِ کوچه صدا زد یادگارش..... دیوار ُو در کرده چه‌ها مادر ندارم مکّه مدینه کربلا کوفه نجف شام شد روضه هر جایی چرا مادر ندارم مادر نباشد این جهان خِیری ندارد بر نِی سری دارد نوا مادر ندارم طفلی گرسنه در خرابه خواب می‌دید می‌گفت بس کن بی‌حیا مادر ندارم سیلی نزن بر رویِ من کَندی مویَم را مظلومه‌ام بابا بیا مادر ندارم این روزها آقایِ ما بعد از مناجات با گریه می‌گوید خدا مادر ندارم ✍ . @navaye_asheghaan
. سردارم وُ بر دارم وُ بی‌تابِ نگارم دلواپسِ دلدارم اگر چه سرِ دارم ای کاش نمی‌گفتمَت اِی یار بیایی اُمّیدِ وفاداری از این کوفه ندارم اینجا همه مَردند ولی مرد ندیدم گاهی شَه وُ گاهِ دِگری بی‌کس وُ کارم می بینم از اینجا به خدا کرب‌وبلا را انگار می‌آیی به سویم نیزه‌سوارم این اشکِ غریبی که زِ چشمَم شده جاری گرید زِ غمِ بی‌سر وُ سامانیِ یارم اینجا همه صدرنگ‌ وُ همه سنگ به دستند راهِ دِگری گیر وُ برو مضطر وُ زارم تیر وُ سِپر وُ دشنه وُ شمشیر وُ سه‌شعبه‌ آماده‌یِ حمله‌َست میا کوفه قرارم مُلکِ ری وُ رأسِ به نی وُ مجلسِ مِی وای خاکم‌‌ به سر از قافیه وُ شعر وُ شعارم بی‌معجری وُ بی‌سری وُ دربه‌دری با.... صد قافیه‌یِ روضه که با اشک شُمارم این عاشق وُ آوایِ سفیری که غریب است محزونِ غروبِ غم وُ داغِ خَس وُ خارم . @navaye_asheghaan
‌. سرِ امام حسین علیه السلام و دِیْرِ راهب چه آمده سرِ دین‌داری وُ مسلمانی ؟! سرِ عزیزِ پیمبر  به نیزه‌یِ جانی به نیزه خیره شده ماه وُ نجمه وُ خورشید نشسته اشک به چشمانِ دِیْر و نصرانی تمامِ هستیِ خود خرج می‌کند  آری رسیده هستیِ زینب  برایِ مهمانی گلاب بود وُ سرِ خون‌گرفته وُ ناله چه شستشویِ عجیبی؟! چه آه وُ بارانی؟! گلاب ریخته و روضه‌یِ غریبی خواند دوباره فاطمه وُ مجلسِ پریشانی چه صورتی ؟! چه سری ؟! آمده چه بر سرِ تو؟! شنیده‌ام به سرِ نیزه کهف می‌خوانی !!! شنیده‌ام بدنِ بی‌سرت به گودال است سرِ تو همسفرِ کاروانِ حیرانی شنیده‌ام که به پایِ سرِ تو رقصیدند زده به قافله‌ات  طعنه هر نگهبانی اگر فدایِ تو گردم عجیب نیست حسین تو شرحِ کاملِ اِنجیل وُ عشق وُ قرآنی تمامِ معنیِ تورات وُ هر فرازِ زَبوُر حکایتی‌ست از آن کربلا که می‌دانی به پایِ روضه‌یِ تو جان سِپردنم عشق است تویی که ندبه به نِی  تا ظهور می‌خوانی .
. عجل اللّه تعالی فرجه الشریف و روضه‌یِ حضرت زینب سلام اللّه علیها بی تو کمتر از خاک و با تو آسمانی‌ام نذرِ جمعه‌یِ وصلت جانم و جوانی‌ام از نگاهِ لطفِ توست‌‌ هر چه دارم آقاجان شکرِ حق به سویِ این روضه می‌کشانی‌ام پایِ نیزه از کوفه عمّه‌یِ تو می‌آید بی‌قرارِ بی‌بی وُ قامتی کمانی‌ام سنگ‌ها هدف کرده نیزه‌ها وُ سرها را منتقم تویی وُ من گرمِ روضه‌خوانی‌ام جانِ عمّه‌یِ سادات بر لب آمده از غم ندبه‌خوانِ غم‌ها وُ ضربِ خیزرانی‌ام .... کعبِ نِی به دندان وُ لَعلِ کعبه می‌کوبند منجیِ حرم برگرد ماهِ بی‌نشانی‌ام بینِ روضه قلبم را می‌کنم به تو نزدیک عاشقِ تواَم آری صاحب‌الزّمانی‌ام @navaye_asheghaan
. سلام الله علیها ای کاش فاطمه غم حیدر علاج داشت ای کاش زخم کهنه بستر علاج داشت ام یجیب هم گره از کاروانکرد ایکاش ناله دل مضطر علاج داشت تو می روی ولرزه تنم را فرا گرفت ایکاش لرزه شه خیبر علاج داشت بیمار من شفای خودت خواستی زمرگ شاید غمت به چاره دیگر علاج داشت سینه سپر نمودی وگفتی میان خلق دیدید درد غربت یاور علاج داشت باشد برو قضاوت من با توبا خدا اما نگو که لاله پرپرعلاج داشت گیرم که شانه سخت به دست تو می نشست دنیا که بهر گیسوی دختر علاج داشت رفتی ولی چه می شد اگر در عزای تو آه یتیم در غم مادر علاج داشت آخر چه شد که جوش نخورده ست دنده ات زخم سه ماهه نیز در آخر علاج داشت سُر خورد بسکه پا به تنت جان بلب شدی حتی اگر که لطمه به پیکر علاج دادی کفن به زینب و گفتم بخود خدا ایکاش رنج غارت معجر علاج داشت ✍ .
. شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها گریه کُن گریه‌کنِ روضه‌یِ زهرا گریه گِره‌یِ بغضِ گلو باز شود با گریه گریه کُن بر من و اولادِ یتیمَم مولا لحظه‌یِ غسلْ کفن می‌کند اَمّا گریه اشک‌وخون می‌شود آغشته که خونابه شود لاله دارد کفنم آه بکِش با گریه پیکرم از رویِ پیراهنِ من می‌شویی تا نبینی چه سرم آمده آنجا گریه..... بر من و بازویِ زخمی و وَرم‌دار مکن یاعلی می‌ترکد بغضِ پسر با گریه حسنم دید چه‌ها بر سرِ من آوردند سیلی و زخمِ زبان ضربِ لگدها گریه چشمِ خود بست نَبیند پَر وُ پهلومْ شکست باز شد دیده و پیداست رَدِ پا گریه تا خودِ خانه عصایم شده و زار زده العجل گفته حسن کرده خدایا گریه ............... فاطمیه سلام اللّه علیها عمری کنارم بودی و دردت نگفتی از ضعفِ هر روز و رُخِ زردت نگفتی تا کوچه رفتی حقِّ حیدر را بگیری اَمّا که سویِ خانه آوَردت نگفتی نامرد سیلی زد به تو خندید بَر من مردانه دیگر چه به این مَردت نگفتی؟! جایِ غلافِ رویِ بازو را ندیدم از زخمِ پَر تا پیکرِ سردت نگفتی سَر‌درد داری هر شب اِی یاسِ کبودم از دردِسرهایت به هم‌دردت نگفتی پهلوبه‌پهلو می‌شوی امّا به سختی از ضربه‌هایِ خصمِ وِلگردت نگفتی خونابه و خون می‌چکد از زخمِ سینه مهدی بیا گفتی و از دردت نگفتی   ✍ .............._________________________
. اهلِ عالم آبرویم از همین شالِ عزاست سینه‌ام شش دونگ نذرِ های‌هایِ روضه‌هاست اشکهایِ چشم را هر فاطمیه می‌خرد مادری که پشتِ در نای وُ نوایِ روضه‌هاست فاطمیه ناخودآگاه از نگاهم می‌چکد شبنمی که حاصلی از کوچه‌هایِ روضه‌هاست کوچه‌ای تنگ و دلی از سنگِ خارا سخت‌تر یاسِ نیلی دسترنجِ پنجه‌هایِ روضه‌هاست پنجه‌ای که جایِ آن بر صورتِ گلبرگ ماند صورتی نیلوفری که سینمایِ روضه‌هاست داستانی دارم از جنسِ گلابِ نابِ یاس میخِ در آغشته با خون‌لخته‌هایِ روضه‌هاست دستِ غیرت در طناب است و غلافی از عذاب روزیِ بازویِ حامیِ ولایِ روضه‌هاست بر دری که نیمی از آن سوخته خاکی به جاست این نشانی از لگد یا جایِ پایِ روضه‌هاست خانه‌ای دیدم که در آن مَحرم از مَحرم گرفت رویِ خود را این تمامِ ماجرایِ روضه‌هاست ناله‌یِ تنها جوابِ اَلسّلامِ بوتراب آهِ سردِ سینه با خونابه‌هایِ روضه‌هاست خاک بر کامِ تو ای شاعر کجاها می‌روی ؟! روضه‌ات سنگین‌تر از کرب‌وبلایِ روضه‌هاست ✍ .
. علیه السلام حال من را به شب تار تماشا مکنید نیمه شب بستر بیمار تماشا مکنید من که زانو زده ام فاتح خیبر  هستم دست من بر در و دیوار تماشا مکنید عاقبت دوری زهرای جوان کشت مرا کوفیان عاقبت کار تماشا مکنید من که چون شمع سحر سوختم و آب شدم از علی این همه آثار تماشا مکنید بر سرم هرچه که خواهید بیارید ولی زینبم را سر بازار تماشا مکنید رفتم از یاد ولی یاد حسینم امشب پسر حیدر کرار تماشا مکنید او بود یوسف من پیرهنش را مبرید یوسف بی کس و بی یار تماشا مکنید یک حسین است الهی نشود چند حسین یک تن و نیزه بسیار تماشا مکنید کف گودال اگر ماند شما کف مزنید همه آن صید گرفتار تماشا مکنید نکند در ته گودال برش گردانید مادرش می رسد انگار تماشا مکنید نعل تازه بخدا داغ مرا تازه کند زیر مرکب گل بی خار تماشا مکنید پیش زینب سر او را مبرید و مبرید روی خاک آن تن خونبار تماشا مکنید گرچه دید رقیه به زمین افتاده روی نی اشک علمدار تماشا مکنید                حاج ✍ .
. (یکی از بندهای ترکیب بند) بر حربگاه چون رهِ آن كاروان فتاد شور نشور و واهمه را در گمان فتاد هر چند بر تن شهدا چشم كار كرد بر زخمهاى كارى تير و كمان فتاد ناگاه چشم دختر زهرا در آن ميان بر پيكر شريف امام زمان فتاد بى اختيار نعرۀ هذا حُسَين از او سرزد چنانكه آتش او در جهان فتاد پس با زبان پر گله آن بَضْعَة الرسول رُو در مدينه كرد كه يا اَيُهَّا الرَّسوُل : اين كشته ی فتاده به هامون حسين تست وين صيد دست و پا زده در خون حسين تست اين ماهى فتاده به درياى خون كه هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسين تست اين خشك لب فتاده و ممنوع از فرات كز خون او زمين شده جيحون حسين تست اين شاه كم سپاه كه با خيل اشك و آه خرگاه از اين جهان زده بيرون حسين تست پس روى در بقيع و به زهرا خطاب كرد مرغ هوا و ماهى دريا كباب كرد كاى مونس شكسته دلان حال ما ببين مارا غريب و بى كس و بى آشنا ببين اولاد خويش را كه شفيعان محشرند در ورطۀ عقوبت اهل جفا ببين تن هاى كشتگان همه در خاك و خون نگر سرهاى سروران همه در نيزه ها ببين آن تن كه بود پرورشش در كنار تو غلطان به خاك معركۀ كربلا ببين ✍️محتشم کاشانی 🎤اجرا .👇 @navaye_asheghaan
. حال که ای همسفر، بی تو سفر می‌کنم زاد ره خویش را، خون جگر می‌کنم من که ز آغاز عمر بی تو نکردم سفر خیز و نگه کن ببین با که سفر می‌کنم هر قدمم می‌زنند، نام تو را می‌برم هر طرفم می‌کشند، بر تو نظر می‌کنم هر خطر آید به پیش، بر دل و جان می‌خرم در عوض از دخترت، رفع خطر می‌کنم گر بگذارد عدو لحظه‌ای آسوده‌ام زخم تو را شست و شو، ز اشک بَصر می‌کنم ای پسر مادرم من نه تو را خواهرم؟ مثل تو پیش بلا سینه سپر می‌کنم حاج غلامرضاسازگار✍ .👇👇 @navaye_asheghaan