eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.3هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
310 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
6. روضه بین نوحه.mp3
2.85M
امان از تازیانه امان از دستِ سنگین ( آنچنان زد که گوشواره رو زمین افتاد ، آنچنان زد که گوشواره شکست ، ... اینو تاریخ نوشته ، گوشواره شکست ، اینجا جان روضه است ، آنچنان دست سنگین بود که گوشواره شکست ، حالا ببین این دست باصورت چه کرد ؟ ... آخ آخ نوشته اند چشم زهرا کبود شد ، آی مادر مادر مادر ... دیگه دستمال به سرش می بست ، « مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ، ناحِلَةَ الْجِسْمِ... » ای کاش درداشو به کسی میگفت ، ای کاش میگفت ، علی سرم دردم میکنه ... ای کاش میگفت ، علی بازوم وَرم داره ... درداشو به هیچ کسی نگفت ، میدونی کجا امیرالمومنین متوجه شد ؟ وقتی داشت بدن رو غسل میداد ، وقتی دستش رسید به وَرمِ بازو ، سرشو روی دیوار گذاشت ، هی صدا میزد فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ... ) در و دیوارِ خونین تو و این رویِ رنگین امان از تازیانه امان از دستِ سنگین ( سلام الله علیها ) 4/9/1402
1. لحظات آخر.mp3
4.02M
( سلام الله علیها ) لحظات آخر ... بحار الأنوار،علامه مجلسی، ج‏43، ص 186-187
6. روضه بین نوحه.mp3
2.85M
امان از تازیانه امان از دستِ سنگین ( آنچنان زد که گوشواره رو زمین افتاد ، آنچنان زد که گوشواره شکست ، ... اینو تاریخ نوشته ، گوشواره شکست ، اینجا جان روضه است ، آنچنان دست سنگین بود که گوشواره شکست ، حالا ببین این دست باصورت چه کرد ؟ ... آخ آخ نوشته اند چشم زهرا کبود شد ، آی مادر مادر مادر ... دیگه دستمال به سرش می بست ، « مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ، ناحِلَةَ الْجِسْمِ... » ای کاش درداشو به کسی میگفت ، ای کاش میگفت ، علی سرم دردم میکنه ... ای کاش میگفت ، علی بازوم وَرم داره ... درداشو به هیچ کسی نگفت ، میدونی کجا امیرالمومنین متوجه شد ؟ وقتی داشت بدن رو غسل میداد ، وقتی دستش رسید به وَرمِ بازو ، سرشو روی دیوار گذاشت ، هی صدا میزد فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ... ) در و دیوارِ خونین تو و این رویِ رنگین امان از تازیانه امان از دستِ سنگین ( سلام الله علیها ) 4/9/1402 @navaye_asheghaan
2. عمریست.mp3
4.28M
( سلام الله علیها ) عمريست رهينِ مِنّت زهرائيم مشهور شده به عزّت زهرائيم مُرديم اگر ، به قبرِ ما بنويسيد ما پيرغلامِ حضرت زهرائيم 1395 @navaye_asheghaan
YEKNET.IR - roze - fatemieh 2 - 1400 -ali pourkaveh.mp3
2.51M
|⇦•دَم بدیدموقع.... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی علی پور کاوه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دَم بدید موقع سینه زنیه روضه ی فاطمه ناگفتنیه بچه ها بلند بلند گریه کنید بخدا مادرمون رفتنیه ممنونم اگر نروی میمیرم اگر بروی توو برو بیا، می زد فاطمه رو خیلی بی هوا می زد فاطمه رو علی حق داره یه گوشه دق کنه یه غلام سیاه می زد فاطمه رو «آه مادرم .....» *زندگی روبراهی داشتم چشمم زدند زهرا جان! اصلاً بمون، دست بکمر گیر اصلاً تو خونه از علی رو بگیر..* روی تو گر چه ورم کرده ولی با آن خوشم با همین روی بهم پیچیده و درهم بمان آبها از آسیاب افتاد خوبت میکنم یار هیجده ساله هجده سال دیگر هم بمان «آه مادرم.....» ــــــــــــــــــ سلام_الله_علیها
2. مگر ز اهل مدینه.mp3
4.69M
( سلام الله علیها ) مگر ز اهل مدينه چه ديدي اي مادر ؟ 12/9/1402
( سلام الله علیها ) مگر ز اهل مدينه چه ديدي اي مادر ؟ كه دل ز عمرِ عزيزت بُريدي اي مادر ... صفای ما ، به وجودِ تو بستگي دارد چرا زِ زندگي‌ات نااميدي اي مادر... ؟ دگر به همرهِ ما تا اُحد نمی آیی چرا زقبرِ عمو پا کشیدی ای مادر ؟ چرا نماز شبت را نشسته می خوانی ؟ ( الهی نبینی مادرت نمازشو نشسته میخونه ، الهی توو هیچ خونه ای مریض نباشه ، اگر هم مریضی هست ، الهی مادر مریض نباشه ، هر کسی توو خونه بیمار میشه ، مادر پرستاریشو میکنه ، اما وقتی مادر مریض میشه ، اگر همه هم پرستاری کنند ، باز هم کُمِیتِ خونه لَنگه ... ) بیمارم و بر من شده زینب پرستار... ( وقتی ملاقاتی بیمار میروی ، از پرستاراش معلومه که این بیمار خوب شدنی هست یا نه ؟ وقتی با پرستاراش روبرو میشی ، اگه بیمارشون داره خوب میشه ، خوشحالند ، میگن الحمدلله ، اما اگه امید به بیمارشون نداشته باشن ، میگن دعا کن براش ... این بچه ها هر روز می بینند ، مادرشون داره لاغرتر میشه ... ) بیمارم و بر من بوَد زینب پرستار... ترسم پرستارم شود از غُصّه بیمار ... مادر مادر مادر ... همین الان با پای دلت بریم مدینه ، بریم خونه ی امیرالمومنین ، شما مداح هستید ، حضرت به شما ها یک عنایت دیگه ای داره ، ... بریم مدینه ، دمِ در سرمون رو روی دیوار خونه ی بی بی بگذاریم ، بگیم آقا اومدیم یه حالی از فاطمه بپرسیم ... به بستر فاطمه افتاده و مولا پرستارش ببین حال پرستار و مپرس احوال بیمارش علی از چشمِ زهرا چشمِ خود را بر نمیدارد ( نگاه به صورت فاطمه میکنه ، این همون فاطمه است که اون روز با پهلوی شکسته توو کوچه ها دنبال علی می دوید ... ) علی از چشمِ زهرا چشمِ خود را بر نمیدارد مُجسم می کند عشق وفداکاری وایثارش ( 1364 ) 12/9/1402
3. آرزوهای مرا.mp3
3.22M
( سلام الله علیها ) آرزوهای مرا در پشت در آتش زدند 12/9/1402
( سلام الله علیها ) آرزوهای مرا در پشت در آتش زدند کاش می بستند جای دست چشمان مرا ... ( هان ، ناله داری ، یه بیت دیگه بگم و عرض دعای من ... همه ی روضه ی بی بی و امیرالمومنین ، توو این یه بیتِ ... ) دستِ من بسته ولی دستِ مُغیره باز بود از همه بیشتر اون روز ، مُغیره مادر رو می زد ، اونقدر مادر رو زد ، که وقتی امام حسن می دیدش ، بدنش می لرزید ، گفتند آقا چرا بدنتون می لرزه ؟ فرمود : مگه نمی بینی ، مُغیره داره میآد ... الهی بشکند دستِ مُغیره که بینِ کوچه ها ، بی مادرم کرد ... اونچنان بی بی رو زد ، توو مقتل می دیدم ، مادر با صورت زمین خورد ، ... یازهرا یازهرا ... نمیدونم بروم جلوتر یا نه ؟ ... الهی هیچ کسی نبیه مادرش زمین میخوره ، حتی زمین خوردن مادرت را هم تحمل نداری ، فوری میدوی زیر بغلش رو میگیری ، میگی مادر چی شد ، چرا زمین خوردی ؟ تا برسه که کسی جلوی چشمت ، مادرت رو بزنه ... آقا جان ... از اول اهلبیت با صورت زمین خوردن ، مثل اینکه یه رسمی شد ، ... مادر ، مدینه ، با صورت توو خونه زمین خورد ، امیرالمومنین توو محراب کوفه ، وقتی ابنِ ملجم ملعون ، شمشیر به فرقش زد ، با صورت زمین خورد ، لذا یه بیت زبان حال امیرالمومنین با اون ابن ملجم معلون هست : بزن طوري بفهمم مثل زهرا كه با صورت زمين خوردن چه سخت است ؟ 12/9/1402
5. کلیات.mp3
12.78M
فایل صوتی کامل ( سلام الله علیها ) وگریز به ( علیه السلام ) مگر ز اهل مدينه چه ديدي اي مادر ؟ 12/9/1402
YEKNET.IR - roze - fatemie avval 1402 - karimi.mp3
8.38M
۱۴۰۲ نشست و بست نگاهی به چشم‌های کبود بر آن شکسته، شکسته، نظاره‌ای فرمود و ریخت اشک غریبی کنار مهتابی که رفته‌بود رخش در خسوف آتش و دود نگاه، آه، سپس گریه، بعد هق‌هق شد ندیده بود چنینش شکسته، چشم وجود برای حرف‌زدن، زار التماسش کرد تمام بی‌کسی‌اش را به‌کار برد و سرود دو دیده باز کن ای نور دیده‌های علی چرا ز خانه سفر کردی ای عزیزم زود؟! به اشک خویش، امیر فَمَن یَمُت یَرَنی عزیز رفته‌سفر را دوباره زنده نمود شکفت بر لب زهرا، دم «غریبم وای» به‌روی چشم خدا ،دیده‌ی کبود گشود گرفت اشک علی را به‌دست زخمی و گفت شنیدم از پدرم، نیمه‌ی شبی فرمود: که عرش لرزه بیفتد ز گریه‌ی مظلوم بساز با غم زهرا به‌خاطر معبود سپرده‌ام به همه، فاطمیّه دم گیرند فدایی تو شدن، عشق قلبی من بود کجاست آن‌که بگوید به مادر سادات دوجمله روضه‌ی جانانه‌ی شررآلود کنار ساقی و در پیش آن‌همه دشمن چقدر خسته و تنها، حسین گریه نمود حجاب قامت زینب به‌خاک افتاده عمود خیمه‌ی سلطان عرش، خورده عمود شنیده‌ایم سرش را به‌روی نی بستند چه‌کرده با سر سردار عشق، ضرب عمود همین‌که از کف شیر علی، علم افتاد برای غارت خیمه، شغال پنجه گشود بگو به گوش دلیر غیور آل‌علی چقدر دشمن از این خیمه، گوشواره ربود چه خوب شد که ندیدی؛ چه حال سختی داشت کبوتری که اسیر شرار آتش بود به گوش می‌رسد از عرش «آه امّ‌بنین» زمین زده قمرم را نگاه‌های حسود گریز آخر این روضه، باز مادری است که با شکسته‌دلی با غلام خود فرمود بخوان به آه جگرسوز، روضه‌خوان حسین تنور خانه‌ی خولی که جای شاه نبود 
1. به یاد مادر.mp3
4.28M
( سلام الله علیها ) فَقالَ وَالْمَلَأُ أَمامَهُ : مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ ... جگرم برات پاره بشه ، علی ... ، قلبم ذرّه ذرّه بشه برات ، علی ... ، ای اول مظلوم قرآن ، ای اول مظلوم اسلام ، ای اول مظلوم تقوی ، ای اول مظلوم حقیقت و واقعیت و فضیلت و عالَمِ انسانیت ، علی ... شب ها سفره اش رو ، پهن میکرد ، یه مقدار غذایی که داشت توو سفره میگذاشت ، بچه هایش هم دورِ خودش جمع میکرد ، حسنم بیا بابا ، حسینم بیا بابا ، زینبم بیا بابا ، اما این بچه ها تا می نشستند ، یه دفعه به می افتادند ... بنا میکردند گریه کردن ... هر کار میکرد این بچه ها آروم نمیشدند ، یه وقت خودش هم سرش رو به دیوار میگذاشت ، اینقدر گریه میکرد ... وااای ... یه وقت پیمانه پُر میشد ، آی امان ... وای امان ...خانه اش رو وِل میکرد ، زندگیشو وِل میکرد ، بچه هاشو وِل میکرد ، سفره اش رو وِل میکرد ، نصفِ شب پا میشد ، سرو پایِ برهنه می اومد سرِ قبر زهرا ، میگفت فاطمه جان پاشو بیا جواب بچه هاتو بده ... های امان ...امان ، امان ... بگم چه زبان حالی داشت ؟ اون آقا می اومد سرِ قبر فاطمه ، میگفت زهرا جان پاشو بیا ببین ، خانه ام تاریک شده ، زهرا جانم ، مرغِ ولایت بی آشیانه شده ... صدا میزد زهرا جونم اگر بخواهم سرِ قبرت بمونم ، تا کی بمونم ؟ فاطمه جان اگر بخواهم خونه بروم ، جواب بچه هاتو چی بدهم ؟ سه مرتبه همه بلند زمزمه کنیم : « مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ ... »
1. به یاد مادر.mp3
4.28M
( سلام الله علیها ) فَقالَ وَالْمَلَأُ أَمامَهُ : مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ ... جگرم برات پاره بشه ، علی ... ، قلبم ذرّه ذرّه بشه برات ، علی ... ، ای اول مظلوم قرآن ، ای اول مظلوم اسلام ، ای اول مظلوم تقوی ، ای اول مظلوم حقیقت و واقعیت و فضیلت و عالَمِ انسانیت ، علی ... شب ها سفره اش رو ، پهن میکرد ، یه مقدار غذایی که داشت توو سفره میگذاشت ، بچه هایش هم دورِ خودش جمع میکرد ، حسنم بیا بابا ، حسینم بیا بابا ، زینبم بیا بابا ، اما این بچه ها تا می نشستند ، یه دفعه به می افتادند ... بنا میکردند گریه کردن ... هر کار میکرد این بچه ها آروم نمیشدند ، یه وقت خودش هم سرش رو به دیوار میگذاشت ، اینقدر گریه میکرد ... وااای ... یه وقت پیمانه پُر میشد ، آی امان ... وای امان ...خانه اش رو وِل میکرد ، زندگیشو وِل میکرد ، بچه هاشو وِل میکرد ، سفره اش رو وِل میکرد ، نصفِ شب پا میشد ، سرو پایِ برهنه می اومد سرِ قبر زهرا ، میگفت فاطمه جان پاشو بیا جواب بچه هاتو بده ... های امان ...امان ، امان ... بگم چه زبان حالی داشت ؟ اون آقا می اومد سرِ قبر فاطمه ، میگفت زهرا جان پاشو بیا ببین ، خانه ام تاریک شده ، زهرا جانم ، مرغِ ولایت بی آشیانه شده ... صدا میزد زهرا جونم اگر بخواهم سرِ قبرت بمونم ، تا کی بمونم ؟ فاطمه جان اگر بخواهم خونه بروم ، جواب بچه هاتو چی بدهم ؟ سه مرتبه همه بلند زمزمه کنیم : « مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ ... » @navaye_asheghaan
1. به یاد مادر.mp3
4.28M
( سلام الله علیها ) فَقالَ وَالْمَلَأُ أَمامَهُ : مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ ... جگرم برات پاره بشه ، علی ... ، قلبم ذرّه ذرّه بشه برات ، علی ... ، ای اول مظلوم قرآن ، ای اول مظلوم اسلام ، ای اول مظلوم تقوی ، ای اول مظلوم حقیقت و واقعیت و فضیلت و عالَمِ انسانیت ، علی ... شب ها سفره اش رو ، پهن میکرد ، یه مقدار غذایی که داشت توو سفره میگذاشت ، بچه هایش هم دورِ خودش جمع میکرد ، حسنم بیا بابا ، حسینم بیا بابا ، زینبم بیا بابا ، اما این بچه ها تا می نشستند ، یه دفعه به می افتادند ... بنا میکردند گریه کردن ... هر کار میکرد این بچه ها آروم نمیشدند ، یه وقت خودش هم سرش رو به دیوار میگذاشت ، اینقدر گریه میکرد ... وااای ... یه وقت پیمانه پُر میشد ، آی امان ... وای امان ...خانه اش رو وِل میکرد ، زندگیشو وِل میکرد ، بچه هاشو وِل میکرد ، سفره اش رو وِل میکرد ، نصفِ شب پا میشد ، سرو پایِ برهنه می اومد سرِ قبر زهرا ، میگفت فاطمه جان پاشو بیا جواب بچه هاتو بده ... های امان ...امان ، امان ... بگم چه زبان حالی داشت ؟ اون آقا می اومد سرِ قبر فاطمه ، میگفت زهرا جان پاشو بیا ببین ، خانه ام تاریک شده ، زهرا جانم ، مرغِ ولایت بی آشیانه شده ... صدا میزد زهرا جونم اگر بخواهم سرِ قبرت بمونم ، تا کی بمونم ؟ فاطمه جان اگر بخواهم خونه بروم ، جواب بچه هاتو چی بدهم ؟ سه مرتبه همه بلند زمزمه کنیم : « مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ
1_7681812345.mp3
5.32M
🎶 نوا 🔺 سلام الله علیها 🎙با نوای 🔖 متن فیش👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
( سلام الله علیها ) حجه الاسلام والمسلمین : همینکه خبر دار شد ، علی رو بُردند مسجد ، با چه زحمتی از بینِ در و دیوار بلند شد ، نگفت « فِضّه » سینه ام رو شکستند ، نگفت پهلومو شکستند ، بلند شد آمد مسجد ، تا امام زمانشو نجات بده ، « وَ هِیَ آخِذَةٌ بِیَدِ الْحَسَن وَ الْحُسین » ... دو سندِ مظلومیتشم آورد ، دید یک شمشیر بالای سرِ علی گرفتند ، هی میگن بیعت کن ، و اِلا گردنتو میزنیم ، ... بی بی فرمود « خَلُّوا عَنْ اِبْنِ عَمِّی» پسر عمومو رها کنید ، ... اهمیتی ندادند ، آمد پشت پرده ، دست بُرد به مَعْجَر ، ... سلمان میگه دیدم مسجد شروع کرد به لرزیدن ، ستونها کَنده شد ... امیرالمومنین منو فرستاد ، سلمان برو بگو زهرا مبادا کُنه ، و اِلا یک جُنبنده روی زمین باقی نمی مانه ، ... سلمان که پیغام آورد ، بی بی فرمود : سلمان ، علیمو دارند میکُشند ، مگه میشه ساکت باشم ؟ ... ترسیدند علی رو رها کردند ، ... چی میخوام بگم ؟ میخوام بگم بی بی جان ، اینجا یک شمشیر برهنه بالای سرِ علی ، نتونستی ببینی ، اما کربلا ... ( منبع : بحارالانوار، ج 43، ص47 ؛ روضه کافی ، ج 8، ص238 با اندکی تفاوت ) @navaye_asheghaan
4_5942637357722241662.mp3
3.67M
دم به دم موقعِ سینه زنیِ روضه ی فاطمه ناگفتنیِ سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج مهدی سلحشور
Shahadat_Hazrzat-Zahra_Shahitat_1402.mp3
7.01M
آجرک الله یا صاحب الزمان... 🔊 با کفش های خاکی در خانه ام قدم زد آن خانه ای که فرشش بال فرشته ها بود ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد وقتی سرم به در خورد ، فضه ،علی کجا بود؟... ◾️ 🎤حجت الاسلام سجّاده ام معطّر از بوی ربّنا بود آنچه شنیده می شد از من فقط خدا بود . یک عمر آه و نفرین ، از این و آن شنیدم تنها به جرم این که نفرین من دعا بود . دیشب برای مردم تا صبح گریه کردم ای کاش یک نفر هم دیشب به فکر ما بود . طفلان من به جای مردم گرسنه بودند افطار خانه ی ما در سفره ی شما بود . امروز را نبینید این بی حیا لگد زد دیروز پشت این در جمعیت گدا بود . من هیچ شکوه ای از بیگانگان ندارم آنکه به حال و روزم خندید آشنا بود . من درد مرتضی را با جان خود خریدم در راه دوست باید آماده ی بلا بود . دستم شکست اما من درد حس نکردم اسم علی دوا بود ، ذکر علی شفا بود . رفتم برای مردم حجّت تمام کردم او را که می کشیدید او حجت خدا بود . ای کاش می شکستند این دست دیگرم را اما به جای این دست آن دست بسته وا بود . با کفش های خاکی در خانه ام قدم زد آن خانه ای که فرشش بال فرشته ها بود . ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد وقتی سرم به در خورد ، فضه ! علی کجا بود ؟!! . تازه میان کوچه قلبم به درد آمد حیدر برهنه سر بود ، حیدر برهنه پا بود . تا قبر بردنم را همسایه هم نفهمید از بس که مردن من چون شمع ، بیصدا بود . از بس که قطره قطره بر پای تو چکیدم تابوت من سبک تر حتی ز بوریا بود . ای آخرت وفا کن با ما شکسته دل ها با ما شکسته دل ها دنیا که بی وفا بود . @navaye_asheghaan
Shahadat_Hazrzat-Zahra_Mirzamohamadi_1402.mp3
14.5M
آجرک الله یا صاحب الزمان... 🔊هر زمانی در فراقت دیده دریا میشود لطف بی پایان تو در سینه پیدا میشود... سالها ای یوسف گمگشته میپرسم ز خویش فرصت دیدار رویت کی مهیا میشود؟.. عمر ما دارد به پایان میرسد، تعجیل کن پاسخ ما تا به کی امروز و فردا میرسد بی پناهیم و در این عالم پناه ما تویی دردهای ما فقط با تو مداوا میشود ◾️ عجل الله تعالی فرجه الشریف 🎤حجت الاسلام @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
( سلام الله علیها ) علیه السلام شهری که ز هجران نبی وِلوِله دارد از ناله ی زهرا به درون زلزله دارد ... @navaye_asheghaan
3. شهری که.mp3
2.14M
( سلام الله علیها ) شهری که ز هجران نبی وِلوِله دارد از ناله ی زهرا به درون زلزله دارد زن پشت در و خانه پُر از شعله ی آتش فریاد که تا چند علی حوصله دارد ... اگه مدینه خونه رو آتش نمیزدند ، کی جرات میکرد خیمه های اباعبدالله رو آتش بزنه ؟ کار به جایی برسه ، بچه ها به هم پناهنده بشن ، ... زن های اهل حرم ، پا برهنه از خیمه ها بیرون بزنند ...امام زمان عج ( در ناحیه مقدسه ) فرمودند : « فَلَمَّا رَأَیْنَ النِّسَاءُ جَوَادَکَ مَخْزِیّاً وَ أَبْصَرْنَ سَرْجَکَ مَلْوِیّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ لِلشُّعُورِ نَاشِرَاتٍ وَ لِلْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ وَ لِلْوُجُوهِ سَافِرَاتٍ وَ بِالْعَوِیلِ دَاعِیَات » ... وقتی که زنان آل الله ، اسب امام حسین ( علیه السلام ) را دیدند در حالیکه زین واژگون بود ، از خیمه ها بیرون دویدند ، در حالیکه به سر و صورت میزدند ... از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد ؟ از مُشت ها بپرس که با گوشواره بود ... ؟ @navaye_asheghaan
Shab3Fatemieh2-1402[03].mp3
8.14M
🎙بانوای: حاج جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد گریه ها می کرد تا امت شود بیدار … حیف از صدای گریه اش امت فقط بی خواب شد پشت در آمد بگوید ، گوش عالم بشنود ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد تا پدر بود آمدن در خانه اش آداب داشت به گواه شعله ها این کار بی آداب شد بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب را آتش کشید آتش کشیدن باب شد حضرت صدیقه از گستاخی مسمار نه از طناب دور دستان علی بیتاب شد ما نمی دانیم، نَعلُ السیف * می داند چرا ” مرتضایم را نبر ” ” فضه مرا دریاب ” شد کربلا مسمار در با انشعاب بیشتر با شتاب این بار سمت تشنه ای پرتاب شد بعد مادر علت مرگ تمام عاشقان آتش و مسمار و سیلی و صدای آب شد نَعلُ السَیف: آهنی است که در انتهای غلاف شمشیر وجود دارد برای اینکه وقتی شمشیر از غلاف بیرون کشیده می شود ، غلاف تعادل خود را دور کمر شخص حفظ کند. شاعر: ✍ . @navaye_asheghaan
4_5775904403714215859.mp3
14.42M
📋 انگار نه انگار، دیروز همین جا یکی خورد به دیوار (س) کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انگار نه انگار، دیروز همینجا یکی خورد به دیوار انگار نه انگار، یه زن رو زدن بین انظار انگار نه انگار، دیروز یه بچه شهید شد با مسمار انگار نه انگار، اونقد زدند دستش افتاده از کار بی‌حیا تر این کوچه، کوچه کوفه و شامه سخت‌تر از روضه‌ی سیلی، روضه سنگ رو بامه انگار نه انگار، می‌بینه از روی نیزه علمدار انگار نه انگار، توو دست و پا سر میوفته هزار بار انگار نه انگار، ناموس پیغمبره توی بازار *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . @navaye_asheghaan