eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
610 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
1. دعای سلامتی.mp3
زمان: حجم: 1.04M
قسمت اول (عجل الله تعالی فرجه ) بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا @navaye_asheghaan
2. دعای شروع جلسه.mp3
زمان: حجم: 450K
قسمت دوم : اللّهُمَّ سَرِّحْنِی عَنِ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ وَ وَحْشَةِ الصَّدْرِ وَ وَسْوَسَةِ الشَّیطانِ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ خداوندا راحتم کن از هم و غم ها و وحشت سینه ... @navaye_asheghaan
3. مناجات.mp3
زمان: حجم: 6.55M
قسمت سوم : ( عجل الله تعالی فرجه ) ای که در حُسن کسی همسر و همتای تو نیست جلوه یِ ماه فلَک چون رخ زیبای تو نیست سروِ افراخته چون قامت رعنای تو نیست کیست آن کو به جهان واله و شیدای تو نیست چهره بنمای که رخسار تو دیدن دارد سخن از لَعل تو ای دوست شنیدن دارد آتش عشق تو در سینه نهفتن تا کی ؟ همه شب از غم هجر تو نخفتن تا کی روی نادیده و اوصاف تو گفتن تا کی ؟ طعنه ز اغیار تو ای دوست شنفتن تا کی ؟ ره نبردیم به کوی تو و خون شد دل ما رفت بر باد فنا از غم تو ، حاصل ما اگر ای مَه ، زِ ره مِهر بیایی چه شود ؟ نظری جانب عشّاق نمایی چه شود ؟ غنچه ی لب به تکلّم بگشایی چه شود ؟ همچو بلبل به چمن نغمه سرایی ، چه شود ؟ بی گُل روی تو گلزار ندارد رونق از صفای تو صفا یافته گیتی ، الحق « یابن الحسن » تکرار @navaye_asheghaan
4. مدح حضرت زینب س.mp3
زمان: حجم: 3.7M
قسمت چهارم : ( سلام الله علیها ) ای مهین دُختِ مرتضی « زینب ... » اُسوه ی عفت و حیا ، زینب اوّلین دُختِ حیدر و زهرا دومین عصمتِ خدا ، زینب کیستی ای بخاک مقدم تو پدر و مادرم فدا ، زینب : این عجب نیست ، روزِ عاشورا گر بگوید حسین ، یا زینب شش برادر جدا شد از تو، ولی صبر از تو نشد جدا ، زینب زورق صبر را ، تو راندی تو ز ابتدا تا به انتها ، زینب صابرین را بهرِ بلا آید از تو در گوش جان ندا ، زینب دل به بام تو ، مرغ سرگردان جان به خاکِ درت گدا ، زینب شرح صبرِ تو در کتاب خداست کاف ، ها ، یا ، عین و صاد ، گواست @navaye_asheghaan
قسمت پنجم : ( سلام الله علیها ) پدر و مادرم به فدای تو ، اُم المصائب ، چهار ساله بود ، دنبال جنازه ی مادر دوید ، صبر کرد ... فرق شکافته ی بابا رو دید ، صبر کرد ... پاره های جگر برادرش امام حسن رو دید ، صبر کرد ...بالای تل زینبیه ، روز عاشورا ، دید یک گوشه میدان ، شمشیرها بالا میره ، پائین میاد ... حسینش رو دارند میکُشند ... شنید عزیز برادرش داره میگه : یَا اُخْتا اِرْجِعی اِلَی الْفُسْطَاطِ وَ اجْمَعِی الْعَیَالَ وَ الْاَطْفَالَ ، خواهرم ، برو به خیمه برگرد زنان و کودکان را جمع آوری و مواظبت کن ... وقتی این جمله رو شنید ، صبر کرد ، برگشت به طرف خیمه ها ... آنقدر صبر کرد ، قافله را رساند مدینه ، زبان حالش این بود : مدینه ، کاروانی سوی تو با شیوَن آوردم ره آوردم بوَد اشکی که دامن دامن آوردم مدینه ، گر به سویت زنده برگشتم ، مکن مَنعَمْ که من این نیمه جان را هم به صد جان کَندن آوردم مدینه ، یوسف آلِ علی را بُردم و اکنون اگر او را نیاوردم ، از او پیراهن آوردم مدینه ، یک گُلستان ، گُل اگر در کربلا بُردم ولی اکنون گلابِ حسرت از آن گُلشن آوردم نزدیکی شهر مدینه ، خیمه هارو برپا کردند ، آقا زین العابدین ( علیه السلام ) بشیر رو صدا زد ، فرمود : پدرت شاعر بود ، از پدر چیزی به ارث بردی یا نه ؟ عرض کرد ، بله آقا ... فرمود : برو داخل شهر مدینه مردم رو خبر کن ، بگو بیایند ... سوار بر اسب ، پرچم سیاهی به دست گرفت ، وارد شهرِ مدینه شد ، گریه میکُنه و ناله میزنه ، تو کوچه های مدینه از این طرف به اون طرف میره ، صدا میزنه : يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقَامَ لَكُمْ بِها ... مردم مدینه ، دیگه مدینه نمانید ... قُتِلَ الْحُسَيْن ... حسین رو کُشتند ... اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ ... نازنین بدنش ، کربلا روی خاک ها ... وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناةِ يُدارُ ... سرِ بریده اش بالای نیزه ، از این شهر به اون شهر میگشت ... حسییین ... وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناةِ يُدارُ ... @navaye_asheghaan
6. ام البنین س.mp3
زمان: حجم: 2.99M
قسمت ششم : ( سلام الله علیها ) اجازه بدهید این یه جمله رو هم بگم ، ان شاءالله به همین زودی مدینه ، دید یک خانم بلند بالایی ، دست دو تا آقازاده رو گرفته : بشیر از کربلا چه خبر داری ؟ گفت بی بی جان ، کربلا ، حسین رو کُشتند ... مگه عباس من کربلا نبود ؟ گفت بی بی جان ، عباس تو را هم کُشتند ، دلها بره قبرستان بقیع ... می اومد تو قبرستان بقیع ، صورت چهار تا قبر درست میکرد ، می نشست گریه میکرد و ناله میزد ، گاهی سر برمیداشت ، میگفت دیگه به من اُم البنین نگید ، من که دیگه پسری ندارم ، گاهی سر برمیداشت ، میگفت عباسم ، شنیدم عمود آهن به فرقت کوبیدند ؟ مگه دست در بدن نداشتی ، عزیز دلم ؟ حسییین ... مدینه گریه میکردی به حالش زبان حالش این بود و مقالش بوَد پُر از شیار غم جَبینم اگر اُمَّ البنینم ، کو بنینم ؟ بِاَبی اَنْتَ وَ اُمِّی یَا آلَ رَسُولِ الله @navaye_asheghaan
•نوای کاروان... و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها * "بَکَتْ وَ أَبْکَتْ وَاللّهِ کُلُّ عَدُّوٍ وَ صَدیق"عمه ی سادات زینب کبری کنار کشته ی داداشش نشسته بود واشک می ریخت طوری گریه می‌کرد دوست و دشمن به حالش گریه میکردند.گاهی صدا میزد "أَنتَ أَخی؟" آیا تو برادر منی؟ گاهی صدا میزد..یا جَدّاه...* این کشته‌ی فتاده به هامون حسین توست این صیدِ دست و پا زده در خون حسین توست *گاهی دست زیر بدن پاره پاره برادر میبرد، صدا می‌زد.. خدا! این قربانی رو از آل محمد قبول کن..حسین... چه کردن با این خواهر داغ دیده؟ یابن الحسن! یه عده از عربها اومدند اما با کعب نی و تازیانه، از بدن برادر جداش کردند،بی بی زینب زن‌ها رو سوار ناقه ها کرد، بچه‌هاشون رو كنارشون گذاشت، اما وقتی نوبت به خودش رسید دیگه کسی نبود کمکش کنه، یه نگاه به طرف گودی قتلگاه کرد، زبان حالش این بود داداش پاشو زینبت می خواد سوار ناقه بشه یه نفر مَحرم نداره.... حسین....* نوایِ کاروان هر دَم زند آتش به جانم خدایا بر زمین مانده تنِ آرامِ جانم رَوان با شور و شینم خداحافظ حسینم رفتم من و هوای تو از سر نمی‌رود داغِ غمت زِ سینه‌ی خواهر نمی‌رود می‌روم از کربلایت می‌سپارم بر خدایت ای حسین جان... *خدایا به سوزِ دل زینب کبری، به اشک چشمش، به دل داغ دیده اش، به چادر خاک آلودَش، به بدن تازیانه خورده‌اش، فرج امام زمانمان را برسان، موانع فرجش برطرف بفرما... @navaye_asheghaan
@BARAKATE_14MASUM4_5920332432912944990.mp3
زمان: حجم: 1.56M
نوای کاروان ... و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله •نوای کاروان... و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها * "بَکَتْ وَ أَبْکَتْ وَاللّهِ کُلُّ عَدُّوٍ وَ صَدیق"عمه ی سادات زینب کبری کنار کشته ی داداشش نشسته بود واشک می ریخت طوری گریه می‌کرد دوست و دشمن به حالش گریه میکردند.گاهی صدا میزد "أَنتَ أَخی؟" آیا تو برادر منی؟ گاهی صدا میزد..یا جَدّاه...* این کشته‌ی فتاده به هامون حسین توست این صیدِ دست و پا زده در خون حسین توست *گاهی دست زیر بدن پاره پاره برادر میبرد، صدا می‌زد.. خدا! این قربانی رو از آل محمد قبول کن..حسین... چه کردن با این خواهر داغ دیده؟ یابن الحسن! یه عده از عربها اومدند اما با کعب نی و تازیانه، از بدن برادر جداش کردند،بی بی زینب زن‌ها رو سوار ناقه ها کرد، بچه‌هاشون روبغلشون گذاشت، اما وقتی نوبت به خودش رسید دیگه کسی نبود کمکش کنه، یه نگاه به طرف گودی قتلگاه کرد، زبان حالش این بود داداش پاشو زینبت می خواد سوار ناقه بشه یه نفر مَحرم نداره.... حسین....* نوایِ کاروان هر دَم زند آتش به جانم خدایا بر زمین مانده تنِ آرامِ جانم رَوان با شور و شینم خداحافظ حسینم رفتم من و هوای تو از سر نمی‌رود داغِ غمت زِ سینه‌ی خواهر نمی‌رود می‌روم از کربلایت می‌سپارم بر خدایت ای حسین جان... *خدایا به سوزِ دل زینب کبری، به اشک چشمش، به دل داغ دیده اش، به چادر خاک آلودَش، به بدن تازیانه خورده‌اش، فرج امام زمانمان را برسان، موانع فرجش برطرف بفرما... @navaye_asheghaan
. |⇦•این‌کشته ی فتاده... و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج‌مهدی سماواتی ●━━━━━━─────── *سلام من به اون خواهری که کنار کشته ی داداشش، نشسته بود و ناله میزد و اشک میریخت. عمه ی سادات، زینب کبری، "بَکَت و اَبکَت واللهِ کُلَّ عَدُوّ و صَدیق" طوری گریه میکرد دوست و دشمن به حالش گریه میکردن، گاهی صدا میزد أاَنتَ اأخی؟ آیا تو برادر منی؟ گاهی صدا میزد یا جدّآه..* این کشته ی فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست *گاهی دست زیر پاره پاره بدن برادر، صدا میزد خدا این قربانی رو از ما قبول کن. چه کردند با این خواهر داغدیده، یابن الحسن، یه عده از عربها اومدن، اما با کعب نی و تازیانه جداش کردن، زنها رو سوار ناقه ها کرد، بچه هاشونو بغلشون داد، اما وقتی نوبت به خودش رسید، دیگه کسی نبود کمکش کنه، یه نگاه به طرف گودی قتلگاه، زبان حالش این بود، داداش پاشو، زینبت میخواد سوار ناقه بشه یه نفر محرم نداره، حسین..* نوای کاروان هر دم زند آتش به جانم خدایا بر زمین مانده تن آرام جانم روان با شور و شِینم خداحافظ حسینم رفتم من و هوای تو از سر نمی‌رود داغ غمت ز سینه ی خواهر نمی‌رود میروم از کربلایت میسپارم بر خدایت «ای حسین جان » .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 @navaye_asheghaan
روز اربعین و شب جمعهِ و شب زیارتی ابی عبدالله ، دلا بره کربلا ، فرمودند : اگه نتونستید کربلا برید و دلتون هوای کربلا کرد ، متوجه قبر شش گوشۀ عزیز فاطمه بشین ، سه مرتبه بگین : صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ... اول زائر امروز ، جابرِ ، تو آب فرات غسل کرد ، اومد کنار قبر ابی عبدالله ، هی صدا میزنه : " حبیبی یا حسین" جواب نمیشنوه ، چی شده آقا ؟ دوست جواب دوستش رو نمیده ؟ خودش جواب خودش رو داد ، چگونه جواب بده ؟ آقایی که بینِ سر و نازنین بدنش جدایی اُفتاده ... حسین ... شنید صدای زنگ قافله داره میاد ، گفت : عطیه برو ببین چه خبره ؟ رفت ، برگشت ، صدا زد : زجا برخیز جابر دلبر جانانه می آید قدم از خانه بیرون نِه که صاحبخانه می آید ( زینب داره میاد ، امام زین العابدین داره میاد ، کلثوم داره میاد ... ) زجا برخیز و خود را کُن مهیا بهر استقبال که از ره بلبل و شمع و گل و پروانه میآید ( تا نزدیک شدن ، دیگه نگذاشتن شتران رو روی زمین بخوابانند ، مثل برگ خزان ریختند رو زمین ... ) هر یکی سوی مزاری میدوید هر یکی قبری درآغوش میکشید لیک یک بانوی قد خمیده ای قد خمیده مو پریشان خسته ای گفت یارب ، من چه سازم « یا کریم » رو سوی قبر که سازم « یا رحیم » ناگهان آمد به خود با شور و شین دید بنشسته سر قبر حسین ... ... یاحسین ، زینبت آمد زسفر بر سر قبر تو ای تشنه جگر آمدم عقده ی دل باز کنم با تنِ بی سر تو راز کنم ارغوانی شده رنگ رویم شد سفید از غم داغت مویم آنچنان رنج اسیری دیدم سیر از زندگی ام گردیدم عزیز دلم ، یادم نمیره همینجا بود اومدم ، شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته هارو ، از روی بدنت کنار زدم ... نازنین بدنت رو دیدم ... پاره پاره ، غرق به خون ، صدا زدم : آیا تو برادر منی !؟ ... حسین من ! تو را آنروز من نشناختم اما مرا امروز تو نشناسی ... حسین... روضه_ماهور @navaye_asheghaan