eitaa logo
کانال نوای عاشقان
17.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
416 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•عمری برای داغ زهرا.. و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● عمری برای داغ زهرا گریه کردی هر نیمه‌شب هم‌پای مولا گریه کردی در پای تو خاک بقیع ازاشک گِل شد وقتی که گفتی واحسینا گریه کردی اول برای زینب و داغ حسینش بعدش برای دست سقا گریه کردی یکبار دیدی که رباب از حال رفته صدمرتبه مانند دریا گریه کردی دیدی رقیه نیست جای او سکینه هربار که میگفت بابا گریه کردی خوب است که شام غریبان را ندیدی با روضه‌های خار صحرا گریه کردی حرف سه شعبه آمد و ازحال رفتی دیدی کسی می‌افتد از پا گریه کردی تشت طلا و خیزران را که ندیدی ابری شدی با حرف زنها، گریه کردی حرف کنیز آمد سکینه زود تب کرد لطمه زدی هی صورتت را، گریه کردی بی‌بی نبودی موی دختر بچه‌ها سوخت قدّ تمام سینه‌زنها گریه کردی شاعر : دیدی میری تشییع جنازۀ یه مادری، اگه ببینی خلوته میگی حتما پسر نداره .. چون روابط عمومی هر خانواده پسرای اون خونواده‌ن. فردا میخوان بدن حضرت ام البنین (س) رو تشییع کنن؛ کاش یکی از بچه‌های حضرت بود زیر تابوت مادرُ می‌گرفت .. بی‌بی جان! شما بچه نداشتین که زیر تابوت رو بگیرن، ولی من یه خانم دیگه رو سراغ دارم؛ پسرهاش بودن، شوهرش هم بود، اما تو دل شب غریبونه بدن رو تشییع کردن .. بی‌بی جان! بازم خوبه شما رو روز تشییع کردن، بازم خوبه کسی به شما جسارت نکرد، اما مادر مارو تو مدینه زدن .. سینه شکسته، پهلوشکسته، بازوشکسته .. یازهرا...‌ دیدی یه حرف میشنوی، میگی: نه! باورم نمیشه! اصلا! هیچ جوری! دروغه این حرفا... یا اگرم باور کنی، یعنی یقین پیدا کنی این حرف راسته، متحیر میشی .. میخوام چندتا صحنه از کربلا بگم که متحیر شدن؛ یکیش اینجا بود: اباعبدالله تا اومد بالای سر علی اکبرش؛ میگه "وَقَفَ مُتَحَیِّرا" (1) اول متحیر شد: نه، این بدن علی اکبر نیست. آخه علی اکبر من اینجوری نبوده، رشید بوده... صحنه دوم رو میخوام بگم: اون لحظه‌ای که بی‌بی زینب اومد تو گودال قتلگاه، خودشم بدن حسین رو نشناخت؛ اما تا اومد بیرون دید یکی میگه: "اُخَیَّ ، اِلَیَّ" تا اومد نشست کنار این بدن، روایت میگه سکینه اومد کنار عمه نشست: _عمه جان با کی حرف میزنی؟! گفت: مگه نمی‌شناسی این بدن باباته؟! گفت: نه؛ آخه بابای من اینجوری نبوده؛ چه‌جوری میگی این بدن بدن بابامه!؟ نه لباسی، نه سری... یه صحنه هم تو شام سراغ دارم؛ اون لحظه‌ای که زینب(س) دید داره با چوب خیزران به لب و دندان میزنه.(2) گفت: نه! اشتباه میکنی؛ این لب و دندان رو پیغمبر بوسیده... یه صحنه هم ام البنینه؛ بشیر که اومد خبر شهادت رو به ام‌البنین بده، عرضه داشت که چهار بچه‌ت رو کشتن، گفت فدای حسین. (3) یکی یکی نحوه شهادت‌ها رو گفت. تا رسید به عباس... (مادره دیگه، هی تو ذهنش مرور میکنه؛ اون سه تا بچه‌م راه داشته که بهشون نفوذ کنن، اما عباس رو من یکی قبول نمیکنم. چی شده عباسم؟!) خورده خورده گفت تا رسید اینجا که؛ ام‌البنین عمود به فرقش زدن. (هیچی نگفت.) تا حرفاش تموم شد، گفت: بشیر! من یه سؤالی ازت دارم؛چه‌جوری به عباس من نزدیک شدن؟ اصلا کسی جرئت نزدیک شدن به عباس رو نداره؛ چه‌جوری عمود به فرقش زدن؟ گفت: ام‌البنین، اول دست راستش رو انداختن، بعد دست چپش رو انداختن، بعد که دیگه دست نداشت دورش حلقه زدن، یه عده نامرد با نیزه، یه عده با شمشیر... اول میترسیدن بیان جلو، چون با چشماش همه رو فراری میداد. اما یه مرتبه اون نانجیب اومد جلو؛ گفت عباسی که میگن تویی!؟ گفت: نانجیب یه موقعی اومدی من دست به بدن ندارم. گفت: تو دست نداری ولی من دست دارم. این عمود رو بلند کرد، یهو عباس صدا زد: یازهرا... ((4) مقتل حضرت ابالفضل علیه السلام)) "ام‌البنین در کربلا نبودی، واویلا بر فرق عباست زدن عمودی، واویلا" حسین.... منابع: 1) بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 2)صدوق، امالی، ۱۴۰۳ق، مجلس ۳۱، ص۲۳۰. سید ابن طاووس، لهوف، ۱۳۸۱ش، ص۲۱۳. یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۶۴. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۲-۱۳۳ 3) تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰ منتهی الآمال، حاج شیخ عباس قمی، ص ۲۲۶ 4)بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41
باب الحرم _ سید رضا نریمانی.mp3
17.2M
|⇦•عمری برای داغ زهرا.. و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•
4_5971863248666888080.mp3
21.37M
مناجات شنیدنی 👌 ویژه مداحی های امام زمان(عج) ( با هق هقم به سمت تو... ) با هق هقم به سمت تو یا رب دعا کنم تا درد تـوبـه‌هـای شـکـسـته دوا کـنم برگـشته‌ام به سوی تو یا ایها العـزیز تا کـیـل بی‌پـنـاهی خـود را گـدا کـنم دنـیـا اذان عـاشـقی‌ام را شنـیده است بـایـد بـه مـهــربـانی‌تـان اقـتـدا کـنـم دلـتـنگی‌ام عـزیـز دلـم داده جـرأتـی تـا بـر لـبـم حـکـایت نـام تو را کـنـم خواب از سرم پریده، هوایم پریدن است ای خوش دمی‌که قصد سفر تا شما کنم این اشک ها که قابل درگاهـتان نبود بـایـد بـسـاط روضـۀ سـقـا بـپـا کـنـم افـتـاده دست بر ورق خـیـس کـربلا باید عـمـود خـیـمـۀ دل را جـدا کـنـم بی شک گناه دفـتر من پاک می‌شود وقـتـی لبـاس هـیـأتـی‌ام را صدا کـنم من روزه‌ام به یـاد لـبـان حـسین بود این روزه را به روضۀ مکشوفه وا کنم شاید که بی‌ادب شده این بنده‌ات ولی با « یاحسین » کـار تو را یا خدا کنم باران لطف؛ حـق دلم نیست، واقـفـم این شِکـوه جز کنار تو اما کجا کنم؟ من خسته‌ام از این که خودم بودم و خودم یک دم مرا ز بـند خـودم‌ها رهـا کنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
28200_13971027184714_2713623.mp3
2.71M
آقا سلام روضه مادر شروع شد آقا سلام، روضه مادر شروع شد باران اشک های مکرر شروع شد آقا اجازه هست بخوانم برایتان این اتفاق از دم یک در شروع شد تا ریشه های چادر خاکی مادرت آتش گرفت،روضه معجر شروع شد فریادهای مادر پهلو شکسته ات تا شد فشار در دو برابر شروع شد این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب بی اختیار گریه حیدر شروع شد وقتی رسید قصه به اینجای شعر من ایام خانه داری دختر شروع شد ... دختر رسید تا خود آن لحظه ای که ظهر یک ماجرا به قافیه سر شروع شد
4_5814385107368150588.mp3
8.57M
🎤کربلایی مجید رضانژاد آسمان روی سرم...
◼️زمینه شهادت حضرت زهرا(س)◼️ بند اول آسمون روی سرم آوار شد گفتنش برای من دشوارشد وقتی به سلمان این و گفتی هرچی شد بین در و دیوار شد نفسم داره میگیره زهرا نگو دیگه این تقدیره زهرا حیدرت داره میمیره زهرا زهرا یه نگاهی کن به خونه خانوم یه نگاهی کن به حال زارم دیگه دنیا بی تو واسم پوچه نرو ازپیشم ببین بی قرارم      نرو زهرا نرو عزیزم بند دوم روی پیرهنت پر از گلزار شد سوی چشمم از غم تو تار شد کاشکی خم میکردم اون مسمارو هر چی شد بین در و دیوار شد نگو که خسته ای خانومم نگو شکسته ای خانومم بار تو بسته ای خانومم زهرا ای پرستوی شکسته بالم تویه سن کم چرا کمونی حرف رفتن رو نزن عزیزم نمیاد این حرف به تو جوونی        نرو زهرا نرو عزیزم بندسوم تو مدینه این حرف اخبار شد بی حیایی کردن و انکار شد زندگیمو یک شبه سوزوندن هرچی شد بین در و دیوار شد غم گرفته خلق و خوی حیدر چشاتو واکن به روی حیدر یه نگاهی کن به سوی حیدر زهرا دیگه اشکی نمونده واسم زیر چشمای من سیاهه تو که رفتی میون این شهر همدم من فقط یک چاهه         نرو زهرا نرو عزیزم ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📝سبک و شعر:کربلایی حسین محبی کربلایی سید عباس شیدایی
16.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 گوشه ای از مداحی نوجوانان مداح مجموعه فرهنگی-تربیتی شمیم یاس 💠سازمان بسیج مداحان وهیئات مذهبی استان مرکزی
مناجات با امام زمان عج ✍به قلم مریم صالحی مرزیجرانی من اگر خوبم وگر بد، تویی اقای جهان شرمسارم روسیاهم پیشگاهت مهربان خسته از نامردمیهای جهان میخوانمت2 زخمی از نامهربانیها واز زخم زبان کاش امشب بگذری از کوچه مان کاش تا لایق شوم بر یک نفس دیدارتان ارزو دارم شبی درنافله یادم کنی2 واسطه باشی گدا را پیش الله ،مهربان شاه وسلطانی وبر این سائلان رحمت کنی خوب میدانم کریمی و کرم احسانتان زاده حیدر مگر غیر از همین باید شود? یابن الزهرا من به قربان دل دریا یتان زندگی بی عشقتان دلمردگیست2 جان فدای مقدم و جانها فدای نامتان گم شدم در کوچه های ازدحام بی کسی2 منتظر ماندی که برگردم الهی من شوم قربانتان یابن الزهرا ،سالهاست چشم انتظاری ،دلبرم من بمیرم لشگر ویاری نداری سرورم من بمیرم مثل حیدر از همه دلخسته ای بی وفایی دیده ای اما زما نگسسته ای مهربانا. پادشاها،راه را گم کرده ایم2 التفاتی کن گدا را مانمک پرورده ایم بارالها،نور ایمان بردل ما برفروز مابه تاریکی اسیریم ،شب نما مانند روز باقی غیبت ببخشا ای کریم پرده پوش2 منجی عالم رسان بگذر زما وچشم پوش اللهم عجل لولیک الفرج 🌺🌺🌺