eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
333 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
190.1K
. شد امام هشتمین در راه دین حق فدا یا جواد ابن الرضا ۲ ذکر عالم گشته یا مولا علی موسی الرضا یا جواد ابن الرضا ۲ @navaye_asheghaan
یا أباصالح المهدی ادرکنی ای آن که دلخواهم تویی ، هر لحظه هر آهم تویی هر چه که می گویم تویی ، هر چه که می خواهم تویی هر جا که می مانم تویی ، هر چه که می خوانم تویی هر لحظه در جانم تویی ، هر گاه و بی گاهم تویی ای جمع خلقت را نگین ، ای مهر تو خلد برین هستی تو مهتاب آفرین ، نه مهر و نه ماهم تویی آغاز هر سرمستی و ، پایان کارِ هستی و تنها به حق پیوستی و ، هم مقصد و راهم تویی سوزم تویی سازم تویی ، رمزم تویی رازم تویی هر لحظه آوازم تویی ، اشکم تویی آهم تویی شعله ی جانسوزم تویی ، نوروز پیروزم تویی آن و شب و روزم تویی ، هر سال و هر ماهم تویی هم جلوه ی عرفانی و ، هم کعبه ی نورانی و هم نغمه ی طولانی و ، هم ذکر کوتاهم تویی چون کوه ، جرم و اشتباه ، طاعت ولی کمتر ز کاه هم شاهد کوه گناه ، هم شاهد کاهم تویی ماییم و این روی سیاه ، شرمنده ایم از هر نگاه در غفلت و عمر تباه ، هر لحظه آگاهم تویی گر چه شدم از تو جدا ، گر چه تو را کردم رها با این همه جرم و خطا ، تنها هواخواهم تویی از نور حق آیینه ای ، در قلب ما دیرینه ای گنجِ میان سینه ای ، هر لحظه همراهم تویی در جان من جانانی و ، در قلب من مهمانی و آن یوسف کنعانی و ، افتاده در چاهم تویی دلبند و دلدارم تویی ، غمگین و غمخوارم تویی هم یاور و یارم تویی ، محبوبِ الله ام تویی ای دلبرِ رفته سفر ، از تو نمی آید خبر ؟ جز تو نمی خواهم دگر ، ای آن که دلخواهم تویی @navaye_asheghaan
قسمت اول : (علیه السلام) خدا به طالع تان مُهر پادشاهی زد به سینه ی احدی دست رد نخواهی زد در آسمان سخاوت یگانه خورشیدی تمام زندگی ات را سه بار بخشیدی گدا ز كوی تو هرگز نرفته ناراضی عزیز فاطمه ازبس كه دست و دل بازی مدینه شاهد حرفم ؛ فقیرِ سرگشته همیشه دست پر از محضرِ تو برگشته به لطف خنده تان شام غم سحر گردد نشد كه سائل تان نا امید برگردد خدا به شهدِ لبت مزه ی رطب داده كریمِ آل محمد تو را لقب داده تبسم نمكینت چقدر شیرین است دوای درد یتیم و فقیر و مسكین است ( بگو آقا ، دو ماه عزاداری کردم ، میشه امشب یه لبخند به من بزنی ؟ فقط با یه لبخند قبول کنی آقا آقا ... یا امام حسن ، قربونت برم آقا ... ) تبسم نمكینت چقدر شیرین است دوای درد یتیم و فقیر و مسكین است خوشا به حال ِگدایی كه چون شما دارد در این حرم چقدر او برو بیا دارد گِره گشایی ات از كار خَلق ، ارث علی است مقام اولیِ جود و بخششت ازلی است به حج خانه ی دلبر چه ساده می رفتی همه سواره ولی تو ، پیاده می رفتی ( میدونی اشک امشبت برای چیه ؟ چون حضرت زهرا ، امام حسن رو خیلی دوست داره ، امام حسن مادریه ، مادریه ، مادریه ... امشب بی بی میاد توو مجلس پسرش ، چون به وصال سفارش کرد ، فرمود وصال تو که این همه شعر برای حسینم گفتی ، وصال مگه حسن پسر من نیست ؟ این همه گریه برا ابی عبدالله کردی ، امشب مزدش رو میخواد مادرش توو روضه امام حسن بهت بده ، جلو اشکت رو نگیر بزار اشکت سرازیر بشه ، پیامبر اسلام ص فرمودند : هر چشمی برای حسنم گریه کنه ، کور وارد محشر نمیشه ، « امالی، صدوق، مجلس 24، حدیث 2 » امشب به چشمات التماس کن ، بگو یک قطره اشک برا غریب مدینه ... ) 1394 @navaye_asheghaan
قسمت دوم : (علیه السلام) شما ز بس كه كریم و گِره گشا بودی دلِ كویر به فكر پیاده ها بودی امام رافتِ دوران بی مرامی ها نشسته ای سرِ یك سفره با جُذامی ها خیال كن كه منم یك جُذامی ام آقا نیازمند نگاه و سلامی ام آقا چقدر مثل علی از زمانه رنجیدی سلام داده ، جواب سلام نشنیدی امام برهه یِ تزویرهای بسیاری به وقت رفتن مسجد، زِره به تن داری كریمِ شهر مدینه غریب افتادم به جان مادرت آقا ، برس به فریادم ( به خدا اگر به جان مادرش قسم بدهی ، دست رد به سینه ات نمیزنه ، اونم چه مادری ؟ مادری که جلو امام حسن زمین خورده ، ... داغ مادر رو امام حسین دید ، حضرت زینب دید ، اُم کلثوم دید ، امیرالمومنین دید ، اما چیزی که امام حسن دید ، هیچ کسی ندید ، اون سیلی که امام حسن دید ، هیچ کسی ندید ، آی آی ی ی ی ...) به جان مادرت آقا ، برس به فریادم به حق حُرمت این روضه ها نگاهی كن ( دستت رو نشون بده امشب به آقا ، بگو آقا دستم خالیه ، آقا هیچی ندارم ... مال دنیا ، مال دنیاست ، می مونه ... اما وقتی از دنیا رفتی ، چی داری توو قبر ؟ فقط یه کفن به تنمون میکنند ، آقا ... این گریه ها برا اون شبه ، این گریه ها برا تاریکی قبره ، قربونت برم یا امام حسن ، آقا : ) به حق حُرمت این روضه ها نگاهی كن به دست خالیِ این مُستحق نگاهی كن بگیر دست مرا ، دست بسته ام آقا ضرر زدم به خودم ، وَرشكسته ام آقا 1394 @navaye_asheghaan
2. شما ز بس که.mp3
6.35M
قسمت دوم : (علیه السلام) شما ز بس كه كریم و گِره گشا بودی 1394 @navaye_asheghaan
قسمت سوم : (علیه السلام) قربونت برم آقا ، آقا ... ابی عبدالله رو خبر کردند ، گفتند بیا ، حال برادرت خوب نیست ، ابی عبدالله اومد بالا سر امام حسن ، یه نگاه کرد ، دید رنگ برادرش پریده ، ... تاریکیِ بقیع رو مد نظر بگیر ، مدینه رفتی یا نه ؟ الان خودت رو پشت دیوار بقیع ببین ، سرت رو روی دیوار بقیع بگذار ، کربلا رفته زیاده ، اربعین کربلا بودی از کربلا برگشتی ، ولی امام حسن با همه فرق داره ... شب کربلا مثل روز است روشن بقیع تو اما شب تار دارد امشب شب اشکِ ، باید با ناله ات امام حسن رو یاری کنی ، آقاجان ، آقاجان ... تو در کوچه های مدینه غریبی ، ... دشنامش میدادند ، میرفت توو مجلس ، خطیب معاویه میرفت بالا منبر ، شروع میکرد سبّ امیرالمومنین کردن ، دشنام به امیرالمومنین دادن ، امام حسن می شنید خون دل میخورد ... تو در کوچه های مدینه غریبی حسینت ولی یک علَمدار دارد (یه پات مدینه است ، بر میگردی کربلا ، قربون دل عاشقت برم ، شیرازه ی این دوماهه امشبه ) ضریح حسینت شش گوشه ، اما فقط دور قبرِ تو دیوار دارد یه نگاه کرد ، دید رنگ برادر پریده ، داداش چی شده ، قربونت برم ، یه نگاه کرد دید طشت مقابل برادره ، لخته های خون دل امام حسن میان طشتِ ، ببین چقدر کریمه قتلش رو معرفی نکرد ، ... داداش کی شمارو مسموم کرده ؟ نفرمود « جُعده » ... اشاره به کوزه آب کرد ، آی آی ی ی ... الهی با که گویم همسر من قاتلم بوده ؟ که باور میکند از یار آزاری که من دارم ؟ همینطوری که سرش میان طشت بود ، یه مرتبه سرش رو بلند کرد ، فرمود : حسین جان طشت رو مخفی کن داداش ... چرا ؟ آخه زینب داره میاد ... نمیخوام زینب ببینه ، امان ازدل زینب ... این سیره ی اهلبیته ، امیرالمومنین هم اون شبی که داشتند می بردنش خونه از مسجد ، به نزدیکی خونه که رسیدند فرمود منو زمین بگذارید زینبم منو با این حالت نبینه نبینه نبینه ... مادر هم موقع جان دادنش ، بچه هارو از خونه بیرون فرستاد ، ... امام حسن هم طشت رو مخفی کرد ، ... حالا دلت رو ببر کربلا ، کربلا کربلا ...کربلا هم ابی عبدالله نگذاشت زینب ببینه ، قاتل داره سر از بدنش جدا میکنه ، لااله الاالله ، یه نگاه کرد دید زینب اومده بالای بلندی ، الهی هیچ خواهری نبینه ، قاتل رو سینه برادر نشسته ، تا نگاهش افتاد به زینب ، اشاره کرد ... صداش دیگه توان نداشت ، با گردش چشم اشاره کرد ، برگرد ، برگرد ، برگرد زینب ، ... زینب مطیع امام هست ، چشم برادر ، حالا که میگی برگرد ، برمیگردم ، ... زینب برگشت ، برگشت ، اما هنوز به خیمه نرسیده بود ، دید زمین داره میلرزه ، ... میخوام یه یا حسین منو مهمون کنی ، دوید توو خیمه زین العابدین ، عزیز برادرم چی شده ، زمین داره میلرزه ، زین العابدین فرمود عمه جان ، پرده رو بالا بزن ، تا پرده رو بالا زد ، دید سرِ بریده بابا ... حالا فریاد بزن : یا حسین ، یاحسین ... 1394 @navaye_asheghaan
3. روضه.mp3
7.95M
قسمت سوم : (علیه السلام) شب کربلا مثل روز است روشن بقیع تو اما شب تار دارد 1394 @navaye_asheghaan
قسمت اول : ( علیه السلام ) جگر گوشه ی آل طاها « سلام ... » نخستین گلِ باغِ زهرا « سلام ... » دلم رفت از دست تابی بده سلامٌ علیکم ، جوابی بده به دنبال بویِ حبیب آمدم غریب مدینه ، غریب آمدم خدایت به غربت ، پُرآوازه کرد بقیع تو ، داغ مرا تازه کرد ... مرا رانده از این حوالی نکن دلم را از این داغ ، خالی نکن اَلا ای لبان تو ، ماءِ مَعین رُخت جلوه در جلوه خُلدِ برین ز عطرِ تنت ، زنده شد کائنات دمید از لبت نفخه های حیات رُخت در دلِ آسمان بدر شد شب گیسوانت ، شب قدر شد حسن کیست ؟ آئینه ی کبریا حسن کیست ؟ دریای بی انتها حسن جان ، اگر چه امیرِ غمی تو زیباترین گوهر عالَمی فرشته در این بزم ، در بام توست ... سپیده ، سرش رویِ دامان توست از این خاکدان بی شکیبی نکن تو پهلوی مادر ، غریبی نکن تبِ عشقِ تو در سِرشت من است به زهرا ، « بقیعت » بهشت من است ... اَلا سبطِ اکبر گُلِ فاطمی مهِ کوچه هایِ بنی هاشمی نمیدانم این شهر با تو چه کرد مگر آتش زهر با تو چه کرد ... ؟ 3/7/1401 @navaye_asheghaan
1. جگرگوشه ی.mp3
8.75M
قسمت اول : ( علیه السلام ) جگر گوشه ی آل طاها « سلام ... » 3/7/1401 @navaye_asheghaan
قسمت دوم ( علیه السلام ) من میگم زَهر ، جیگرشو پاره پاره نکرد ، جیگرش اون روزی پاره شد که جلو چشمش ، مادرش رو میزدند ، ... مادرمادرمادر ... مگه کسی تحمل داره ببین جلو چشمش ، کسی مادرشو میزنه ؟ ... میگن امام حسن ، یه مرگ داره ، یه شهادت داره ، شهادتش هفتم یا 28 صفر است ، اما مرگش اون روزی بود ، که جلو چشمش مادرشو میزدند ، میزدند ، میزدند ... گرچه همه روضه های امام حسن ، توو کوچه های مدینه است ، اما اشاره میکنم و رد میشم ، که آقا ازما گِله نکنه ، ... آقا قربونت برم ، یا امام حسن ، یا امام حسن ... نفسم حبس شد به دل اشک چشمم ستاره شد مادرم را که میزدند جگرم پاره پاره شد ... سه نفر مادر مرا بر درِ خانه می‌زدند ( مردم ، ... یه نفر نبود ، مُغیره میزد ، قُنفذ میزد ، اون نانجیب خودش اومد جلو ، تازیانه رو از قُنفذ گرفت ، گفت : قُنفذ اینجوری بزن فاطمه رو ... « خالِدِ بنِ ولید » میزد ... آخ آخ ، یه چیزی توو مقتل دیدم ، واقعا جیگر میسوزانه ، همونطور که کربلا ، نامنظم علی اکبر رو میزدند ، اینجا هم هرکجا میرسید ، تازیانه میزدند ، نوشتند « خالِدِ بنِ ولید » تازیانه ای به سرِ مادر زد ، ... ای وای ، ای وای ، ای وای ... سه نفر مادر مرا بر درِ خانه می‌زدند خواهرانم نفَس نفَس چه غریبانه میزدند ( آقاجان ، جیگرت اونجا پاره شد ، عزیز فاطمه ... ) 3/7/1401 @navaye_asheghaan
2. روضه.mp3
3.12M
قسمت دوم ( علیه السلام ) نفسم حبس شد به دل اشک چشمم ستاره شد 3/7/1401 @navaye_asheghaan
قسمت سوم ( علیه السلام ) الهی باکه گویم همسرِمن قاتلم بوده که باور میکند ، از یار آزاری که من دارم ... امشب باید بهتر ناله بزنی ها ، چون حضرت زهرا ، امام حسن رو خیلی دوست داره ، بگو مادر ببین ، دارم برا حسنت ناله میزنم ، آی غریب ، غریب غریب ... از کجای غربتش بگم ؟ از توو خونه اش بگم ، زنش قاتلشه ، از توو کوچه ها بگم ، تا مُغیره رو میدید ، رنگش می پرید ، میگفت این همون کَسیه که مادر مارو زد ، از توو مسجد بگم ، جلو چشمش ، خطیب معاویه میرفت بالا منبر ، سَبِّ امیرالمومنین میکرد ؟؟ ... جان امام حسن ، خودمون طاقت داریم ببینیم جلو چشممون کسی به بابامون ناسزا میگه ، صبر کنیم ؟ امام حسن می شنید و خون دل میخورد ... خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت و آن طشت را زِخونِ جگر باغِ لاله کرد های بارکَ الله ...غریب آقا ... خدا نفس بهت داده ، اگه نفَست رو توو مجلس امام حسن خرج نکنی ، کجا میخواهی خرج کنی ؟ بزار صداتو حضرت زهرا بشناسه ، بشنوه ...دمِ آخرت که میگی یافاطمه ، بی بی بگه این صدارو ، ما میشناسیم ، ...غریب آقا ، غریب آقا ، غریب آقا ... بعضیاتون تازه از کربلا برگشتین ، اربعین کربلا بودین ، دیدین چه جمعیتی بود ؟ دیدید شبای کربلا چقدر نورانی بود ؟ چقدر روشن بود ، الانم یه نگاه کنیم مدینه ، ببینید یه دونه چراغ کنار قبرش روشن نیست ... شبِ کربلا ، مثل روز است روشن بقیع تو اما شب تار دارد ضریح حسین است شش گوشه ، اما فقط دورِ قبر تو دیوار دارد ... 3/7/1401 @navaye_asheghaan
3. الهی با که گویم.mp3
3.46M
قسمت سوم ( علیه السلام ) الهی باکه گویم همسرِمن قاتلم بوده 3/7/1401 @navaye_asheghaan
قسمت چهارم ( علیه السلام ) بازم بگم از غربتش ، بیائید بریم تشیع جنازه اش ...اونقدر غریبه ، ای کاش تشیع جنازه نمیشد ، بدن باباش علی رو که شبونه برداشتند ، بدن مادرش فاطمه زهرا رو شبانه برداشتند ، ای کاش بدن امام حسن رو هم شبانه بر میداشتند ... جلو چشم ابی عبدالله تیر میزدند ، حسییین ... غربت آنست که بعد از کُشتن بارش تیر ببارد به بدن تیرها به بدن و به تابوت اثابت کرد ، اگه برادر ، هزار هم با برادرش خوب نباشه ، رابطه نداشته باشه ، هیچ برادری راضی نمیشه ، ببینه جلو چشمش ، بدن برادرش رو تیرباران میکنند ، ... بنی هاشم دست به قبضه شمشیر بردند ، اما ابی عبدالله اومد جلو ، فرمود شمشیرهارو غلاف کنید ، بزارید بزنند ، خودش وصیت کرده ، راضی نیستم حتی سرِ سوزنی خون در تشیع جنازه ام جاری بشه ، ...آخ بمیرم ، تابوت رو زمین گذاشت ، ابنِ شهرآشوب مازندرانی نوشته ، هفتاد چوبه تیر ، ... آی غریب ، آی غریب ... ابی عبدالله یکی یکی تیرهارو میکشید ، گریه میکرد ، برادر غریبم دیگه خودم رو معطرنمیکنم ، دیگه محاسنم رو خضاب نمیکنم ... غارت زده منم که با دست خودم بدن برادرم رو زیر خاک میکنم ، ... @navaye_asheghaan
4. غربت.mp3
2.82M
قسمت چهارم ( علیه السلام ) غربت آنست که بعد از کُشتن بارش تیر ببارد به بدن 3/7/1401 @navaye_asheghaan
قسمت پنجم ( علیه السلام ) بگم آقا : مدینه تیر بیرون کشیدی ... به به باریکَ الله ... معلومه اهل روضه ای ، خودت جلو جلو میری ... ، کربلا هم تیر بیرون کشیدی حسین ... ، چندجا روز عاشورا ، تیر بیرون کشید ، من فقط یه جاشو میگم ، ... ببینم امشب چه کارمیکنی ؟ چون خود امام حسن سفارش کرد ، « لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله » ... کدوم تیرهارو بگم ؟ بزارید اون تیری رو بگم که دمِ خیمه ها ، به گلوی علی اصغر زدند ... حسین ... میدونی دمِ خیمه ، تیر زدن یعنی چی ؟ نقل سید بنِ طاووس است ، دمِ درِ خیمه ، تاگرفت بچه رو ببوسه ، تیر زدند ... دمِ درِ خیمه تیر زدن یعنی چی ؟ یعنی رباب داره می بینه ، زینب داره می بینه ، سکینه داره می بینه ، ... حسییین ... نه نه نه ... صدات رو آزاد کن ، بگو یاحسین ... تیر از کمان حرمله پریده از گوش تا گوشِ علی دریده وای وای وای ... نمیدونم نام این شیر خواره ، فکر نمیکردیم امشب سرِ سفره این آقام بریم ، خیلی ها گرفتارند ، خیلی ها مریض دارند ، خیلی ها حاجت دارند ، وقتی زن و بچه دیدند تیر خورد به گلوی علی اصغر ، سید بن طاووس میگه حضرت قنداقه را داد به دست زینب کبری ، امان از دل زینب ، خودش تیر رو از گلوی علی بیرون کشید ، دستش رو زیر خونها گرفت ، اگه کاری با خدا داری ، خدا رو به خون حضرت علی اصغر قسم بده ، اگره مریض داری اگه حاجتی داری ... خون ها را به آسمان پاشید ، یه قطره از این خونها برنگشت ، امام باقر علیه السلام می فرماید یک قطره ازاین خون برنگشت ، خون را خدا خرید ، خون در راه خداست ، آنقدر داغ سنگین بود خدا خودش اومد بیرون ، منادی خدا ندا داد : « دَعْهُ يا حُسَينُ » (1) یا حسین علی رو به ما واگذار ... ای غریب حسین ... تازه میخواست گلم بشکفد و باز شود زود گلچین ، گل من چیدی و پرپر کردی (1)منبع : تذكرة الخواص ، سبط این جوزی، ص ٢٥٢ @navaye_asheghaan
5. ح علی اصغر ع.mp3
4.35M
قسمت پنجم ( علیه السلام ) تیر از کمان حرمله پریده از گوش تا گوشِ علی دریده 3/7/1401 @navaye_asheghaan
|⇦•از تب زهر .... و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌مهدی سلحشور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ لاحَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ.. وابسته ام به نان و نوایت، هنوز هم میمیرم عاشقانه، برایت هنوز هم سلطان تویی و شاعر درباری ات منم هستم در آرزوی، عبایت هنوز هم دِعبل که نیستم ولی افتاده ام ببین از عَجز و التماس به پایت هنوز هم در گوشِ آهوانِ به صیاد مبتلا می پیچد انعکاس صدایت هنوز هم هفت آسمان مجاور بابُ الجواد تو خورشید محو آینه هایت هنوز هم نَقّاره خانه، پنجره فولاد، خادمان شاهانه هست صحن و سرایت هنوز هم شُکر خدا که می شود از عشق منقلب در صحن انقلاب گدایت هنوز هم محتاجم و کنار ضریحت نشسته ام در انتظار خیر دعایت هنوز هم با سردی و گلایه و با دلخوری که نه با رأفت است لطف و عطایت هنوز هم از راه دور عرض سلام و دو قطره اشک پر میکشد دلم به هوایت هنوز هم از تب زهرِ نفس گیر، تنت می لرزد همچُنان مار گزیده، بدنت می لرزد *وقتی حضرت به قصر مأمون رفت و با اون هیبت برگشت، به اباصلت فرمود اگه دیدی عبا روی سرم هست بدون کارِ من تمامه. اباصلت میگه دیدم آقا داره میاد عبا به سر کشیده، حال آقا خرابه، قربون حالت برم آقاجان، میگه سفره ای پهن کرد غلامها همه سرسفره نشستن حضرت دید اینها هیچکدوم لب به غذا نمیزنن فرمود: چرا غذا نمیخورن؟ عرضه داشتن آقاجان میدونن حال شما خرابه گفتن لب به غذا نمیزنیم. حضرت با اون حالش برا اینکه غلامها غذا بخورن لقمه درست کرد تو دهنش گذاشت. اما میگه دیدم لقمه پایین نرفته حضرت با پشت افتاد زمین مثل مارگزیده داره به خودش میپیچه...* چه کنم ناله زِ دل، وقت تردد نکشی؟! چه کنم تا که عبا را به سر خود نکشی؟! رنگ در چهره نداری و رُخت زرد شده مهربان، دست رئوفت چقدَر سرد شده شمس نورانی افلاک، زمین افتادی باز هم پا شدی از خاک، زمین افتادی بر زمین پیکر خود را مکش اینقدر بس است تا به حجره، پَر خود را مکش اینقدر بس است به در حجره رسیدی، به غمت چیره شدی یاد مادر، به در حجره ی خود خیره شدی *حضرت فرمود اباصلت، فرش های حجره رو جمع کن، بزار رو این خاکا جان بدم...* خاطرت باز سوی کرب و بلا جمع شده فرش های کف این حجره چرا جمع شده؟! *غریبانه جان دادی تو اون لحظات آخر یاد کربلا بودی ،اما... اما...* خواهرت نیست کنارت، به عیادت برسد اندکی صبر کن آقا که جوادت برسد بین این حجره کسی سنگ به سویت نزند پنجه ی شمر لعین شانه به مویت نزند حرمله نیست، سنان نیست، خیالت راحت خواهرت دل نگران نیست، خیالت راحت *سر‌ مبارک شما رو دامن جوادِ، داری پاهاتون رو به زمین میکشید، حتی این منظره رو هم خوب شد خواهرتون حضرت معصومه سلام الله علیها نبود و ندید... اما حضرت زینب سلام الله علیها نگاه کرد دید سَرِ علی اکبر روی زانوی حسینِ... دید یه عده دارن کف میزنن یه عده دارن هلهله میکنن... یه وقت ابی عبدالله صدا زد: جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درخیمه رسانید..* @navaye_asheghaan
روضه خانگی - امام رضا (ع) - 1268.mp3
12.52M
|⇦•از تب زهر.... وتوسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفس حاج مهدی سلحشور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ از امام‌ رضا درباره‌ بهترین‌ بندگان‌ سؤال‌ شد . فرمود : آنان‌ هرگاه‌ نیکى‌کنند خوشحال‌ شوند ، و هرگاه‌ بدى‌ کنند آمرزش‌ خواهند ، و هرگاه‌ عطا شوند شکر گزارند ، و هرگاه‌ بلا بینند صبر کنند ، و هرگاه‌ خشم‌ کنند درگذرند. @navaye_asheghaan
|⇦•رسید موعد داغی... و توسل ویژهٔ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفس حاج‌محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ رسید موعد داغی که سخت سوزان بود غمی که در اثرش فاطمه پریشان بود رسید لحظه و ساعات آخر مردی که اوج دغدغه اش یاری فقیران بود رسید روز وداعِ رسول خوبیها همان که بر همگان رحمتی فراوان بود *وقتی آیه نازل شد بر رسول خدا، که با رسول ما درست حرف بزنید او را درست صدا بزنید(بعضیها ایشان را با اسم صدا میزدند)،همه میگفتن "السلام علیک یا رسول الله"،وارد خانه ی فاطمه شد،بی بی دست روی سینه گذاشت و فرمود:"السلام علیک یا رسول الله"،رسول الله فرمود:این آیه برای تو نیست قربونت برم من عاشق بابا گفتن توأم،بگو سلام بابا!... من بیشتر عشق میکنم...* به یاد ام ابیها گفتنش به پیغمبر دوچشمِ ام ابیها عجیب گریان بود *همه دور بستر پیامبر گریانند ولی گریه های فاطمهٔ زهرا یه جور دیگه است خیلی بیقراره.پیغمبر طاقت نیاورد و صداش زد: دخترم نزدیک بیا، نزدیک بستر شد آروم درِ گوشش یه چیزی گفت. یه وقت امیرالمومنین دیدن فاطمه اشک هاشو پاک کرد یه لبخندی زد از کنار بستر بلندشد... امیرالمومنین فرمود:فاطمه جان چی بابات بهت گفت؟اینطور بیقرار بودی و حالا داری میخندی؟فاطمه صدا زد: علی جان بابام گفت: عزیزم اینقدر بیقراری نکن اولین شخص میان این جمع تو هستی به من ملحق میشی،چیزی نمیگذره بابا..* دوباره یاد اُحُد بود و یاد دندانش دوباره خسته از این لشکر دورویان بود همان زمان که بنای سقیفه برپا شد دمِ شهادت خاتم زمانِ هجران بود اگرچه زهر گرفت از وجود او طاقت ولی هنوز رخش مثل شمس تابان بود چقدر تشنه شد و سوخت لحظه ی آخر همان نبی که دلیل نزول باران بود هنوز جای همان سنگ های اهل جفا به روی بال و پرِ خسته اش نمایان بود هنوز اهل کَساء مستِ عطر او بودند هنوز خانه پر از خاطرات جانان بود چقدر حیف،نگاهش اگر که بسته شود همان نگاه که اوج یقین سلمان بود چقدر حیف نفس های آخرش باشد همان نفس که معطر به عطر قرآن بود رسول رفت و فدک غصب شد در آن اوضاع امان زِ حال علی، سخت نا به سامان بود رسول رفت و در این خانه چادرِ زهرا میان دود لگدمالِ حزب شیطان بود رسول رفت و علی را کشان کشان بردند بتول در عقبش بین راه بی جان بود رسول رفت و به بازوی او غلاف زدند همان دری که در آن کوچه راه بندان بود رسول رفت و به اشکِ بتول خندیدند سه ماه فاطمه از خَلق روی گردان بود *پیامبر خدا تو خانه ی فاطمه سلام الله علیها هستن،در میزنند، دق الباب میکنند،حضرت زهرا میره جلو در،میبینن که جوانیه لباس عربی تنشه،میگه که بی بی جان سلام علیک،میخوام ازتون اذن بگیرم بیام عیادت رسول خدا. بی بی فرمود:بابام حالش خوش نیست و کسی هم به حضور نمیپذیره،برگشت. پیغمبر فرمود:دخترم این جوان، برادرم عزرائیله،جایی اذن نمیگیره امّا در خونه ی تو ایستاده و اذن میگیره اگه تو اجازه ندی وارد نمیشه.... گفتن: نانجیب! این همه هیزم براچی آوردی؟ دختر پیغمبر پشت درِ این خونه است. نانجیب گفت:خونه رو با اهلش آتیش میزنم... اذن نگرفتی، آنچه جنایت بود انجام دادی، چرا جزء افتخارات نوشتی؟ برا معاویه نوشت:اومدم پشت در صدای نفس کشیدن های فاطمه رو میشنیدم، معاویه! چنان با لگد به در زدم که صدای شکسته شدن استخونای فاطمه رو شنیدم... مادر...مادر... دیدن در باز شد دوتا آقازاده ها دوان دوان اومدن خودشون رو روی بدن پیغمبر انداختن، امیرالمومنین خواستن بچه هارو از روی سینه ی پیامبر بردارند، پیغمبر اشاره کردند که علی جان بذار باشن اینا سینه ام رو‌سنگین‌ نمیکنند که هیچ، اینها باشن جان دادن من راحت تر است... یا رسول الله! جات خالی بود یه وقت سینه ی حسین سنگین شد چشمش رو باز کرد،"وَشِمرُجالسٌ علی صَدرکْ" یا حسین... @navaye_asheghaan
1401070204.mp3
38.78M
|⇦•رسید موعد داغی ..... وتوسل ویژهٔ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده ماه صفر ۱۴۰۱ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ واشنگتون ایروینگ نویسنده و كنسول آمریكا در اسپانیا : تمام آیات قرآن محكم و پرمعنی می باشد و از روی شعور نوشته شده است بنابراین سندی كه باعث تسلی قلب خودمان در دست باشد نداریم  @navaye_asheghaan
امام هشتم روزی  که  به دام مرگ اُفتد  گذرم با  خود    کفنی  را  بِبرم   یا  نَبرم بیچاره   و  بیقرار  و  تنها   چکنم باشد  به رضا  شاه خراسان نظرم بیقرار  اصفهانی @navaye_asheghaan
سمت خراسان پرواز کند مرغ دلم سمت‌ خراسان خواهدکه ببیندحرم خسرو خوبان آنجا  بنشیند   به   کنار   زائرینش زانوبزندخدمت آن حضرت سلطان گشتی بزند دور رواق با دل پر درد گویدبه‌ رضا کن نظری برمن مهمان ای ضامن ثامن  تو  پناه  بیکسانی شرمنده منم غرق گنه درپی درمان مولا تو امامی  و همی بنده نوازی دارم به تو امید شها ای یم احسان دانم  تو  امام  مهربانی  و  رئوفی من سائل در گاه توام مظهر یزدان این دل شده(بیقرار)آن صحن وسرایت رخصت بده بر من که بیام به خراسان بیقرار اصفهانی @navaye_asheghaan