#السلام_علیک_یا_فاطمه_معصومه_س
یاسی که نسیمِ تنِ او از گلِ سیب است
او فاطمه و خواهرِ سلطانِ غریب است
هجرانِ رخش برده قرار از کفِ خواهر
جان در تعَب است از غمِ دوریِ برادر
قلبش شده بی طاقتِ خورشیدِ جمالش
دل در هیجان آمده از شوقِ وصالش
تسبیح کنان می رسد از شهرِ پیمبر
تا وصف کند سوره ی نورانیِ کوثر
زخمی به جگر دارد و ای قافله بشتاب
در سینه ی او کوهِ غم از دوریِ مهتاب
شد عطرِ مسیرش همه از گلپر و اسپند
عشاق به شوقِ قدمش یکسره خرسند
در هودجی از نور چه باغِ ملکوتی
به به چه شکوه و چه جلال و جبروتی
گنجینهی جانش شده بستانِ ولایت
دل طعمِ شفا دارد و لب مُهرِ شفاعت
ماهیتِ قم را که ز نورش بسرشتند
بر لوحِ دلش حضرتِ معصومه نوشتند
خورشید افول آمده در باغِ حریمش
تا سبز بماند سندِ نامِ کریمش
او دفن شده در دلِ بستانِ ولایش
مانده به دلش حسرتِ دیدارِ رضایش
این دستِ نیازم به دخیلش چه بلند است
هر لطفِ نگاهش به من آن شهد چو قند است
ای حضرتِ معصومه تو را جانِ رضایت
کن شاملِ حالم همه ی لطف و عطایت
هر جذبه نگاهِ تو مرا شوقِ حیات است
الطافِ کریمانهی تو بابِ نجات است!
#هستی_محرابی
@navaye_asheghaan
_حضرت_معصومه
#سلام_الله_علیها🍃
بانوی کریمه ای کرامت کردی
هر بار که خوانده ایم اجابت کردی
پرونده سیاه و، رو سیاهم امّا_
با لطفِ خودت مرا شفاعت کردی!
این آتشِ جانِ من و این حسِ غریب
این قلبِ خزانِ من و این حسِ غریب
ای خواهرِ خورشید تو که آگاهی از_
این دردِ نهانِ من و این حسِ غریب!
من تجربه کردم همه احسانت را
آن زمزمِ قطره های بارانت را
اینها همه از عنایتِ فاطمه(س)است
بر دستِ گدا سپرده دامانت را!
از بس به شما عشق و ارادت دارم
از خاکِ رَهت دخیلِ حاجت دارم
دیدی چه کبوترانه می آیم من_
چون سخت به آب و دانه عادت دارم!
معصومه همان عطرِ گلِ زهرا است
خورشید، درونِ چشمِ او پیدا است
چون مادرِ خود حقِ شفاعت دارد
هر قطره به یمنِ کرَمش دریا است!
تو معصومه ای زینتِ آلِ طاها
در صورت و سیرتت شبیهِ زهرا(س)
بانوی پسندیه و فخرِ عجمی
تو عشقِ رضایی و عزیزِ موسی!
#هستی_محرابی
@navaye_asheghaan