eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
334 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
هر کس که روی عشق تو محکم حساب کرد درد جهان غم زده را کم حساب کرد خوشبخت آنکه خرج عزاخانه ی تو را بر خرج زندگیش مقدم حساب کرد سعی و طواف دور ضریح تو را خدا بالاترین عبادت عالم حساب کرد اشکی که با شنیدن نامت چکیده شد آنرا قبول توبه ی آدم حساب کرد اندازه ی پر مگسی اشک روضه را در پای بنده قدر مسلم حساب کرد رد کرد اجر نافله های مرا ولی آهی که پای روضه کشیدم حساب کرد از من گذشت فرصت یک شب هزار ماه قدر مرا به ماه محرم حساب کرد موی سفید و دیده ی بارانی مرا هر کس که دید قوت مرا غم حساب کرد
هوا هوای حسینیه ها شب جمعه رسیده این دل من تا خدا شب جمعه شب زیارت مخصوص سیدالشهدا شب زیارت ارباب ما شب جمعه حوائج همگی مستجاب خواهد شد رواست حاجت دل با دعا شب جمعه "حسین" گفتم و در بین روضه می شنوم صدای مادر سادات را شب جمعه خدا کند که همین روزها حرم باشم خدا کند برسم کربلا شب جمعه حرم بیایم و بر سینه مُهر غم بزنم کنار مرقد شش گوشه از تو دم بزنم
من كيم خار گلستان تو يابن الزهرا زده ام دست به دامان تو يابن الزهرا همچنان قطره كه افتاده به دريای عظيم گشته غرق يم احسان تو يابن الزهرا سر به درگاه تو سودم ز تو خواهم چشمی كه بود يكسره گريان تو يابن الزهرا ميزبان كشت تو را با دو لب تشنه ولی خلق عالم شده مهمان تو يابن الزهرا عشق و آزادی و ايثار و وفا گرديدند چار كودک به دبستان تو يابن الزهرا آب می نوشم و از سوز جگر می گويم به فدای لب عطشان تو يابن الزهرا به پريشانی ايام گرفتار شود هر دلی نيست پريشان تو يابن الزهرا با لب تشنه شدی در ره دين قربانی جان عالم همه قربان تو يابن الزهرا سر زينب نه سزد سينه ی گردون شكند پای آوازه ی قرآن تو يابن الزهرا مادرت فاطمه می كرد تماشا كه يزيد چوب زد بر لب و دندان تو يابن الزهرا سينه ی چاک تو از نيزه ی خولی به چه جرم چاک شد همچو گريبان تو يابن الزهرا زخم شمشير نهادند به جای مرحم بر روی داغ جوانان تو يابن الزهرا بر سر نيزه فقط ذكر خدا می گفتی زهی از رتبه ی ايمان تو يابن الزهرا همه از درد گريزند، مرا دردی ده كه بود در خور درمان تو يابن الزهرا گرد ره، خاک زمين، خون بدن گرديدند سه كفن بر تن عريان تو يابن الزهرا آبرو بر همه ی خلق جهان می بخشد گردی از گوشه ی ايوان تو يابن الزهرا .
ام ابیها: من‌ِدربه‌درچه‌دری‌زنم‌زدرت اگرتوبرانی‌ام؟ تواگربه‌خانه‌نخوانی‌ام‌چه‌ثمرزمرثیه‌خوانی‌ام منم‌وبه‌گوشۀ‌مأمنت‌من‌وتوشه‌خوشه‌زخرمنت چوغبارم‌وروی‌دامنت‌تونشاندی‌ام‌نتکانی‌ام به‌حضوروخلوت‌من‌تویی‌همه‌فخروعزت‌من‌تویی توولیّ‌نعمت‌من‌تویی‌پی‌این‌وآن ندوانی ام به ره وفابنشان مرازمِی وَلابچشان مرا سوی‌باوری‌بکشان‌مراکه‌به‌داورت‌برسانی‌ام به‌نمازم‌اشک‌غمت‌وضونبرم‌نیازبه‌هیچ‌سو که‌مراتوبوده‌ای‌آبروچه‌به‌پیری‌ام‌چه‌جوانی‌ام توصداوسوزوگدازمن‌تونواوشوروحجازمن توبزن توزخمه‌به‌سازمن‌بکشان‌به‌جامه‌درانی‌ام به‌یقین‌مرازگمان‌رسان‌زخطرمرابه‌امان‌رسان نه‌مرابه‌نان‌که‌به‌آن‌رسان‌مگرازخودی‌برهانی‌ام نبوَدمرابه‌جزازتوکس‌همه‌عزتم‌زتوهست‌وبس زشمازدم‌همه‌دم‌نفس‌تومگوکه‌من‌زشمانی‌ام به فدای‌خشکی‌حنجرت‌سربی‌تنت‌تن‌بی‌سرت به‌نگاه‌آخرخواهرت نگهی به سوزنهانی ام منوبیدلی‌چه‌تمتعی‌چه‌ردیف‌وبحروتنازعی زکسی چومن‌چه‌توقعی‌چه‌به‌لفظهاچه‌معانی‌ام حق شور تو را روز ازل در سرم انداخت بر گردن من شال عزا مادرم انداخت روح پدرم شاد که با پاکی نیت بگرفت سر دوشم و آورد به هیئت مادر به خدا هیئتی از کودکی ام کرد بر تکیه و بر گریه به تو متکی ام کرد پیراهن مشکی به محرم به تنم بود عشقم همه بر نوحه و سینه زدنم بود هر چند که من رو سیَه و موی سپیدم یک دَم ز شما قطع نگردیده امیدم غسال! مریز آب، غمش شستشویم داد هر قطرهء اشک از غم او آبرویم داد وقتی که نَهم سر به لحد، چشم به راهم تا آن که بیایی کنی از لطف نگاهم ققنوس غم صلا زده لبیک یاحسین عشّاق را صدا زده لبیک یاحسین نقشی به هر کجا زده لبیک یاحسین بر پرچم عزا زده لبیک یاحسین آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین بیرق به پا کنید که هنگام ماتم است دمّامه آورید که داغ دمادم است احوال آسمان و زمین جمله در هم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است دنیا تو را صدا زده لبیک یا حسین! ای روشن از تجلی تو آسمان من سرشار از محبت و عشقت جهان من ای عبد خانوادگیت خانمان من خورده است مُهر مِهر تو بر قلب و جان من این مُهر را خدا زده لبیک یا حسین معراج آیتی ز مقام و جلال تو قوسین شرح ابروی همچون هلال تو دیگر نیامده است و نیاید مثال تو فرمود مصطفی به بیان کمال تو، بر عرش کبریا زده لبیک یاحسین فطرس گواه میدهد آقایی تو را حر دیده است حسن پذیرایی تو را تاریخ شاهد است شکیبایی تو را زینب لوای غربت و تنهایی تو را در دشت کربلا زده لبیک یاحسین داغی که آب خواستنت بی جواب ماند، داغی که پیکرت وسط آفتاب ماند، آن داغ حسرتی که به قلب رباب ماند، آن صحنه ای که از تو و بزم شراب ماند، آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین هر جا که روضه های تو برپاشود حسین بابی است که به کرببلا وا شود حسین دعوت شدم به مجلس روضه هزار شکر چون رزق میهمان تو تقوا شود حسین هر کس که عاشق تو شود عاشق خداست توحید با محبتت امضا شود حسین چشمی که گریه کرد برای عزای تو مشمول لطف حضرت زهرا شود حسین آن کس که شد گدای تو آقای عالم است هر قطره وصل شد به تو دریا شود حسین حب الحسین یجمعنا یعنی ای عزیز بیگانه هم به عشق تو منّا شود حسین هرجا گره به کار من افتاده از قدیم تنها گره گشای من آن جا شود حسین آیا شود چو جون غلام سیاه تو هنگام مرگ هر نفس ما شود: حسین... خوشم که شدم جلد بام حسین که هستم گرفتار دام حسین همه عمر من خرج نام حسین غلامم غلامم غلام حسین شدم پای حب الحسینم اسیر امیری حسین و نعم الامیر من از کودکی پرچم افراشتم علم پای این عشق برداشتم به دل بذر مهر علی کاشتم اگر مهر او را نمیداشتم حلالم نمیکرد مادر ز شیر امیری حسین و نعم الامیر در این کوی با سر نداری خوشم تو رادارم از هر نداری خوشم ندارم ولی در نداری خوشم تو دست از سرم بر نداری خوشم چه دارا شوم یا که باشم فقیر امیری حسین و نعم الامیر چنان شمع افروختم عشق را چو پروانه ها سوختم عشق را به شال عزا دوختم عشق را من از اسلم آموختم عشق را به این ذکر سیراب شد در کویر امیری حسین و نعم الامیر بسوزید در هرم بازار عشق بکوبید سر را به دیوار عشق هوالحق بگویید بر دار عشق به کرب وبلا میخورد کار عشق الا عشق ای خانه‌ی دلپذیر امیری حسین و نعم الامیر چراغی که روشن در این محفل است به خانه اگر بردی‌اش باطل است حرم خانه‌ی ماست نور دل است پس این فرش خانه‌م که ناقابل است اگر زندگی هم کنم بر حصیر امیری حسین و نعم الامیر نهایی ترین قصد سالک حسین که مملوک ماییم و مالک حسین شده قبله گاه ملایک حسین که داریم ما یک خدا یک حسین به کرب وبلا ختم شد هر مسیر امیری حسین و نعم الامیر پر از عزتی و شکوهی حسین تو صبوح
لحظه‌لحظه عمر من فقط گذشته با حسین چون‌که بر لبم نبوده غیر ذکر یاحسین دست من به دامن تو بوده هر کجا حسین چون محل نداده جز تو هیچ‌کس مرا حسین وقت بی‌کسی فقط تورا زدم صدا حسین «یا مَنِ‌ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین» حاجت مرا همیشه کرده‌ای روا حسین پس برای درد من فقط تویی دوا حسین در نماز صبح‌و‌ظهرومغرب‌و‌عشا حسین نام نامی تو از لبم نشد جدا حسین ذکر هرقنوت من به‌جای ربنا، حسین «یا مَنِ‌ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین» ای تجسم تمام رحمت خدا حسین لطف تو همیشه بوده شامل گدا حسین ما گدای بی‌وفا، تو شاه باوفا حسین هردقیقه می‌کنی نظر به‌حال ما حسین پس به‌غیر ازاین دعا نمیکنم دعا حسین «یا مَنِ‌ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین» اشک روضه‌ی تو مثل چشمه‌ی بقا حسین آمدم به هرکجا که روضه شد به‌پا حسین گرچه حق روضه‌های تو نشد ادا حسین گریه‌ام نشد برای تو شبی قضا حسین عمر من بدون گریه می‌شود فنا حسین «یا مَنِ‌ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین» جای تو مگر نبوده دوش مصطفی حسین؟ روی خاک کربلا چرا شدی رها حسین؟ روی سینه‌ات نشسته شمر بی‌حیا حسین کربلا کفن نبوده غیر بوریا حسین؟ مادرت رسیده با دم حسین‌وا‌حسین «یا مَنِ‌ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین» مادرم گذاشت بر لبم از ابتدا حسین ریخت بین شیر من از اشک روضه‌ها حسین گردنم گذاشت شال مشکی عزا حسین گفته‌ام از ابتدا به‌شوق انتها حسین پس به‌وقت مردنم به‌دیدنم بیا حسین «یا مَنِ‌ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین» @navaye_asheghaan
پای هرروضه ی توگریه نمودن زیباست از  گدایان  سر  کوی  تو بودن زیباست جز در خانه ی تو هیچ کجا بهتر نیست نوکر هیچ کسی جز تو نبودن زیباست داشت فطرس به تمامی ملائک میگفت در حوالی  حرم  بال گشودن زیباست هرکه را طبع روان است به آن میگویم بر تو و کرببلا شعر سرودن زیباست هیچ کس مثل تو محبوب دل عالم نیست هرکه دیوانه ی عشق تو نشد آدم نیست
خوش آن دلی که گذر سوی کربلا بکند مس وجود از آن خاک، کیمیا بکند خوش آن نسیم که از خاک نینوا آید خوش آن غریب که منزل به کربلا بکند هوای باغ بهشت است، خاک کوی حسین وطن، خوش آن که در آن خاک جان‌فزا بکند اگر مَلَک به کف آرد، غبار روضۀ او به چشم خویشتن، آن خاک، توتیا بکند غلام همّت آنم که در محبّت دوست تن و سر و زن و فرزند و جان، فدا بکند چو بهر ما، سر و فرزند و جانِ شیرین داد ز آب شور، دریغ از چه چشم ما بکند؟ چه کم شود ز جلال حسین؟ اگر روزی ز لطف، گوشۀ چشمی، سوی «هما» بکند
بهشت جلوه ای از کربلای توست حسین بهشت ما حرم باصفای توست حسین برات عفو به امضاى مادرت گیرد کسی که زائر صحن و سرای توست حسین به عالمی در دل بسته ايم از اول مگر به روی تو، این خانه جای توست حسین به داغ مرگ عزیزان خود نمی گرییم که اشک ما همه وقف عزای توست حسین هنوز دوست به یاد تو اشک می ریزد هنوز بر لب دشمن ثنای توست حسین سلام بر تو که قاتل، کریم خواند تو را سلام بر تو که عالم گدای توست حسین سلام بر تو که حتّی سپاه دشمن هم رهین منّت و لطف و عطای توست حسین بهای خون تو را جز خدا نداند کس تو کیستی که خدا خونبهای توست حسین  زیارت همه پیغمبران، زیارت حق  زیارت سر از تن جدای توست حسین سر بریده به بالای نیزه می بیند نگاه دل که به گلدسته های توست حسین   سر تو دفن شد امّا چهارده قرن است جهان پر از تو و بانگ رسای توست حسین تو آن صحیفهء صد پارهء ورق ورقی  که زخم های تنت آیه های توست حسین...   🏴🏴🏴 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرج💠 @navaye_asheghaan
. شعر بهر جارو زدن صحن تو مژگان داریم جگر پاره ز داغ تو به دندان داریم مو پریشان شده ی زلف پریشان توایم ما در آشفتگی عشق تو سامان داریم منت از دست طبیبان نکشیدیم دمی چون به دستان شفابخش تو ایمان داریم جانمان خرج عزایت نشود می میریم ما فقط بین حسینیه به تن جان داریم همه چشمیم ، بنه پا ، به خدا دلتنگیم چند یعقوب در این کلبه ی احزان داریم ما شنیدیم برات حرمت دست رضاست انتظار نظر از شاه خراسان داریم كرم دست تو بدجور گدا می طلبد بی سبب نيست اگر ميل كريمان داريم نام تو برده شد و مادرت از راه رسيد رفقا جمع بشينيد كه مهمان داريم بخدا حسرت هر طائر قدسی ست رفیق شوروحالی که دراین روضه ی رضوان داریم ✍ 👇 @navaye_asheghaan
زندگی یعنی نفس یعنی هوا یعنی حسین زندگی در اصل یعنی کربلا یعنی حسین زندگی یعنی رفاقت با خدا یعنی حسین زندگی عشق است آری عشق ما یعنی حسین اولین حرفی که وارد شد به دفتر حرف اوست آنچه خواهد ماند با مردم در آخر حرف اوست بر زبان عالم از ذر تا به محشر حرف اوست ابتدا یعنی حسین و انتها یعنی حسین یوسف من نیست از کنعان ، عزیز کربلاست عشق من هم سرزمین اشک خیز کربلاست لابلای هر مناجاتم گریز کربلاست شرط مقبولیتم پیش خدا یعنی حسین هرکجا نفس ضعیف افتاد دنبال هوا با حسین بن علی کردیم تجدید قوا در لغت باید بگویم معنی درد و دوا درد ، دوری از حسین است و دوا یعنی حسین کیست آن که بر همه عالم امیری میکند سربلند است آن که پیشش سر به زیری میکند کیست در بن بست آخر دستگیری میکند دست گیر مردم بی دست و پا یعنی حسین پیش هر کس رفتم از کربوبلایش دم زدم یا حسین گفتم به درد مادرم مرهم زدم هر کجا که بوسه بر دستان بابایم زدم با شعف گفتم به خود این پینه ها یعنی حسین گبر اگر دنبال کار او بیافتد عابد است گر مسلمانی هواخواهش نباشد ملحد است اکبر و اصغر ندارد ، ذات ، اینجا واحد است روی سینه باشی یا پایین پا یعنی حسین شان نوکر کلفتش بالاتر از صد پادشاه شاه عالم بود و گیر افتاد بین قتلگاه شد پناه هر دو‌عالم زینبش بی سر پناه شاه بی انگشتر کربوبلا یعنی حسین @navaye_asheghaan