eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.9هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
391 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
جام‌ها بی‌تاب از رزقِ شراب و باده‌اند صحن‌ها بهر حـضور سائـلان آمـاده‌اند با امیـد وصـل این جنّـت تـقـلا می‌کنند ذرّه‌هـایی که مـیـان راه، بـیـن جـاده‌انـد کوثر است آب میان صحن و پاکم می‌کند حوض‌های این حرم الحق که فوق العاده‌اند مادرم می‌گفت: سجاده نمی‌خواهد حـرم سنگ های خاکی‌اش بالاتر از سجاده‌اند" چند عاشق با دو چشم خیس از راه آمدند گوشۀ باب الجـوادت از نـفـس افتاده‌اند عـده‌ای با نام زیـبای تو مـستی می‌کنند عده‌ای هم دور مرقد جامعه سر داده‌اند: "یا ولـی الله ضـامن شـو گـنهـکـار آمده تا همین‌جا هم به لطف توست راهم داده‌اند نسل در نسلت همه آقـا و اهل بخـششند نسل در نسلم همه محتاج و نوکر زاده‌اند" اهل ایمان شد هر آن کس که نگاهش کرده‌ای وای بر آن‌ها که از چـشم شما افتاده‌اند 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹 @navaye_asheghaan
این حریم کیست کز جوشِ ملائک روزِ بار نیست در وی پرتو خورشید را راه گذار یارب این خاک گرامی مغرب خورشید کیست کز فروغش می‌شود چشم ملائک اشک‌بار کیست یارب در پس این پرده کز انفاس خوش می‌برد از چشم‌ها چون بوی پیراهن غبار همچو معنی در ضمیر لفظ پنهان گشته است در رضای او رضای حضرت پروردگار شِکوۀ غربت، غریبان را ز خاطر بار بست در غـریبی تا اقـامت کرد آن کـوهِ وقار وه چه گویم از صفای روضۀ پُر نور او کز فروغش کور روشن می‌شود بی‌اختیار همچو اوراق خزان بال ملائک ریخته‌ست هر کجا پا می‌نهی در روضۀ آن شهریار می‌توان رفـتن به آسانی به بال قـدسیان از حریم روضۀ او تا به عرش کردگار نقد می‌سازد بهـشت نسیه را بر زائران روضۀ جـنّت‌مثالش در دل شب‌های تار می‌توان خواند از جبین رحل مصحف‌های او رازهای غیب را چون لوح محفوظ آشکار از سر گلدسته‌اش چون نخل ایمن تا سحر بر خـداجـویان شود برق تـجـلی آشکار چشمۀ کوثر به استقبالش آید روز حشر هر که را زین آستان بر جبهه بنشیند غبار می‌رود فـردا سراسر در خـیابان بهشت هر که را امروز افتد در خیابانش گذار هر که باشد در شـمار زائران درگهـش می‌تـواند شد شفـیعِ عـالـمی روزِ شـمار آتش دوزخ نمی‌گردد به گردش روز حشر از سر اخلاص هر کس گشت گِرد این مزار می‌شـود هـمـسایۀ دیـوار بر دیـوار خُلد در جوار روضۀ او هر که را باشد مزار بر جـبین هر که بنـشـیند غـبار درگهش داخـل جـنت شود از گرد ره بی‌انـتظار آن که باشد یک طواف مرقدش هفتاد حج فکر«صائب» چون تواند کرد فضلش را شمار؟ @navaye_asheghaan
رخصت گرفت بـاد صبا از امام ما تا که به محـضرش برساند سلام ما سائل سلام داد و کریمی علیک گفت سلـطان اشـاره کرد نـوشتـنـد نام ما هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریـدۀ عـالـم دوام ما ما بی‌نگـاه حـضرتش آدم نمی‌شویم ناپخته است بی‌کرمش خشت خام ما زائر شدیم و زائـرمان‌ جبـرییل شد در بارگـاه اوست چـنین بار‌ِ‌عـام ما میـخـانه است بـارگـه ثـامـن‌الحجـج در هر رواق پر شده از نور، جام ما رو به ضریح پیش‌ خودم فکر می‌کنم دستی که ریخت شهد محبّت به کام ما نقاره… باز پنجره فولاد شد شلوغ طـفـلی گرفـته است شـفا از امام ما آقا سه‌جا به زائر خود لطف می‌کند خـتـم کـلام، می‌شـود آتش حـرام ما 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹 @navaye_asheghaan
حـسّـی زلال داری و حـالـی زلال‌تر چشمان تو شده‌ست از این حس و حال، تر آری به خاک‌بوسی کـوثر نشـسته‌ای اشـکی بـریـز از دل زمـزم زلال‌تـر آئـیـنـۀ نـگــاه تـو تـصـدیـق مـی‌کـنـد در روشـنی نـدیـده از او بی‌مـثـال‌تر لطفش به مرز معجزه نزدیک‌تر شده‌ست هـر قـدر آرزوی تـو بـوده مـحـال‌تر دستان گرم او شده پاسخ‌ترین جواب وقتی که دست توست ز پرسش، سؤال‌تر پـر می‌زنـد دلـم به هـوای زیـارتـش هر روز خسته‌حال‌ترم، خسته‌حال‌تر خود را کبوتر حرمش فرض می‌کنم هرگز ندیـده‌ام ز خودم خوش‌خیال‌تر من نیز می‌روم که ببینم به چشم خود حـسّـی زلال دارم و حـالـی زلال‌تـر 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹 @navaye_asheghaan
همین که می‌دهی در بارگاه قدسی‌ات راهم به چشمم می‌نهم چون توتیا خاک حرم را، هم صراط المستقیم عالمی، غیر از تو راهی نیست مسیرم هر کجا باشد به جز این خانه، گمراهم.. چه اکسیری میان بارگاه خویش داری که توسل می‌کنند اینجا مریضان هم، اطبا هم؟ مرامت کرده مبهوت خودش شیخ بهایی را که داری اینچنین لطفی به زائر بین رؤیا هم من آن اشکم که می‌ریزد به دامان پر از مهرت که از چشم خودم افتاده‌ام، از چشم دنیا هم سراپا عذر تقصیرم، پناه آورده‌ام ای شاه! نگاهی می‌کنی بر این گدای بی سر و پا هم؟؟ کلاغی روسیاهم در سپیدیِ کبوترها و دل گرمم به اینکه خوب و بد را میخری با هم 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
نـور بـاشد سائـلی در ظـل دیـوار شما کـور بـیـنـا می‌شود با یـاد دیـدار شـمـا با کلاف جان به بازار محبت بسته صف گشته صدها یوسف مصری خریدار شما می‌فروشد ناز دوزخ بر گلستان بهشت گر نسیمی آیدش از طرف گلزار شما از چه بنْشستید با ما فرشیانِ تیره روز ای چراغ عرشیان خورشید رخسار شما چند روزی داشت هر کس نوبت جولان، ولی تا خـدائی خـدا، گـرم است بـازار شما سر خط آزادی خلق است در دست کسی کز دو عالم پا کشید و شد گرفتار شما نی عجب گر با همه خواری عزیزم کرده‌اید بـوده از آغـاز بـنـده‌پـروری کـار شـما آسمان بر کف گرفته کاسه از خورشید و ماه گشته سرگردان گدای پشت دیوار شما بر شما آل محمّد تا صف محشر درود از همه خلق جهان وز حی دادار شما این کرامت بس که شسته دست از دار جهان گشته «میثم» خاک پای میثم دار شما 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
دلا بکوش که با عشق آشنات کنند چو عاشقان به غم دوست مبتلات کنند همیشه دست دعا سوی آسمان بردار که در زمین خراسان ز غم رهات کنند دعا کن ای دل مسکین! که چون کبوترها سفیر نامه‌برِ روضۀ رضات کنند ستارگان همه شب در طواف این خورشید نظر به سجده و تسبیح کائنات کنند اگر به حرمت این قبله آشنا باشند مجاوران حرم، ترک سیئات کنند تو چون حباب فراموش می‌کنی خود را به جرعه‌نوشی این بزم اگر صدات کنند اگر چو آینه‌های حرم، شکسته‌دلی فرشتگان مقرّب همه دعات کنند حوالۀ دل ما را نوشته‌اند اینجا مباد آن‌که به‌جای دگر برات کنند چو گردباد، در این شهر دربه‌در گردی خدانکرده از این در اگر جدات کنند غبارروبی این روضه اشک می‌خواهد برو که چشم تو را چشمۀ فرات کنند کنار پنجره‌اش آب می‌شود فولاد خدا کند به دل ما هم التفات کنند به عشق حضرت شمس الشموس باز «شفق» بخوان قصیده که چاووش کربلات کنند 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
ادامه قصیده مدح و مرثیه امام رضا از فایل قبل گـندم ‌به ‌دست، گـوشه‌ای از بارگاه تو با جـبـرئـیـل‌های حـرم گـرم صـحـبـتم گاهی هـوای مشهـد و گاهی هوای قـم شـکــر خــدا کـبـوتــر بــام کــرامــتـم وقتی که شاه مملکت ماست شاه طوس پس خوش‌به‌حال من که در این مُلک، رعیتم جـاروکـش حـریـم تـوأم، نـوکـر تـوأَم گرد و غـبار صحـن تو شد تاج عـزتم خـورشید عـالمِین، همین گنبد‌ِ طلاست بر بـام تـو دمـیـده شـود صـبـح دولـتـم من در جوار غیرِ تو جا خوش نمی‌کنم مـن سـالـیـان سـال کـنـار تـو راحــتـم کُلِّ عشیره، نان‌خور موسی‌بن جعفریم قــربـان ایـن گــدا شـدنِ بـا ‌اصــالــتـم ای مهـربـان‌تر‌ از پدرم! دوست‌دارمت از کـودکی هـمیـشه تو کردی حـمایـتم مُهر تو مُهر نیست، مسحیایِ طوس ماست صد مُرده زنده می‌شود از عطر تربتم صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند با چـای حـضـرتی‌ست فـقـط اوج لذتم محشر، شفیعِ گریه‌کنانِ تو فاطمه است زهـرا به یُـمن اشکِ تو کرده شـفاعتم کـامل‌ترین عبادت من نام حـیدر است ذکـر عـلـی عـلـی شـده کـُلِّ دیــانــتــم سربـاز حـیـدریم، نجف پادگـان ماست در لـشـگـر امـیـرِ عـرب گـرمِ خـدمتم صحن رضاست آیـنۀ صحـن مرتضی مـن مـحـو در تـجـلـیِ این بـی‌نـهـایـتم سـلـمـانِ سـرسـپــردۀ سـَلـمـانـیِ تــوأم لـطـفـاً بـیـا به دیـدن من وقـت رحـلـتم بـابُ الـجـواد؛ بـابِ مُرادِ دل من است عـمری‌ست داده‌ای به همین راه عادتم نُـطــقـم کـنـار پـنـجـره‌فــولاد بـاز شـد با ذکـر یا رقـیـه بـهـم ریـخـت لُـکـنـتم ای عُـهـده‌دار مجـلس عـطشان کربلا! مـن آن حـسـیـن‌گـویِ دمِ دربِ هـیـأتـم تو روضه‌خوان آن لب سرنیزه‌خورده‌ای من سـیـنـه‌چـاکِ لـطـمۀ ذکر مـصـیبتم یَـابْن‌َالـشـبـیب ‌گـُفـتـنِ تو می‌کُـشد مـرا گفتی:که زخم خوردۀ آن هتک حرمتم یابن الـشـبـیـب جـد مـرا بـی‌هـوا زدند یابن الـشبیب جـد مـرا بـا عـصـا زدند 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹