.
#امام_هادی
عمر تو مثل علی با بی کسی سر می شود
خط به خطِ شرحِ حالت گریه آور می شود
می برد دشمن تو را در بدترین جاهای شهر
سامرا شرمنده از روی پیمبر می شود
حمله بر بیت ولایت ، بی کسی ، بزم شراب
دشمنت لحظه به لحظه بی حیاتر می شود
زنده بودی بی حیا قبر تو را در خانه کند
چشم ها از ماجرای غربتت ، تر می شود
می روی از سامرا ، "روز دوشنبه" باز هم
سرشکسته پیش زهرا ، پیش حیدر می شود
می روی از سامرا روز دوشنبه باز هم
زنده یادِ کوچه و دیوار و آن در می شود
مثل جد خود حسینی ، کشته ی دور از وطن
با غمت تازه غم آقای بی سر می شود
کشته ی دور از وطن هستی ولی شکر خدا
یک کفن روزی این جسم مطهر می شود
"تو" غریبی یا "حسین" ؟ آیا پس از تو خواهرت
هم سفر با حرمله یا شمر کافر می شود؟
محمد حسین رحیمیان
@emame3vom
_______________
#شهادت_امام_علی_النقی
#امام_هادی_شهادت
سوختم از اثر زهر و خدایا کردم
جگر سوخته را هدیه به زهرا کردم
درد بسبار به دل دارم و همدردی نیست
دردهایم همه با گریه مداوا کردم
از جفای متوکل به خدا خسته شدم
گر چه با او همه عمر مدارا کردم
گاه می برد پیاده زپی خویش مرا
سوختم شمع صفت دیده چو دریا کردم
گه شنیدم که دشنام به زهرا می داد
پسر حیدرم و صبر چو مولا کردم
آن شبی را که مرا برد سوی بزم شراب
مرگ خود را زخداوند تمنا کردم
پسر فاطمه را جام تعارف می کرد
جای او شرم من از حی تعالی کردم
دست بسته چو شدم وارد آن بزم شراب
یاد از عمه خود زینب کبری کردم
یاد آن روز که در شام خرابش بردند
بازوی بسته سوی بزم شرابش بردند
#عبدالحسین
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
اسفندیار:
#روزگـاری_آمـدیم_و_روزگـاری_مـیرویم
#امام_هادی_شهادت
#در_فراق_عالم_آیت_الله_هادی_روحانی
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
روزگـاری آمـدیم و روزگـاری مـی رویم
از دیـاری آمـدیم و به دیاری می رویم
هرکه آمد درجهان یک روزهم بایدرود
باخدا یا بی خدا یا خوب یا که بـد رود
مرگ یک پروازروحانی است تازین خاک رفت
باید از دنیا و مافیها سوی افلاک رفت
مـرگ یعنی زنـدگی در عالَم دیگر بُـوَد
ای خوشابر اهل تقوی که براین باوربُوَد
درحقیقت مرگ یک آغاز زندگانی است
کوچ ازیک سرزمینی سوی جاودانی است
قصه ی نـالـیدن مـا از فـراق هـم بُـوَد
یـا ز درد رفـتن یـاران از ایـن عـالَم بُوَد
عالِمانی که حقیقت جوحقیقت باورند
همچو عـمّار زمـانند و هـدایت محـورند
یاد باد آن یار حق آن آسمانی آن سِتُرگ
«آیت الله هادیِ روحانی» آن مرد بـزرگ
افتـخـار خـطه ی «مـازنـدران» و کشـورم
یـار صـدیـق امـام و مـردم و هـم رهـبرم
آیت حق دستگیرمردم ازبس خوب بود
در دل مردو زن وپیر وجوان محبوب بود
یـار ما پروانه های گِرد خود را شمع بود
هرچه حُسن وهرچه خوبی بوددراوجمع بود
هـم امـیدی بـود بهـر مـردم مـازندران
هم میان جبهه هاهمسنگر رزمندگان
شمع جانش گرچه شدخاموش میتابد هنور
می درخـشد آفـتاب یـاد «روحـانی» هـنوز
یادم آمد درغمش«مازندران»ماتم گرفت
درفراقش قلب شاگردانش ازاین غم گرفت
در غم«هادیِ روحانی»فقط بابل نسوخت
زآنکه ازداغ«حسن زاده»فقط آمل نسوخت
قلب هردلداده ی عشق «ولایت» سوخته
زین مصیبت قلب رهبر بی نهایت سوخته
آی مردم،هجرروی دوست دردش دیگراست
آنکه درهرسینه مهراوست دردش دیگراست
ششم بهمن عروج روح این گل یاد باد
کربلای کوچه های شهر آمل یـاد بـاد
شیرمردانی که درتن خون غیرت داشتند
با نثارخون شان درباغ دل گـل کـاشتند
از ازل «مازندران» مردان حق می پرورید
سینه ی گردن کشان وغاصبان رامی درید
چون ولایت باوری درخونشان جاری بُوَد
تا ابداین سرزمین هم تشنه ی یاری بُوَد
پسر فاطمه آید با شعار یاعلی
تا ظهورحجت حق می شویم یار«ولی»
تا «ولایت» ناخدای کشتیِ این دل بُوَد
مقصدش ازقلب طوفانهاسوی ساحل بُوَد
هرکه خواهددرگلستان ولاخوش بو شود
یاکه خواهدرستگاری با«ولی»همسو شود
چون به والله وبه تااللهِ قسم،«سیدعلی»
نایب المهدی بُوَدهم جانشین وهم«ولی»
آی مردم،هجرروی دوست دردش دیگراست
آنکه درهرسینه مهراوست دردش دیگراست
در عزای حضرت هادی، هادی دیده بست
حوزه ها درسوگ آنان درغم وماتم نشست
جان به قربان امام هادی مظلوم ما
آن امـام پـاره پـاره جگـر و مسـموم مـا
لعن خلق دو جهان بر متوکل باد آه
بس جفابرحضرت هادی نمودآن روسیاه
آسمان ازچه درآن لحظه نگردیدی خراب
پسر فاطمه را بـردند در بـزم شـراب
کاش شرمی می نموداز روی زهرامادرش
تاکه با زهرجفا چون گل نمی کردپرپرش
ازغم حضرت هادی لاله وگل می گریست
باغ دردست خزان افتادوبلبل می گریست
لیک دیگرخانه وکاشانه اش غارت نشد
اهـل بیت او دگـر در بـند اسـارت نشد
بچه هایش راکسی ازروی کین سیلی نزد
بر گل رخسار آنان رنگی از نیلی نــزد
سینه هاگرچه زداغ این مصیبت می گداخت
برتن بی جان اودیگرکسی مرکب نتاخت
ای اَمان ازدل زینب که به چشمش دیده بود
هم اسارت هم جسارت دیدهم روی کبود
عمه ی سادات را تا بین مردم می زدند
ناگهان سرهای بر نی رفته گریان می شدند
بیت بیت شعرتوروضه است ای«مداح» ولی
روضه خوان کربلا باشد فقط دُخت علی
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
@navaye_asheghaan
#امام_هادی_شهادت
به روى خاک غربت سر نهادم یا رسول الله
ز دست دشمنان از پا فتادم یا رسول الله
ز آه آتشین و آب چشم و نالۀ جانسوز
بساط ظلم را بر باد دادم یا رسول الله
به زندان از غم موسى ابن جعفر جدّ مظلومم
برآمد آه سوزان از نهادم یا رسول الله
على را نور عینم من، گل باغ حسینم من
ببین فرزند دلبند جوادم یا رسول الله
فراز قلّه ی کوهى مرا برد از پى تهدید
همان کو داشت اندر دل عنادم یا رسول الله
ز سوز زهر خصم دون شدم مسموم در غربت
ز کف جان در ره جانانه دادم یا رسول الله
نگردد محو در تاریخ، شعر «حافظى» هرگز
چو با سوز درونش کرده یادم یا رسول الله
#محسن_حافظی
@navaye_asheghaan