۱
(امام جواد ع)
شوری به عالم،از نو به پا شد
از کینه مسموم،ابن الرضا شد
شور عزا به پا شد
مسموم ابن الرضا شد
شیعه بکش آه،از قلبِ سوزان
بهرِ جواد آن،سلطانِ خوبان
چون گشت مسموم،از ظلمِ عدوان
عالم غمین از،این ماجرا شد
اندر جوانی،آن نور ذوالمن
مسموم گردید،از زهر دشمن
زهرش اثر کرد،بر جان و بر تن
نالان به جنت،خیر النسا شد
بس ناروا دید،آن شاه مظلوم
طعن و ملامت،از همسر شوم
قلب شریفش،گردید مغموم
چون که بر آن شه،بس ناروا شد
ام فضل میشوم،آن همسر پست
با معتصم شد،هم عهد و همدست
آن گه به قتل،آن شه کمر بست
در ناله زین غم،ارض و سما شد
چون داد زهرش،آن زشت آیین
در بر رویش بست،از ظلم و از کین
در حجره محبوس،کرد آن شه دین
از سوز آهش،محشر به پا شد
در کنج حجره،با حال افگار
نالید از دل،آن شاه ابرار
گشتم غریب و تنها و بی یار
از همسر شوم،بر من جفا شد
ای همسرم ای،نامهربانم
بشنو تو یک دم،آه و فغانم
زهر جفا زد،آتش به جانم
آخر کجا این،رسم وفا شد
ای نانجیبا،ای همسر من
آتش فکندی،بر پیکر من
آبی رسان تو،بر حنجر من
بنگر ز ظلمت،بر من چه ها شد
آن گه کنیزی،با قلب غمگین
خواست آورد آب،بهر شه دین
ام فضل میشوم،با قلب پر کین
مانع از آن آب،آن بی حیا شد
بعد از وفات،آن نور علام
جسمش سه روزی،بد بر روی بام
بر پیکر آن،ناشاد ناکام
از بال مرغان،سایه به پا شد
ای خاک کویت،بر خسروان تاج
بحر کرامت،از توست مواج
بر جود و لطفت،انصاری محتاج
کاندر عزایت،نوحه سرا شد
زمینه:مقتل
#انصاری
#امام_جواد_ع