.
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
با یاد و نام شهید #حاج_قاسم
#محمدجواد_شیرازی
▶️
فاطمه، سر منشأ اذکارِ اهل بیتی است
روضه هایش رحمت سرشارِ اهل بیتی است
آن قدر نامش بها دارد میان شاعران
نام زهرا، زینتِ اشعار اهل بیتی است
هر که می خواهد چنان "سلمان" شود، "مِنّا" شود
حب زهرا، برترین کردار اهل بیتی است
مهر زهرا را علی در سینه ی ما ریخته
دل نگو این سینه ها، بازار اهل بیتی است
این که بر همسایه می بخشید نان خانه را
گوشه ای از رحمتِ رفتار اهل بیتی است
حاج قاسم را که دیدی سوخت پای رهبرش
فاطمه، الگوی این سردارِ اهل بیتی است
گریه بر زهرای مرضیه عمومی نیست، نه
کار چشمان تر ما، کارِ اهل بیتی است
روضه را مستوره باید خواند، دستم بسته است
روضه ی صدیقه از اسرار اهل بیتی است
ماجرای غسل زهرا... ماجرای بازویش...
ماجرای روضه ی دشوارِ اهل بیتی است
روی نیلی و کبود فاطمه، تا روز حشر
بغض هر دلداه و غم خوارِ اهل بیتی است
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
.
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
با یاد و نام شهید #حاج_قاسم
#محمدجواد_شیرازی
▶️
فاطمه، سر منشأ اذکارِ اهل بیتی است
روضه هایش رحمت سرشارِ اهل بیتی است
آن قدر نامش بها دارد میان شاعران
نام زهرا، زینتِ اشعار اهل بیتی است
هر که می خواهد چنان "سلمان" شود، "مِنّا" شود
حب زهرا، برترین کردار اهل بیتی است
مهر زهرا را علی در سینه ی ما ریخته
دل نگو این سینه ها، بازار اهل بیتی است
این که بر همسایه می بخشید نان خانه را
گوشه ای از رحمتِ رفتار اهل بیتی است
حاج قاسم را که دیدی سوخت پای رهبرش
فاطمه، الگوی این سردارِ اهل بیتی است
گریه بر زهرای مرضیه عمومی نیست، نه
کار چشمان تر ما، کارِ اهل بیتی است
روضه را مستوره باید خواند، دستم بسته است
روضه ی صدیقه از اسرار اهل بیتی است
ماجرای غسل زهرا... ماجرای بازویش...
ماجرای روضه ی دشوارِ اهل بیتی است
روی نیلی و کبود فاطمه، تا روز حشر
بغض هر دلداه و غم خوارِ اهل بیتی است
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
#پـر_زدی_از_آشـیان
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
🖤🥀🖤🥀🕊🕊🕊
پـر زدی از آشـیان
مرغ شکسته پَرَم
نیست هنوز فاطمه
رفــتنِ تـــو بـــاورم
فاطمه جان بوده ای
بــود و نــبودِ عـلی
از چه خزان گشته ای
یـــاس کــبود عـلی
رفتی ای غمخوارم یازهرا
اشک خون می بارم یازهرا
🌴🏝🌴
تــا ز بَـــرَم رفــته ای
قسمت من غم شده
بی تو دگر خانه ام
خانه ی ماتم شده
فاطمه جان داغ تو
خانه خرابم نمود
آتـش هـجران تو
آه کــــبابــم نــمود
رفتی ای غمخوارم یا زهرا
اشک خون می بارم یازهرا
🌴🏝🌴
کُشته مرا فاطمه
اشک یتیـمان تـو
مُردم و زنده شدم
شـام غــریـبان تـو
گــریه کنان زینبت
یکسره هِق هِق کند
من چه کنم گرحسین
از غــم تـــو دِق کــند
رفتی ای غمخوارم یا زهرا
اشک خون می بارم یازهرا
🌴🏝🌴
روی کــــبود تـــو را
دیده پیمبرچه گفت
قَدّ خَمَـت را که دید
بجان حیدر چه گفت
بــگو عـلی از هــمه
مدینه ای خسته بود
بگو تــو را می زدن
دست علی بسته بود
رفتی ای غمخوارم یا زهرا
اشک خون می بارم یازهرا
یازهرا یازهرا یازهرا
یازهرا یازهرا یازهرا
🌴🏝🌴
شعر:علی اکبراسفندیارمداح
اجرای سبک نوحه سینه زنی
بانوای مداح اهلبیت ع🎧
#جناب_کربلایی_اخوان🎤👌
🖤🥀🖤🥀🕊🕊🕊🕊
#پـر_زدی_از_آشـیان
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
پـر زدی از آشـیان
مرغ شکسته پَرَم
نیست هنوز فاطمه
رفــتنِ تـــو بـــاورم
فاطمه جان بوده ای
بــود و نــبودِ عـلی
از چه خزان گشته ای
یـــاس کــبود عـلی
رفتی ای غمخوارم یازهرا
اشک خون می بارم یازهرا
تــا ز بَـــرَم رفــته ای
قسمت من غم شده
بی تو دگر خانه ام
خانه ی ماتم شده
فاطمه جان داغ تو
خانه خرابم نمود
آتـش هـجران تو
آه کــــبابــم نــمود
رفتی ای غمخوارم یا زهرا
اشک خون می بارم یازهرا
کُشته مرا فاطمه
اشک یتیـمان تـو
مُردم و زنده شدم
شـام غــریـبان تـو
گــریه کنان زینبت
یکسره هِق هِق کند
من چه کنم گرحسین
از غــم تـــو دِق کــند
رفتی ای غمخوارم یا زهرا
اشک خون می بارم یازهرا
روی کــــبود تـــو را
دیده پیمبرچه گفت
قَدّ خَمَـت را که دید
بجان حیدر چه گفت
بــگو عـلی از هــمه
مدینه ای خسته بود
بگو تــو را می زدن
دست علی بسته بود
رفتی ای غمخوارم یا زهرا
اشک خون می بارم یازهرا
یازهرا یازهرا یازهرا
یازهرا یازهرا یازهرا
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
شعر:علی اکبراسفندیارمداح
#ببار_ای_اشک_دامن_دامن_امشب
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
ببار ای اشک دامن دامن امشب
که بی مادر شده مظلومه زینب
ببار ای اشک امشب از دوعینم
که تا همناله گردم با حسینم
ببار ای اشک جانی دربدن نیست
یتیمی غمزده همچون حسن نیست
چه دل گیر است این شام غریبان
علی ماند و غم و آه یتیمان
خدایا حال طفلان علی چیست؟
بُوَد اول شبی که فاطمه نیست
اگر در خانه ای مادر بمیرد
سراغش بیشتر دختر بگیرد
نمی دانم چه حالی دارد امشب
یتیم مادر از کف داده زینب
از آن لحظه غم مادر اثر کرد
که زینب چادر خاکی بسرکرد
حسن جانش زند برسینه وسر
حسین با ناله گوید آه مادر
جهان درپیش چشمم دود باشد
مرا داغ یتیمی زود باشد
بدور از چشم طفلان دل افکار
علی با ناله می زد سربه دیوار
علی مانداست هاج وواج ومبهوت
که زهرا را نهاده بین تابوت
علی باور ندارد فاطمه رفت
سزد که خون ببارد فاطمه رفت
علی با بغض، زهرا را صدا زد
کنار قبرش از دل ناله ها زد
ز رویت فاطمه شرمنده هستم
توکه رفتی چرامن زنده هستم
نگفتی من بدون تو تباهم؟
چراگشتی رفیق نیمه راهم؟
ندیدی گریه های زینبینم
مرابیچاره کرد اشک حسینم
پیمبرتـاکـه رخسارتـو را دید
عزیز من بگو ازتو چه پرسید؟
پیمبرتا تورا آن لحظه دیده
توآیا راه می رفتی خمیده؟
توآیاگفته ای حالم چنان بود؟
توگفتی گردن من ریسمان بود؟
بگو بابا علی رادست بستند
چهل نامرد پهلویت شکستند
منم شرمنده ازاین یاری هستم
خجل ازاین امانتداری هستم
دلیل مرگ تو مشت و لگدشد
بمیرم منزلت زیر لحد شد
سه ماه از درد پهلویت نخفتی
چرا زهرا به من چیزی نگفتی
تنت تا که به روی شانه میرفت
دگرخوشبختی ازاین خانه میرفت
خزان گردیده ای زود ای بهارم
برایت تا قیامت داغدارم
به«مداح»سوزدل داداست زهرا
کشـیده بـرسـراو دست زهـرا
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#ببار_ای_اشک_دامن_دامن_امشب
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
ببار ای اشک دامن دامن امشب
که بی مادر شده مظلومه زینب
ببار ای اشک امشب از دوعینم
که تا همناله گردم با حسینم
ببار ای اشک جانی دربدن نیست
یتیمی غمزده همچون حسن نیست
چه دل گیر است این شام غریبان
علی ماند و غم و آه یتیمان
خدایا حال طفلان علی چیست؟
بُوَد اول شبی که فاطمه نیست
اگر در خانه ای مادر بمیرد
سراغش بیشتر دختر بگیرد
نمی دانم چه حالی دارد امشب
یتیم مادر از کف داده زینب
از آن لحظه غم مادر اثر کرد
که زینب چادر خاکی بسرکرد
حسن جانش زند برسینه وسر
حسین با ناله گوید آه مادر
جهان درپیش چشمم دود باشد
مرا داغ یتیمی زود باشد
بدور از چشم طفلان دل افکار
علی با ناله می زد سربه دیوار
علی مانداست هاج وواج ومبهوت
که زهرا را نهاده بین تابوت
علی باور ندارد فاطمه رفت
سزد که خون ببارد فاطمه رفت
علی با بغض، زهرا را صدا زد
کنار قبرش از دل ناله ها زد
ز رویت فاطمه شرمنده هستم
توکه رفتی چرامن زنده هستم
نگفتی من بدون تو تباهم؟
چراگشتی رفیق نیمه راهم؟
ندیدی گریه های زینبینم
مرابیچاره کرد اشک حسینم
پیمبرتـاکـه رخسارتـو را دید
عزیز من بگو ازتو چه پرسید؟
پیمبرتا تورا آن لحظه دیده
توآیا راه می رفتی خمیده؟
توآیاگفته ای حالم چنان بود؟
توگفتی گردن من ریسمان بود؟
بگو بابا علی رادست بستند
چهل نامرد پهلویت شکستند
منم شرمنده ازاین یاری هستم
خجل ازاین امانتداری هستم
دلیل مرگ تو مشت و لگدشد
بمیرم منزلت زیر لحد شد
سه ماه از درد پهلویت نخفتی
چرا زهرا به من چیزی نگفتی
تنت تا که به روی شانه میرفت
دگرخوشبختی ازاین خانه میرفت
خزان گردیده ای زود ای بهارم
برایت تا قیامت داغدارم
به«مداح»سوزدل داداست زهرا
کشـیده بـرسـراو دست زهـرا
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#صدای_ناله_آید_از_مدینه
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
صدای ناله آید از مدینه
که سوزش می زندآتش به سینه
چه آهنگ جگرسوزی بلند است
یقین ازسینه های دردمند است
خدایا گریه ها از بیت زهراست
دل هر رهگذر زین ناله غوغاست
عزیزان علی از داغ مادر
به زاری می زنند سینه وسر
الهی خانه بی مادر نگردد
و مادر کُشته پشت در نگردد
الهی هیچ فرزندی به دنیا
نبیند داغ مادرِ جوان را
چه جانسوزانه می نالندیارب
حسین وحسن وکلثوم و زینب
حسین نالد که مادر را زکف داد
حسن بی شک به یاد کوچه افتاد
بمیرم بهر زینب جان و کلثوم
یتیمانِ ز مادر گشته محروم
علی از غصه دارد دل پریشان
نمایش فاطمه جان فاطمه جان
گرفته جای خالی تو را درد
دوباره فاطمه به خانه برگرد
بیا زهرا که حیرانم پس از تو
بیا سر در گریبانم پس از تو
بیا زهرا که بی تو غم نصیبم
غریبم من غریبم من غریبم
اگر چه چاره ی بیچارگانم
ولی زهرا بُریده شد اَمانم
چه سازم سینه ازداغت کباب است
بماند که سلامم بی جواب است
غمت شد بر سرم آوار زهرا
چه سازم با در و دیوار زهرا؟
دل طفلان پر از مُخاطراتت
برای هم بگویند خاطراتت
خوشا روزی که مادر بود خانه
دریغا که دگر رفت از میانه
حسین تا دیدگانش بر درافتاد
به زینب گفت اینجا مادر افتاد
دعا کن بچه ها آرام گیرند
چه سازم گر ز داغ تو بمیرند
دل«مداح»ز آه سینه ام سوخت
که باشعرش به جانها آتش افروخت
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#صدای_ناله_آید_از_مدینه
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
صدای ناله آید از مدینه
که سوزش می زندآتش به سینه
چه آهنگ جگرسوزی بلند است
یقین ازسینه های دردمند است
خدایا گریه ها از بیت زهراست
دل هر رهگذر زین ناله غوغاست
عزیزان علی از داغ مادر
به زاری می زنند برسینه وسر
الهی خانه بی مادر نگردد
و مادر کُشته پشت در نگردد
الهی هیچ فرزندی به دنیا
نبیند داغ مادرِ جوان را
چه جانسوزانه می نالندیارب
حسین وحسن وکلثوم و زینب
حسین نالد که مادر را زکف داد
حسن بی شک به یاد کوچه افتاد
بمیرم بهر زینب جان و کلثوم
یتیمانِ ز مادر گشته محروم
علی از غصه دارد دل پریشان
نوایش فاطمه جان فاطمه جان
گرفته جای خالی تو را درد
دوباره فاطمه به خانه برگرد
بیا زهرا که حیرانم پس از تو
بیا سر در گریبانم پس از تو
بیا زهرا که بی تو غم نصیبم
غریبم من غریبم من غریبم
اگر چه چاره ی بیچارگانم
ولی زهرا بُریده شد اَمانم
چه سازم سینه ازداغت کباب است
بماند که سلامم بی جواب است
غمت شد بر سرم آوار زهرا
چه سازم با در و دیوار زهرا؟
دل طفلان پر از مُخاطراتت
برای هم بگویند خاطراتت
خوشا روزی که مادر بود خانه
دریغا که دگر رفت از میانه
حسین تا دیدگانش بر درافتاد
به زینب گفت اینجا مادر افتاد
دعا کن بچه ها آرام گیرند
چه سازم گر ز داغ تو بمیرند
دل«مداح»ز آه سینه ام سوخت
که باشعرش به جانها آتش افروخت
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#فاطمه_رفت_و_غمش_در_سینه_ماند
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
فاطمه رفت وغمش درسینه ماند
حســرت او در دلِ آییــنه مــانـد
فاطمه رفت و مدینه غم گرفت
در فــراق او عـلی مـاتم گــرفت
فاطمه رفت و علی ماند و غمش
قصه ی پُر غصه ی عمر کمش
از سرِ شب تا سحرگه ناله داشت
سر به دیوار غریبی می گذاشت
ناله ها می زد که ای یاس کبود
فاطمه جان این جدایی زود بود
بعد زهرا باب غصه باز شد
تازه غم های علی آغاز شد
این مصیبت جان حیدر را گرفت
قُــوَّتِ ســـردار خیبــر را گــرفـت
تا علی از فاطمه شد بی نصیب
همدم و یار غریبان شد غریب
ازعلی بس کینه داشت آن ذات بد
فاطمه را کُشت با مُشت و لگد
جُــرم زهــرا بــود یــاریِ ولـی
کرده با جانش حمایت از علی
از ولـی و از ولایـت دم زده
در مسیر حق قدم محکم زده
افتخار فاطمه این بود و هست
که فداییِ ولایت گشته است
از ولی هر کس حمایت می کند
فاطمه از او شفاعت می کند
روزگــار بـی وفـایی را ببـین
شد امیرالمؤمنین خانه نشین
کیست داند حال طفلان علی؟
حال طفـلان و پـریشان علی
بچه های مادری بـی مادرند
همچو پروانه به دور حیدرند
غیـراین طفـلان علی یاری نداشت
فـاطمه که رفت غمخواری نداشت
حیدر از آه یتیمان چون کند؟
ناله ی زینب دلش را خون کند
خـانه را زینب مـرتب می کند
یاد مادرجان خود تب می کند
لحظه ی راز و نیــاز فـاطمـه
بر سرش چـادر نمـاز فاطمه
شـد یتیـمه حیـف خیلـی زود او
راه می رفت همچو مادر بود او
هرکه«مداح»، زینبی شدباورش
چــادر زهــرا نیفتـاد از سـرش
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#ببار_ای_اشک_دامن_دامن_امشب
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
ببار ای اشک دامن دامن امشب
که بی مادر شده مظلومه زینب
ببار ای اشک امشب از دوعینم
که تا همناله گردم با حسینم
ببار ای اشک جانی دربدن نیست
یتیمی غمزده همچون حسن نیست
چه دل گیر است این شام غریبان
علی ماند و غم و آه یتیمان
خدایا حال طفلان علی چیست؟
بُوَد اول شبی که فاطمه نیست
اگر در خانه ای مادر بمیرد
سراغش بیشتر دختر بگیرد
نمی دانم چه حالی دارد امشب
یتیم مادر از کف داده زینب
از آن لحظه غم مادر اثر کرد
که زینب چادر خاکی بسرکرد
حسن جانش زند برسینه وسر
حسین با ناله گوید آه مادر
جهان درپیش چشمم دود باشد
مرا داغ یتیمی زود باشد
بدور از چشم طفلان دل افکار
علی با ناله می زد سربه دیوار
علی مانداست هاج وواج ومبهوت
که زهرا را نهاده بین تابوت
علی باور ندارد فاطمه رفت
سزد که خون ببارد فاطمه رفت
علی با بغض، زهرا را صدا زد
کنار قبرش از دل ناله ها زد
ز رویت فاطمه شرمنده هستم
توکه رفتی چرامن زنده هستم
نگفتی من بدون تو تباهم؟
چراگشتی رفیق نیمه راهم؟
ندیدی گریه های زینبینم
مرابیچاره کرد اشک حسینم
پیمبرتـاکـه رخسارتـو را دید
عزیز من بگو ازتو چه پرسید؟
پیمبرتا تورا آن لحظه دیده
توآیا راه می رفتی خمیده؟
توآیاگفته ای حالم چنان بود؟
توگفتی گردن من ریسمان بود؟
بگو بابا علی رادست بستند
چهل نامرد پهلویت شکستند
منم شرمنده ازاین یاری هستم
خجل ازاین امانتداری هستم
دلیل مرگ تو مشت و لگدشد
بمیرم منزلت زیر لحد شد
سه ماه از درد پهلویت نخفتی
چرا زهرا به من چیزی نگفتی
تنت تا که به روی شانه میرفت
دگرخوشبختی ازاین خانه میرفت
خزان گردیده ای زود ای بهارم
برایت تا قیامت داغدارم
به«مداح»سوزدل داداست زهرا
کشـیده بـرسـراو دست زهـرا
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»