eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
333 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. مادر گل وجودت پرپر شدن ندارد مادر گل وجودت پرپر شدن ندارد بی تو طراوتی این باغ و چمن ندارد با شوهر غریبت حرفی بزن به خانه جز تو علی در این شهر یک هم سخن ندارد ببین چگونه بابا زانو بغل گرفته حتی دگر توان برخواستن ندارد بردل مزن شراره یک خنده کن دوباره بی خنده ات صفا این( بیت الحزن) ندارد با تو دگر نگویم شانه بزن به مویم دسته شکسته تاب شانه زدن ندارد چرا زکودکانت نهان کنی رخت را کسی خبر از این راز غیر از حسن ندارد اشک ‌‌از دو دیده می سفت با آه و ناله میگفت پیش پسر که مادر سیلی زدن ندارد دادی به گریه دیشب سه تا کفن به زینب مادر بگو حسینم چرا کفن ندارد این پیرهن که دادی جای کفن برایش سخت است اگر ببینم ان را به تن ندارد عریان کنند اورا تا خواهرش بسوزد ورنه لباس کهنه غارت شدن ندارد طاقت نداشتی بر مویش غبار بینی ای وای اگر ببینی سر در بدن ندارد شاعر: .
‎پيش چشم من كمتر بال و پر بزن مادر ‎داغ پيكر زخمي ات ميكشه منو آخر ‎دستتاتو بيار بالا تا دعا كنه زينب ‎من ِشفاتو ميگيرم از خدا همين امشب ‎بي تو ميشه كارم آه و زاري كردن ‎زوده واسه ي من خونه داري كردن ‎ "مادرم يا زهرا" ‎قامتت كموني شد رنگ تو خزوني شد ‎قسمتِ تو جون دادن اوّل جوووني شد ‎دلخوشي رو همراهت ميبري از اين خونه ‎جوني توي دستات نيس موهامو نزن شونه ‎با نفس كشيدن ميسوزه تن تو ‎رنگ لاله ميشه ياس پيرهن تو مادرم يا زهرا ‎از مدينه دلسردي با همه وداع كردی ‎پس منم ببر همرات وقتي بر نميگردي ‎گوشه گوشه ي خونه يادگاريات پيداس ‎كشته زينبو مادر خون دسته ي دستاس ‎بعد تو تمومه عُمرم اضطرابه ‎وعده ي من و تو مقتل و خرابه ‎ مادرم يازهرا
گریه کنید مادر ما بی گناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش در قتل او مشارکت یک سپاه بود یک مرد هم نبود بگوید در آن میان نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود دیگر کسی به چهره ی قبلش نمی شناخت پایین پلک فاطمه از بس سیاه بود از شدت خجالت از هم در این سه ماه راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود جای تمام شهر برایش علی گریست جای تمام شهر علی غرق آه بود نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود همصحبتی نداشت دگر بعد فاطمه تنها کسی که گوش به او داد چاه بود رغبت نداشت پا بگذارد به خانه اش راه عبورش از وسط قتلگاه بود
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 وای از غم بی مادری داغی به سینه مون زده درد غریبی بابام آتیش بجونمون زده تیر غم بی مادری به روی سینه مون نشست بجون داداشم حسین بابام علی خیلی شکست                  وای مادرم«4» وای ازغم بی مادری دلمونو می سوزونه وقتی که مادرمی میره دیگه سوت وکوره خونه مادر ما بس غریبه تشییع و دفنش تو شبه توی زنان مدینه گریه کنش یه زینبه                 وای مادرم«4» درنفسای آخرش افتاده بودبه شوروشین گفته علی دارم میرم جون تووجون حسین ما تاکه بی مادرشدیم هیچکه نیومدخونه مون کسی نگفته تسلیت خیلی میسوزه سینه مون               وای مادرم(4) تمام حرف مادرم آمیخته شدبااشک وآه وقتیکه چشماشومی بست گفت ازحسین وقتلگاه تاکه زبون مادرم دیگه زحرکت افتاده رنگ بابام یهوپرید دیدم به لکنت افتاده                        وای مادرم(2) 🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 ناله خیزد امشب از نای همه وامصیبت شد علی بـی فاطمه ای فلک شد قلب حیدرچاک چاک می رود زهرایش امشب زیرخاک گرچه ازمسجد به خانه بین راه چند نوبت بر زمین افتاد آه                         تـا کـنارفـاطمه خـود را کشید گفت زهراجان ببین حیدر رسید تا خبرکردند چون تیر آمدم وای بر من گوئیا دیر آمدم من غریب شهر پیغمبر شدم فاطمه جان پاک بی یاور شدم جان زینب دیده ات را بازکن نغمه ی«یامرتضی»راساز کن من فدای آن«علی جان»گقتنت چشم وا کن نیست وقتِ خفتنت فاطمه جان ای همه هستم مرو ای عصای دستم از دستم مرو آه زهرا،آه آهم را ببین التماسم در نگاهم را ببین مانده ازجسمم فقط یک نیمه جان التماست می کنم بامن بمان زندگیم بی تو مختل می شود تو بمانی مشکلم حل می شود همدم مشکل گشای عالمین دیده واکن فاطمه، جان حسین بچه ها ازگریه هق هق می کنند تونباشی ازغمت دق می کنند توبمان وچهره ی غم کن عبوس توبمان وزینبت را کن عروس فاطمه امشب علی را کن مدد زینبت دارد خودش رامی کشد توبمان و بچه ها را شاد کن این پسرها را خودت داماد کن بچه های توکه در عالم تکند حیفِ بی مادر بمانند کوچکند ناله هامی زد علی اما چه سود فاطمه دیگر دراین عالم نبود فاطمه ای روح و ای جان علی بر زمین افتاده ، قرآن علی درجوانی پرپرت کردند آه با لگدگردیده پهلویت سیاه اینچنین که می روی باقدخم ازپیمبر من خجالت می کشم بر رخ زیبا گلم نیلی زدند من بمیرم که تو راسیلی زدند ای به هر رنج وبلا غمخوار من من چگونه بر تنت پوشم کفن در توانم نیست ای بشکسته دل جسم پاکت را گذارم زیرگِل داغ جانسوز تورا دیدم ولی گرچه باشد این همان مرگ علی بی حضورت زندگی کردن چه سود فاطمه جان ، این قرار ما نبود آخرین حرفت مرا کرده کباب از حسین وکربلا گفتی و آب بین فرزندان که هریک گوهری است این حسین جان تو خیلی مادری است گوید ای مادر به سوز واشک و آه وعده ی دیدارمان در قتلگاه اشک خون باریده«مداح»ازدوعین چونکه بی مادرشداربابش حسین 🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
: خوش اومدی توازسفربابا 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 ببین که در تاب و تبم زهرا اومـده جـونم بــه لبـم زهــرا داره مـی میـره زینبـم زهــرا                  گذاشتی رفتی مُشت غـریبی ام دگر وا شد بی توعلی بی کس وتنهاشد قَدِ مـن از مصیبـتت تــا شـد                     بگوچه سازم فاطمه داغ توچه جانکاه است سینه ی خسته ام پرازآه است مرگ منم بعد تو در راه است                          خدانگهدار بـس کـه مـدینه کـرده تحـقیرم چون تومنم ازاین جهان سیرم پــاره شـده رشـته ی تــدبیـرم                       بگوچه سازم؟ تــو پشــت در بــا لــگـد افتـادی محسن شش ماهه توهم دادی نشـد کـنم مـن از تــو امــدادی                         برات بمیرم تـا کـه تـو را به مُغتَسَل بُــردم مـوقـه ی شُسـتن تنت مُــردم ندیده ای چه غصه ها خوردم                     گذاشتی رفتی خـونه بـدون تـو بـرام قبرست بـاور نـدارم رفـته ای از دسـت پشت من ازداغ غمت بشکست                       بگوچه سازم بعد تو همدم غمم چاهـه شاهداشک دیده ام ماهـه صــدای نــالـه ی دلـم آهـه                          خدانگهدار گریه ی بچه هامو تا دیدن نمک به زخم سینه پاشیدن پیش چشام گل مرا چیدن                  فغان ازاین غم 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
. طی شد زمان دیدار ، علی خدا نگهدار خانه نشینِ بی یار ، علی خدا نگهدار در موسم جوانی ، سیرم ز زندگانی از بس که دیدم آزار ، علی خدا نگهدار من می شوم زدستِ اهلِ مدینه راحت تو می شوی گرفتار ، علی خدا نگهدار شانه زدم به مویِ حسین و زینبینم برای آخرین بار ، علی خدا نگهدار چرا تو سر به زیری ، زانو بغل نگیری ... منم به تو بدهکار ، علی خدا نگهدار حلال کن نمودم ، در این سه ماهِ آخر من زحمت تو بسیار ، علی خدا نگهدار ببخش اگر به کوچه دست تو وا نکردم افتاد دستم از کار ، علی خدا نگهدار فکر دل تو بودم ، اگر نگفته بودم از ماجرای مسمار ، علی خدا نگهدار امشب که خورد دستت به جای تازیانه بگذار سر به دیوار ، علی خدا نگهدار تابوت یار خود را ، مانند بار شیشه با احتیاط بردار ، علی خدا نگهدار تا چشم تو نیفتد ، بر صورتم ، شبانه تنم به خاک بسپار ، علی خدا نگهدار . . شبها به جای مادر ، بالاسرِ حسینم یک ظرف آب بگذار ، زینب خدا نگهدار قرار بعدی ما باشد میان گودال کنار جسم خونبار ، زینب خدا نگهدار سربسته با تو گویم در کربلا که رفتی معجر اضافه بردار ، زینب خدا نگهدار پیشنهاد .................................................................
ای باخبر ز درد و غم بی‌شمار من! برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من ‌ رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمی‌روی حس می‌کنم همیشه تویی در کنار من شیرینی حیات من، ای بَضعَةُ الرّسول! تلخ‌ست با غمت همه لیل و نهار من خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من گریَم از این‌که طول کشد روزگار من مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن اما غمت ربوده ز کف اختیار من این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من .................................... @navaye_asheghaan
. قبل از آنی که بیاید سائلی در پشت در می نشیند منتظر بانوی محشر پشت در خانه وقتی خانه زهراست، پس هر سائلی بعد دق الباب خندان می شود در پشت در آنقدر از صاحب این خانه احسان دیده بود سجده کرد و اشهدش را گفت کافر پشت در در زدند و با خودش می گفت حتما سایل است باز هم با کیسه نان رفت مادر پشت در در کمال حیرت اما دید بانوی کرم جای سائل آمده اینبار لشکر پشت در در زدند و در زدند و در زدند و در شکست آه شد آغاز جنگی نا برابر پشت در با غضب شیطان به سوی اهل جنت حمله برد پا نهاد ابلیس بر آیات کوثر پشت در غنچه یاس و هجوم آتش و مسمارِ داغ شد چنین یک سوم سادات پرپر پشت در نیست پاسخ همچنان این پرسش تاریخ را از چه بابت رفت فضه جای حیدر پشت در کار دنیا را ببین در رفت و آمدهای خود ناگهان از پا می افتد مرد خیبر پشت در گر هزاران بار برگردد به دنیا باز هم می رود زهرا هزاران بار دیگر پشت در ✍ . @navaye_asheghaan
کانال متن روضه مجمع الذاکرین.m4a
4.74M
: خوش اومدی توازسفربابا 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 ببین که در تاب و تبم زهرا اومـده جـونم بــه لبـم زهــرا داره مـی میـره زینبـم زهــرا                  گذاشتی رفتی مُشت غـریبی ام دگر وا شد بی توعلی بی کس وتنهاشد قَدِ مـن از مصیبـتت تــا شـد                     بگوچه سازم فاطمه داغ توچه جانکاه است سینه ی خسته ام پرازآه است مرگ منم بعد تو در راه است                          خدانگهدار بـس کـه مـدینه کـرده تحـقیرم چون تومنم ازاین جهان سیرم پــاره شـده رشـته ی تــدبیـرم                       بگوچه سازم؟ تــو پشــت در بــا لــگـد افتـادی محسن شش ماهه توهم دادی نشـد کـنم مـن از تــو امــدادی                         برات بمیرم تـا کـه تـو را به مُغتَسَل بُــردم مـوقـه ی شُسـتن تنت مُــردم ندیده ای چه غصه ها خوردم                     گذاشتی رفتی خـونه بـدون تـو بـرام قبرست بـاور نـدارم رفـته ای از دسـت پشت من ازداغ غمت بشکست                       بگوچه سازم بعد تو همدم غمم چاهـه شاهداشک دیده ام ماهـه صــدای نــالـه ی دلـم آهـه                          خدانگهدار گریه ی بچه هامو تا دیدن نمک به زخم سینه پاشیدن پیش چشام گل مرا چیدن                  فغان ازاین غم 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» @navaye_asheghaan