eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
605 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 زینبم من زینت بابا شدم در مصیبت یکه وتنها شدم با مصیبت بوده ام از کودکی داغدار هجرت طاها شدم داغ پیغمبر برایم تازه بود داغدار مادرم زهرا شدم پنج ساله دختری بودم ولی خانه دار خانه بابا شدم سالهای بعد در شهر صیام با یتیم کوچه هم آوا شدم دیدم آن فرق زخون سیراب را خواستار هجرت از دنیا شدم بعد بابا دلخوشیم شد حسن با کلامش فارغ از غمها شدم آه از آن روزی که اوشد خونجگر شاهد دفن گل زهرا(س) شدم سالها رفت ورسیدم کربلا همره خیل حسینی ها شدم روز عاشورا در آن میدان خون ناظری برآن مصیبنها شدم چیده شد گلهای باغ فاطمه(س) جملگی رفتند ومن تنها شدم جسم بی سر را گرفتم در بغل بوسه زن بر گردن ورگها شدم بعد تاراج گلستان رسول(ص) من نمی دانم چسان بر پا شدم شد اسیری قسمت آل خدا همسفر با نیزه ها،سرها شدم خطبه ها خواندم به مانند پدر باعث رسوایی اعدا شدم بر مدینه من رساندم کاروان بی حسینم ساکن آنجا شدم طول هجرانم شده یکسال ونیم اوفتاده در رجب از پا شدم نیمه مه وصل شد هجران من عازم از دنیا سوی عقبی شدم شاعر : اسماعیل تقوایی @navaye_asheghaan
12511.mp3
زمان: حجم: 5.68M
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ببار ای بارن ببار در دلم گریه کن خون ببار بر شب تیره چون زلف یار بحر لیلی چو مجنون ببار ای بارون فدای غم های تو خون میچکد از چشمای تو میتابه روی زیبای تو میسوزه عالم در پای تو ای آقا خون دله آسمون زبون میگیره صاحب زمون ای امان ای امان ای امان عمه جان عمه جان عمه جان ای عمه دل زارم در تبه گوشه ی چادر زینبه امشب جون همه بر لبه روضه خون مادر زینبه ای زینب دلم زاره زینبه گوشه ی چادر زینبه امشب جون همه بر لبه روزه خون مادر زینبه وای زینب رسیده جون بر لبم میسوزه سینه ی پر تبم آسمون تیره ی شبم قربونی غم زینبم وای زینب اگر که غوغا نکرد اگه شکوه ز غم ها نکرد سفره ی دلشو وا نکرد غصه جیگرشو پاره کرد ای زینب @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 در این حماسه،شکوهِ زنی پدیدار است اگرچه درد،فراوان و داغ، بسیار است مطیعِ امرِ ولیِّ خداست در همه جا اگرخطیب شده یا اگر پرستار است شبیهِ مادرِ خود،هم صبور و هم محجوب شبیهِ مادرِ خود،داغدار و غمخوار است پس از حسین، سپاهِ زنان به دنبالش در انقلابِ دوباره، بزرگ سردار است چه حاجتی ست به شمشیر،در سرای یزید؟! زبانِ نافذِ او، تیغِ حیدری وار است! به قلبِ زینب اگر کوهِ غم فرو ریزد غمِ قشنگ تر از کوه را خریدار است* @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دلی پر خون برایش مانده و چشمان تر زینب چه سوغاتی بهمراه آوَرَد از این سفر زینب در آن صحرا که هر کس را نصیبی از مصیبت شد همه داغ جوان دیدند اما بیشتر زینب ! پریشان شد زمین هفت آسمان پیچید و درهم شد ولی از این جهان دارد دلی آشفته تر زینب غروب از سر گذشت و سر گذشت و سرگذشتش را که دنیا خوب می داند چه آورده ست بر زینب زمانی را که دنیا در تب سجاد می سوزد امامی نیست پرچم را برافرازد مگر زینب به حق که سفره ی زهرا چه مردان بزرگی را نمک پرورده اش کرده؛ پدر ... همسر ... پسر ... زینب @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 کیست زینب آسمان در مَحضَرَش اُفتاده است پیشِ او خورشید با خاکسترش اُفتاده است شام چیزی نیست تا ویران کُنَد با خطبه‌اش بالِ عزرائیل پایِ شَهپَرَش اُفتاده است چادرش را می‌تکاند می‌تکاند کوفه را کیست زینب کوفه یادِ حیدرش اُفتاده است می‌کَنَد از جا زمینِ شام را با کاخ‌ها راهِ مولا باز هم بر خیبَرَش اُفتاده است کیست زینب لحظه‌هایی که علی در رزم بود ذوالفقار اینَک به دستِ دخترش اُفتاده است قبل از آنیکه یزید از پیشِ خانم پا شود دید یِکجا سقفِ ظلمش بر سرش اُفتاده است مرتضیٰ بر دستمالِ زردِ خود میزد گِره یا که زینب دو گره بر معجرش اُفتاده است هرکجا می رفت چشمی سویِ او جرات نکرد بر سرِ او سایه‌یِ آب آورش اُفتاده است کارِ او پیغمبریِ کربلا تا شام بود بیرقِ عباس دوشِ خواهرش اُفتاده است یادِ ایامی که شد سایه برادر با سرش ظهر در گرمایِ سوزان بسترش اُفتاده است داشت بر سینه لباسی را که مادر داده بود یادِ مادر یادِ روزِ آخرش اُفتاده است رو به قبله بستر است و رو به دَر چشمانِ او باز اشکی سرخ از چشمِ تَرَش اُفتاده است بادِ گرمی می‌وزید و بویِ سیبی می‌رسید دید از تَل آنطرف‌تَر پیکرش اُفتاده است وای دستِ حرمله گهواره‌ای پاشیده بود آه دستِ ساربان انگشترش اُفتاده است محملش را دید وقتی می‌رود از کربلا می‌رود با دختری که زیوَرَش اُفتاده است می‌شنید از مَحمِلی لالاییِ گرمِ رُباب حق بده چشمانِ او بر اصغرش اُفتاده است خُطبه‌اش را گیسویِ از نِی رهایی قطع کرد ردِ خونی رویِ چوبِ منبرش اُفتاده است چشم را بالا گرفت اما برادر را ندید تاب خورده نیزه و حتماً سرش اُفتاده است زیر دست و پا نگاهی کرد دنبالِ حسین دید سَر این سو و آن سو مادرش اُفتاده است (حسن لطفی) @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دست من و بستن نبودي ببيني يا حسين فرقم و شکستن نبودي ببيني يا حسين بر تنم نشونه نبودي ببيني يا حسين جاي تازيونه نبودي ببيني يا حسين زينب و خرابه نبودي ببيني يا حسين يادشم عزابه نبودي ببيني يا حسين خنده هاي دشمن نبودي ببيني يا حسين جاي نيزه بر تن نبودي ببيني يا حسين جامه هاي پاره نبودي ببيني يا حسين گوش و گوشواره نبودي ببيني يا حسين @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 هرچه زدند شوکتِ من کم نشد حسین در مجلس یزید، سرم خم نشد حسین با خطبه ای که من سرِ بازار خوانده ام آن نقشه ای که داشت، فراهم نشد حسین آنجا چنان شبیه پدر حرف می زدم یک مرد از آن قبیله حریفم نشد حسین اصلا محرّمی که جهان را به هم زده بی خطبه های من که محرّم نشد حسین! آتش گرفت معجر من سوخت موی من اما حجاب از سر من کم نشد حسین هرچند قد و قامت من خم شده ولی در مجلس یزید سرم خم نشد حسین @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 خودم دیدم که سنگی بر جبین خورد به صورت، شاهم از مرکب زمین خورد تنِ پاشیده ات در قعرِ گودال به پیشِ چشمِ من شمشیرِ کین خورد به یادم آمد از پشتِ در و میخ که مادر هم، لگد از آن و این خورد ز بعدِ تو رقیه، بینِ خیمه کتک از قاتلت در راهِ دین خورد به محراب دعا سوگند، یک عمر که زینب غصه ی تو نازنین خورد! هستی محرابی @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 وقتی قرار شد دلی امتحان شود باید دچار درد و غمی بیکران شود رویی برای آنکه شود آبروی دین باید اسیر سیلی نامحرمان شود از بهر حفظ معجر خود دختر یتیم باید به پشت خار مغیلان نهان شود آن شیر زنی که درد و بلا را به جان خرید باشد سزا کفیل امام زمان شود قامت برای آنکه بگردد ستون عشق باید به زیر بار مصائب کمان شود باید سفیر واقعه بهر حیات نور با دست بسته در پی قاتل روان شود آتش به جان خرید چو آگاه شد دلش باید به شام و کوفه چو آتش فشان شود @navaye_asheghaan