eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.5هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
610 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
پرده کناری زد و چو ماه درآمد فاطمه با چادری سیاه درآمد ماه که عمری اسیر حسن خودش بود تا که تو را دید از اشتباه درآمد باز زمان نماز شد که بیایی موقع نذر و نیاز شد که بیایی دور و برت را برادران که گرفتند کوچه برای تو باز شد که بیایی حال و هوایی گرفته خانه‌ی «موسی» تا که برای پدر شدی «ید بیضا» مرهم او - تا که می‌رسید به خانه- گرمی دست تو بود، «اُمّ اَبیها» ! تا سحر اینجا لب تو زمزمه دارد باز ز اسمت خلیفه واهمه دارد بَه! که چه مَست‌ند کوچه‌های مدینه مست ردایی که عطر فاطمه دارد یوسفِ تو رفت و رفته‌ای به هوایش رشته‌ی دل را سپرده‌ای به خدایش هیچ نمی‌خواهی از خدای «رضا» یت قلب تو راضی شده فقط به «رضا»یش گوشه‌ی صحن تو غصه راه ندارد «خوشتر از این گوشه پادشاه ندارد» این دل آلوده عاشقت شده اما غیر همین اشک‌ها گواه ندارد راه حرم دور و آستان تو نزدیک قافله‌ها خسته، سایه‌بان تو نزدیک سفره‌ات آنقدر بی‌ریا و صمیمی است تا که نشسته‌ست میهمان تو نزدیک خواندن «والشمس» در جوار تو خوب است صحبت مشهد فقط کنار تو خوب است باز هم از جمکران و ساقی سبزش باده گرفتن به اعتبار تو خوب است خواهر خورشید! دل به نور تو بستیم زائر شهر توایم هر چه که هستیم نان و نمک می‌رسد باز هم از قم گر چه نمکدان هزار بار شکستیم تا که شفاعت خدا به دست تو بخشید در ته چشمانمان امید درخشید حضرت معصومه تو... تو... چه بگویم!؟ واژه کم آورده‌ام دوباره، ... ببخشید!
نو سروده‌ای تقدیم به آستان کریمه‌ی اهل‌بیت(ع) با نگاهت، می‌زنـم با قدســیان پر، در بهشت می‌گذارم سر،بر این خــاک معطـر، در بهشت آب سقا خــانه‌ات را هـر زمــان  نوشـــیده‌ام گوییا نوشـیده‌ام از حــوض کوثر، در بهشت خوانده بودم:«با کریمان کارهادشوارنیست» باز مبهــوتم، در آوردم  چــرا سر در بهشت؟ خوب و بد،با هم،میان صحـن تو،پر می‌زنند نیست قانونِ «کبـوتر با کـبوتر...» در بهشت کوه خضـرم، ایسـتاده نـه، که می‌آیـم به سر باهوای عطر تو،چون روز محـشر، در بهشت شهدسوهان‌های شَهرت،برده است از خاطرم طعم آن گندم که خوردم،شام آخر،در بهـشت رفتــم از  قــم تا به مشـهد، با قـطـار واژه‌ها تاکه خواندم از برادر،پیش خواهر،در بهـشت گــر چــه دور از آن بهشـت زیــر پای مـادرم، جای مادر،سوی دختر،می‌کشم پر، در بهـشت چشمه‌ی تسنیم و نهرند، اشک‌های چشـم من پیش چشمم ردشد آخر،روضه‌ی در،دربهشت می‌شـود یعنی بخــوانی در قـیامت هم مرا؟ تا بخــوانم از شکــوهت، بار دیگر در بهشت ما به جـــای قبــر پنهـان، زائـر صحـن توایم فاطمه! ما را شفاعت کن،چو مادر،در بهشت 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠