.
اشعار مربوط به شهادت #شهید_محسن_فخری_زاده
خبرش سخت بود و حیرتبار
غم شده روی شانه ام آوار
باز حرف ترور شده، ای داغ
دست شوم از سر وطن بردار
دست دشمن به تیغ، اما من
از خودی زخم خوردهام انگار
مرز ما مرز امنیت بوده
آی اهل مذاکره هشدار
لک خون روی کفش های شماست
گفتگو کرده اید با کفتار
گرچه نامردها علم شدهاند
گرچه هی بزدلی شده تَکرار
ما ولی پای عشق میمانیم
خونمان گر فدا شود صدبار
باغ ما مملو از گل لاله است
ای علفهای هرز بی مقدار
«راه تکرار بر خطر بستند»
آه یادش به خیر درس دو یار
بستن راه این خطر، عزم است
عزم ماندن جلوی استکبار
قدرت ما یقین و دانش ماست
نه زبان زبون سازشکار
انتقامی شگرف میخواهیم
خنده بیعقلی است بر سگ هار
شاعر: #زهرا_آراستهنیا
#محسن_فخری_زاده
.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#نوحه
#فاطمیه
#سبک_ای_صفای_قلب_زارم هرچه دارم از تو دارم
چادرت شد سایه ی من، مهر تو آسایه ی من
جز تو من چیزی نخواهم، لطف تو سرمایه ی من
غمت شد حاصلم، دخیل تو دلم
به عشقت مبتلاست، همه آب و گلم
مدد یا فاطمه...
حضرت ام ابیها، کوثر والای طاها
نور چشم مرتضایی، مادر ارباب دلها
تو جانی بر تنم، گدای تو منم
چونان شوریدگان، ز تو دم میزنم
مدد یا فاطمه...
➖➖➖➖
خطبهخوانِ بارشادت،هستیِ عالم فدایت
ای که ماندی در ره دین، با ولایت تا شهادت
به شیعه مادری، پناه حیدری
شهید انقلاب، تو یاس پرپری
مدد یا فاطمه...
داغ پهلوی شکسته، روضه ی دستان بسته
آتش بر خانه ی تو، بر دل دوران نشسته
امید رهبرم، پناه کشورم
نگاهت(حجابت) میشود، چو تاجی برسرم
مدد یا فاطمه...
🏴🏴🏴
✍ #زهرا_آراستهنیا
.
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
و خدا خواست دل فاطمه را با حیدر
می کشد چادر خونین، همه را تا حیدر
عاشقانه ست ولی شور حماسی دارد
فاطمه مادر این قصه و بابا؛ حیدر
کوچه ای بود و دری بود و ... ولی دیگر نیست
آتش افتاد به کاشانه ی مولا حیدر
زن، تجلیِ تمامِ صفتِ لطفِ خداست
نور شد تا بنشیند به تماشا حیدر
رفت باران برساند به در هرچه کویر
روی گردانده ولی شهر ز دریا حیدر
ذوالفقاری شد و تنها به دل دشمن زد
شهر مانده است که زهرا شده آیا حیدر؟
خطبه ای خواند که در گوش زمان رفت به شام
مثل زهرا، شد اگر زینب کبری، حیدر
دست بر دست بکوبد پدر پیر زمان
کار از کار گذشته شده تنها حیدر
هیئتی! پای ولایت که بمانی مردی
پشت در آتش فتنه ست، مبادا حیدر...
ماجرا شایعه و لغو و دروغ است هنوز
چشم بگشای که شد حق مبینا حیدر
باز فرماندهی کل قوا با زهراست
عملیّات شده، فاش بگو یاحیدر!
بیت در بیت غزل آمده تا اینکه زند
دست شاعر به کرمخانه ی زهرا هی در
✍ #زهرا_آراستهنیا ✍
................................................................
.
غم معدن
رفت زیر زمین و آنجا ماند
پدری خسته که پی نان بود
زندگی ریخت ناگهان شب شد
غم میان غبار پنهان بود
آرزو با زغال خط می خورد
فاجعه سر رسید و دلها ریخت
دستها پینه بسته بود آری
زندگی را به گوشه ای آویخت
مانده ام چیست سهم دستانش؟
پینه های قدیمی و آوار؟!
پول ها چرک این و آن بودند
دست او خالی از طپش هربار
نفس واژه هام می گیرد
کار سختی ست از غمش گفتن
کاش می مرد واژه اما او
زنده می ماند در دل معدن
✍ #زهرا_آراستهنیا
#طبس #کارگران_معدن
.
.
غم معدن
رفت زیر زمین و آنجا ماند
پدری خسته که پی نان بود
زندگی ریخت ناگهان شب شد
غم میان غبار پنهان بود
آرزو با زغال خط می خورد
فاجعه سر رسید و دلها ریخت
دستها پینه بسته بود آری
زندگی را به گوشه ای آویخت
مانده ام چیست سهم دستانش؟
پینه های قدیمی و آوار؟!
پول ها چرک این و آن بودند
دست او خالی از طپش هربار
نفس واژه هام می گیرد
کار سختی ست از غمش گفتن
کاش می مرد واژه اما او
زنده می ماند در دل معدن
✍ #زهرا_آراستهنیا
#طبس #کارگران_معدن
.
الفاتحه مع الصلوات 😭😭🌹🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤
@navaye_asheghaan