سبک 8
#هشتم_ربیع_الاول
#شهادت_حضرت #امام_حسن_عسکری #علیه_السلام
#زمینه
کنج حجره بی قراره
بی قراره رویه یاره
از دو چشمش داره نم نم
بارونه غصه میباره
روی دامانش سرش رو
پسرش مهدی میگیره
ذکره لبهاش یا حسینه
با دلی پُر غم میمیره
میزنه دست و پا
لحظه ی آخره
به یاده سیلی و
پهلوی مادره
این دمه آخری
با اشک و زمزمه
میخونه زیرِ لب
روضه ی فاطمه
غریب آقاااا
🌸🌸🌸🌸🌸
شده یارش زهرِ کینه
شعله افتاده به سینه
واسش این دم های آخر
شده تداعی مدینه
نمیسوزه سینش از زهر
میسوزه از سوزِ اون در
به یاده مسمار و میخه
میسوزه از داغِ مادر
وقتی میپیچه از
زخمای تو جگر
میشه داغِ دلش
هر لحظه تازه تر
یکی داره میاد
این بوی مادره
رو پهلوشم هنوز
جای میخ دره
غریب آقاااا
🌸🌸🌸🌸🌸
غریبه اما تو بستر
میمیره به زیرِ سایه
نمیشه قرآنِ جسمش
زیرِ مرکب آیه آیه
خدا رو شکر مهدی بود که
تنِ پاکش رو کفن کرد
حداقل دیگه نرفت سر
توی خورجینِ یه نامرد
جدّش تو کربلا
شد کشته از جفا
پاره پاره تنش
بی کفن شد رها
شد غارت پیکرش
اسیر شد خواهرش
رفت روی نیزه ها
چهِل منزل سرش
غریب آقاااا
🎵📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#خادم_الزینب
#علی_مهدوی_نسب(عبدالمحسن)
#عسکری
.
#روضه
#شهادت_حضرت معصومه سلام الله علیها
🎤#سید رضا نریمانی
هر زمان دلتنگِ زهرا میشوم، قم میروم
سادات بهتر میفهمند، آخه کجا میری وقتی دلتنگِ مادرت میشی؟ اونایی که مدینه رفتن بهتر میفهمن…
هر زمان دلتنگِ زهرا میشوم، قم میروم
میلِ مشهد میکنم، پا میشوم قم میروم
چند روزی هست تب دارد نگاهش بر در است
آنقدر غم خورده و غم خورده، خیلی لاغر است
دردِ دوری از تمامِ درد و غمها بدتر است
باز هم یک فاطمه از دردِ بینِ بستر است
چه مقایسهای کردم، این فاطمه کجا و بی بیِ دوعالم فاطمه کجا؟ اولاً این خانم اگر تو بستر هم بوده دیگه بچه نداشته، همسر نداشته، آخه امیرالمؤمنین هر وقتی میاومد خونه یه نگاهی به بستر میکرد آه میکشید، خجالت زده میشد، سرش رو پایین میانداخت، علی رو حلال کن…
این چه غوغایی ست یا رب که میان قم به پاست
این دم آخر به لب هایش رضا جانم رضاست
رفته بین هر بیابان در هوای دلبرش
روی ناقه بینِ محمل سایبان دارد سرش
شکر! نامحرم ندیده هیچ کس دور و برش
یا نخندیده کسی بر خاکِ رویِ معجرش
دردِ پا دارد، ولی دردش فراوان نیست نیست
پایِ بی بی، زخمی از خار مغیلان نیست نیست
در مسیرش غیر تکریم و ادب دیگر ندید
با لبِ تشنه رضایِ خویش را بی سر ندید
دُور تا دُور خودش چشمِ بدِ لشگر ندید
غارتِ چادر ندید و غارتِ معجر ندید
عمه اش زینب، ولی زیر لگدها مانده بود
بین آن نامردهایِ پَست، تنها مانده بود
از مدینه تا خراسان خیلی راه طولانیِ، اما به عشقِ امامش، به عشقِ ولایتش راه افتاد این مسیر رو، اما خدا رو شکر نرسید خراسان، چرا؟ خدا رو شکر جون دادنِ امام رضا رو ندید… اون لحظهای که امام رضا فرشهای حجره رو جمع کرد، این صورتش رو روی خاک میذاشت… خدا رو شکر این خانم نبوده، ندیده… اما دلها بسوزه برای اون خانومی که. بگم از کجا تا کجا… چه فاصله کوچکی رو اومد؟…
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد:حسین!
دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد:حسین!
حالا نهایتاً اگر بی بی معصومه سلام الله علیها از مدینه میرفت خراسان، چه صحنهای رو میدید؟ نهایتاً امام رضا رو در حال جون دادن میدید، سر امام رضا رو بغل میکرد، نوازش میکرد اون لحظههای آخر… اما قربون خانومی برم که داره از بالای تل نگاه میکنه: یه عده دارن با نیزه میزنن، یه عده دارن با شمشیر میزنن… بزار برم جلوتر… همچین که اومد، داره از بالای تل میدَوه… دست رو سر میذاره… یا جداه! صَلَّى عَلَیْکَ مَلِیکُ اَلسَّمَاءِ هَذَا حُسَیْنٌ بِالْعَرَاءِ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ، مُقَطَّعُ اَلْأَعْضَاءِ …
فَبکِ عَلَی الحسین
یعنی برات گریه کنم
واسه غمات گریه کنم
یعنی که هر شب واسهی
مصیبتات گریه کنم…
مثل مادرِ جوان مُرده آقا
میشینم تو روضه هات زار میزنم
تا بفهمن تو رو تشنه کُشتنت
#سینه زنی حماسی
#واحد_سنگین.و اخر اجرا برای اماده شدن برای
دو دمه رفتن به سمت سینه زنی شور
#شهادت_حضرت ام الکثوم س
وقتی که عالم با وجودت آبرو داشت
باید برای بردن نامت وضو داشت
بیت علی یک عمر با تو رنگ و بو داشت
زهرا دمادم دیدنت را آرزو داشت
عصمت ز سیمای تو معلوم است معلوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
روح دعا ،أخت الوفا، بنت الوقاری
روح ادب زهرا نسب حیدر تباری
مثل علمداری ، شکوهی ، اقتداری
مانند زینب خواهرت همتا نداری
پروردهء دست عطوف چند معصوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
نقش تو در کرببلا انکار، هرگز
چون خواهرت تسلیم استکبار ، هرگز
در راه کوفه تو بگو یکبار ، هرگز
زینب نشد بی یاور و غمخوار، هرگز
ای خواهر کوچکترِ ارباب مظلوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
@navaye_asheghaan