eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
610 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم های علوی اولین نقش دو عالم یا علیست اهل عالم اسم اعظم یا علیست بر لب حور و ملک نام خداست بعد حق نام علی مرتضی است بر تر از ادراک هایی یاعلی پاک تر از پاک های یا علی بر تر از اوهام ها نامت علی می کنم مستی من از جامت علی آیت عظمای حق باشد علی جلوه ی سیمای حق باشد علی یا علی شمشیر فتح خیبری تو امیر المو منینی حیدری مدح تو از درک ما با لا تر است وسف تو از هرچه گویم برتر است عشق رب العالمین باشد علی پیشوای مسلمین باشد علی دلبر مایی دلم مدیون توست این دل دریاییم جیهون توست شد خدا مفتون رویت یا علی عالمین مجنون کویت یا علی کل عالم در یدفرمان توست رزق میکاییل در دستان توست بر درت دل خاکساری می کند تا قیامت بی قراری میکند عرشیان مشتاق آن بویت علی آسمان وابسته بر مویت علی کیست آن که جلوه ی نور جلیست ساقی بزو الست مولا علیست تو نخستین نقش دنیای علی بر همه دنیا تو مولای علی
روضه ام کلثوم وگریز به کربلا همه اینا رو خانم با یه مکافاتی زیرِ یه خیمۀ نیم سوخته جمع کرد .. آمار گرفت دید یکی از بچه ها کمه .. سریع تو این صحرا داره میگرده .. چه خبر شده ؟! یکی از بچه ها گم شده .. ام کلثوم اومد خواهر جان میخوای بریم با هم دنبالش بگردیم ؟! .. انقدر گشتم پیداش نکردم .. صدا زد من میدونم کجا رفته .. دیدم تو این صحرا داره صدا میزنه اَبَا .. یه ظرف آبم برداشته بود داشت دنبالِ باباش میگشت .. حتماً رفته گودال .. تا اومدن تو گودال دیدن این بچه خودشُ انداخته رو بدنِ بی سرِ بابا ... بچه رو بلند کردن ، چی جوری این بدنُ پیدا کردی ؟! تو این تاریکی ها چی جوری پیدا کردی گودال رو ؟! گفت عمه جان انقد دلم هوایِ بابامُ کرد .. آخه دیدم لحظه هایِ آخرش هی میگه جیگرم میسوزه .. تو این صحرا هی صدا میزدم اَبا اَبا اَبا؛ دیدم از یه گودالی از یه سمتی صدایی داره میاد؛ این صدا به گوشم آشناست، این صدا صدای بابامه؛ هی داره میگه اِلَیَّ ... سر بریدن ، آخرِ کارِ حرامی‌ها نبود قاتلت بعد از سرت دست از تن تو بر نداشت هیچ‌کس را رد نکردی از درِ احسان خود پیکرت پیراهن و انگشتت انگشتر نداشت غارتم کردند ، اما چادرم از سر نرفت پس غلط گفتند اینکه خواهرت معجر نداشت حنجرت را بوسه‌ای دادم به‌جایِ صورتت خواهرت ای بی سرِ من ! چاره‌ای دیگر نداشت این بدنُ بلند کرد به سمت آسمان .. ای خدا این قربانی رو از ما قبول کن؛ از زینبت قبول کن ... همه ایستادن دارن نگاه میکنن این خواهر میخواد با بدن داداشش چه کنه .. دیدن پیکر رو زمین گذاشت . گفت داداش کجا رو برای بوسه‌ی زینب گذاشتن؟! هرجا رو نگاه میکنم پُرِ زخمه .. هیچ جایِ بوسه‌ای برای زینبت نذاشتن ... خواهم که بوسه‌ات زنم اما نمی‌شود جایی برای بوسه که پیدا نمی‌شود دوست و دشمن دارن نگاه میکنن ، یهو دیدن زینب خم شد .. این لبا رو گذاشت به این رگ‌هایِ بُریده .. تا لبها رو برداشت این لبها پُرِ خون شد .. دیگه از یاد زینب نمیره بوسه‌ای که با این لبهام به حنجرت زدم داداش ، داداش .... ای حسین .... بامداحی
29 جمادی الثانی وفات حضرت ام کلثوم(سلام الله علیها) حضرت ام کلثوم چهار ماه پس از بازگشت از کربلا به مدینه از دنیا رفتند. پدرشان مولی الموحدین امیرالمومنین(سلام الله علیه) و مادرشان حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها)میباشد. صاحب ریاحین الشریعه به نقل از اعیان الشیعه میفرماید: امیرالمومنین(سلام الله علیه) آن مخدره را به عون بن جعفر طیار (سلام الله علیه)تزویج نمودند. آنچه در مورد ازدواج  ام کلثوم(سلام الله علیها) با غیر از عون بن جعفر نقل شده از بافته های مخالفین است. آن حضرت در واقعه جانسوز کربلا حضور داشتند و بعد از شهادت امام حسین (سلام الله علیه)و اهل بیت و اصحابشان ، در کنار خواهرشان حضرت زینب (سلام الله علیها)از بانوان و یتیمان محافظت مینمود.اشعار آن حضرت در فراق برادر در کربلا مشهور و جانسوز است. پس از عاشورا  که بانوان به اسارت کوفه و شام رفتند،خطبه آن حضرت در کوفه و مجلس ابن زیاد،اشعار آن حضرت در قادسیه و قنسرین ،اثر دعای آن حضرت در سیبور و بعلبک ،کلمات آن جناب با شمر هنگام ورود به دروازه شام، مرثیه های حضرتش در اربعین و مراجعت به مدینه، دلالت بر عظمت و شجاعت و صبر آن مخدره دارد. سرانجام بعد از چهار ماه از ورود به مدینه با دلی پر از غم و اندوه در مصائب کربلا،بالاخص شهادت سید الشهداء(سلام الله علیه) رحلت شهادت گونه نمود و در مدینه منوره دفن شد. به قولی رحلت آن حضرت در 21 ماه جمادی الثانی بوده است.(وقایع الشهور ص 110) 
در حضرت ام کلثوم (س) در حالى که همراه کاروان کربلا عازم شهر مدینه گردید می‌گریست و این اشعار را می‌خواند: مدینةِ جدِّنا لا تَقبَلینا فَبِالحَسَراتِ وَ الاَحزانِ جینا اى مدینه جد ما! نپذیر ما را، که ما با حسرت و اندوه‏ ها بازگشتیم؛ الا فَاخبِر رَسُولَ اللهِ عَنّا بِانّا قَد فُجِعنا فی اَبینا ای مدینه! از جانب ما به رسول خدا(ص) خبر بده، که ما در مصیبت فقدان پدرمان، دردمند و اندوهبار شدیم؛ خَرجنا مِنکَ بالاَهلینَ جمعا رَجعنا لا رِجالَ وَ لا بَنینا از تو با همه خویشان بیرون رفته، و چون بازگشتیم نه مردان و نه کودکانى با ماست؛ و کُنّا فِی الخُروجِ بِجَمعِ شَملٍ ‏رَجَعنا حاسِرینَ مُسلِبینا در هنگام خروج جمع ما کامل بود و اکنون در بازگشت برهنه و غارت شده‏ایم؛ و کُنّا فى اَمانِ اللهِ جَهرا رَجَعنا بِالقَطیعَةِ خائِفینا در ظاهر در امان خدا بودیم و اکنون که بازگشتیم هنوز بر ستم ظالمان و بریدن پیمانشان بیمناک هستیم؛ و مَولانَا الحُسَینُ لَنا اَنیسٌ‏ رَجَعنا و الحُسَینُ بِهِ رَهینا انیس ما مولایمان حسین بود، و چون آمدیم حسین را در کربلا گرو گذاردیم؛ فَنَحنُ الضّائعاتُ بِلا کَفیلٍ و نَحنُ النّائِحاتُ عَلى اَخینا مائیم که سرگردان و بدون کفیل شدیم، مائیم که بر برادر خود نوحه کردیم؛ و نَحنُ السّائراتُ عَلَى المَطایا نَشالُ عَلَى الجَمالِ المُبغِضینا؟ و مائیم که بر شتران حمل شدیم، و ما را بر شتران درشت خوى سوار کردند؛ و نَحنُ بَناتُ یس و طه‏ و نَحنُ الباکیاتُ عَلى اَبینا ما دختران یاسین و طاهائیم، و مائیم که در سوگ پدر خود گریستیم؛ وَ نَحنُ الطّاهِراتُ بِلا خِفاء و نَحنُ المُخلِصونَ المُصطَفونا پاکان بدون خفاء مائیم، و مخلصان و برگزیدگان مائیم؛ و نحنُ الصّابراتُ عَلَى البلایا و نحنُ الصّادقون النّاصِحُونا ما بردباران بر بلا هستیم، و ما راستگویان ناصحیم؛ الا یا جَدِّنا بَلَغتَ عِدانا مُناها وَ اشتَفىِ الاعداءُ فینا اى جد ما! دشمنان ما به آرزویشان رسیدند، و تشفى یافتند به سبب قتل ما؛ لَقَد هَتکُوا النّساءَ و حَمَّلُوها عَلى الاَقتابِ قَهراً اَجمَعِینا «حرمت زنان را هتک نمودند و تمام آنها را به اجبار بر جحاز بی روپوش شتران حمل کردند» 📚 الدمعة الساکبه 📚 نفس المهموم 📚 سوگنامه آل محمد(ص) _محقق_
امام حسن المجتبی حسن مجتبی_علیه_السلام . 🌹 پادشاه کل عالم گر امام مجتباست ما گداییم و دگر سرور امام مجتباست این ارادت را قیامت میخرد باهربدی شافع من در صف محشر امام مجتباست خلق تصویر خدا باشدبه رخسارحسن سوژه ی تصویر صورتگر امام مجتباست بخشش وجود وکرم باشدبه شان وروی او جلوه ای از ایه ی مضطر امام مجتباست میکشدبر روی دوشش درصلات خودنبی چون به روی دوش پیغمبر امام مجتباست ضربه ی شمشیردرجنگ جمل اثبات کرد تک یل آن لشکر حیدر امام مجتباست همنشین با یلان لشگرحیدرخوش است مقتدای مالک اشتر امام مجتباست بی زره در کربلا شدقاسمت داماد چون آن ملاک عقد یک دختر امام مجتباست برلب خلق جهانی ذکر الله الکریم ذکر نقش سنگ انگشتر امام مجتباست در تقیه بوده اما انتقامش کربلاست واعظ بنشسته بر منبر امام مجتباست گفت (مجنون ) بارها توصیف اربابش حسن (ع) ناظر اشعار این دفتر امام مجتباست ✅ مداح @navaye_asheghaan
بسم الله الرحمن الرحيم متن روضه وفات حضرت رباب(س) حسین(ع) حوروقلمان وملک گرم پناهت یارباب عشق  بازی حسین  اندر نگاهت یارباب عفّت وحجب وحیا درسایه سارلطف توست پرچم اسلام از چادر سیاهت یارباب عزت و آزادگی مدیون  صبرت بوده است عفّت حُجب و حیا مدیون راهت یارباب روضه ای برپا شده هرجا بنامت تا ابد عالمی محتاج تسبیح و گواهت یارباب   بهره منداست از همان صوت حزینت عالمی هرکجا اسباب گریه سوز و آهت یارباب سوختی ازدوری طفل صغیر وکوچکت عرش اعلای خداشد پایگاهت یارباب   گشته ویران کاخ ظلم شامیان  با همّتت بود ه پیرو ملتّی پیش سپاهت یارباب باد آن دستی بریده  بست دستان تورا این اسارت رفتنت شددلبخواهت یارباب آن گلوی پاره ی اصغرتورا آواره کرد خاک قبر اصغرت شدسجده گاهت یارباب 👆👆بسم الله الرحمن الرحیم اگه گرفتاری مشکل داری ناله بزن (یاباب الحوائج... یاعلی اصغر) بخدا با دستای کوچولوش گره های بزرگی رو باز میکنه... امروز بند قنداقه علی اصغرو بگیر... آقا زاده ای که باب الحوائجه... حالا هر حاجتی داری بسم الله... (یا باب الحوائج یا علی اصغر) (همه ناله بزنند) 🌹یاحسین ⬅️میگفت مسافر بودم از شهری به شهر دیگه میرفتم، وسط جاده، وسط راه، ماشینم خراب شد، با زن و بچه کوچیکم موندم گوشه خیابون... از ماشین پیاده شدم هر چی دستمو بلند میکردم، بهم اعتنا نمیکردند ماشینا رد میشدند، خدا چه کنم گرماست سوز عطشه،، خدا چه کنم نگام کنند... میگه یه وقت خانمم صدا زد آی مرد، بیا قنداقه بچمو رو دست بگیر.... (آ گرفتی میخوام چی بگم).... گفت قنداقه بچمو رو دست گرفتم اومدم وسط خیابون،،،، میگه یه مرتبه دیدم یکی یکی ماشینها نگه داشتند....ایستادند آقا چیه.. آقا مشکلت چیه... آقا چیزی شده... ....میگه همونجا قنداقه رو بغل گرفتم... شروع کردم گریه کردن... هی گقتم حسین حسین حسین.... مگه حسین قنداقه رو دستش نبود کربلا..... چه کردند با دل ابی عبدالله... چه کردند با جگر گوشه ابی عبدالله.... امان از دل حسین...۳ یا حسین۳... یه لحظه دلتو ببرم کربلا و التماس دعا...آی حاجت دارا، آی گرفتارا، آی جوون دارا،، ⬅️خدا لعنت کنه حرمله رو .. وقتی مختار قاتلان شهدای کربلا رو گرفت، حرمله رو هم گرفت... صدا زد حرمله تو که اینقدر سنگدل هستی، اینقدر بیرحم هستی، شد تو کربلا دلت بسوزه... ◀️گفت بله امیر یه جا تو کربلا خیلی دلم سوخت.... (کدوم لحظه بود ای نانجیب)... گفت اون لحظه ای دیدم حسین قنداقه علی اصغر رو زیر عبا گرفت داره از میدان بر میگرده... یه قدم سمت خیمه بر میداره .... دو قدم برمیگرده... خدا چه کنه حسین.. مادرش رباب چشم انتظاره... جواب مادر چشم انتظارو چی بده.. صدا بزن؛ یاحسین ✅ @navaye_asheghaan
🔊 متن روضه و توسل جانسوز، حضرت زهرا سلام الله علیها ..حاج آرمین غلامی خدا کند که کسی بی‌هوا زمین نخورد به ضرب پا وسط شعله‌ها زمین نخورد هزار مرد بیفتد به پیش چشم همه... ولی زنی وسط کوچه‌ها زمین نخورد در ازدحام هجوم ستم ، در خانه خدا کند که زنی پا به ما زمین نخورد... به آن عبا که علی روی همسرش انداخت زنی مقابل نامردها زمین نخورد به اشک چشم حسینش خدا کند دیگر که مادری جلوی بچه‌ها زمین نخورد زدند فاطمه را هر چه ، باز هم می‌گفت که من زمین بخورم ، مرتضی زمین نخورد پس از مدینه و این مادر و زمین خوردن خدا کند پسرش کربلا زمین نخورد خدا کند که کسی نیزه بی‌هوا نزند خدا کند که دگر بی‌هوا زمین نخورد خدا کند که دگر پیش خواهری مضطر سر برادری از نیزه‌ها زمین نخورد سر بریده به نیزه خدا خدا می‌کرد رقیه‌ام ز روی ناقه‌ها زمین نخورد رباب هم به روی ناقه‌ها دعا می‌کرد علی اصغرم از نیزه‌ها زمین نخورد خمیده تر شده ای،بس که درد بسیار است مرو،بمان که امامت غریب و بی یار است (بخدا جون میدیم الان،گفت فاطمه جان) دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز (بس نیست زدی؟!) هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است چیه؟!به این اسمها حساسید؟امام حسن هم حساس بود،مغیره رو می دید راهشو عوض میکرد،آقا چی شد ؟!میگفت این مادر مارو زده ... این به مادر ما جسارت کرده" دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است بچه سیدا،حلال کنید،نشه من فردای قیامت جواب شمارو ندم،یقه منو نگیرید ... فاطمیه هست دارم میخونم ... بیراه نمیگم ... گفت فاطمه،یادته ... میان کوچه تو را پیش من کتک میزد یکی نگفت نزن ! فاطمه عزادار است یازهرا ... *بچه هایی که هنوز چشماشون نباریده،طوری نیست،همین که به خودت میزنی،گریه کن،برات مینویسند گریه کردی ... همین که داری به خودت میگی توروخدا،آبروم داره میره،من حاضرم اشکامو با تو عوض کنم،مال تو بیشتر می ارزه،تو داری زور میزنی اشک بیاد ... این یدونه رو میگم برا اونائی که هنوز دلشون نرمِ روضه نشده* فاطمه جان... سه چار مرتبه امروز بر زمین خوردی (نه یکبار،نه دوبار) عزیزِ جانِ علی،چشم تو مگر تار است!؟ اینو میخونم برای حاجت دارا ... به خدا کمتر از سگم در خونه ی اهلبیت،من اگه آبرو دارم با شما آبرو دارم،رفقا کاش میشد بشینیم بنویسیم امضا کنیم ... قیامت همدیگرو تنها نذاریم ... من صدای گرفتمو میذارم وسط،تو هم این اومدنات رو بذار،بالاخره یه چیزی میشه ... بالاخره یه خیری به ماها میرسه،اینو بگم و روضه بخونم ... صدا زد فاطمه جان ... ز حال رفته حسن،در حیاط افتاده هنوز لکه ی خونت به روی دیوار است (تند تند بگم دیگه) دلیل لاغری ات را چه زود فهمیدم بدون شک همه اش ، کار نیش مسمار است یا زهرا ... به کم روضه بگم" مثل دیروز،بچه ها اومدن دم خونه،تا وارد شدند دیدند فضه پریشونه،چیه فضه ؟! گفت هیچی . بیایید وقت غذا خوردنتونه ... فضه ! معلومه چیزی شده ! مادرم کجاست؟! یهو افتاد،دست کشید روی سرشون برید باباتونو خبر کنید ... بچه ها بدو بدو اومدن مسجد،تا امیرالمؤمنین شنید،یه جوری از مسجد اومد بیرون ... (بگم یا نه؟!)از مسجد تا خونه راهی نیست،سه بار عبا گرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین،بلند میشد (یا الله)هی میگفت فاطمه" میخوام گریز بزنم ... اینجا بابا عبا زیر پاهاش گرفت،راه صاف کربلا ... کجا ؟! تل زینبیه" سرازیری بود" از بالای بلندی"میدونی چی گفت ؟! مادرم آمده گودال،نچرخانیدش ... اومدم،چادرشو بست،هی میگرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین ... پامیشد،هی میگفت حسین ... نزن ظالم،حسین مادر نداره حسین ... قبل از این که خانوم از دنیا بره،دید اینا ساکت بشو نیستند،تا زینب ناله داره، گفت باید اینو آروم کنم تابقیه آروم بشن،لذا زینب رو صدا زد: دخترم ارثیه ی غربت مادر مال تو پرکشیدن مال من،این دو سه تاپر مال تو دخترم ... خطبه خوندن توی مسجد مدینه،مال من خطبه خوندن توی کوفه مثل حیدر،مال تو تیر خلاصمو بزنم،هرجا میخوای بری برو،هر جا بردی جلسه رو ببر" دخترم... خنده ی همسایه ها تو راه کوچه،مال من(بگم؟ آماده ای؟) صدای هلهله ها ، خنده ی لشکر،مال تو میخوای بازش کنم ؟! خیز و از جا،آبرویم را بخر(چی شده!؟) عمه را از بین نامحرم ببر گفت پاشو،عمت داره میاد،مگه نمیبینی،کوفیان دارند کِل میکشن،دارن هلهله میکنن گفت دخترم بوسه ی بی رمقِ این دم آخر،مال من بوسه های دم گودال و برادر،مال تو زخم بستر مال من(زخم بستر مال آدم شصت هفتاد ساله س ... یه مریضی که بستر بیفته،کسی رو نداره بهش برسه بعد چند روز بدنش زخم میشه،نه یه زن هجده ساله) زخم بستر مال من،اشکهای حیدر مال من هزار و سیصدو پنجاه زخم برادر مال تو # حضرت زهرا(س) #/کرمانشاه شنبه۱۳ آذرماه_ حضرت رقیه مداح،، @navaye_asheghaan
مدح امام عصر..۱.....mp3
زمان: حجم: 2.13M
/ ۱۴۰۳ .حاج آرمین غلامی دور از تو ای شاه زمن ، بیزارم از باغ و چمن دل شد زهجرت پر محن یابن‌الحسن یابن‌الحسن تا کی بگویم ای خدا این معز الاولیا بازآ عزیز ذوالمنن یابن‌الحسن یابن‌الحسن ای مهدی زهرا بیا آواره صحرا بیا بنگز زمانه پر فتن یابن‌الحسن یابن‌الحسن شاها امان از بی کسی پس کِی به داد ما رسی بادا فدایت جان من یابن‌الحسن یابن‌الحسن درد مرا درمان بده کار مرا سامان بده بگشا گره از کار من یابن‌الحسن یابن‌الحسن شاها نگر در کربلا از ظلم و جور اشقیا جسم حسینِ بی کفن یابن‌الحسن یابن‌الحسن افتاده بر روی زمین نعشِ حسینِ نازنین اشکی فشان بر آن بدن یابن‌الحسن یابن‌الحسن تاجِ سرِ حبل المتین شد از جفا نقش زمین گشته جدا راسش زتن یابن‌الحسن یابن‌الحسن امام زمان.ع. #/کرمانشاه ـ۱۶آذرماه_ ابن علی(قربی) مداح،، @navaye_asheghaan
شده ای حجب و شرف را، تو هما ام البنین تو یی سرچشمه خورشید ولا ام البنین مادرشیر نران،ای تووقارعلوی تویی استاد به کل ادبا ام البنین مادرچار شهید، مام ابرمردقیام شرف و حیثیتِ شیر خدا ام البنین در جهان گریه ی توبود تلاطم انداخت نطق کوبندهٔ تو، بود رها ام البنین چارشیرنرخودرا به خدابخشیدی مادری برحرم آل عبا ام البنین نهضت کرببلا زنده ز عباس توشد آفرین بر تو، و تحسین به شما ام البنین @navaye_asheghaan
ام البنین به چشم ترت گریه میکنی از داغ چار گل پسرت گریه میکنی برخاکهای صحن بقیع روضه خوان شدی بانو ، ز شام تا سحرت گریه میکنی خون میچکد گمان کنم از پلک های تو ازبهررفتن جگر ت گریه میکنی داری نگاه خودبه سوی ماه آسمان با یاد صورت قمرت گریه میکنی کشته کنار شط فرات است ساقی ات اینگونه مثل گل پسرت گریه میکنی بشنیده ای که رفته به غارت لباس ما بانوبرای گل پسرت گریه میکنی @navaye_asheghaan
👆👆بسم الله الرحمن الرحیم ❃﷽❃ روضه رباب/ حضرت_علی_اصغر_ حاج آرمین غلامی سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من... ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ ربابه دلخسته ، چشاش براه مونده سه ساله با غصه ،تواشک و آه مونده نمــونــده از جونش، خدادیگه جونی نمیره ازیادش،اون پیکره خونی ربابه مظلومه (۴) رفته دیگه یارب، خنده از این لبهاش حسیـــن تورفتی و !ربابه وغمهاش بی تو حسین دنیـــاش،مث یه زندونه گــواه تنهـــاییش، چشمـــای گریونه ربابه مظلومه (۴) سه سال ک موندم ، بیــــای دَمِ  آخـــر سر بزنی امشب ! به غربت همسر ربابه مظلومه (۴) کناره قبرتو، مونده به اشک وآه به وقت جــون دادن،میگه بیا ای شاه پیـــرهن خـــونینت ،ارتو نشـــون داره رباب داره بارون،ازدیده میبــاره ربابه مظلومه (۴) مصیبتی داره، برای یک همسر ببینه تو گـــودال ، یه پیـــکر بی سر رباب وگودال و ، پیکـــرتو بی سر دیده سرخنجر ،،پاره کی حنجر ربابه مظلومه (۴) رباب وتنهایی، غـــروب عاشورا خیمه هامی سوختن از آتیش اعدا رباب دلخسته ، خیلی پریشونه بیاد شـــش ماهــه لالایی میخونه ربابه مظلومه (۴) ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ ⬅️میگفت مسافر بودم از شهری به شهر دیگه میرفتم، وسط جاده، وسط راه ، ماشینم خراب شد، با زن و بچه کوچیکم موندم گوشه خیابون... از ماشین پیاده شدم هر چی دستمو بلند میکردم، بهم اعتنا نمیکردند ماشینا رد میشدند، خدا چه کنم گرماست سوز عطشه،، خدا چه کنم نگام کنند... میگه یه وقت خانمم صدا زد آی مرد، بیا قنداقه بچمو رو دست بگیر.... (آ گرفتی میخوام چی بگم).... گفت قنداقه بچمو رو دست گرفتم اومدم وسط خیابون،،،، میگه یه مرتبه دیدم یکی یکی ماشینها نگه داشتند....ایستادند آقا چیه.. آقا مشکلت چیه... آقا چیزی شده... .....میگه همونجا قنداقه رو بغل گرفتم... شروع کردم گریه کردن... هی گقتم حسین حسین حسین.... مگه حسین قنداقه رو دستش نبود کربلا..... چه کردند با دل ابی عبدالله... چه کردند با جگر گوشه ابی عبدالله.... امان از دل حسین...3 یا حسین3... یه لحظه دلتو ببرم کربلا و التماس دعا...آی حاجت دارا، آی گرفتارا، آی جوون دارا،، ⬅️خدا لعنت کنه حرمله رو .. وقتی مختار قاتلان شهدای کربلا رو گرفت، حرمله رو هم گرفت... صدا زد حرمله تو که اینقدر سنگدل هستی، اینقدر بیرحم هستی، شد تو کربلا دلت بسوزه... ◀️گفت بله امیر یه جا تو کربلا خیلی دلم سوخت.... (کدوم لحظه بود ای نانجیب)... گفت اون لحظه ای دیدم حسین قنداقه علی اصغر رو زیر عبا گرفت داره از میدان بر میگرده... یه قدم سمت خیمه بر میداره .... دو قدم برمیگرده... خدا چه کنه حسین.. مادرش رباب چشم انتظاره... جواب مادر چشم انتظارو چی بده.. زخمــایی که دیدم، تو کربلا خوردی چطور ی ،ای بانو، دووم تو آوردی رباب دلخسته،کربلایی شد دارم میرم زینب،فصل جدایی شد ربابه مظلومه (۴) ✅ حاج آرمین_غلامی حسینیه کرم/یکشنبه۸/بهمن۱۴۰۲ وسخنرانان