🖤😭تقدیم به مادرِ هستی
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
😢چشم خود را بست🥀
...............................
چه داغی... آه! دختر چشم خود را بست
چه سنگین بود! حیدر چشم خود را بست
چه آمد بر سر مادر که در کوچه
برادر مثل خواهر چشم خود را بست
رها کردند سنگی را به دستِ ننگ
پر از خون شد کبوتر چشم خود را بست
صدا زد باردارم، دست بردارید!
چنان زد با لگد، در... چشم خود را بست
ملافه، پرچم سرخ شهادت شد
به جای فضه، بستر چشم خود را بست
حسن این آخری ها از شِفا می گفت
ولی افسوس، مادر چشم خود را بست
حسینِ مادری، در خواب آن شب دید
که در گودال، خنجر چشم خود را بست
ولی زینب نه تنها داغ مادر دید
که دید از روی نی، سر... چشم خود را بست
دهان کوفه و شام از عطش وا بود
ولی ابرِ سبکسر چشم خود را بست
شبی چشمان عباسش نجاتش داد
شبی با دستِ اکبر چشم خود را بست
رباب آمد که شیرش را دهد شیر و
به یاد آورد اصغر چشم خود را بست
چه کردند اسب ها با پیکر شاهش
که حتی کل لشکر چشم خود را بست
گرفته پهلویش را شاعر از این داغ
چه داغی... آه! دفتر چشم خود را بست
#محمد_عابدی
قم المقدسه
@navaye_asheghaan
🖤وفات حضرت رباب یک سال پس از واقعه عاشورا بوده است ولی شیعیان امیرالمومنین(ع) هرساله ۲۱ رجب را برای مادر عزاداری می کنند
👌😭تقدیم به ساقی کربلا و سیدالشهدا (ع) و خانم رباب (س)
باب عطش
....................
وارد معرکه شد میکده... از باب عطش
گفت تکبیره الاحرام به محراب عطش
رکعت دومِ مستی شد و شد غرق قنوت
تا بریزد به پیاله، غزل ناب عطش
مبدأ و مقصدِ او بود ازل تا به ابد
از طواف حرم یار به گرداب عطش
در شب چشم تو هفتاد و دو تن غرق شدند
ساقی میکده جان داد به اصحاب عطش
رعد و برق است عصا، ابر... همان نیلِ وجود
اشک، باران پریشانی و سیلاب عطش
بارش آتش و داغ دل و مَشکی خالی
الغرض بود فراهم همه... اسباب عطش
آن طرف علقمه در علقمه، آهنگ شراب
این طرف یک حرم از واهمه، سیراب عطش
صحنه را چید خدا، نور... صدا و... حرکت...
و چه زیباست ابوالفضل در این قاب عطش
«این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست»
او که بی تاب خدا بود نه بی تاب عطش
آه از آن لحظه که رو زد به حرامی ها... گفت
طفل شش ماهه... ندارد به خدا، تاب عطش!
تا که آمد برساند به رباب، آب... حسین
کشته شد بین دو تا رود و شد ارباب عطش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
@navaye_asheghaan